سمیه های زمان
https://eitaa.com/somayehayezaman
لطفا دوستانتان را به کانال دعوت نمائید
🌷💝🌷
سمیه » مادر عمار یاسر، از بانوان بسیار جلیل القدر و بزرگواری است که صدمات و رنج های زیادی را پس از گرویدنش به دین مبین اسلام، در راه خداوند متحمل شد و سرانجام به عنوان اولین بانوی شهید اسلام نام گرفت.
وی، دختر خباط و کنیز ابی حذیفه بن المغیره – رییس قبیله ی بنی مخزوم – بود (۱) و در میان کنیزان قریش کنیزی آزاد منش، عاقل و خوش قلب، نمکین و پاکدامن، مانند او وجود نداشته است.
همسرش یاسر، پسر عامر و از اعراب عنسی مذجحی قحطانی یمن بود که همراه دو برادرش «حارث » و «مالک » از یمن به مکه راه افتاد تا برادر چهارمش را که بر اثر قحطی و خشک سالی و فساد اوضاع حکومت یمن، آواره شده بود، پیدا کند.
پس از آن که سه برادر از پیدا کردن برادر گمشده ی خود مایوس شدند، مالک و حارث بازگشتند، ولی یاسر در مکه ماند و با رییس قبیله ی بنی مخزوم – ابی حذیفه بن مغیره – هم پیمان شد. (۲)
ابو حذیفه – که مرد مهربان و خوش قلبی بود – از یاسر نگهداری می کرد و یاسر نیز که از اکرام و مرحمت ابو حذیفه برخوردار بود، حداکثر وفاداری و خلوص را نسبت به او ابراز می داشت.
«ابو حذیفه » روزی به فکر هم پیمان عنسی خود افتاد تا برای او همسری انتخاب کند و او را از تنهایی نجات دهد و ضمنا امیدوار بود که خداوند فرزند شایسته ای به او بدهد; بدین جهت «سمیه » دختر خباط را، که شریف ترین و عفیف ترین کنیز وی بود، به ازدواج یاسر درآورد و پس از آن سمیه را نیز آزاد کرد و مقرر داشت که فرزندان این زن و شوهر نیز جزو آزادگان (احرار) شناخته شوند.طولی نکشید که از این ازدواج مبارک، پسری به نام «عمار» متولد شد.
وقتی حضرت خاتم الانبیا محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) به مقام نبوت مبعوث شد و آیین روشنگر اسلام را به طور غیر علنی وارد مکه نمود، یاسر و سمیه و فرزندشان عمار که در آن هنگام، جوانی رشید و قوی بود، جزو اولین نفراتی بودند که به دین مبین اسلام گرویدند و تمام خطرات احتمالی را با جان و دل پذیرا شدند.
با اسلام آوردن این خانواده و پذیرش آیین توحید و یکتاپرستی و نفی و طرد کفر و شرک، آزار و اذیت ها و شکنجه های کفار قریش نسبت به آن ها شروع شد و روز به روز فزونی می یافت و شدت می گرفت.
اشعه ی آتش بار آفتاب بر شهر مکه می تابید و آفتاب سوزان به صورت لهیب آتش به سر و صورت مردم برمی خورد و آن ها را بریان می کرد و اشعه ای که روی ریگ ها می تابید ریگ ها را می گداخت و تاثیر حرارت ریگ ها در یکدیگر، ریگزار مکه را به صورت کوره ی گداخته ای درآورده بود.
در این ریگزار داغ، ابوجهل مشغول شکنجه کردن یک زن و مرد سال خورده و یک مرد جوان بود. جلاد ها سنگ های سنگینی روی سینه ی هر یک از این سه نفر گذاشته و به سختی آن ها را شکنجه و آزار می دادند.
ابو جهل می گفت: یکی از این سه امر موجب نجات و آسایش شما خواهد بود: ۱٫ سب و شتم پیامبر; ۲٫ تبری جستن از او; ۳٫ رجوع به لات و عزی. ولی از زبان آن ها جملاتی غیر از «الله اکبر» و «لا اله الا الله » و بد گفتن به لات و عزی و یاد کردن نام مبارک پیامبر با کمال احترام چیزی شنیده نمی شد. (۳)
در نتیجه ی این استقامت و بردباری شگفت آور، شکنجه های ابوجهل بر آن ها فزونی می گرفت; زره های آهنین بر بدن مبارکشان می کرد و آن ها را در آفتاب سوزان صحرای مکه نگاه می داشت; به نحوی که حرارت آفتاب و داغی آهن بدنشان را می پخت و مغزشان را به جوش می آورد. (۴)
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله) که رحمه للعالمین بود، برای هم دردی و تفقد از حال آن ها به نزدشان می آمد، پشت سر هر یک از آن ها قرار می گرفت و با دست بدنشان را نوازش می داد و با کمال رافت و محبت می فرمود:«صبرا یا آل یاسر فان موعدکم الجنه (۵) ; ای افراد خاندان یاسر شکیبا باشید! موعد شما بهشت است » و نیز رو به آسمان می کرد و می گفت: «خدایا! آل یاسر را بیامرز که من آن چه از عهده ام ساخته بود انجام دادم. (۶)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) تا جایی که امکان داشت در کنار آن ها می نشست و از آنان تفقد می کرد، حزن و اندوهی که پیامبر را از ملاحظه ی وضع این تازه مسلمان ها فرا می گرفت، کمتر از تاثیر آهن گداخته ای نبود که بدن های آن ها را داغ می کرد. حضرت سپس برمی خاست و برای انجام سایر شئون اسلام قیام می کرد و با کمال شکیبایی با آن ها وداع می نمود.
همین که پیغمبر از نزد آنان حرکت می کرد و می رفت، جنون ابوجهل اوج می گرفت و خشم او فزونی می یافت، لذا دستور می داد تا جلادها، بیچارگان ستم دیده را در آب غرق کنند.
ادامه دارد ......
🌷💝🌷💝🌷💝🌷💝
لطفا بخونین...🌹🌹🌹
دخترک رو به من کرد و
-گفت:واقعا اقا!😳😳
+گفتم: ببخشید چی واقعا ؟!😐
👇🏻
-گفت: واقعا شما بچه مذهبی ها از دخترای #چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد!!!😢
+گفتم: بله😊😍
-گفت: اگه آره، پس چرا #پسرایی که از ما ها 😍خوششون میاد از کنار ما که میگذرند #محو ما میشن،😚🙄 ولی همین خود تو و امثال👕تو از چند متری یه دختر #چادری که رد میشید فقط سر #پایین میندازید😌😌و رد میشید !🚶♂️
+گفتم: آره #درست میگید😊 سر پایین انداختن کمه !😏
-گفت: #کمه😳؟ببخشید متوجه نمیشم ؟😢😳🤔
+گفتم: برای #تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا(س)🙏🏻 باید زانو زد 😔
حقا که سر پایین انداختن کمه ..!😌
#سلامتیـ_همه_ـچادریا😊
#سلامتیـ_همه_پسرای با غیرت 😇
صلوات🌺
#نه_مردسالاری_و_نه_زنسالاری
این طور هم نیست که بگوییم همه جا خانم باید از آقا تبعیت کند؛ نخیر.
چنین چیزی نه در اسلام داریم و نه در شرع.
✨« الرّجالُ قَوّامونَ علی النّساءِ»✨
معنایش این نیست که زن بایستی در همهی امور تابع شوهر باشد ، نه!⛔️
یا مثل برخی از این اروپا ندیدههای بدتر از اروپا و مقلّد اروپا، بگوییم که زن بایستی همه کاره باشد و مرد باید تابع باشد ، نه این هم غلط است.⛔️
بالاخره دو تا شریک و دو تا رفیق هستید ، یک جا مرد کوتاه بیاید، یک جا زن کوتاه بیاید.
یکی این جا از سلیقه و خواست خود بگذرد ، دیگری در جای دیگر ، تا بتوانید با یکدیگر زندگی کنید.💞
۷۷/۱/۱۹
#امام_خامنه_ای_خطبه_عقد
🍃💕💕💕💕💕💕💕🍃
#عفافگرایی
#پاکدامنی
#خويشتنداري
❤️ خداوند مهربان و دوستدار پاكدامنان، در قرآنكريم، عفافگرايي و پاكدامني حضرت مريم (س) را ميستايد و او را بهخاطر همين روحية #خويشتنداري، مورد توجه ويژه قرار ميدهد و بهگونه ای معجزه آسا، عيسي مسيح از او متولد ميشود:
📚« وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمران ألَّتي أحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيه مِن رُوحِنا» (تحریم 12)
مريم دختر عمران كه دامن #عفت خويش را به شدت حفظ كرد، در نتيجه ما از روح خود در او دميديم.
✅از اين آية شریفه كه در سوره تحريم آمده و حضرت مريم (س) را بهعنوان الگوي همة مؤمنان معرفي نموده است، يك ملاك و قانون فراگير ميتوان برداشت كرد و آن اينكه:
«هر كس، دامن عفت خويش را از هرگونه آلودگي و ناپاکی حفظ كند، مورد عنايت و توجه ويژه خداي مهربان قرار ميگيرد و در دنيا و آخرت خوشبخت ميگردد».
🌹❤️🌹