گام به گام با اسرا(١):
شب دوازدهم ونيمه شب بازدهم ،ساعت ١١/٤٥
١-امروز كاروان اسرا بسمت كوفه راهي شد والان در ساعت ١١/٤٥دقيقه شب هنوز در راه هستند وهوا هم سرد شده وسوز هوا وخاك صحرا بچه ها رو شديد اذيت ميكنه
اونها هنوز باور نميكنند كه چه بلايي سرشون اومده و وحشت زده از تاريكي و صحرا و سربازان دشمن كه تركه بدست منتظر هر ناله اي هستند، به راهشون ادامه ميدن
٢- بدن مطهر امام سجاد شديد ميلرزه و نميتونه خودش رو روي مركب نگهداره و شديد درد داره .....
٣-سربازها پشت هم به امام وپدر بزرگوارش توهين ميكنن وبا فريادهاشون بچه ها رو ميترسونن
٤-يكي از سربازها كه بعدها توبه كرده نقل ميكنه كه بانوان روي مركبها بخاطر باد صحرا بسختي حجابشون رو حفظ ميكردن وباد وخاك شديدا اونها وبچه ها رو اذيت ميكرد
٥-اون ميگه خودم ديدم زينب كبرا فرياد زد يه جايي بايستيم چون بچه نياز به استراحت دارند اما يه ملعون با تركه محكم به بانو زد وناله ي بانو بلند شد
٦-پيرمرداسيري كه پياده داره مياد زير لب براي خودش شعر عزا ميخوونه كه ناگهان ميريزن سرش وبه قصد كشت ميزننش، جوري كه بسختي براهش ادامه ميده
٧-اسرا از چند روستا رد شدن.... دو روستا اصلا بيرون نيومدن اما چندتاي ديگه رو سر اسرا خاكستر و شن و خاك ميريختن واونها رو خارجي خطاب ميكردند وبهشون و به پدرهاشون ناسزا ميگفتند وبچه ها گوشهاشون رو از ترس گرفتن و با وحشت تمام ناله وگريه ميكنند
٨-اين نانجيبها قصد دارند بدون وقفه مسير رو تا كوفه طي كنند كه البته براي اسرا بسيار عذاب اوره
☀️خداوند ما رو در حفظ دين خدا وبندگي ناب و حفظ هوشمندانه ي شعائر ديني شرمسار اسراي كربلا نكنه.
گام به گام با اسرا(٢):
صبح روز دوازدهم:
-اسرا رو پشت دروازه كوفه كه به يه خيابان پهن متصل ميشه نگه داشتن وهنوز درها باز نشده، اما از داخل صدا طبل وساز و دهل و آواز مياد ،انگار جشن بزرگي گرفتن
-خانمهاي اسير به سرشون گليم هاي پاره اس .
-حضرت سجاد تا بخاطر دردو تب شديد حالت نيمه خوابيده روي مركب بخودش ميگيره، يه سرباز ملعون بر سرش فرياد ميزنه وبه مادر وپدرش ناسزا ميگه وگاهي هم با تركه محكم ميزنه به پاي امام سجاد،جوري كه امام ناله اش بلند ميشه.
-درها باز ميشن و كاروان اسرا وارد ميشن، زنها از ايوانها وپشت بامها رو سرشون خاكستر ميريزن(كه رسم اعراب در برخورد با اسرا بوده)و چند شكمبه شتر كه بوي بسيار بدي داره رو از پشت بامها مي اندازن روي سر اسرا...الهي بميرم ، يكي از اون شكمبه ها روي كتف امام سجاد ميفته و امام رو شديد آزار ميده و يكي ديگه ميفته روي مركب بانوان .
-دورتادور مركب هاي اسرا همه يك صدا ناسزا ميگن وآب دهن پرتاب ميكنن واونها رو خارجي هايي كه مستحق شكنجه ومرگ سخت هستند صدا مي كنن.
-در طول خيابان نوازده ها ايستادن و در حال نواختن هستن و مردهايي هم در حال رقصيدن و شكلك در اوردن براي اسرا و توهين به اونها . در همون حال بچه هاي كوچك اسير از ترس گوش هاشون رو گرفتن و بانوان اسير دارن گريه مي كنن وحضرت رقيه با يه گليم پاره كه روسرشه چشماش رو پوشونده و از ترس شديد داره ميلرزه.
-بعد از مدتي يه زن از ايوان منزلي فرياد ميزنه كه شما خارجي ها (يعني از دين خارج شده ها) از كدوم قبيله هستيد؟حضرت زينب جواب ميدن: ما خاندان رسول خداييم...ناگهان همه سكوت ميكنند و بهت زنان به اسرا چشم مي دوزن و اون زن برسرش ميزنه و ميدوه پايين پيش زنهاي ديگه تا براي بانوان اسير چادر و روسري جمع كنه و يه سرباز شديد اونو با تركه ميزنه اما اون زن توجه نميكنه و در حاليكه به مردان كوفه نفرين ميكنه ، چادر و روسري جمع ميكنه و اونها رو به حضرت زينب ميده تا به بانوان اسير بدهند .
-از اين لحظه كوفه تبديل به عزاخانه ميشه و كم كم از هر طرف گريه وزاري بلند ميشه
-در اين لحظه سربازان به حضرت زينب ناسزا ميگن وبه امام سجاد شديد توهين ميكنندو البته بعضي از سربازها هم كه تازه فهميدن چه خبره، تو سرشون ميزنن و آروم گريه ميكنن ، اما چون جو شهر عوض شده سربازهايي كه توهين مي كردن هم مجبور ميشن سكوت كنند.
-حضرت زينب همه رو با اشاره دست ساكت ميكنن وشروع به سخن گفتن با صداي رسا ميكنن.
-بعد از زينب كبري ،دختر امام حسين وبعدش امام سجاد صحبت ميكنند كه خطبه هارو در يك گام ديگه فردا بهش ميپردازيم.
- در آخرين ساعات شب (ساعت١١)، در گوشه ي منزل در دوتا اتاق خراب كه از هم جداست وبا يه در بهم راه داره ودو تا گليم پاره توش پهنه خانمها وبچه ها دريه اتاق و حضرت سجاد و دوتا پسر كوچك امام حسن (زيد وامر)و حسن مثني پسر ديگر امام حسن بهمراه يه پيرمرد رنجور وبيمار اتراق كردن.
-حضرت سجاد از درد بخودشون ميپيچن وبدنشون در تب ميسوزه و بي صدا ناله ميكنن تا اهل بيت اذيت نشن.
- به اسرا يه غذاي ساده كه از دوتا قابلمه ي آش كه تقريبا آب خاليه و نون خشك جو تشكيل شده، اونم تو ظرفهاي كثيف داده ميشه و امام هم چيزي نميخوره جز يكي دوقاشق از آش .
-به اونها رو انداز ندادن ومجبورن از همون تكه گليم هايي كه به عنوان چادر استفاده كرده بودن استفاده كنند و حضرت سجاد و پسر بچه ها و پيرمرد هم بناچار گليم پاره هايي كه رو خاك افتاده وشديد خاك الوده رو برميدارن وميندازن روشون.
☀️خداوندا؛ ما رو از اسير دنيا بودن نجات بده، تا شرمنده اسراي مظلوم كربلا نشيم .
📣 مراسم پرفیض زیارت عاشورا
🔻سهشنبه ۲ مرداد ماه ۱۴۰۳
🔻ساعت: ۶:۳۰ الی ۷:۳۰
▫️نمازخانه غدیر: کربلایی مصطفی اسماعیلیفر
▫️نمازخانه اباصالح المهدی(عج): کربلایی ادیب ابراهيمي
▫️نمازخانه ولایت (سالن ون): کربلایی امیر حیدرنیا
▫️نمازخانه ساقی کوثر: کربلایی محمدعلی قشقایی
🤲 التماس دعا
💠 هیأت خانواده ایران خودرو دیزل
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@maktab_e_zeinab
┗━━━🍂
🔰 اداره امور فرهنگی اداره کل ارتباطات و امور بینالملل
💯 آخرين اخبار و اطلاعیههای ایران خودرو دیزل
I👇 به ما بپیوندید I
eitaa.com/joinchat/3201236997C359b459ab3
گام به گام با اسرا(٣):
ادامه روز دوازدهم محرم صبح :
-اسرا وارد كوفه شده و در خيابان اصلي عبور داده ميشن.
-بعد از سوال يه زن كوفي در مورد اينكه اسرا كه از كدوم قبيله هستن و پاسخ زينب كبري كه مي فرمايند :ما خاندان رسول خداييم .ناگهان سكوت همه جا رو فرا ميگيره و اشك ها و ناله ها شروع ميشه.ممكنه سوال كنين كه مگه كوفيان نميدونستن با كي دارن ميجنگن ؟در جواب بايد بگم چرا، اما كوفه دو دسته بودن يه دسته از طرفداران امام علي كه يا كوتاهي كردن در ياري امام و. يا بخاطر تبليغات دشمن كه حسين(ع) رو خروج كرده از دين معرفي كرده و بهشون گفته شده بود كه رضايت خدا در رضايت ولي امرخدا يزيده ويا بخاطرپول هنگفت ويا ترس از يزيد، مرداشون به جنگ امام اومده بودن و دسته دوم كه از خوارج و قبايل شمر و قاتلين امام و عمدتا مخالفين آل علي محسوب ميشدن و برعليه امام به جنگ اومدن.
-امام سجاد در حاليكه دستهاش با زنجير بسيار قطوري از پشت گردن بسته شده بود وبه همون شكل ٨٠كيلومتر راه رو با تب و درد زياد ترك كرده بود، وقتي گريه مردم رو ميبينن ، از همه ميخوان ساكت بشن وبعد ميفرمايند:به حال ما نوحه و گريه ميكنيد؟پس ما را چه كسي كشت؟
- حضرت زينب كه بسيار خسته بنظر ميرسه و راه زيادي رو در باد وخاك وسوز و در حاليكه چند بار تركه دشمن بر وجودش دردي گران رو نشونده ، باهمه ي وجود و با صداي رساشروع به خوندن خطبه ميكنه و مردم كوفه رو بشدت ملامت ميكنه و اونها رو نيرنگباز وبي وفا ميدونه كه از فضيلتي جز لاف گزاف و آلودگي وكينه برخودار نيستند واونها رو شبيه كنيزان چابلوسي ميدونه كه در باطن دشمن كينه جو هستند.
به اونها ميگه كه كار بسيار زشتي كردند وخشم خدا رو براي خود خريدن وبدبختي رو به نام خودشون زدن و در عذابي جاويدان باقي خواهند ماند.
-بعد از خطبه رساي زينب كبري ،فاطمه صغري خطبه اي اديبانه و در عين حال روان و برخوردار از فصاحت وبلاغت بيان ميكنه ومردم كوفه رو اهل نيرنگ و بي وفايي و خودخواه ميخونه واز كرامت خانواده خودش ميگه واينكه بايد منتظر عذاب و لعنت خدا باشند.
-بعد، ام كلثوم دختر علي(ع) به ايراد خطبه مي پردازه و از كار بسياز زشت كوفيان ميگه و از تنها گذاشتن امام وخونهاي پاكي كه ريختن واموالي كه غارت كردن و بانواني كه اسير كردن ميگه و اونها رو حزب شيطان ميدونه كه در ضرر و زيان خواهند بود و بهشون آتش دوزخ رو بشارت ميده.
-حالا نوبت امام سجاده كه دستهاشون پشت گردنش با رنجير بسته است و از تب و درد به خودشون ميپيچن و در همون حال به ايراد خطبه مي پردازن.
-امام اول خودشون رو معرفي ميكنن وميگن :من علي پسر حسين فرزند علي بن ابي اطالب هستم ،همون كسي كه كنار فرات سرش رو بريدند.پسر كسي كه حريم حرمتش رو شكستند ومال او رو به يغما بردن و اهل بيتش رو به اسيري گرفتن.
-بعد امام از مردم ميخوان كه نصيحتش رو گوش كنند و وقتي مردم با اشك وناله ميگن كه به فرمانش خواهند بود و به فرمانش جنگ ميكنند وبا هركه او بخواهند صلح ميكنند ،امام فرياد زنان اونها رو فريبكار و دغلباز ميدونه وازشون ميپرسه كه ايا ميخوان همونجوري كه پدرش رو ياري كردن او رو هم ياري كنند؟سپس به اونها نصيحتش رو ميگه
-ميدونين نصيحت امام به اهل كوفه چيه ؟جالبه بدونيد كه نصيحت امام اينه :نه با ما باشيد و نه بر عليه ما
☀️خداوندا : مبادا ما در حاليكه براي حسين(ع) واهل بيتش اشك ميريزيم وروضه ميخونيم و نوحه سرايي ميكنيم ،به خاطرجهل و غفلتهايي كه داريم، مصداق نصحيت امام سجاد قرار بگيريم كه زير گوشمون بگن : نصيحت ميكنم كه نه با ما باشي و نه بر عليه ما
📷حضور همکاران در مراسم زیارت عاشورا
📍نمازخانه غدیر
🔻سهشنبه ۲ مردادماه ۱۴۰۳
💠 هیأت خانواده ایران خودرو دیزل
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@maktab_e_zeinab
┗━━━🍂
🔰 اداره امور فرهنگی اداره کل ارتباطات و امور بینالملل
💯 آخرين اخبار و اطلاعیههای ایران خودرو دیزل
I👇 به ما بپیوندید I
eitaa.com/joinchat/3201236997C359b459ab3
گام به گام با اسرا(٤):
امروز برمی گردیم به دشت نينوا تا از يه خانواده براتون بگم:
نام پدر علي است واسم مادر فاطمه واسم پسر ٤ساله اونها هم محمد.
-فاطمه دختر امام حسن واز زنان بسيار مومنه ونجيب و در عين حال دانش آموخته ي ادبيات روز و حكمت و پدر هم كه براي هممون أشناست علی بن حسين معروف به زين العابدين.
-شايد يكي از زناني كه تا بحال بشدت مظلوم واقع شده همين بانوي بزرگواره كه رنج وعذابي بسيار كه كشيد ، اما از پا نيفتاد و به صبر ومقاومت وپرستاري ومادري از پسر وشوهرش كه سرنوشت بشر به سلامتي اونها در اون واقعه عظيم وابسته بود ادامه داد.
-وقتي زجر و درد وتب و بخصوص تركه خوردن ها ولگد خوردنها و ناسزا شنيدن هاي همسر نازنينش رو ميديد ديگه زانواش توان ايستادن نداشت وروي خاك مينشست وبر صورتش ميزد وهاي هاي اشك ميريخت و در بسياري از مواقع هم ميدويد و خودش رو سپر امام سجاد قرار ميدادو همين امر موجب شده بود كه ناسزاهاي بسيار بشنوه و تركه هاي فراوان بخوره ....او عاشق تمام عيار همسر وفرزند ش بود ونميتونست تحت هيچ عنوان عذاب كشيدنهاي اونها رو ببينه
-دشمن پسر كوچولوش رو با سيلي ميزد و اون مادر ميدويد و خودش بچه رو در آغوش مي گرفت كتك ميخورد وبدترين ناسزاها رو ميشنيد
-دشمن بچه كوچولوش رو دوره ميكرد و به اذيت وازار و سنگ انداختن به سمت محمد كوچولو مي پرداختن واون پسر كه تا اون موقع اصلا بدور خودش اينچنين موجودات پليدي نديده بود، سرش رو ميگرفت توي دستاش و زار زار اشك ميريخت ومادر وپدرش رو صدا ميزد وفاطمه باز ميدويد و خودش رو سپر بچه قرار ميداد
-در طول راه كوفه دستاي كوچك پسر كوچولوش رو از پشت گردن بسته بودن و زنجير قطور دستهاي پسرك ٤ساله رو شديد ازار ميداد و مادر كه ميديد جگر گوشه اش چه زجري ميكشه بر سر وسينه ميزد وبشدت ميگريست.
-بدترين حال زماني به فاطمه دست داد كه در كوفه يه پيرمرد چند تيكه نون خشك رو انداخت جلوي پسرش و حضرت رقيه و با لحن خيلي زشتي اون دو تا بچه رو خطاب قرار داد كه نون خشك ها رو بخورن. محمد كوچولو هاج وواج به پيرمرد نگاه كرد وبعد از مكث كوتاهي نون خشكها رو گوشه ديوار گذاشت وآروم آروم اشك ريخت .
☘️خدايا هروقت كه فرزند خردسالمون رو ميبينيم ما رو به يادضجه هاي محمد كوچولو اون موقعها كه در بين راه از درد دستاي كوچيك در رنجيرش ناله اش بلند ميشد و بلافاصله سيلي دشمن ميومد تو گوشش بينداز تا يادمون باشه چه وظيفه خطيري در قبال فرزندانمون داريم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم پرفیض زیارت عاشورا
سهشنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۴۰۳
نمازخانه غدیر
کربلایی مصطفی اسماعیلیفر
🤲 التماس دعا
💠 هیأت خانواده ایران خودرو دیزل
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@maktab_e_zeinab
┗━━━🍂
🔰 اداره امور فرهنگی اداره کل ارتباطات و امور بینالملل
💯 آخرين اخبار و اطلاعیههای ایران خودرو دیزل
I👇 به ما بپیوندید I
eitaa.com/joinchat/3201236997C359b459ab3
گام به گام با اسرا(٥):
در بارگاه ابن زياد هستيم و ابن زياد بركرسي نشسته وتشتي كه سر مبارك امام در آن قرار داره رو پيش روي خودش بر روي ميز قرار داده.
- هركس كه وارد مجلس ميشه ، ابتدا در مقابل ابن زياد تا كمر خم ميشه و به او تبريك مي گه و بعد از ناسزايي به امام كه بر زبون مياره و ميره تا در مجلس بنشينه
-باورم نميشه كه تعدادي از اين انسان نماها، همونهايي هستن كه تا علي (ع)رو ميديدن خوشون رو فدايي ولي امر مي دونستن وسعي در بوسيدن دستاي علي (ع) داشتن وبدنبال مركب امام مي دويدن وامام، هم بارها به چاپلوسي اونهاشديد اعتراض ميكردن وهم حركت اونها رو نمونه رفتار با سلاطين متكبر مي دونستن وشديد مانع اينكارشون ميشدند.
- بعد از مدتي امام سجاد در حاليكه دستاش رو از پشت بسته اند به مجلس وارد ميشن و يه گوشه مينشينن
-باورود امام تعدادي از اونهايي كه هميشه تو مجلسها كارشون شعارهاي توام با هتاكي و توهينه و سينه چاك ولي امر (حالا هركي كه ميخواد عنوان ولي امر رو بر خودش بگذاره)هستن، ،شروع به شعارهاي توهين اميز به امام وپدرش و پدر بزرگش ميكنند،
-توي همون شلوغي، يك زن ناشناس مياد و بين زنها كه در پايين مجلس قرار دارند مينشينه ....اون بانو چشم از حضرت سجاد برنميداره ،چون بين اونهمه شيطان انسان نما، مردي اسيره كه حجت خداوند براي نگاه رحمانيش به زمين شمرده ميشه .مردي كه پاره قلب بانوست .
-چند دقيقه بعد، ابن زياد كه تازه متوجه زنده بودن فرزند امام حسين شده، دستور قتل امام رو صادر ميكنه ......ناگهان بانو فرياد زنان خودش رو سپر امام سجاد قرار ميده و فرياد ميزنه كه اول بايد از جنازه من رد بشين تا دستتون به پاره ي قلبم برسه......همين ايستادگي بانوست كه باعث زنده موندن امام ميشه
-شيطان از اينكه اذنابش حتي از جنازه بانو وحشت دارند فريادش بلند ميشه.
- بله، زينب كبري شهادتين گويان ، يك تنه رسالت دفاع از امامتي رو عهده داررميشه كه در طول قرنها كرور كرور پير و جوان مومن بايد عهده دارش بشن.
☀️خداوندا؛ ما رو به دست بوسي ها و دويدن ها در پشت مركب بزرگان دچار مكن كه نتيجه اي جز همراه شدن با شيطان و كف زدن براي ابن زياد رو نخواهد داشت.
گام به گام با اسرا(٦):
در مجلس ابن زياد هستيم. از هر طرف صداي خنده اي شنيده ميشه كه به سر مبارك امام كه پيش روي ابن زباد قرار داره دشنام ميده و در همون حال ، اغلب حاضرين هم با نگاهي تحقير آميز به اسرا توهين ميكنن وناسزا ميگن... رقيه و محمد باقر وبقيه بچه ها سرها رو انداختن پايين وبي صدا اشك مي ريزن. -اونا دل تو دلشون نيست و از چشمهاي پليد اين آدما ميترسن.
-ابن زياد قهقه سر ميده و رو به زينب كبري ميكنه و ميگه خدا شما رو رسوا كرد و دروغ شما آشكار شد.
-حضرت زينب با خونسردي جواب ميده كه فاسق رسوا ميشه وبدكاردروغ ميگه و اون كس ديگره نه ما.
-ابن زياد كه بدجوري بهم ريخته وتحقيرشده سعي ميكنه كنترل خودش رو حفظ كنه و كمي رو تخت جابجا ميشه و از بانو ميپرسه :كار خدارو با برادر واهل بيتت چگونه ديدي؟
-مجلس ناگهان سكوت ميكنه تا ببينه بانو چه جوابي ميده ....آخه عربها به رسم جاهليت از تحقير اسراشون لذت ميبردن.
-بانو با تبسمي كوچك اما تحقير كننده و با صداي بلند جواب ميده :ما رايت الاجميلا...جز زيبايي نديدم.....و ....جمله اي در گوش تاريخ بشريت طنين انداز ميشه كه شكوه انسان رو به رخ ملائك ميكشونه و تحقير شيطان واذنابش رو بدنبال داره.
-شيطان كنار ابن زياد فرياد ميزنه و گوشهاش رو ميگيره تا نداي فرمانده دلير اسرا بيشتر از اين آزارش نده ...اما ديگه دير شده و بانوي بزرگ به صحبت ادامه ميده وميگه كه اينان افرادي بودند كه خداوند مقام شهادت رو سرنوشتشون ساخت ....در انتهاي كلام هم به تحقير ابن زياد ميپردازه و ميگه كه به زودي نزد خداوند محاكمه اش خواهند كرد و بعد فريادميزنه :مادرت به عزايت بنشينه اي پسر مرجانه....آري مرجانه زن بدكاره ايست كه به زبون آوردن اسمش، تحقير شديد ابن زياد رو بدنبال داره ....
-ابن زياد كه بشدت تحقير شده اعلام ميكنه كه اين زن رو بكشيد و يك نفر ميگه زن رو نبايد به خاطر كلامش مجازات كرد
-ابن زياد از كشتن بانو پشيمون مي شه وفقط ميگه كه خدا قلبش رو با كشتن حسين ويارانش شفا بخشيدو بانو هم جواب ميده كه اگه شفاي دلت در اينه باشه.
-سخنان بانو اونقدر با فصاحت وبلاغت همراهه كه ابن زياد نميتونه حرفي در مورد كلام شعر گونه ي حضرت زينب نزنه ...اينه كه بانو رو شاعر خطاب ميكنه و بانو در جواب به ابن زياد وعده ي انتقام در روز قيامت رو ميده
-تحقير ابن زياد و مردانش زماني به اوج خودش ميرسه كه امام سجاد هم در جواب او كه ميگه پدر وبرادرت رو خدا كشت ، با تمسخر ميگه خدا تمام ارواح رو هنگام مرگ قبض ميكنه وبعد ميفرماين كه شهادت براي ما كاري عاديه و هراسي ازش نداريم
-ابن زياد كه شديدا تحقير شده مجلس رو ترك ميكنه و اهل مجلس هم سرهاشون رو پايين مي اندازن و سرافكنده مجلس روترك ميكنن
-حالا قيافهاي بچه هاي اسير ديدنيه ...اونا سراشون رو بالا گرفتند وبا عظمتي خاص ونگاهي تحقير آميز به حاضرين ،مجلس رو ترك مي كنند وسكينه و رباب وفاطمه وبقيه بانوان اسير كه با ديدن سر امام شديد منقلب شده اند،با اينحال خدا رو بابت تجلي شكوه وجلالش شكر مي كنند و اينكه دشمنان خدا و قاتلين حسين(ع) چقدر ذليل و حقيراند
-اون وسط به دختركوچولو هنوز چشم از چشم پدر برنداشته و گريه كنان زير لب ميگه الهي بميرم بابا گردنت بدجوري بريده شده ورگهات هنوز خون داره ..باباجون بميرم براي چشمهات كه خستگي تو هنوز ازشون پيداست.
☀️خداوندابه ما بياموز كه در راه سربلندي اهل بيت گام برداربم نه اينكه با جهل وخرافاتي كه بهش ميپردازيم، به عنوان محبان اهل بيت ،موجب سرافكندي اونها بشيم تا جايي كه اهل بيت آرزو كنند اي كاش شما هيچوقت خودتون رو از دوستداران ما نمي دونستيد.
گام به گام با اسرا(٧):
امشب در كوچه پس كوچه هاي كوفه قدم میزنیم .كوچه هايي كه تاريكند و صدا از هيچ خونه اي در نمياد .كوفه در اين ساعت به شهر ارواح شبيه و بجز تعدادي سرباز كسي در خيابان ها وكوچه ها نيست
-ميرم به سمت درب خانه اي مخروبه كه زندان اسرا محسوب ميشه .چند سرباز اينجا هستن و به هركس كه نزديك ميشه به شدت برخورد ميكنن.
-كوفه مردمي عجيب داره. مگه هنوز چند وقت از زماني گذشته كه والي اين شهر وليدبن عقبه ازبس مستي ميكرد ، موقع صبح نمازش رو چهار ركعت خوند و مردم با ابنكه بوي گند مشروب رو حس ميكردن وحال و روز امام جماعتشون كه والي اونها هم بود رو ميدين ، با اينحال با كمال افتخار، اون روز صبح نمازشون رو چهار ركعت خوندن وبجاي اعتراض ، اين رو لطف خداوند به حاكمشون و خودشون دونستن.
-شرم آورتر، اون روز صبحي بود كه حاكم كوفه ، شب تا سحر در حوض شراب كاخ مشغول عيش ونوش بود و ازبس بوي شراب گرفته بود و حالش بد بود، دستورداد يكي از روسپي ها و زنان فاحشه اي كه هم قدش بود، عبا به سر بكشه و بره مسجد وبجاي او نماز رو بجا بياره و....جالب اين بود كه اون زن روسپي رفت ونماز رو هم خوند واونهايي كه بهش اقتدا كردن اصلا نفهميدن كه به چه كسي اقتدا كردن .
-هنوز مدتي از اون شبها نگذشته كه علي (ع)ميرفت كنار چاه و از دست جهل همين مردم درد دلش رو با چاه ميكرد.مردمي كه خرافات وغلو ذهنشون رو در برگرفته بود ، اونها يا آنچنان به علي تعظيم ميكردن وخودشون رو بخاك مي انداختن ومجيز علي رو ميگفتن و اون بزرگوار رو جاي خداميگذاشتن كه امام مظلوم ما از شدت غم واندوه وخشم از اينهمه جهل و غلو فرياد ميزد و حالش بد مي شد وشكايتشون رو به چاه مي كرد و يا چنان در مقابلش ايستادن و او رو بخاطر قرانهايي كه دشمن بر نيزه گذاشت ،مستحق توبه دونستن كه باهاش جنگيدن و دست آخر هم يكي از ولايت مدار ترين اون مردم جاهل، امام رو ترور كرد و به خيال خودش به وظيفه ي شرعي واسلامي خودش عمل كرد.
-مردمي جاهل و اهل خرافات كه وقتي يه خوابگزار حقه باز دغلكار در ميدون شهر اعلام كرد كه خواب ديده لشكري از مارهاي بزرگ به شهر حمله كردن و هركسي رو كه برعليه ولي امر يزيده ، به طرز وحشتناكي بلعيدن و تعبيرش اين بود كه هركس با يزيد مخالفت كنه عقوبتي سخت در انتظارشه و اين راهكار از تهديد ابن زياد موثر تر واقع شد و كرور كرور از همين مردم كه تا ديروز منتظر حسين بن علي (ع) بودن تا ازش حمايت كنن ، براي نبرد با او از شهر بيرون رفتن و ....حالا همون ها در اين شب تاريك پاره هاي دل رسول خدا رو به اسارت گرفتن و وقيحانه به اين كار پليدشون افتخار مي كنن.
-آري ، در اين شب تاريك ، چند زن و كودك يه گوشه ي شهر به عنوان اسير نگهداري ميشن و قراره كه فردا به شام فرستاده بشن . اسراي مظلومي كه بيش از هرچيز،از جهل و خرافات وغلو همين مردم ضربه خوردند و اونهمه مصيبت رو تحمل كردن.
☀️خداوندا؛ مارو از جهل و غلو وخرافات نجات بده تا در همين حال كه خودمون رو عاشقان سينه چاك اهل بيت رسول خدا مي دونيم، بخاطر جهل و خرافات و غلوي كه در ذهنمون داريم ، در صف لشگريان يزيد قرار نگرفته باشيم.
هدایت شده از خانواده دیزل
🏴 جزئیات دریافت ارز اربعین
▪️ارز اربعین از ۸ مرداد تا ۳ شهریور، تا سقف ۲۰۰ هزار دینار در شعب ۷ بانک عرضه میشود.
☑️ اداره امور فرهنگی اداره کل ارتباطات
I👇 به ما بپیوندید I
eitaa.com/joinchat/3201236997C359b459ab3
گام به گام با اسرا(۸)
امام سجاد:
يكي از مقاطع حساسي كه علي رغم اهميت فوق العاده اون، خيلي بهش پرداخته نشده دوران بعد از واقعه ي كربلاست. ما قصد داريم به بررسي موارد زير بپردازيم، مواردي كه بسياري از اون تا بحال جزو ناگفته ها محسوب ميشه از جمله:
١-وضعيت امام سجاد در يكي از وحشتناكترين مقاطع زماني كه جنايات هولناكي پيش چشمان امام نازنين بوقوع پيوست.
٢-ماجراي هولناك واقعه ي حّره كه در مدينه و دوسال بعد از كربلا اتفاق افتاد و كشتار هزاران نفر از اهل مدينه و تجاوز به هزاران تن از دختران و زنان ، حتي زنان باردار مدينه و غارت خانه ي بسياري رو در پي داشت، اونم در زماني كه امام سجاد در مدينه حضور داشت.
٣-ماجرا و سرنوشت بيعت امام سجاد با يزيد و اينكه بالاخره بيعتي صورت گرفت و يا نه اونم در زماني كه يزيد ملعون با كشتار و تجاوز و ايجاد وحشت به زور بدنبال بيعت گرفتن از مردم مدينه بود.
٤-استراتژي و برنامه ي كاري امام بعد از كربلا چي بود. و تحريفات صورت گرفته در مورد برنامه هاي امام بعد از كربلا چه مواردي رو شامل ميشه.
دوران امام سجاد با شش حاكم همراه بود و به همين دليل يكي از سخت ترين دورانها محسوب ميشه
-يزيد سه سال و نيم حكومت كرد و طي اين مدت فاجعه كربلا رو راه انداخت و تخريب و آتش زدن كعبه و هولناكتر از همه ، واقعه ي حره در مدينه رو دو سال بعد از كربلا راه انداخت
-در واقعه حره ، وقتي يزيد متوجه شد كه مردم مدينه به تحريك عبدالله بن زبير دست به شورش زدن، مسلم بن عقبه رو با لشكري انبوه به مدينه فرستاد و به او گفت كه شهر رو محاصره كنه و سه روز به همه فرصت بده كه با يزيد بيعت كنند و خودشون رو برده يزيد بدونن و اگه بيعت نكردن ، سه روز كل مردم و اموالشون در اختيار لشكر خواهند بود.
-لشكر مسلم بن عقبه شهر رو غارت كردن و به اغلب زنان و دختران تجاوز كردن وتعداد زیادی از مردان رو كشتن و يكي از وحشتناكترين روايدادها رو رقم زدن.
-اونها مامور بودن بخاطر همراهي نكردن امام با اون شورش، به امام سجاد و خانواده و نزديكانش كاري نداشته باشند.
-امام در منزل خودش و منازل نزديكانش، ٤٠٠خانواده رو پناه داد ، از جمله مروان و خانواده اش يعني همون ملعوني كه مابخاطر جناياتي كه بعدا و در دوران حكومتش انجام داد، او رو در زيارت عاشورا به حق لعن مي كنيم.
-در تاريخ يعقوبي نقل شده:"على بن الـحـسـين (ع) به مسلم گفت: يزيد مى خواهد با چه شرطى با وى بيعت کنم؟ مسلم پاسخ داد: بـيعت پسر عمو و برادر. حضرت فرمود: اگر بخواهى به شرط اينکه برده او باشم، بيعت کنم اين کـار را خـواهـم کـرد. مسلم گفت: چنين تکليفى به تو نخواهم کرد. چون مردم ديدند على بن الـحـسين (ع) چنين گفت، با خود گفتند : حال که فرزند رسول خدا (ص ) چنين مى گويد، ما چـرا بـه ايـن شـرط بـا وى بـيعت نکنيم. (ترجمه تاريخ يعقوبي, ج 2، ص 190)"
-اما اين نقل دروغ محضه، چون اصولا يزيد به مسلم گفته بود كه نيازي به بيعت امام سجاد نيست ، بخصوص كه امام با شورش همراه نبود. هرچند امام با رفتاري نرم و ظريف و حساب شده، هيچ اقدامي كه تحريك يزيد خونخوار رو در پي داشته باشه انجام ندادن.
-استراتژي بسيار دقيق امام بعد از كربلا، زنده موندن شعارهاي كربلا و اسلام ناب و تفكرات شيعه رو بهمراه داشت. استراتژي كه متاسفانه عامدانه توسط افراطيون به فراموشي سپرده شده ، چون با تند روي هاي بيمورد اونها سازگار نيست
(منابع : مروج الذهب، تاريخ طبري، تاريخ يعقوبي، زندگي امام سجاد تاليف مرحوم شهيدي)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴سخنرانی حدود ۵۰ سال پیش مرحوم حاج شیخ احمد کافی در مورد پیادهروی اربعین
🤲 التماس دعا
💠 هیأت خانواده ایران خودرو دیزل
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@maktab_e_zeinab
┗━━━🍂
🔰 اداره امور فرهنگی اداره کل ارتباطات و امور بینالملل
💯 آخرين اخبار و اطلاعیههای ایران خودرو دیزل
I👇 به ما بپیوندید I
eitaa.com/joinchat/3201236997C359b459ab3
📣 شهادت اسماعیل هنیه و یکی از محافظان وی در تهران
روابط عمومی کل سپاه اعلام کرد:
🔺با عرض تسلیت به ملت قهرمان فلسطین و امت اسلامی و رزمندگان جبهه مقاومت و ملت شریف ایران، بامداد امروز (چهارشنبه) محل اقامت جناب آقای دکتر اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی مقاومت اسلامی حماس، در تهران مورد اصابت قرار گرفته و در پی این حادثه ایشان و یک نفر از محافظین وی به شهادت رسیدند.
🔺علت و ابعاد این حادثه در حال بررسی و نتایج آن متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد.
هدایت شده از خانواده دیزل
🏴 شهادت جانسوز سیدالساجدین حضرت امام سجاد علیه السلام را به امام زمان (عج) و عموم مسلمانان جهان بهویژه شما همکاران گرامی تسلیت عرض مینماییم.
▪️هرچند دل از گریهی شبهای دعا سوخت
شیرازهام امّا همه در کرب و بلا سوخت
هر صفحهای از زندگیام شرح فراقی است
هر لحظهام عمریست که در فصل عزا سوخت
☑️ اداره امور فرهنگی اداره کل ارتباطات
I👇 به ما بپیوندید I
eitaa.com/joinchat/3201236997C359b459ab3
گام به گام با اسرا(۹) نوزدهم ماه محرمه : پاسی از شب گذشته كاروان اسراچندين ساعته كه از كوفه خارج شده و در راه رفتن به شام ،از شهر دور شده و هنوز يك ساعت ديگه بايد راه بره تا در اولين منزل شب رو اتراق كنه
-بين كوفه وشام سه مسير وجود داره ؛يكي كنار فرات كه ١١٩٠كيلومتره و ديگري به راه سلطاني معروفه كه ١٥٤٥كيلومتره و راه سوم به باديه ي شام معروفه كه ٩٢٣كيلومتره و بيشترش صحرا وخشكه
-قبل از اينكه ما هم از كوفه خارج بشيم ، سري ميزنيم به مكاني به نام (سبخه)يا شوره زار كه جنازه ي پيرمرد كوري در اونجا به دار آويخته شده و تمام بدنش چاك چاكه
-توي شهربه اين بزرگي و با وجود اين مردمي كه يه روز، اغلبشون علي(ع)رو ولي نعمت خودشون ميدونستن، هنوز بيش از ده سال نگذشته كه اهل بيت فرزندش تو همين شهر اونقدر تنها و غريب هستن كه فقط يه پيرمرد نا بينا به نام عبدالله بن عفيف از اونها حمايت ميكنه و در مقابل ابن زياد وقتي به حسين بن علي دشنام ميده مي ايسته و بشدت با او برخورد ميكنه
-اين پيرمرد كور وقتي تو مسجد به ناسزاهاي ابن زياد به امام حسين (ع) پاسخ ميده، اين جروبحث شديد منجر به جنگي خياباني بين قبيله پيرمرد به نام قبيله (ازْد)با حكومت ميشه و اونها نميذارن دست حكومت به عبدالله برسه .اما چند ساعت بعد بالاخره سربازان ابن زياد موفق به شكست قبيله ميشن و به سمت خونه پيرمرد ميرن ودر رو ميشكنن و به داخل هجوم ميبرن.
-در داخل خونه ، دختر پيرمردِ نابينا شمشير رو بدست پدر ميرسونه و در تمام طول نبرد پدر پيرش، او رو راهنمايي ميكنه كه دشمن داره از كدوم سمت حمله ميكنه و اونقدر به بابا كمك ميكنه كه خودشم بشدت مجروح ميشه.
-پيرمرد رو ميبرن پيش ابن زياد واونجا در مقابل توهين شديد ابن زياد به امام حسين مي ايسته و بهش ميگه توبرده ي زر خريد يزيدي و پسر مرجانه ي فاسدي و أب دهن به ابن زياد پرتاب مي كنه و هرچي ناسزا كه لايق ابن زياده بارش ميكنه ، تاكه رگ ابن زياد از شدت خشم ميزنن بيرون و بخصوص، وقتي در همون حال خنده ي تمسخر آميز پيرمرد رو ميبينه بيشتر عصبي ميشه و دستور ميده به فجيع ترين شكل ممكن سرش رو ببرن و در اين شوره زار آويزون كنن .
-با اشك به جنازه شهيد نگاه ميكنم و چشمي هم به شهر مي اندازم ويه دفعه بدنم شروع به لرزيدن ميكنه از اينكه نكنه ماهم روزي بجاي اينكه در راه دفاع از فرزند غريب حسين (ع) و راه حسين(ع)قدمي برداريم، ضعف جسمي و هزار مشكل زندگي رو بهانه كنيم و مثل اهالي اين شهرِ نفرين شده خيلي راحت تنهايي و غريبيِ امام زمان و فرزند حسين و راهيان راه حسين() رو ببينيم و به زندگي دو روزه دنيا ادامه بديم.... خدا اون روز رو نياره
☀️خداوندا؛ به ما اين لياقت رو بده كه مثل عبدالله نابينا و دختر شجاعش ، تحت هر شرايطي و به بهانه ي ضعف و ناتواني جسمي و يا در گيري هاي زندگي، از غريبترين مرد خدا بر روي
زمين غافل نشيم ودست از ياري امام امين و منجي عالم بر نداريم.
هدایت شده از خانواده دیزل
▪️پیام تسلیت رهبر انقلاب: خونخواهی مهمان عزیزمان را وظیفه خود میدانیم
رهبر انقلاب:
▫️رهبر شجاع و مجاهد برجستهی فلسطینی جناب آقای اسماعیل هنیه در سحرگاه دیشب به لقاءالله پیوست و جبههی عظیم مقاومت عزادار شد. رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست، میهمان عزیز ما را در خانهی ما به شهادت رسانید و ما را داغدار کرد، ولی زمینهی مجازاتی سخت برای خود را نیز فراهم ساخت.
▫️شهید هنیه سالها جان گرامیاش را در میدان مبارزهئی شرافتمندانه بر سردست گرفته و آمادهی شهادت بود، و فرزندان و کسان خود را در این راه تقدیم کرده بود. او از شهید شدن در راه خدا و نجات بندگان خدا باک نداشت، ولی ما در این حادثهی تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، خونخواهی او را وظیفهی خود میدانیم.
▫️اینجانب به امت اسلامی، به جبهه مقاومت، به ملت شجاع و سرافراز فلسطین و بالخصوص به خاندان و بازماندگان شهید هنیه و یکی از همراهانش که با وی به شهادت رسیده است، تسلیت عرض می کنم و علوّ درجات آنان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.
☑️ اداره کل ارتباطات و امور بینالملل شرکت ایران خودرو دیزل
I👇 به ما بپیوندید I
eitaa.com/joinchat/3201236997C359b459ab3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📷 وداع مردم تهران در مراسم تشییع پیکر شهید اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی مقاومت اسلامی حماس
این ضایعه بزرگ را رهبر معظم و امت اسلامی تسلیت عرض می نماییم.
💠 هیأت خانواده ایران خودرو دیزل
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@maktab_e_zeinab
┗━━━🍂
🔰 اداره امور فرهنگی اداره کل ارتباطات و امور بینالملل
💯 آخرين اخبار و اطلاعیههای ایران خودرو دیزل
I👇 به ما بپیوندید I
eitaa.com/joinchat/3201236997C359b459ab3
هدایت شده از خانواده دیزل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
▫️سلام بر تو ای اباعبدالله و بر جانهایی که به درگاهت فرود آمدند، از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقی است و خدا زیارت شما آخرین زیارت از سوی من قرار ندهد، سلام بر حسین و بر علی بن الحسین و فرزندان حسین و یاران حسین
☑️ اداره امور فرهنگی اداره کل ارتباطات
I👇 به ما بپیوندید I
eitaa.com/joinchat/3201236997C359b459ab3
گام به گام با اسرا(۱۰)
-بالاخره بعد از اونكه كاروان ازقادسيه كه ٢٤كيلومترباكوفه فاصله داره گذشتن و در طول راه و هنگام گذشتن از روستاها با خاكستر وشن ريزه و انواع ناسزاها استقبال شدن ،به اولين منزل بزرگ ميرسن كه(اثيم )نام داره.
-نام قبلي (اثيم كه عربها نامش رو گذاشتن)تا پيش از حمله اعراب(اودس)و محل نبردي بزرگه بود كه طي اون ، شاپور اول (والرين)امپراطور روم رو شكست ميده و اودس رو به ايران باز مي گردونه.
-مردم اين شهر فارسي زبانند وبدليل اينكه علي(ع) اونهارو مثل بسياري از ديگر نقاط ايران ، از آزار اعراب نجات داد، بشدت به علي و اولاد علي علاقه مند هستن و خودشون رو مديون علي(ع) ميدونن و شيعه ي او .
-به محض ورود اسرا ، تعدادي از مردم جلو ميان و با ترس و لرز مي پرسن شما از كجا اومدين؟
-پيرمرد همراه اسرا ماجرا رو ميگه واينكه اينها اهل بيت رسول خدا وخانواده حسين بن علي هستن و با اينكه يه سرباز محكم ميكوبه تو سرش، اما از حرف زدن باز نميمونه و ماجراي شهادت بسيار غريبانه امام حسين و يارانش رو بازگو ميكنه.
-اون چند نفر هاج و واج و برسر وسينه زنان برميگردن وچند لحظه بعد،تو كوچه وخيابون زن و مرد ميريزن بيرون و بر سر وسينه زنان خودشون رو به اسرا مي رسونن
-اي جان .....اولين صداي نوحه اونم به زبون فارسي با شعرهايي كه براي عزيزان از دست رفتشون مي خوندن بلند ميشه و.......اينجاس كه اسرا بخصوص رقيه كوچولو و دختراي ديگه امام حسين انگار تازه بغضشون تركيده ، با مردم شروع به گريه و زاري ميكنن.
-آره درست فهميدين ،......اولين نوحه خوني و سينه زني (كه از قديم رسم اون ديار بودكه براي عزيزاي از دست رفتشون سينه بزنن)كه اهل بيت بهش دل دادن و احساس همدردي واقعي رو درش ديدن ، نوحه خوني و سينه زني و آه وناله ايرونيهاي شيعه ي عاشق علي و خاندان پيامبر در اودس يا به قول عربها اثيم بود.
-مخفربن ثعلبه كه فرماندهي سربازان همراه اسرا رو به عهده داره هوا رو پس ميبينه و با اينكه اون مناطق هم تحت حكومت يزيده ، اما اجازه ميده كه سينه زني و نوحه خوني و عزاداري مردم به همراه اسرا ادامه پيدا كنه.
-گروهي از مردم ميرن و بهترين آذوقه خودشون كه انگورهاي نگاه داشته شده براي زمستونه رو بهمراه لباس گرم براي اسرا ميارن
-امشب رقيه كوچولو و فاطمه و سكينه و رباب و زينب كبري بعد از چندين شب ،به خواب عميق فرو ميرن ،چون اطمينان دارن كه تحت مراقبت جوونها و مردهاي ايرونيِ شيعه ي عاشق علي (ع) قرار دارن كه دور تا دور كاروان و كوچه به كوچه ي شهر تا صبح در حال نگهباني هستن.
-تنها از يه گوشهاي از محل نگهداري اسرا ، صداي زمزمهي ذكري مياد....او كسي جز امام سجاد نيست و اطمينان دارم كه داره حمد خدا رو ميگه، بخاطر اينكه بعد از ديدن اينهمه دشمن و منافق ، بالاخره با شيعههاي ناب علي(ع) روبرو شده واهل بيت بواسطهي وجود اونها آروم گرفتن ........
☀️خداوندا؛ ما رو يه لحظه از شيعهي ناب علي(ع) بودن محروم نكن تا وقتي رقيه كوچولو بهمون ميرسه ، مثل شيعه هاي اودس در كنارمون احساس آرامش و امنيت كنه......الهي آمين
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجتالاسلام کریمزاده
بنی اسرائیل
شنبه ۱۳ تیر ماه ۱۴۰۳
نمازخانه غدير
گام به گام با اسرا(۱۱):
- بيستم ماه محرم : كاروان بعد از اينكه در امتداد ساحل غربي رود فرات راهش رو ادامه داد، به باب النهر رسيده و فردا از اين نقطه راهش از فرات جدا ميشه تا بسمت مغرب ادامه مسير بده
-آري ، فرات و اهل بيت يه بار ديگه بهم مي رسن. فرات شرمسارانه چشم تو چشم رقيه دوخته و رقيه كوچولو هم درحاليكه اشك مي ريزه، چشماش رو به آب دوخته و ياد اون روزايي رو ميكنه كه عموي مهربونش جونش رو كف دستش گرفت و خودش رو به آب و آتيش زد تا فقط يه مشك از اين آب رو برسونه به بچه ها و اهل خيام......
-كنار شهر كوچك باب النهر و لب ساحل فرات كاروان اتراق ميكنه تا شب رو همونجا بگذرونن.
-رقيه مي ره لب ساحل و يه مشت آب برمي داره، اما بجاي اينكه به صورتش بزنه اونو بو ميكنه .....آخه دستاي عموش به اين آب خورده و آب بوي دستاي عموي مهربونش رو ميده .......وقتي آب رو ميزنه به صورتش ، زير لب ميگه: الهي بميرم بابا ، اگه فقط يه مشت از اين آب به صورتت خورده بود ، لبات اونهمه خشكيده نميموند. اينو ميگه و آب صورتش با اشكاش قاطي ميشه وهق هق گريه اش بلند ميشه و با گريه ي او بانوان اسير هم شروع به اشك ريختن ميكنن.
-وقتي كاروان به باب النهر ميرسه ، با اينكه شهر كاملا تحت حكومت يزيد قرار داره ، با اينحال وقتي مردم متوجه ميشن كه اسرا از كدوم خانواده هستن ، سخت متأثر ميشن، تا جايي كه زنها شروع به گريه و زاري ميكنن و مردها هم با ناراحتي تموم دور امام سجاد حلقه ميزنن و اشك ميريزن.
-سربازها اين دفعه مثل دفعه ي قبل آروم نميشينن و براي اينكه جلوي عزاداري مردم و اسرا رو بگيرن، باهم شروع به آواز خواني و رقص وپايكوبي مي كنن. اما بعد از مدتي فرماندشون وقتي ميبينه مردم دارن به خشم ميان ، اونها رو ساكت ميكنه.
-اينجا هم اهل بيت تنها نيستن و مردم هواشونو دارن . اما فردا بايد پا توي جاده اي بذارن كه هم باد و سوز پاييزي اذيتشون ميكنه و هم با توجه به ابري بودن هوا و اينكه روي شترها هيچ سرپناهي وجود نداره، باران پاييزي اونها رو به شدت خيس خواهد كرد ، لذا روز بسيار سختي رو در پيش خواهند داشت. بخصوص كه مسير هم گل آلود ميشه و رفتن رو مشكل ميكنه.
☀️خداوندا: به ما لطف و مرحمتي كن تا حداقل دركي از اينهمه سختي كه اسراي مظلوم كشيدن رو داشته باشيم و از وظيفه مون در قبال اونها كه نقشه راه زندگي قرار دادن راه حسين (ع)و اهل بيتشه ، لحظه اي غافل نشيم.......الهي آمين