◌‹.⛈ سلام.🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ چالش داریم.🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ نوع :قاطی🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ زمان :الان🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ ظرفیت :فقط ¹⁰ نفر🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ شرط :اف نشی.🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ جایزه : کالا : معلوم نی کالا چیه.🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ ایدیم.🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ @Nlamiraa313.🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ چنل ناناصمون.🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ @maktabe_shohada1.🧝🏻♀🌿.⿻↬
اسمای زیباتون
◌‹.⛈ یامهدی🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ ریحانه🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ مهدیه🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ یگانه🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ خادم الحسین🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ لبیک یا الحسین🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ گمنام بانو🧝🏻♀🌿.⿻↬
◌‹.⛈ کلنا فداک یا صاحب الزمان🧝🏻♀🌿.⿻↬
https://eitaa.com/xobanydigoxam
عضو شو شات بده
تا ³ روز لف حرام
نفر آخر حذف
بسم رب الشهدا و الصدیقین
بعد از عملیات فتح المبین رفتم کرخه نور تا سید را ببینم و از سلامتی اش با خبر شوم.
گوشه ی سنگر یک تلفن بودکه سید مدام با آن حرف میزد ولی هر دفعه به گونه ای صحبت می کرد
که خیلی عادی و معمولی جلوه کند.
پرسیدم: آسید حمید مسئولیت شما توی جبهه چیه ؟
سیدگفت من تلفن چی فرمانده ام.
درست می گفت.خودش هم فرمانده بود و هم تلفنچی فرمانده.
فرمانده خط بود ولی برای اینکه همشهری هایش نفهمندچه مسئولیتی دارد،
جلوی ما آن طوری برخوردمی کرد.
به همه نیروهایش گفته بود در موردمسئولیتش به کسی چیزی نگویند.
خاطرات سردار شهید سید حمید
•🦋←#خاطرات_شهدای_مدافع_حرم
「➜@maktabe_shohada1🌱
بعد از نوشیدن آب، یکی یکی، لیوان خالی را به سقا میدادیم. او اصرار داشت عبارتی بگوئیم که تا حالا کسی نگفته باشد و برای همه هم جالب باشد. یکی میگفت: «سلام بر حسین (ع)، لعنت بر یزید»
دیگری میگفت: «سلام بر حسین (ع)، لعنت بر صدام»
اما از همه بامزه تر عبارت: «سلام بر حسین (ع)، لگد بر یزید» بود که برای همه بسیار جالب بود
لگد بر یزید😂
•🦋←#خاطرات_طنز_شهدا
「➜@maktabe_shohada1🌱
تا کی چشم من به در دوخته باشد؟
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد..!
•🦋←#امام_زمان
「➜@maktabe_shohada1🌱
- مکتبشهدا ؛
_
متن نوشته درباره خدا↓•🦋
خدایا پناهم باش😇
_
خدایا تا تو کنار منی از هیچی نمیترسم🙂
_
خدا تنها امید من هست🤩
_
میدونم که آروزوهام رو برآورده میکنی
•🦋←#متن_نوشته_درباره_خدا
「➜@maktabe_shohada1🌱
ببینیدچقدر بهمون#انرژی میدن😍
واقعا خیلی #خوشحال شدم با دیدن این پیام😌
🌱خوشبحال اعضای کانال#مکتبشهدا😳
#آهستهبزنیدرویپیوستن
#معتبریم
#مدیر