#پارت 46
فاطمه این برای تو نیست
منم با جسارت تموم گفتم اره ماله منه
_باشه بلندشو بیا بریم
واقعا تعجب کردم نپرسید چرا
داشتیممیرفتیم که اونپیری جلومون رو گرفت
گفت: اشکان داخل این فلشت و ومسئولیت گذاشتم فردا هم سر جلسه بیا که رئیس میخواد بیاد دیر نکنی این هم با خودت بیار
اشکان گفت باشه خدافظ اردلان
یه لحظه خندم گرفت قبلا ها اسم پدر بزرگ ها قنبر ،حسین یا چیزی دیگه بود اردلان😂
گفتم این به درخت میگن بعدشم من قدم رو چشمتوندمیزارم میام
هههه زدم هیکلشو خراب کردم
اشکان خندید گفت بریم که اردلان میکشتت
#پارت 47
با اشکان سوار ماشین شدیم رفتیم
اوفف حالا چجوری فلشو از ش کش برم
کیف رو مثل یک عروسک چسبیده بود
باید اطلاعات رو داخل گوشی مخفیم میریختم
وارد خونه شدیم اشکان رفت بالا منمدنبالش رفتم داشت میرفت سمت یک اتاقی
گفت تو برو من برماتاق کارم کار دارم
گفتمواییاشکان همش کار نمیشه
منممیخوام بیام کارتو بینم چیکار میکنی
از صبح تودقیقه پیش همنبودیم
داشتم عق میزدم از طرز حرف زدنم ولی مجبور بود
اشکان گف: اوا بی طاقت شدی میخوای بریم. تو اتاق بعدشم....
هینی کشیدم زدم تو دستش گفتم خفع شو
تو گلو خندید
گفت بیا ولی سر و صدا نکنی
اخ جون چشم
رفتیم لبتاب شو اورد رد مبل جلومنشست فلشو داخلش زد
یک ده دقیقه گذشت
گفتم وایی چقدر گشنمه تشنمه
_خب پائین بخور
_دلت میاد من این همه را برم پایین
_ارع دلممیاد
_اگر تو پلها بیفتم یا غذای سمی بخورم میخوای چیکار کنی
گف بسه خودممیرم فقط ساکت باش
خندیم بالاخرع نقشمگرف
صدای پاشو شنیدم رفت پایین
شیرجه زدم سمت لپتاب
#پارت48
لپتابو برداشتم هوفف رمز داشت
چون هککردن رو اموزش دیده بودم سریع بازش کردم
رفتمتو فایل ها سریع کپیش کردم
سیمو باگوشی رو از تو مانتوم دراوردم
وصل کردم گوشیمو اوفف ده درصدش امد
هر لحظه امکان داشت اشکان بیاد
داشتم سکته میکردم
صدای پا امد فقط ۸۰ درصدش امده بود
صدای پانزدیکمیشد
فقط ۵ درصددیگه مونده بود ریسک زیاد بود صدای پا خیلی نزدیک میشد
وایی یا امام زمان خودت کار کن وگرنه ببدبخت میشم
اوفف ۴ درصد
در میخواست باز بشه
یهو
#پارت49
صدای اخی امد
و تموم شد کامل انتقال دادم سریع سیمو کشیدم و لپتاب رو بستم
گوشی رد مخفی کردم رفتم دم در دیدم اشکان افتادع😂
از ته دل خوشحال شدم چون اگر میامد تو اتاق که دیگه به فنا رفتع بودم
ولی خودمو ناراحت نشون دادم با لحن عشوه که حالم بهم میخورد گفتم
وایی اشکانم چی شد
گف :بخاطر شما داشتم جون میدادم
_وایی عشقم (عق)
بیا خوراکی بخور بلند شد من رفتم سمت خوراکی ها
(ارسین )
داخل اتاقم بودم که سروان احمدی در زد وسریع امد واحترام گذاشت
گف
داخل گوشی جناب سرگرد یه فایلی امده انگاری ایشون موفق شدن اطلاعات یکی رو در بیارن
از ته دلم فاطمه رو تحسین کردم. فکر کردمنمیتونه ولی انگار واقعا نابغه هستش
دلم یه لحظه خیلی براش تنگ شد برای زبون درازیاش
اوفی کشیدم
رفتم سمت لپتاپ یک فایل بود بالا نوشته بود
فعالیت و کارها اشکان مالکی در ماموریت قاچاق f۱۴
فایلی خیلی بهمون کمک کرد تونستیم بفهمیم دخترا رو کجا میخوان ببرن خیلی عالی بود
فقط یکمجهول بود
اونم اینکه رییس باند کیه
یکxبود که مطئمن بودم فاطمهپیداش میکنه
#پارت50
(ارسین)
خیلی خیلی دلتنگبودم احساس هیچ بودن میکردم
زندگیبدون بودن فاطمه هیچ بود
هی کشیدم مثل بچها دستمو گذاشتم رومیزسرمو گذاشتم روش
یهو در باز شد نفهمیدم چیکار شد رفتم عقب صندلی برعکس شد
و شلپ وافتادم
(نویسنده:😂😂😂ببخشید خب بریم ادامه رمان
عذر )
خودمو بلند کردم بادیدن تیمسار
خیلی خیلی تعجب کردم سریع احترام نظامی گذاشتم
شانس هم نداریم این همه مثل ادم بودیم کسی مارو ندید
#پارت51
تیمسار گفت :سرگرد موفق شدن رییس باند قاچاقیچان رو پیدا کنن
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خوشحالم شدم ولی با حرف بعدی تیمسار انگار یه سطل یخ رو سرم خالی کردن🥺
گف:رییس باند شیفته سرگرد شده
و میخواد باهاشون ازدواج کنن
با عصبانیت گفتم کسی حق نداره کسی نگاه چپ به زنمبکنه سریع کتموپ پوشیدم میرم حسابشو برسم
تیمسار منو از پشت گرفت گف
بشین سپهری حق نداری پات و از این در بزاری بیرون دیگه حق نداری بیای
ما اینقدر تلاش نکردیم که شما به فنا
بدید
#پارت52
(فاطمه)
امشب قراربود بریمبه اوندمهمونی که رییس شون هم بود
حسابی خوشتیپ کرده بودم
رفتیم با اشکان سوار ماشین شدم
رفتیم به عمارتی رسیدم برگام چقدر خفنه
وارد شدیم
اشکان در ماشینو باز کرد رفتیم داخل همه ی نره غولا و پیری هم بود
باصدای بم و خیلی قشنگی همه برگشت سمت پلها و به احترامش بلند شدن
بادیدن کسی که دیدم برگام ریخته بود
اونمخیلی تعجب کردا بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفیق خدا رو چه دیدی ؟.🥺♥️
https://eitaa.com/yaranyo
؛
https://eitaa.com/joinchat/3063022555C1c1cac41ea
حمایت بشن ؟؟ 🥲♥️
_مجنون¹²⁸.
به امیدِ فردایی قشنگتر .. ♥️🌚 شبتون زیبااا ((:
به امیدِ فردایی قشنگتر .. ♥️🌚
شبتون زیبااا ((: