eitaa logo
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
8 فایل
🌹کانال ترویج مکتب حاج قاسم سلیمانی اهداف👇 اعزام راویان تخصصی مکتب برگزاری دوره وکارگاه آموزش تخصصی روایتگری وتربیت استادومربی مکتب اعزام کاروان راهیان مکتب به استان کرمان برگزاری کنگره ویادواره حاج قاسم ⚘سیاری ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ @shahidegomnamemaktabehajqasem
مشاهده در ایتا
دانلود
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل پنجم : روایات سوریه 🔸صفحه: ۳۰۰-۲۹۹ 🔻قسمت: ۱۷۴ فایل صوتی: حاج حسین بادپا در این مدت مجروحیتم، فقط به این فکر میکردم که هر چه زودتر بهتر شوم وبرگردم سوریه. باز می بایست حاج قاسم را راضی می کردم. می دانستم حتما عیادتم می آید. می بایست رضایتش را همین جا می گرفتم. از آن طرف هم اگر کسی از بچه ها تیر می خورد، احسنت نداشت؛ می گفتند بی احتیاطی کرده. منتظر بودم که حاج قاسم سرزنشم کند. حاج قاسم، با چند نفراز همراهانش آمد عیادتم. بر خلاف تصورم، با روی گشاده آمد سمتم. بعد از خوش وبش کردن، به پسرم احسان گفت «احسان جان، تا تو دیگه راضی نباشی، بابات به سوریه بر نمی گرده.» بعد از این حرف حاجی، به فکر عمیقی فرو رفتم؛ بدون این که به اطرافم توجه کنم. به احسان گفتم «احسان، بابا، راضی هستی؟!» احسان گفت «نه!» خانمم به احسان گفت «احسان، چی داری می گی مادر؟!» حاج قاسم لبخندی زد و به همراهانش گفت «مادر رو ببینید!» به من هم گفتم«حسین، قدر خانمت رو بدون. زنی که همسرش رو به سمت دین هل میده، باید قدرش رو بدونی.» راست می گفت حاج قاسم! هر وقت کم می آوردم‌، هر وقت می بریدم، این خانمم بود که می گفت: حسین، حیف نیست؟! همه چی اونجاست. 🔻قسمت: ۱۷۵ فایل صوتی: حاج حسین بادپا کادر پرستاری، همین که فهمیدند حاج قاسم آمده بیمارستان، دور حاج قاسم را گرفتند وشروع کردند به عکس گرفتن. حاج قاسم به آن ها گفت «تا حالا برای آقای بادپا چه کارهایی کرده این؟» آن ها شروع کردند به توضیح دادن که از دیشب، این دستگاه را قطع کردیم؛ این سرم را وصل کردیم و... حاج قاسم خندید وگفت «من از شما کادر پرستاری می ترسم. زمان جنگ تحمیلی، من مجروح شده بودم. من رو توی یکی از بیمارستان های دزفول بستری کرده بودند. اونجا، فرار رو بر قرار ترجیح دادم؛ نه از جنبه ی ایثارگری؛ بلکه از دست شما کادر پرستاری !» معاون بیمارستان، کنار حاج قاسم ایستاده بود. برای این که ازکار آن ها دفاع کند، گفت «حاج آقا، من تضمین شون می کنم» حاج قاسم خندید وگفت «من از تو بیشتر می ترسم!» بعد رو به من کرد و گفت «حسین، خودت می خوای چکار کنی؟» گفتم «راحت ترم که برم کرمان.» حاج قاسم، فوری به همراهانش گفت «با بیمارستان فاطمه الزهرا هماهنگ کنید. با فرودگاه هم تماس بگیرید. همین الان دستور انتقالش رو بدین.» مرا همان شب انتقال دادند به بیمارستان فاطمه الزهرای کرمان. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------ ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍لحظاتی از حضور شهید حاج‌ قاسم سلیمانی در جمع نیروهای گردان ۴۰۷ بم در نقطه رهایی قبل از شب عملیات... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱 🎥 سلیمانی: شهید حسن باقری به تعبیر خودم بهشتیِ جنگ بود. سالروز شهادت شهید 🕊 -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
✍سردار شهید حاج حسین بادپا تقدیر الهی این بود که در سوریه شهید شود شاید ذخیره ای بود برای روزهایی که دفاع گسترده تر از آن روزها در دفاع مقدس و والفجر هشت بود شاید آن روزها آنچه در کشورهای اسلامی از جمله سوریه می گذشت سخت تر از عبور از اروند بود. 🔹شهید حسین بادپا از رزمندگان و فرماندهان دوران دفاع مقدس پس از دو بار مجروحیت در سوریه سرانجام به همراه همرزم خود شهید هادی کجباف در منطقه بصر الحریر استان درعا در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🔸سردار شهید بادپا یادگار دوران دفاع مقدس بیش از چهار سال به عنوان مسئول محور شناسایی و در مقاطعی نیز فرمانده گروهان و معاون گردان در لشکر ۴۱ ثارالله بود... 🔹سردار بادپا جانباز هفتاد درصد با وجود اینکه در دوران دفاع مقدس یک چشم خود را ازدست داده بود ولی در ماموریت‌های جنوب‌ شرق لشکر ۴۱ ثارالله در مبارزه با عناصر ضد انقلاب و اشرار نیز فعال بود. 🔸شهیدی که آرزو داشت پیکرش مفقود شود تا حاج قاسم در مراسم تشییع اش اذیت نشود... 💢هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش صلوات... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل پنجم :روایات سوریه 🔸صفحه:۳۰۳-۳۰۴ 🔻قسمت۱۷۸ هم رزم شهید :محمد رضا صالحی حسین در سوریه به یقین رسیده بود که این راه، پایانی جز وصال یار ندارد. زمانی که مجروح شده بود، رفتم بیمارستان بقیة اللّه، عیادتش. همین که دیدمش، گفتم«حسین، دیدی باز شهید نشدی!؟ فقط درصدجانبازی ات زیاد شد. دیگه پیرمرد، از من و تو گذشته. حالادیگه برگرد سرخونه و زندگی ات،». خندید و گفت: «اخه، من آدم کارهای ناتموم نیستم. فقط مونده ام دوباره چه جوری باید حاج قاسم رو راضی کنم تا برگردم. خیلی غبطه ی روزهای از دست رفته را خوردم. خیلی حرف ها شنیدم !حالا بعد از سال ها یه فرصتی پیش اومده نمی خوام به این راحتی از دستش بدم. من به خودم قول داده ام که این بار دست خالی برنگردم. » هنوز مانده ام که حسین به حضرت زهرا سلام اللّه علیها هم قول داده بود که مثل مادرش گمنام بماند و جنازه اش هم برنگردد؟ قسمت:۱۷۹ هم رزم شهید :رضا نژاد شاهرخ آبادی با حسین خیلی صمیمی بودم. در جریان همه ی مشکلات من بود. یک روز به گوشی من پیام داد که«من دارم می رم سوریه.» گفتم«حسین ،تنهایی؟!کاری کن که من هم بیام.» گفت: «رضا،خودت بهتر می دونی من هم دوست دارم باهم باشیم. یه نامه برای حاج قاسم بنویس. مشکلاتت رو براش توضیح بده. ازش بخواه کمکت کنه. ». من حاضر به این کار نمی شدم. تا این که شش ماه قبل ،خواب حسین را دیدم. باشهید یوسف الهی، در ورودی حسینیه ایستاده بود. به هم تعارف می کردند. حسین گفت «شما همیشه جلویی. برو. من هم پشت سر شما می آم.». یوسف الهی داخل شد ؛ بعد هم حسین بادپا. خیلی خوشحال شده بودم. رفتم هر دوتایشان را بغل کردم. سه تایی ،کنار محراب نشستیم. حسین گفت«نژاد،چه کار می کنی ؟». گفتم «خادمی». گفت«نامه ای که نوشته بودی برای حاج قاسم ؛من با حاج قاسم صحبت کردم. اون از نامه بی خبره !». 👇 -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------ ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند... بمیرم برا دل رهبرم😭 -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
45.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍سخنرانی شهید حاج قاسم سلیمانی در یادواره شهدای استان همدان قسمت دوم... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
39.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍صحبت های شهید حاج قاسم سلیمانی درباره عملیات والفجر ۳... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
🌹امروز ۱۱ بهمن به یاد شهدای دبیرستان دخترانه زینبیه و ثارلله شهر میانه را گرامی میداریم... 🌷روحشان شاد و یادشان گرامی 👆نیمکت‌های سوخته دبیرستان زینبیه ۳۸ دانش آموز بیگناه در بمباران هوایی ارتش جنایتکار بعثی در ۱۱ بهمن‌ماه ۱۳۶۵ آسمانی شدند... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
زنده نگه داشتن یاد شهدای انقلاب باعث تداوم حرکت انقلاب است . مقام معظم رهبری نوازش کردن عکس پدر و یک دنیا دلتنگی دختر شهید 😔شهدا شرمنده ایم 🌷ایام‌الله دهه فجر بر فجر آفرینان و حق‌طلبان ایران اسلامی مبارک باد! 🌷 الهم عجل اولیک الفرج 🤲 -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
45.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍در آستانه دهه فجر انقلاب اسلامی ایران قرار داریم روایت مادر سردار شهید مهدی کازرونی از شجاعت و نترس بودن فرزندش شهیدی که کت و شلوار معلمین بی حجاب مدرسه را برداشت و به جای آنها چادر گذاشت. 🔸شهیدی که عکس شاه را از سر در مدرسه پایین آورده و عکس الاغی را نقاشی کرده و جای عکس شاه گذاشته بود. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜روایتی از سفرهای یواشکی حاج قاسم سلیمانی به اصفهان برای زیارت قبر مطهرحاج احمد کاظمی -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
51.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍سخنرانی شهید حاج قاسم سلیمانی در یادواره شهدای استان همدان 💢ادامه دارد... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حاج قاسم سلیمانی: شهید حسن باقری به تعبیر خودم بهشتیِ جنگ بود... نحیف بود و لاغر مادرش میگفت آخه پسرم تو چکاری از دستت برمیاد و میتونی تو جبهه انجام بدی.. -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
49.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍سخنرانی شهید حاج قاسم سلیمانی در یادواره شهدای استان همدان ... 🔸انقلاب ما کی به پیروزی رسید... 💢ادامه دارد... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍لحظاتی از عملیات والفجر ۱۰ گردان ۴۱۹ لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سردار شهید مهدی طیاری قسمت آخر... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍‌سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از نوزده سالگی که وارد جنگ شدم چهل سال است که در درگیری‌ها هستم اما هیچ صحنه‌ای به زیبایی مدافعان حرم ندیده‌ام اصرار و التماس ۹۷/۹/۲۲... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سخنان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در مورد نقش محوری امام در پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷... -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل پنجم :روایات سوریه 🔸صفحه:306-305-304 🔻قسمت:180 هم رزم شهید:جلیل شعبانی سه سال پیش از شهادت حسین،خواب حسین را دیدم که در سوریه شهید شده.یه روز که دیدمش،خوابم را برایش گفتم.لبخندی زد و گفت《خدا کنه که خوابت تعبیر بشه!》.حدود یک سال بعد،حسین رفت سوریه.نگرانش بودم.14فروردین 1393،گردهمایی رزمندگان گردان410غوّاص حضرت رسول سلام الله عَلیها،در بم برگزار شده بود.وقتی تمام شد،با خانواده حرکت کردیم سمت رفسنجان.هوا تاریک شده بود.نزدیک های باغین رسیده بودیم.بنزین ماشینم داشت تمام می شد.رفتم سمت پمپ بنزین باغین.داشتم بنزین می زدم که موبایلم زنگ زد.نگاه کردم دیدم حاج حسین است.بعد از سلام و احوال پرسی پرسیدم《الآن کجا هستی؟》.گفت《حرم حضرت رقیه.》.با این که همین امروز در حرم حضرت رقیه سلام الله عَلیها بودم،دلم پیش بچّه های گردان بود.پرسید《گردهمایی خوب بود؟کی ها حرف زدند؟چه کار کردید؟...》در آخر گفت《یادته خواب دیدی من سوریه شهید می شم؟》.گفتم《خدا کنه سالم برگردی.》.گفت《دعا کن شهید بشم.》.گذشت تا پاییز سال 93 که حسین در منطقه ی مورک سوریه،از ناحیه ی ریه با تیر مستقیم گروه تروریستی جبهه النصره مجروح شد.رفتم عیادتش.می گفت《دشمن،قلبم رو هدف گرفته بود؛ولی تیرش خطا رفت.》.گفتم《حسین،دیگه بسه!حالا که اومده ای،دیگه نرو.》گفت:می خوام خوابت رو به تعبیر برسونم. 🔻قسمت:181 دوست شهید:محمد جعفری زمانی که در سوریه مجروح شده بود،رفتم عیادتش.ماجرای یوسف الهی را از بچّه ها شنیده بودم.همین که دیدمش،سر به سرش گذاشتم و گفتم《حاج حسین،تو که 70 درصد جانباز بودی!رفتی سوریه،اون 30 درصد رو پیدا کنی،دوباره با 70 درصد برگشتی که؟!کارت اصلاً جفت وجور نیست.》.هر چند از لحاظ روحی عوض می شد،باز ما می گفتیم و می خندیدیم. 👇 ✨-فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨