هدایت شده از ♡عشق من حجاب ♡
امام جماعت واحد تعاون بود. بهش می گفتند حاج آقا آقاخانی. روحیه عجیبی داشت. زیر آتیش سنگین عراق شهداء رو منتقل می کرد عقب. توی همین رفت و آمد ها بود که گلوله مستقیم تانک سرش رو جدا کرد. چند قدمیش بودم. «هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد». از سر بریده شده اش صدا بلند شد:« السلام علیک یا ابا عبدالله»
راوی:جواد علی گلی|همرزم شهید🌿
این خاطره از شهید روحانی محسن آقا خانی🌺
🆔@maktabe_shohada1
#چالش_یهویی
(هرکس زودتر برای ظهور حضرت مهدی و شفای همه مریض ها و حاجت روایی خانوادم صلوات فرستاد)
https://eitaa.com/Okcifk313🦋