eitaa logo
نهج البلاغه
80 دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
0 فایل
گروه جهادی تبلیغی بلیغ را سرچ کنید. http://mk6.ir/FwEkB 🔎 کانال مورد تائید پایگاه اطلاع رسانی دفتر معظم له ✅ هر ماه یک مسابقه با جایزه جهت حمایت از پیام رسان های داخلی سهم تبلیغی شما ارسال شماره خود به09120523531 و عضویت این شماره در گروه با تشکر 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹 ✒️ نهج البلاغه ( خطبه ۱۷ بخش اول ) 🍀 الصنف الاوّل: اِنَّ اَبْغَضَ الْخَلائِقِ اِلَى اللهِ رَجُلانِ: رَجُلٌ وَکَلَهُ اللهُ اِلى نَفْسِهِ; فَهُوَ جائِرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ، مَشْغُوفٌ بِکَلامِ بِدْعَة، وَ دُعاءِ ضَلالَة، فَهُوَ فِتْنَةٌ لِمَنِ افْتَتَنَ بِهِ، ضَالٌّ عَنْ هَدْى مَنْ کَاَن قَبْلَهُ، مُضِلٌّ لِمَنِ اقتْدَى بِهِ فی حَیاتِهِ وَ بَعْدَ وَفاتِهِ، حَمَّالٌ خَطایا غَیْرِهِ، رَهْن بِخَطِیئَتِهِ.🍀 ✍️ترجمه: از گفتارهاى امام(عليه السلام) است درباره کسى که بدون شايستگى و لياقت، متصدّى مقام. قضاوت در ميان مردم مى شود و در اين خطبه آمده است: مبغوض ترين خلايق نزد خدا دو گروهند: گروه اوّل: مبغوض ترين خلايق نزد خدا دو نفرند: کسى که خداوند وى را به حال خود واگذارده و از راه راست منحرف مى گردد. او به سخنان بدعت آميز خويش و دعوت به گمراهيها سخت دل بسته است، به همين دليل مايه انحراف کسانى است که فريبش را خورده اند! از طريق هدايت پيشينيان گمراه شده و کسانى را که در زندگيش يا پس از مرگش به او اقتدا کنند گمراه مى سازد! او بار گناه کسانى را که گمراه ساخته به دوش مى کشد و همواره در گروه گناهان خويش است. 🆔 @makaremnahj 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹
🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹 ✒️ نهج البلاغه ( خطبه ۱۷ بخش دوم ) 🍀 وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلا، مُوضِعٌ فِی جُهَّالِ الاُمَّةِ، عَاد فی اَغْباشِ الْفِتْنَةِ، عَم بِمَا فی عَقْدِ الْهُدْنَةِ; قَدْ سَمَّاهُ اَشْبَاهُ النّاسِ عالِماً وَ لَیْسَ بِهِ، بَکَّرَ فَاسْتَکْثَرَ مِنْ جَمْع; ما قَلَّ مِنْهُ خَیْرٌ مِمَّا کَثُرَ، حَتّى إِذا ارْتَوَى مِنْ ماء آجِن، وَ اَکْتَثَرَ مِن غَیْرِ طَائِل، جَلَسَ بَیْنَ النَّاسِ قَاضِیاً ضَامِناً لِتَخْلِیص مَا الْتَبَسَ عَلَى غَیْرِهِ، فَإِنْ نَزَلَتْ بِهِ اِحْدَى الْمُبْهَماتِ هَیَّأَ لَهَا حَشْواً رَثًّا مِنْ رَأیِهِ، ثُمَّ قَطَعَ بِهِ، فَهُوَ مِنْ لَبْسِ الشُّبُهَاتِ فی مِثْلِ نَسْجِ الْعَنْکَبُوتِ: لا یَدْرِى اَصابَ اَمْ اَخْطَأَ; فَاِنْ اَصَابَ خَافَ اَنْ یَکُونَ قَدْ اَخْطَأَ وَ اِنْ اَخْطَأَ رَجَا اَنْ یَکُونَ قَدْ اَصَابَ. جَاهِلٌ خَبَّاطُ جَهَالات، عاش رَکَّابُ عَشَوَات، لَمْ یَعَضَّ عَلَى الْعِلْمِ بِضِرْس قاطِع، یَذْرُو الرِّوَایَاتِ ذَرْوَ الرِّیحِ الْهَشِیمَ. لاَمَلِیٌّ ـ وَاللهِ ـ بِاِصْدَارِ ما وَرَدَ عَلَیْهِ، وَ لاَ اَهْلٌ لِمَا قُرِّظَ بِهِ، لا یَحْسَبُ الْعِلْمَ فی شَیء مِمّا اَنْکَرَهُ، وَ لا یَرى اَنَّ مِنْ وَراءِ مَا بَلَغَ مَذْهَباً لِغَیْرهِ، وَ إِنْ اَظْلَمَ عَلَیْهِ اَمْرٌ اکْتَتَمَ بِهِ لِمَا یَعْلَمُ مِنْ جَهْلِ نَفْسِهِ، تَصْرُخُ مِنْ جَوْرِ قَضائِهِ الدِّمَاءُ، و تَعزجُّ مِنْهُ الْمَوارِیثُ. 🍀 ✍️ترجمه: گروه دوّم (جاهلان عالم نما را امام(عليه السلام) چنين توصيف مى کند): او مردى است که انبوهى از جهل و نادانى را در خود جمع کرده است; و در ميان مردم نادان، به هر سو مى شتابد و در تاريکيهاى فتنه ها به پيش مى دود; از ديدن منافع پيمان صلح در ميان مردم نابيناست; انسان نماها او را عالم و دانشمند مى نامند در حالى که چنين نيست. او صبح (که از خواب بر مى خيزد) کارى جز انباشتن چيزهايى که اندکش بهتر از بسيار است، ندارد; تا اين که از آبهاى گنديده (زشتيها و پليديها) سيراب مى شود و انبوهى از مسائل بيهوده را (در مغز و فکر خود) جمع مى کند; آن گاه بر مسند قضا و داورى در ميان مردم مى نشيند (و عجب اين که اين بينواى نالايق)، تضمين مى کند حقايقى را که بر ديگران مشتبه شده است روشن و خالص سازد و هرگاه با مسأله مبهمى رو به رو گردد، براى تبيين آن، افکار بيهوده و حرفهاى پوچ و توخالى را پيش خود آماده مى سازد و (با اين مقدمات نادرست) به نتيجه آن حکم مى کند. او در برابر شبهات فراوانى که وى را احاطه کرده همانند عنکبوت است که تارهايى مى تند و بر آن تکيه مى کند (تارهايى سُست و بى اساس!) او نمى داند درست حکم کرده يا به خطا رفته است. به همين دليل اگر (از روى تصادف) راه صحيحى رفته باشد از اين بيم دارد که خطا کرده باشد و اگر راه خطا را پيموده است اميد دارد (تصادفاً) صحيح از آب درآيد. او نادانى است که در تاريکيهاى جهالت سرگردان و حيران است و همچون نابينايى است که در ظلمات پر خطر به راه خود ادامه مى دهد. هرگز علوم و دانشها را به طرز صحيحى فرا نگرفته (و به همين دليل در هيچ مسأله اى با اطمينان و يقين داورى نمى کند). او همانند تندبادى که گياهان در هم شکسته را بى هدف و به هر سو پراکنده مى کند، روايات پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) را در هم مى ريزد (تا به گمان خويش از آن نتيجه اى به دست آورد); به خدا سوگند (اين نادان مغرور) نه براى حل مسائلى که بر او وارد مى شود قابل اعتماد است، نه براى مدحى که (مدّحان چاپلوس) درباره او سر مى دهند شايستگى دارد! او باور نمى کند که وراى آنچه شناخته است علم و دانشى باشد و جز آنچه او فهميده است نظريه ديگرى در کار باشد. هرگاه مطلبى براى او مبهم شود کتمان مى کند چرا که از جهالت خويش آگاه است! خونهايى (که به ناحق ريخته) از داورى ظالمانه اش فرياد مى کشند و ميراثهاى (بر باد رفته) از قضاوت او صيحه مى زنند! 🆔 @makaremnahj 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹
🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹 ✒️ نهج البلاغه ( خطبه ۱۷ بخش سوم ) 🍀 اِلَى اللهِ اَشْکُو مِنْ مَعشَر یَعیشونَ جُهّالا، وَ یَمُوتُونَ ضُلاّلا، لَیْسَ فیهِمْ سِلْعَة اَبْوَر مِنَ الْکِتابِ اِذا تُلِىَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَ لا سِلْعَة اَنْفَقُ بَیْعاً وَ لا اَغْلى ثَمَناً مِنَ الْکِتابِ اِذا حُرِّفَ عَنْ مَواضِعِهِ، وَ لا عِنْدَهُمْ اَنْکَرُ مِنَ الْمَعْرُوفِ، وَ لا اَعْرَفُ مِنَ الْمُنْکَرِ!🍀 ✍️ترجمه: به خدا شکايت مى برم از گروهى که در جهل و نادانى زندگى مى کنند و در گمراهى جان مى دهند و مى ميرند! گروهى که در ميان آنها متاعى کسادتر از قرآن مجيد نيست، اگر درست خوانده و تفسير شود! و متاعى بهتر و گرانبهاتر از آن، نزد آنها وجود ندارد، اگر آن را از مفاهيم اصليش تحريف کنند (و مطابق هواى نفس آنها تفسير نمايند)! نزد آنها چيزى زشت و ناشناخته تر از معروف نيست! و (چيزى) نيکوتر و آشناتر از منکر وجود ندارد (چرا که تمام وجود زشتشان هماهنگ با منکرات است و بيگانه از نيکى و معروف)! 🆔 @makaremnahj 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹
🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹 ✒️ نهج البلاغه ( خطبه ۱۸ بخش اول ) 🍀 تَرِدُ عَلى اَحَدِهِمُ الْقَضِیَّةُ فی حُکْم مِنَ الاَحْکامِ فَیَحْکُمُ فیها بِرَأیِهِ، ثُمَّ تَرِدُ تِلْکَ الْقَضِیَّةُ بِعَیْنِها عَلى غَیْرِهِ فَیَحْکُمُ فیها بِخلاف قَوْلِهِ، ثُمَّ یَجْتَمِعُ الْقُضاةُ بِذلِکَ عِنْدَ الاِمامِ الَّذی اسَْْقْضاهُمْ فَیُصَوِّبُ آراءَهُمْ جَمیعاً ـ وَ اِلهُهُمْ واحِد! وَ نَبِیُّهُمْ واحِد! وَ کِتابُهُمْ واحِد! 🍀 ✍️ترجمه: گاه مسأله (و دعوايى) مطرح مى شود و قاضى به رأى خود در آن جا حکم مى کند; سپس شبيه همان دعوا نزد قاضى ديگرى عنوان مى گردد، او درست برخلاف اوّلى حکم مى کند; سپس همه اين قضات (با آن آراى ضدّ و نقيض نزد پيشوايشان که آنان را به قضاوت منصوب کرد، گرد مى آيند و او رأى همه آنها را تصديق و تصويب مى کند در حالى که خداى آنها يکى و پيامبرشان يکى و کتابشان (نيز) يکى است! 🆔 @makaremnahj 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹
🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹 ✒️ نهج البلاغه ( خطبه ۱۸ بخش دوم ) 🍀 اَفَاَمَرَهُمُ اللهُ سُبْحانَهُ بِالاِخْتِلافِ فَاَطاعُوهُ! اَمْ نَهاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ! اَمْ اَنْزَلَ اللهُ سُبْحانَهُ دیناً ناقِصاً فَاسْتَعانَ بِهِمْ عَلىِ اِتْمامِهِ! اَمْ کانُوا شُرَکاءَ لَهُ، فَلَهُمْ اَنْ یَقُولُوا، وَ عَلَیْهِ اَنْ یَرْضى؟ اَمْ اَنْزَلَ الله سُبْحانَهُ دیناً تامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ(صلى الله علیه وآله وسلم) عَنْ تَبْلیغِهِ وَ اَدائِهِ، وَ اللهُ سُبْحانَهُ یَقُولُ: «ما فَرَّطْنا فِى الْکِتابِ مِنْ شَىْء» وَ فیه تِبْیان لِکُلِّ شَىْء، وَ ذَکَرَ اَنَّ الْکِتابَ یُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً، وَ اَنَّهُ لاَ اخْتِلافَ فیهِ فَقالَ سُبْحانَهُ: «وَلَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً». 🍀 ✍️ترجمه: (چگونه ممکن است اين همه آراى ضدّ و نقيض در مسأله واحد، حکم خداوند باشد!) آيا خداوند سبحان به آنها دستور اختلاف و پراکندگى داده است و آنها اطاعت فرمان او کرده اند! يا اين که آنها را از اختلاف بر حذر داشته و آنها عصيان نموده اند! يا اين که دين ناقصى نازل کرده و در تکميل آن از آنها کمک خواسته است! يا اين که آنها شريکهاى خدايند و حق دارند بگويند (و حکم صادر کنند و قانون بنويسند) و بر خدا لازم است رضايت دهد! يا اين که خداوند سبحان دين کاملى نازل کرده، ولى پيامبر در تبليغ و اداى آن کوتاهى نموده است! حال آن که خداوند سبحان مى فرمايد: «ما چيزى در قرآن فروگذار نکرديم» و «در قرآن بيان همه چيز آمده است» و نيز فرموده: «بخش هاى قرآن يکديگر را تصديق و تأييد مى کنند» و هيچ گونه اختلافى در آن راه ندارد» (تا مايه اختلاف آرا شود، چگونه ممکن است در قرآن اختلافى باشد در حالى که) خداوند سبحان مى فرمايد: «اگر اين قرآن از ناحيه غير خدا بود اختلافات بسيارى در آن مى يافتند». 🆔 @makaremnahj 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹
🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹 ✒️ نهج البلاغه ( خطبه ۱۸ بخش سوم ) 🍀 وَ اِنَّ الْقُرآنَ ظاهِرُهُ اَنیق وَ باطِنُهُ عَمیق، لاتَفْنى عَجائِبُهُ، وَ لا تَنْقضى غَرائِبُهُ، وَ لا تُکْشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ. 🍀 ✍️ترجمه: قرآن ظاهرش زيبا و آراسته و باطنش عميق و ژرف است; نکات شگفت آورش هرگز تمام نمى شود، اسرار نهفته اش پايان نمى گيرد و ظلمات (جهل و گمراهى) جز در پرتو انوارش بر طرف نخواهد شد! 🆔 @makaremnahj 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹
🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹 ✒️ نهج البلاغه ( خطبه ۱۹ بخش اول ) 🍀 و من کلام له(علیه السلام) قال للاشعث بن قیس و هو على منبر الکوفة یخطب فمضى فى بعض کلامه شىء اعترضه الاشعث فیه فقال یا امیرالمؤمنین هذه علیک لالک فخفض(علیه السلام) الیه بصره ثم قال: ما یُدْریکَ ما عَلىَّ مِمّا لى، عَلَیْکَ لَعْنَةُ اللهِ وَ لَعْنَةُ اللاعِنینَ! حائِکُ ابْنُ حائِک! مُنافِقُ ابْنُ کافِر! وَ اللهِ لَقَدْ اَسَرَکَ الْکُفْرُ مَرَّةً وَ الاِسْلامُ اُخْرى! فَما فَداکَ مِنْ واحِدَة مِنْهُما مالُکَ وَ لا حَسَبُکَ! وَ اِنَّ امْرَاً دَلَّ عَلى قَوْمِهِ السَّیْفَ، وَ ساقَ اِلَیْهِمُ الْحَتْفَ! لَحَرِىّ اَنْ یَمْقُتَهُ الاَقْرَبُ، وَ لا یَأمَنُهُ الاَبْعَدُ!(1) قال السید الشریف: یرید(علیه السلام) انّه اسر فى الکفر مرّه و فى الاسلام مرة و امّا قوله: دل على قومه السیف فاراد به حدیثاً کان للاشعث مع خالد بن الولید بالیمامة، غرّ فیه قومه و مکر بهم حتّى اوقع بهم خالد و کان قومه بعد ذلک یسمّونه «عرف النار» و هو اسم للغادر عندهم.1. در کتاب مصادر نهج البلاغه چنین آمده است که در نقل این خطبه میان دانشمندان اختلافى نیست; و از کسانى که قبل از سیّدرضى مى زیسته اند، ابوالفرج اصفهانى آن را در کتاب اغانى نقل کرده و نامبرده 44 سال قبل از انتشار نهج البلاغه چشم از دنیا فرو بست (مصادر نهج البلاغه، ج 1، ص 369). 🍀 ✍️ترجمه: این سخن را امیرمؤمنان على(علیه السلام) هنگامى بیان فرمود که در مسجد کوفه بر منبر بود «اشعث بن ابن قیس» به امام(علیه السلام) اعتراض کرد که اى امیرمؤمنان! این مطلبى که گفتى به زیان توست نه به سود تو، امام با بى اعتنایى نگاهى به او کرد و فرمود: تو چه مى فهمى چه چیز به سود من است یا به زیان من؟ لعنت خدا و لعنت همه لعنت کنندگان بر تو باد اى بافنده (دروغ) و فرزند بافنده و اى منافق فرزند کافر! به خدا سوگند یک بار کفر تو را اسیر کرد و یک بار اسلام، مال و حسب تو نتوانست تو را از هیچ یک از این دو اسارت آزاد سازد (و اگر آزاد شدى به کمک اموال دیگران یا با خواهش و التماس و خیانت بود)! (آرى!) آن کس که شمشیرها را به سوى قبیله اش هدایت کند و مرگ را به سوى آنان سوق دهد سزاوار است که نزدیکانش به او خشم ورزند و بیگانگان به او اعتماد نکنند. مرحوم «سیّدرضى» در این جا چنین مى گوید: مقصود امام این است که «اشعث» یک بار در دوران کفرش اسیر شد و بار دیگر پس از اسلام آوردن و جمله «دَلَّ عَلى قَوْمِهِ السَّیْفَ» اشاره به داستانى است که «اشعث» با «خالد بن ولید» در «یمامه» داشت. «اشعث» قبیله خود را فریب داد و به آنها خیانت کرد و «خالد» آنها را به قتل رساند. به همین دلیل قبیله اش او را «عرف النّار» نامیدند و این لقب را به افراد خائن و پیمان شکن مى دادند. 🆔 @makaremnahj 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹
🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹 ✒️ نهج البلاغه ( خطبه ۲۰ ) 🍀 و من کلام له(علیه السلام) و فیه ینفر من الغفلة و ینبّه الى الفرار لله فَاِنَّکُمْ لَوْ قَدْ عایَنْتُمْ ما قَدْ عایَنَ مَنْ ماتَ مِنْکُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ، وَ سَمِعْتُمْ وَ اَطَعْتُمْ، وَ لکِنْ مَحْجُوب عَنْکُمْ ما قَدْ عایَنُوا، وَ قَریب ما یُطْرَحُ الْحِجابُ! وَ لَقَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ اُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدیتُمْ اِنِ اهْتَدَیْتُمْ، وَ بِحَقٍّ اَقُولُ لَکُمْ: لَقَدْ جاهَرَتْکُمُ الْعِبَرُ، و زُجِرْتُمْ بِما فیهِ مُزْدَجَر، وَ ما یُبَلِّغُ عَنِ اللهِ بَعْدَ رُسُلِ السَّمَاءِ اِلاَّ الْبَشَرُ.(1)1. مرحوم کلینى در کتاب کافى در باب «ما یَجِبُ مِنْ حَقِّ الاِمامِ عَلَى الرَّعِیَّةِ» بخشى از این خطبه را در ذیل روایتى آورده است (به ج 1 کافى، باب مایجب من حق الامام على الرعیة، ح 3، ص 405 مراجعه شود). 🍀 ✍️ترجمه: سخنى از امام(علیه السلام) که از غفلت برحذر مى دارد و فرار (و حرکت) به سوى خداوند را یادآور مى شود: اگر شما آنچه را که مردگانتان بعد از مرگ مشاهده کرده اند، مى دیدید ناله سر مى دادید و وحشت مى کردید و به سخن حق گوش فرا مى دادید و اطاعت مى کردید، ولى آنچه آنها دیده اند از شما مستور و پنهان است، امّا به زودى پرده ها کنار مى رود (و همه چیز را مشاهده خواهید کرد) اگر چشم بصیرت را بگشایید، وسایل بینایى شما فراهم شده است، و اگر گوش شنوا داشته باشید سخنان حق به گوش شما رسانده شده، و اگر اهل هدایت باشید وسایل هدایت فراهم گشته، (آرى!) به حق مى گویم حوادث عبرت انگیز، خود را آشکارا به شما نشان داده است و با صداى رسا و مؤثّر، از آنچه ممنوع است نهى شده اید، و هیچ کس بعد از رسولان آسمان (فرشتگان) جز بشر عهده دار تبلیغ از سوى پروردگار نخواهد بود (پس در انتظار چه نشسته اید؟). 🆔 @makaremnahj 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹
🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹 ✒️ نهج البلاغه ( خطبه ۲۱ ) 🍀 فَإِنَّ الْغایَةَ أَمَامَکُمْ، وَ إِنَّ وَرَاءَکُمُ السّاعَةَ تَحْدُوکُمْ. تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا، فَإِنَّمَا یُنْتَظَرُ بِأَوَّلِکُمْ آخِرُکُمْ. قال السَّید الشَّریف: أقول: إنَّ هذا الکلام لووزن بعد کلام الله سبحانه و بعد کلام رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم) بکلِّ کلام لمال به راجحاً، و برَّز علیه سابقاً فأمّا قوله(علیه السلام): «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا» فما سمع کلام أقلّ منه مسموعاً و لا أکثر منه محصولا و ما أبعد غورها من کلمة! و أنقع نطفتها من حکمة! و قد نبَّهنا فى کتاب «الْخَصائِصِ» على عظم قدرها و شرف جوهرها. 🍀 ✍️ترجمه: بى گمان پايان کار (رستاخيز و قيامت و بهشت و دوزخ) در برابر شما است و عوامل مرگ، پيوسته شما را به پيش مى راند. سبکبار شويد تا به قافله برسيد! چرا که پيشينيان را براى رسيدن بازماندگان، نگه داشته اند! (و همه، در يک زمان، محشور خواهيد شد). سيد رضى مى گويد: اگر اين گفتار امام (عليه السلام) پس از سخن خداوند سبحان و پيامبر اسلام، با هر سخنى سنجيده شود، بر آن برترى خواهد داشت و از آن پيشى مى گيرد. اما گفتار او (عليه السلام): «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا» کلامى است که از آن، کوتاه تر و پرمعناتر، کلامى شنيده نشده است. چه سخن ژرف و عميقى و چه جمله پرمعنا و حکمت آميزى است، که روح تشنه طالبان حکمت را سيراب مى کند! ما در کتاب خصائص درباره اهميت و عظمت اين جمله، بحث کرده ايم. 🆔 @makaremnahj 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹
🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹 ✒️ نهج البلاغه ( خطبه ۲۲ بخش اول ) 🍀 أَلاَ و إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ ذَمَّرَ حِزْبَهُ وَاسْتَجْلَبَ جَلْبَهُ لِیَعُودَ الجَوْرُ إِلَى أَوْطَانِهِ، وَ یَرْجِعَ الْبِاطِلُ إِلَى نِصَابِهِ، وَاللهِ! مَا أَنْکَرُوا عَلَىَّ مُنْکَراً، وَ لاَجَعَلُوا بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ نَصِفاً. 🍀 ✍️ترجمه: آگاه باشيد! شيطان، حزب خود را بسيج کرده و سپاهش را گردآورده است تا بار ديگر، ظلم و ستم به وطنش بازگردد و باطل، به جايگاه نخستينش رسد. به خدا سوگند! هيچ کار خلافى از من سراغ ندارند و انصاف را ميان من و خود، حاکم نکرده اند. 🆔 @makaremnahj 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹
🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹 ✒️ نهج البلاغه ( خطبه ۲۲ بخش دوم ) 🍀 وَ إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ! فَلَئِنْ کُنْتُ شَریکَهُمْ فیهِ فَإِنَّ لَهُمْ لَنَصیبَهُمْ مِنْهُ وَ لَئِنْ کانُوا وَلُوهُ دُونی فَمَا التَّبِعَةُ إلاّ عِنْدَهُمْ وَ إِنَّ أعْظَمَ حُجَّتِهِمْ لَعَلى أَنْفُسِهِمْ یَرْتَضِعُونَ أُمّاً قَدْ فَطَمَتْ و یُحْیُونَ بِدْعَةً قَدْ أُمِیْتَتْ. یاخَیْبَةَ الدّاعِى! مَنْ دَعا! وَ إِلاَمَ أُجِیبَ! و إِنِّی لَراض بِحُجَّةِ اللهِ عَلَیْهِمْ و عِلْمِهِ فِیهمْ. 🍀 ✍️ترجمه: آنها حقّى را از من مطالبه مى کنند که خود، آن را ترک گفته اند، و انتقام خونى را مى طلبند که خودشان آن را ريخته اند! اگر (فرضاً) من، در ريختن اين خون (خون عثمان) شريک شان بودم، آنها نيز سهيم بوده اند، و اگر تنها، خودشان، مرتکب اين کار شده اند، مسئوليتش بر گردن خودشان است. (بنابراين) مهم ترين دليل آنها، بر ضدّ خود آنها مى باشد. (آرى) آنها مى خواهند از مادرى شير بنوشند که شيرش را بريده! و بدعتى را زنده کنند که مدت ها است مرده است! (آنها، مى خواهند همان حيف و ميل هاى زمان عثمان، تکرار شود و گروهى بر بيت المال اسلام، بناحق، مسلّط باشند! هرگز اين کار در حکومت من تکرار نمى شود; نه مال و نه پُست و مقامى را، بناحق، به کسى نمى بخشم!) اى نوميدى! به سراغ اين دعوت کننده بيا. راستى چه کسى دعوت مى کند و مردم (ناآگاه) چه دعوتى را اجابت مى کنند؟! من، به حجت و علم الهى درباره اين گروه، راضى ام (و حاکم ميان من و آنها خدا است). 🆔 @makaremnahj 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹
🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹 ✒️ نهج البلاغه ( خطبه ۲۲ بخش سوم ) 🍀 فَإِنْ أبَوْا أَعْطَیْتُهُمْ حَدَّ السَّیْفِ و کَفى بِهِ شافِیاً مِنَ الْباطِلِ وَ ناصِراً لِلْحَقِّ! وَ مِنَ الْعَجَبِ بَعْثُهُمْ إِلَىَّ أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعانِ! وَ أَنْ أَصْبِرَ لِلْجِلادِ! هَبِلَتْهُمُ الْهَبُولُ! لَقَدْ کُنْتُ وَ ما أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ وَلا أُرْهَبُ بِالضَّرْبِ! وَ إِنّی لَعَلى یَقین مِنْ رَبِّی وَ غَیْرِ شُبْهَة مِنْ دِینی. 🍀 ✍️ترجمه: اگر آنها از پذيرش حق امتناع کنند، لبه تيز شمشير را به آنها مى بخشم; همان شمشيرى که بهترين درمان باطل (در برابر زورگويان) و يار و ياور حق (در برابر ستمگران خودکامه) است. راستى عجيب است که از من خواسته اند در برابر نيزه هاى آنان حاضر شوم و در مقابل شمشيرهايشان شکيبا باشم! (آرى آنها به من اعلان جنگ داده اند!) مادران در سوگ شان به عزا بنشينند! من کسى نبودم که به نبرد تهديد شوم يا از شمشير و نيزه مرا بترسانند! چرا که من به پروردگار خويش يقين دارم و در دين و آئين خود، کمترين شکّ و ترديدى ندارم. 🆔 @makaremnahj 🌹 🌹🌹 🌹🌹🌹