eitaa logo
- مکتب‌شهدا ؛
1.8هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
685 ویدیو
48 فایل
- شیعه‌زنده‌است ! نمیزاریم به حرم عمه‌سادات‌بی‌احترامی بشه . - تبلیغات‌پر‌جذب‌دارید ؟ بله داریم 🤡 ؛ @Tablighat_maktab - اطلاعات‌محرمانمون‌هم‌اینجاست‌خبب ؛ @Sharayet_maktab
مشاهده در ایتا
دانلود
- مکتب‌شهدا ؛
- گفتم‌کہ : چیکارکردی‌بھت‌کربلا‌دادن؟! گفت:ضجہ‌زدم!🚶🏾‍♂ +اره‌ضجہ‌بزنیم‌واسش :) _محرم
وَسَط‌جاذبہ‌ۍ‌ِاین‌هَمه‌رَنگ‌ نوڪَرت‌تا‌بہ‌اَبَد‌رَنگ‌شُماست بی‌خیال‌ِهَمہ‌ۍ‌‍ِ‌مَردُم‌شَھر ! دِلَم‌آقابِه‌خُدا‌تَنگ‌شُماست…. :)!‌💔
ــــــــ
- مکتب‌شهدا ؛
ــــــــ
حاج مهدی رسولی فقط گفت "خدا لعنت کنه کسایی که تو این کشور میخواستن شمشیر مدافعان رو کند کنند" همه گفتن بیش باد فقط نمیدونم این وسط چرا به اصلاحطلب ها برخورده؟
از اینجا برم، رو حرفم نمیمونم و آقایی کن همین الان تا زندم بگیر جونمو💔!
ـــــــــ
- مکتب‌شهدا ؛
ـــــــــ
چه‌کنم‌دست‌خودم‌نیست؛ که‌یادت‌نکنم! خواستےدل‌نبری تابه‌توعادت‌نکنم...♥️!
- میگفت: توۍدنیابعدازشــــهادت‌فقط یڪ‌آرزودارم‌اونم‌اینڪہ‌تیربخوره‌بہ‌گلوم.. بعدگفت: یڪ‌صحنہ‌ازعاشوراهمیشہ قلبموآتیش‌مۍزنہ بریده‌شدن‌گلــوۍ‌ حضـرت‌علۍاصغــــر(ع)...!🖤 [شهیدعبدالحسین‌برونسی]
تو کربلا یه تربت دادن به من دعای تربت رو خوندم ، بار اولم بود به یه جمله رسیدم نابود شدم چی بود اون جمله؟! این بود : قسم به این خاک که معصومی در آن حل شده! -استاد‌رائفی‌پور-
ـــــــــــ
- مکتب‌شهدا ؛
ـــــــــــ
آقـا .. امام‌زمانم یڪ‌چیزی‌بگم ؟! .. میدونستۍ‌عشق‌بہ‌توعہ‌کہ باعث‌میشہ‌تواین‌دنیاو آدَماش‌دووم‌بیارم ، میدونستۍ‌دل‌خوشۍدنیاے‌منۍ؟(:♥ ‌‌
1/8
2\8
3\8
4\8
5\8
6\8
7\8
8\8
سلام امروز مراسم رو زودتر برگزار میکنیم سر ساعت14:10🌿🌸
45 روز دیگه ایران نباشیم صلوات...🥺💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
177.3K
بـسـم‌الـلـه‌رحـمـن‌رحـیم🌱 🎤سوره‌ی مسد از قرآن کریم به صورت ویس 🎙قاری:آقای امیر حسن رکن الدینی ❄️تهیه کننده:خانم رکن الدینی ⏳زمان ویس:دو دقیقه ✅مخصوص‌مراسم‌امروز 🎬کپی:حلال هدف چیز دیگریست 🔶🍃مکتب‌شهدا🍃🔶
471.5K
بـسـم‌الـلـه‌رحـمـن‌رحـیم🌱 🎤داستانکی‌از‌حاج‌احمد‌متوسلیان به صورت ویس 🎙گوینده:خانم رکن الدینی ❄️تهیه کننده:خانم رکن الدینی ⏳زمان ویس:دو دقیقه ✅مخصوص‌مراسم‌امروز 🎬کپی:حلال هدف چیز دیگریست 🔶🍃مکتب‌شهدا🍃🔶
بریم سراغ مطلب اصلی.....
امان از دل زینب که داغ همه رو دید....
میگن بچه های خانم زینب رفتن پیش سید الشهدا گفتند دایی جان اجازه بده به میدون نبرد بریم آقا جان گفت داغ علی اکبر و قاسم برام بس بود....
بچه ها دوان دوان رفتند سراغ مادرشون خانم زینب گفتند مامان دایی اجازه نمیده بریم میدون نبرد
خانم گفت نگران نباشید الان یک رمزی رو بهتون میگم اگه به داییتون بگید حتما اجازه میده گفت‌ به داییتون بگید تورو به جان مادر پهلو شکستت اجازه بده ما بریم
بچه ها رفتند و این رمز رو گفتند دایی بچه هارو توی بغل گرفت رو باشه برید