eitaa logo
نوڪࢪحســینیم
1.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.6هزار ویدیو
22 فایل
『بسم‌اللھ‌ِ الذی‌خَلقَ‌الحُسَیۡن؏ :)!』 مولـودِ ۱۵-۶-۱۴۰۱ - خوشبخت ماییم ز کل ِجهان ك نوکر حسینیم:)! +محلِ‌اجتماعِ‌عاشقای‌امام‌حسین❤️‍🩹! کپی؟ التماس‌دعای‌فرج! اگه حرفی بود:) @HHanaanehh «ناشناسمون» @harfnashenass
مشاهده در ایتا
دانلود
¹⁰⁰⁰ تایی شدنمون مبارک🌸 به جمع نوکرای آقا بسی خوش اومدین!:)
https://harfeto.timefriend.net/16689426479859 چند دقیقه ای درخدمتم!:)
هرگز نمازت را ترڪ نڪن... میلیون ها نفر زیر خاڪ... تمام آرزویشان این است..‌. یڪ لحظه به دنیا بازگردند.. براے یڪ سجدھ
‌آهای‌بچه‌مذهبیا...! دمتون‌گرم‌که‌انقدر‌دارید‌فحش‌ می‌خورید و‌با‌جونتون‌پای‌نظامی‌که‌شهدا‌براش‌ خون‌دادند موندید...💔 بهتون‌میگن‌ساندیس‌خور؛کلی‌حرف‌های‌بد بهتون‌می‌زنند‌،قلبتون‌رو‌میشکونند‌ اما‌شماهمه‌رو‌به‌جون‌می‌خرید‌که‌مبادا این‌کشور‌به‌دست‌حرومیآ‌بیفته.... برادر‌وخواهر‌بسیجی‌من! [فحش‌شنیدن‌ازدشمن‌تحقیرنیست‌، اوج‌عزت‌است]
شھیدحججۍ میـگفت یھ‌وقتـایۍ‌دل‌ڪندن‌از یھ‌سـرےچیـزاۍِ"خـوب" باعـث‌میشه.... چیـزاۍِ"بهترے" بدسـت‌بیاریم... 🚶🏻‍♀ بـراے‌ِرسیـدن به مھـدےِ‌زهـرا"عج" 😍 از‌چـۍ‌دل‌ڪندیم؟!💔
{🌿🕊} -میگفت.. همیشه‌عکس‌یه‌شهید‌تویِ‌اتاقتون داشته‌باشید.. پرسیدم‌چرا؟! گفت‌اینا‌چشماشون‌معجزه‌میکنه! هروقت‌خواستیدگناه‌کنید‌فقط‌کافیه نگاهتون‌بهش‌بخوره..🙃 [شهیدسعید‌کمالی]
•🖤🔦• شایدم دلیلِ بیشتر گره‌هایۍ کہ تو زندگیمون میخوره ، رفتار ناشایستمون با والدینمونه💔 :) !' ؟
ـ ــ ــــــــــ بگردید‌ یہ‌رِفیق‌ خدایۍ پیـدا کنید !' ك وَسط‌ ِ میـدون‌ِمیـن‌ ِگناه ، دستِتون‌ رو بگیره . ‌- حاج حسین یکتا -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸صبحمان را معطر می کنیم 🌸به ذکر صلواتی بر حضرت محمد(ص) و خاندان پاک ایشان 🌸 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم🌸 https://eitaa.com/joinchat/2445017280Ca6254edf42
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🌸دوشنبه تون معطر به عطر مهربانی 💕الهی دلتون شاد لبتون خندان 🌸قلبتون مملو از آرامش 💕هرجا هستین دلتون آروم 💕الهی آمین
زندگی ست دیگر... همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست همه سازهایش کوک نیست باید یاد گرفت با هر سازش رقصید حتی با ناکوک ترین ناکوکش اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند به این سالها که به سرعت برق گذشتند به جوانی که رفت میانسالی که می رود حواست باشد به کوتاهی زندگی به پاییزی که رفت زمستانی که دارد تمام می شود کم کم ریز ریز، آرام آرام، نم نمک... زندگی به همین آسانی می گذرد. ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد گاهی هم صاف است بدون ابر بدون بارندگی... هر جور که باشی می گذرد روزها را دریاب... https://eitaa.com/joinchat/2445017280Ca6254edf42
یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد. در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند، تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت. باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد. ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت: “اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت، که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم!!!” https://eitaa.com/joinchat/2445017280Ca6254edf42
📚 مردی به بودا دشنام داد، او هیچ نگفت و آن مکان را ترک نمود. مرد را گفتند :" دانی چه کس را دشنام گفتی؟" گفت:"ندانم. "گفتند" او بودا بود که عارفی بزرگ است." پس مرد پشیمان شد و در پی بودا رفت و روزی ديگر وی را یافت. بر پایش افتاد و آمرزش طلبید. بودا گفت:“تو که هستی و چه می خواهی؟ طلب بخشش از چه روی است؟” گفت:“دیروز تو را دشنام دادم، حال پشیمان هستم و طلب آمرزش دارم. ” بودا گفت:"از امروز بگو، من از روز قبل هیچ نمی دانم https://eitaa.com/joinchat/2445017280Ca6254edf42
📚داستان کوتاه ليوانی چای ريخته بودم و منتظر بودم خنک شود. ناگهان نگاهم به مورچه ای افتاد كه روی لبه ی ليوان دور ميزد. نظرم را به خودش جلب كرد. دقايقی به آن خيره ماندم و نكته ی جالب اينجا بود كه اين مورچه ی زبان بسته ده ها بار دايره ی كوچك لبه ی ليوان را دور زد. هر از گاهی می ايستاد و دو طرفش را نگاه ميكرد. يك طرفش چای جوشان و طرفی ديگر ارتفاع. از هردو ميترسيد به همين خاطر همان دايره را مدام دور ميزد. او قابليت های خود را نميشناخت. نميدانست ارتفاع برای او مفهومی ندارد به همين خاطر در جا ميزد. مسيری طولانی و بی پايان را طی ميكرد ولی همانجايی بود كه بود. یاد بيتي از شعری افتادم كه ميگفت " سالها ره ميرويم و در مسير ، همچنان در منزل اول اسير" ما انسان ها نيز اگر قابليت های خود را ميشناختيم و آنرا باور ميكرديم هيچگاه دور خود نميچرخيديم. هيچگاه درجا نمیزدیم! https://eitaa.com/joinchat/2445017280Ca6254edf42
بسم رب الحسین 🌿💛
چِ‌ـہ‌شَۅَدگَرتۅبیـٰآئۍ‌ۅبَرۍ‌غَم‌زِدِل‌مـٰآڪِہ‌ بِہ‌هَرخَ‌ـستِہ‌دَۅآیۍ‌بۅدۅَبِہ‌هَربَستِہ‌ڪِلیدۍ:) ❤️🌿
یڪ‌محبت‌میڪنی‌مارا حرم‌دعوت‌ڪنی؟ گریھ‌کردن‌برشماگفتی‌اثردارد حسین;) 🙂
Javad Moghadam - Bi To Ey Saheb Zaman (128) (1).mp3
2.6M
نوحه‌ : بی تو ای صاحب زمان:) مداح:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شـٰایدهنوزدردنبودنتـٰان‌به‌استخوانمـٰان نرسیده‌ڪه‌ملتمس‌آمدنتـٰان‌نیستیم ..! ببخش‌ڪه‌هنوزڪوچکِ‌غمھای‌دنیاهستیم..! مارابزرگ‌ڪن‌حبیب ..! :(💔