eitaa logo
🇮🇷مکتب حاج قاسم🇵🇸
421 دنبال‌کننده
873 عکس
1.8هزار ویدیو
10 فایل
سوالی هست بفرمایید @abdezaiife ✌️کانال مکتب حاج قاسم 🇮🇷 https://eitaa.com/maktabehajghasem
مشاهده در ایتا
دانلود
یکبار اسماعیل رفته بود مشهد وقتی بازگشت، گفت:‌ مادر، من در صحن ایستاده بودم و به زنان بدحجاب گوشزد میکردم، مواظب حجاب خودشان باشند و حرمت آنجا رانگه دارند. بعضی ها گوش می کردند و خودشان را جمع و جور می کردند و بعضی هم انگار نشنیده باشند، عکس العملی نشان نمی دادند. یکدفعه دیدم عالمی آنجا ایستاده است. او رو کرد به من و گفت: پسرجان چه کار میکنی؟ گفتم: ببین چقدر مردم گستاخ شده اند؛ حرمت حرم آقا را هم نگه نمی دارند. در همین اثنا آوای اذان بلند شدو من سریع رفتم داخل صف جماعت و به نماز ایستادم. دیدم باز هم آن عالم جلیل القدرجلویم سبز شد .نماز که تمام شد، رفتم پیش آن آقا و گفتم: ببخشید من آنطور که شایسته بود، به شما احترام نکردم‌. از شما عذر میخواهم. آن عالم رو کرد به من و گفت: پسرجان من شمارا ببخشم؟! شما برای ما تبلیغ کردید، شما حدیث مارا برای مردم بیان کردید، من چرا از شما ناراحت باشم؟ سپس آن عالم دور شد و من دیگر اورا ندیدم.‌ منبع: ص ۶۹ @maktabehajghasem🇮🇷