9.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیا ببین اول ب بسم الله که اومده وارد کار شده
چه کارهای مهم و بزرگی کرده
@maktabehajghasem
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
♨️ روایت سیدحسن نصراالله از ملاقات با امام خمینی(ره) در روزهای پایانی حیات ایشان
#امام_خمینی
@maktabehajghasem
از ته دلم منتظرم کل رسانه ها تیترشون این باشه:
«سید ابراهیم رئیسی برای ثبت نام در انتخابات وارد وزارت کشور شد»
شهادت درسته افتخاره...
اما داغ شما خیلی سنگینه
@maktabehajghasem
🇮🇷مکتب حاج قاسم🇵🇸
اینو ببینید شاد شید😂
گفتم یه گشتی بزنم توی سالهای قبل
اينجا خیلی خوشحال بودم👆
اما الان با اشک ریختن دیدم
13.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ بسیار زیبا و گویا
🌹خانمی که رجوع کرده برای کمک به آقای رئیسی
❓علت را که جویا میشویم
✨خاطره ای زیبا از روحیه مردمی و کمک آقای رئیسی به ایشون برامون تعریف کرد
اون زمانی که قرار نبود رئیس جمهور بشه
🤲خدایا ما را از شر متکبرین و نوچه هاشون نجات بده و بندگان صالح خودت را کمک کن
#انتخابات
@maktabehajghasem🇮🇷
🇮🇷مکتب حاج قاسم🇵🇸
🎥کلیپ بسیار زیبا و گویا 🌹خانمی که رجوع کرده برای کمک به آقای رئیسی ❓علت را که جویا میشویم ✨خاطره ای
خوشحالم بابت اینکه...
الحمدللّه توی دوتا دور قبل نه تنها خودم بلکه چند نفری رو هم ترغیب کردم به آقای رئیسی (شهید رئیسی 😔) رأی بدن... .
🌹 شادی روح شهید رئیسی و همراهانشون و تمام شهدا حمدی قرائت بفرمایید 🙏
🔴 روزی که وظیفه رهبری را قبول کردم
آن روزی که در مجلس خبرگان، بعد از رحلت امام رضواناللهعلیه - آن روزِ اوّل که بنده هم عضو مجلس خبرگان بودم - بحث کردند چه کسی را انتخاب کنیم و بالاخره اسم این بندهی حقیر به میان آمد و اتّفاق کردند بر اینکه این موجود حقیر ضعیف را به این منصب خطیر انتخاب کنند، من مخالفت کردم؛ مخالفت جدّی کردم. نه اینکه میخواستم تعارف کنم؛ نه. او خودش میداند که در آن لحظات در دل من چه میگذشت. رفتم آنجا ایستادم و گفتم آقایان! صبر کنید، اجازه بدهید. اینها هم ضبط شده، موجود است. هم تصویرش هست، هم صدایش هست.
شروع کردم به استدلال کردن که مرا برای این مقام انتخاب نکنید. گفتم نکنید؛ هر چه اصرار کردم، قبول نکردند. هر چه من استدلال کردم، آقایان، مجتهدین و فضلایی که آنجا بودند، جواب دادند. من قاطع بودم که قبول نکنم؛ ولی بعد دیدم چارهای نیست. چرا چارهای نیست؟ زیرا به گفتهی افرادی که من به آنها اطمینان دارم، این «واجب» در من «متعیّن» شده است. یعنی اگر من این بار را برندارم، این بار بر زمین خواهد ماند. اینجا بود که گفتم قبول میکنم. چرا؟ چون دیدم بار بر زمین میماند. برای اینکه بار بر زمین نماند، آن را برداشتم. اگر کس دیگری آنجا بود، یا من میشناختم که ممکن بود این بار را بردارد و دیگران هم او را قبول میکردند، یقیناً من قبول نمیکردم. بعد هم گفتم پروردگارا! توکّل بر تو. خدا هم تا امروز کمک کرد. قبل از آن هم همینطور بود. من دو دوره به ریاست جمهوری انتخاب شدم و در هر دو دوره هم قبول نمیکردم.
دورهی اوّل - که تازه از بیمارستان آمده بودم - دوستان گفتند اگر تو قبول نکنی، این بار بر زمین میماند؛ کسی نیست. ناچار شدم. دورهی دوم، خودِ امام به من فرمودند که بر تو متعیّن است. خدمت ایشان رفتم و گفتم: آقا؛ من قبول نمیکنم. من دیگر این دفعه به میدان نمیآیم. گفتند: بر شما متعیّن است. یعنی واجب، واجب کفایی نیست؛ متعیّناً بر شما واجب است؛ واجب عینی است.
✍ قابل توجه کسانی که این روزها برای نامزدی ریاست جمهوری ثبتنام کردند
ماشاءالله الان فله ای اومدن ثبت نام کردن😐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تخصص مهمتر است یا تقوا ؟ 🤔
این جمله رو باید با طلا نوشت 👌
#دکتر_مصطفی_چمران
@maktabehajghasem
🔴 قدرت علمی امام جواد در مجلس معتصم
در زمان امام جواد علیه السلام، روزی «ابن ابى دُؤاد» که از علمای آن زمان بود، از مجلس معتصم بازمیگشت، در حالى که بشدت افسرده و غمگین بود. زُرقان که با ابن ابى دُؤاد دوستى و صمیمیت داشت، مىگوید: علت را از او جویا شدم. گفت: امروز آرزو کردم که کاش بیست سال پیش مرده بودم! پرسیدم: چرا؟ گفت: به خاطر آنچه از ابوجعفر (امام جواد) در مجلس معتصم بر سرم آمد! گفتم: جریان چه بود!
گفت: شخصى به سرقت اعتراف کرد و از خلیفه (معتصم) خواست که با اجراى کیفر الهى او را پاک سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد و «محمد بن على» (حضرت جواد) را نیز فرا خواند و از ما پرسید: دست دزد از کجا باید قـطع شود؟ من گفتم: از مچ دست. گفت: دلیل آن چیست؟ گفتم: چون منظور از دست در آیه تیمم: «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَاَیْدِیْکُمْ؛ صورت و دستهایتان را مسح کنید» تا مچ دست است.
گروهى از فقها در این مطلب با من موافق بودند و مىگفتند: دست دزد باید از مچ قـطع شود، ولى گروهى دیگر گفتند: لازم است از آرنج قـطع شود، و چون معتصم دلیل آن را پرسید، گفتند: منظور از دست در آیه وضو: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَاَیْدِیَکُمْ اًّلىَ الْمَرافِقِ؛ صورتها و دستهایتان را تا آرنج بشویید» تا آرنج است.
آنگاه معتصم رو به محمد بن على (امام جواد) کرد و پرسید: نظر شما در این مسئله چیست؟ گفت: اینها نظر دادند، مرا معاف بدار. معتصم اصرار کرد و قسم داد که باید نظرتان را بگویید. محمد بن على گفت: چون قسم دادى نظرم را مىگویم. اینها در اشتباهند، زیرا فقط انگشتان دزد باید قـطع شود و بقیه دست باید باقى بماند. معتصم گفت: به چه دلیل؟گفت: زیرا رسول خدا(ص) فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق مىپذیرد: صورت (پیشانى)، دو کف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت بزرگ پا). بنابراین اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستى براى او نمىماند تا سجده نماز را به جا آورد
و نیز خداى متعال مى فرماید: «وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا؛ سجده گاهها (هفت عضوى که سجده بر آنها انجام مىگیرد) از آن خداست، پس هیچ کس را همراه با خدا مخوانید (و عبادت نکنید)» و آنچه براى خداست، قـطع نمىشود.
«ابن أبى دُؤاد» مىگوید: معتصم جواب محمدبن على را پسندید و دستور داد انگشتان دزد را قـطع کردند و ما نزد حضار، بى آبرو شدیم و من همانجا از فرط شرمسارى و اندوه آرزوى مرگ کردم.
(منبع : طبرسى، مجمع البیان، ج 10، ص 372)
#شهادت_امام_جواد علیه السلام تسلیت🖤
@maktabehajghasem