May 11
May 11
📝دو نگاه به انقلاب l #مهدی_دزفولی
🔻امروز سالگرد صدور نامه تاریخی امام خمینی(ره) به آیت الله منتظری در 6 فروردین ماه 1368 است که باعث عزل مرحوم منتظری از قائم مقامی رهبری شد و مسیر جمهوری اسلامی ایران عملا از آنچه می رفت تا در دوره رهبری آیت الله منتظری بشود، تغییر کرد و جمهوری اسلامی شاهد یکی از بزنگاه های مهم تاریخی خود بود.
🔹چه بسا اگر مرحوم منتظری رهبری بعد از امام می شدند با شیوه هایی که از سال 1365 به بعد اتخاذ کردند اساسا مسیر انقلاب اسلامی و مردم ایران چیز دیگری می شد و همه مسائل به گونه ای دیگر رخ می داد.
🔻نکته مهم اینجاست که از سال 1365 به بعد رسما بین امام (ره) و قائم مقام رهبری ایشان یعنی مرحوم آقای منتظری دو نگاه به انقلاب حاکم شد که در تعارض آشکار با هم بود.
🔹نگاه آیت الله منتظری که در سخنرانی 22 بهمن 1367 ایشان نمود عینی داشت این بود که 10 سال اشتباه آمده ایم، جنگ اشتباه بود و آن همه شهید نباید داده می شد و آن برخوردها با برخی ها همانند بازرگان و نهضت آزادی ها و ... نباید می شد و باید از مردم عذرخواهی کنیم و مسیر را اصلاح کنیم.
🔻اما نگاه امام که در بخشی از منشور روحانیت (اسفند ماه 1367) و همچنین همین نامه 6 فروردین 1368 آمده بود این بود که یک لحظه هم در جنگ اشتباه نکردیم و امام پیشمان نبود و امام خود را نه در مقابل تاریخ که در مقابل خدا باید پاسخگو بداند و اسلام همیشه شاهد خیانت بزرگان خود بوده است.(کنایه به آقای منتظری و قیاس با فتنه های صدر اسلام)
🔹تعابیر امام در منشور روحانیت و نامه 6 فروردین 1368 تعابیر به شدت قابل تامل و جدی است که از مردی در آن سن و سال و در ماه های پایانی عمر به شدت شنیدنی بود. امام به گونه ای مباحث را شکافته بودند و اختلافات به قائم مقامی رهبری رسیده بود که دقیقا نشان می داد مساله اصلی در انقلاب کجاست.
🔻مساله اصلی در انقلاب همین دو نگاه بود که آرام آرام ایجاد شد. عده ای از انقلابی گری و مسیر انقلاب پشیمان شدند و دائم به مسائل مختلف همانند اشغال سفارت آمریکا، دفاع در برابر صدام و جنگ، حذف لیبرال ها از انقلاب و برخورد با روحانیونی همانند شریعتمداری و محمد شیرازی و طباطبایی قمی و ... ایراد وارد میکردند و امام معتقد بودند که مسیر درست طی شده است و نباید به جو سازی ها توجه کرد و به همه مسائل انقلاب شبهه وارد کرد. تفکیک بندی امام در قبال مسائل همان تفکیک بندی مشهور دو اسلام بود. اسلامی که معتقد به محدود شدن در داخل و کاری نداشتن با جهان پیرامون بود و اولویت خود را مسائل دینی ساده مردم می دانست و اوج مبارزه آن با بهائیت بود که امام اسم این اسلام را اسلام آمریکایی گذاشته بودند و اسلامی که انقلابی فکر میکرد و آرمان خود را مبارزه به استکبار می دانست و اینکه باید به فکر دنیا و آخرت مردم به صورت توامان بود و امام این را اسلام ناب محمدی می دانست.
🔹مساله امروز ما هم در جمهوری اسلامی پس از 29 سال از آن نامه تاریخی همین است. اینکه مسیر درست طی شده است یا مسیر اشتباه بوده و انقلاب در مسیر انحلال است و چه قرائتی از اسلام را باید پذیرفت؟ نگاه ها هم باز همین است. آیت الله خامنه ای به عنوان دومین رهبری انقلاب اسلامی معتقد هستند راه درست طی شده و باید ادامه پیدا کند و انقلابی فکر و عمل کرد و برخی از سیاسیون و مقامات مشهور سابق سیاسی معتقد هستند که راه اشتباه بوده و اگر این مسیر طی شود انقلاب به اتمام می رسد.
🔻هر کدام از این تفکرات به یک سو می روند. مهم این است که امروز تکلیفمان را بدانیم که در پشت سر کدامیک از این نگاه ها هستیم؟ تفکری که خود را باخته و می گوید هیچ چیز نداریم و باید تسلیم شویم و به سخن دیگران گوش بدهیم و محدود به داخل باشیم و به ظاهر مشفقانه برای ما نسخه پیچی میکند و یا تفکری که با افتخار به مسیر انقلاب نگاه می کند و کلیت انقلاب و مسیر طی شده را قابل دفاع می داند؟
@maktubat
قبلا شنیده بودم اینها همه خریدهای مهم شان را ایدئولوژیک انجام می دهند. سفیر اسبق ایران برایم تعریف کرده بود.
چاوز حتی دوچرخه هم که می خواست برای مردم کشورش بخرد و کارخانه راه بیندازد بین تمام برندهای مطرح دنیا که در همین ایران خودمان هم نمایندگی دارند فقط دوچرخه ایرانی را راه داده بود. همینقدر علقه ای که بعضی مسئولین ما به موبورها و خرید از شرکت های اروپایی دارند را آمریکای لاتینی ها نسبت به کشورهای مبارز و شرکت های ایرانی دارند که فقط ما را راه می دهند.
آمریکای لاتینی ها کلا همه شان همین طورند. مورالس کشورش معروف به کشور سیب زمینی است. وقتی می خواست کشاورزی بولیوی را متحول کند خیلی از کشورهایی که کشاورزی صنعتی دارند آنجا صف کشیدند ولی الا و لابد گفت صنعت تراکتور ایرانی سری در بین سرها در آورده و ما با افتخار تراکتور کشوری را می خریم که در برابر امپریالیسم سه دهه است ایستاده و از تراکتور سازی تبریز خرید کرد.
مورالس می گفت ما با مبارزان علیه امپریالیسم در همه جای دنیا همبستگی داریم و پولی که میخواهیم بدهیم چرا هزینه رشد صنعت یک کشور مبارز نشود؟
پیش خودمان بماند مسئولین دندان گرد ماهم دولا سه لا چنان با برادران انقلابی مان حساب کردند که حتی نرخی که به بولیویایی ها فروختند در بین نرخ های کشورهای همسایه شان در آمریکای لاتین هم بیسابقه بود. بگذریم......
امروز که برای سری مستندهای جدید ثریا در مورد آمریکای لاتین برای مصاحبه با کاردار بولیوی به سفارت خانه شان رفته بودیم در گیر و دار بهم ریختن اتاق جناب کاردار برای چیدن نور و دوربین و صندلی مصاحبه چشمم به ال سی دی اتاق کاردار افتاد و خشکم زد. در دنیای عجیبی داریم زندگی می کنیم. ال سی دی شان هم صنام خودمان بود.
#وحید_اشتری
@maktubat
📝سهم مردم مازندران و گیلان از این همه توریست چیست؟ | #مجید_فضلی ساکن مازندران
🔸سهم مردم مازندران و گیلان از این همه #توریست چیست؟ درآمد هتل ها؟ در آمد رستوران ها و یا مراکز خرید؟ من به شما می گویم تقریبا هیچ! البته ترافیک، شلوغی، گران شدن اجناس و تجاوز فرهنگی را اگر سهمیه بدانی خوب داستان فرق می کند.
❓بگذارید یک بار دیگر سوال کنیم. نفع مردم بومی این شهرها از این حجم عظیم توریست چیست؟
🔹#هتل های جاده کناره همگی یا دولتی هستند یا متعلق به هلدینگ های بزرگ و یا برندهای زنجیر ه ای و به غیر معدود برندهای بومی با سرمایه بالا امکان رقابت وجود ندارد.
🔸امکان رقابت وجود ندارد؛ چون نه هیچ آموزشی دیده اند و نه هیچ بستری دارند. مردم بومی اگر خیلی زرنگ باشند چیپس و پفکشان را تومنی ده شاهی گرانتر می کنند و خوشحال که مسافر تهرانی را بله...و گم می شود در پس این حال خوش کوچک، خسران چوب حراج زدن بر زمین های کشاورزی برای خریدن ماشین های لوکس و یا هجرت به تهران..
🔹200 هزار #ویلای شخصی در شمال کشور وجود دارد که می شد برای مردم بومی صنعتی باشد اما نشد. درآمد هتل ها کجا می روند؟ اصلا هتل ها و ویلاها برای چه کسانی است؟ بخش اعظم سواحل یا در اختیار دولتی هاست یا نظامی ها و یا از ما بهتران های شهرک ساز تهرانی. در حوزه رستوران و غذا هم داستان همین شکل است و لا غیر..
🔸با کمال اطمینان بایدبگویم درگردش مالی این همه #فروشگاه برند و مراکز خرید نوار ساحلی سهم مردم بومی بسیار ناچیز است. در همین مازندران یک جمعه بازار سنتی جویبار به تنهایی برای سودآوری مردم چندشهر نقش ایفا می کند و قطعا نقش آن در گردش مالی به نفع مردم بومی بسیاربیشتر از مراکز خرید عظیم است.
🔴 راستش را بخواهید شاید فکر کنید بد بینانه باشد ولی این همه حرف های قشنگ رویایی و خررنگ کن در زمینه گردشگری را حداقل در استان مازندران با این شرایط، نوعی رویا فروشی می دانم که می خواهد از ما میزبانان مطیع و بی جیره و مواجب بسازد...
@maktubat
📝برخورد زشت مسعود نجفی مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی با مردم | #ارسالی_خوانندگان
🔸امروز برای دیدن فیلم #لاتاری رفته بودیم پردیس تماشا. آقای #رضا_عطاران هم برای اکران فیلم #مصادره آمده بود. به دلیل آمدنش کل سانس ها را نیم ساعت جابجا کرده بودند و همه مردم ساعتها بی دلیل توی صف ها علاف شده بودند.
🔹وقتی اعتراض کردیم، #مسعود_نجفی مدیر پردیس تماشا خیلی راحت آمد و گفت اعتراضی دارید بروید پولتان را پس بگیرید.
🔸اعتراضات مردم که بیشتر شد با پررویی حمله کرد تو جمعیت و گفت «#برید_گمشید از سینما بیرون»
🔹واقعا مایه تاسف است که در این کشور هرکسی برای خودش یک حکومت جدا تشکیل داده. جالب اینکه ایشان مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی هم هست. باید به حال این فرهنگ و این روابط عمومی و این سینما خون گریست..
@maktubat
📝 ام المصائب...| #جواد_صفائی
🔹مصیبت جد و مادر و پدر و برادر بزرگش کافی نبود، خداوندا چگونه زینب را دوست می داری که باید حسین نیز مقابل چشمانش پرپر شود، باید به مجلس پست ترین جنایت پیشگان درآید، باید تن نحیف سه ساله ای را به خاک بسپارد، آری شنیده ایم که: البلا للولاء...
🔹نمی دانم چرا میگویند زینب کبری وفات کرد، مگر اثر چهار هزار زخم بر جانش نبود؟ مگر تیر بر سینه اش ننشست؟ مگر خنجر شمر گلویش را طواف نکرد؟ مگر عمود سنان بر سرش فرود نیامد؟ مگر سینه اش در زیر سم اسبان نرم نشد؟
🔹مگر حسین جان زینب نبود...؟
🔹آری زینب در کربلا شهید شد.. آنهم نه یک بار نه ده بار که هزار بار..، وقتی حجت حق را میان حرامیان نظاره کرد، وقتی علی اکبر میان عبا به خیمه ها رسید، وقتی تیر بر مشک عباس نشست، وقتی قنداق اصغر را از برادر گرفت، وقتی حسین را از دست کودکان رهانید، وقتی گلوی بریده برادر را بوسید، وقتی...
🔹می دانم، می دانم دو سه سالی بعد از حسین بود، بود تا کربلا در کربلا نماند، تا قیام به بار بنشیند، تا کاخ ظلم فرو ریزد، تا با خون برادر دین جدش را زنده کند، می دانم، اما یقین دارم که زینب در کربلا شهید شد...
🔹سالروز وفات حضرت زینب کبری تسلیت باد.
@maktubat
📝 روایت واقعی از تبعیض شغلی علیه دختران با حجاب| #حجة_الاسلام_مهدی_یار
1⃣ همیشه در منبرها و جلسات تفسیر قرآن ماه مبارک حاضر بود. دختری جوان، موقر، متین و محجبه، روزی یادداشتی به دستم داد، بدین مضمون که بعد از جلسه، جلوی مسجد منتظر بمانم تا سوالی را که دارند با من مطرح کنند.
2⃣ پس پایان جلسه با خانم دیگری که سن بالاتری داشت پیش من آمدند، پس از معرفی فهمیدم خواهر بزرگترش است، پدرشان سالها پیش به رحمت خدا رفته بود و حالا عموی شان سهم ایشان را از منزلی که با پدر آنها شریکی خریده بودند، نمی داد. زندگی به غایت فقیرانه و توام با مشکلات فراوان داشتند.
🔹گفتم با عمویشان صحبت می کنم، چند راهنمایی حقوقی و شرعی نیز ارائه نمودم و قرار شد سند شراکت شان را در جلسه بعد برایم بیاورند تا با بررسی جزییات، بتوانم نظر درست تری بدهم.
3⃣ با چند نفر از دوستان برای صرف ناهار به یکی از رستورانهای سنتی شهر رفته بودیم. یکی از سکو ها را انتخاب کردیم و نشستیم، خانمی که حجاب و پوشش مناسبی هم نداشت با تبلتی در دست برای گرفتن سفارش غذا آمد. سرمان را بالا نکردیم، سفارش را دادیم و رفت. دوستانم از من خواستند تا کنار وسایل بمانم تا بروند برای شستن دست...
4⃣ لحظاتی از رفتن دوستانم نگذشته بود که خانم سالن کار رستوران وارد سکوی ما شد و مقابلم نشست،
- حاج آقا نشناختید؟
+ عذر میخوام بجا نیاوردم..
ناگهان سیل اشک بر صورت دختر جوان جاری شد، حالا که نگاهش میکردم فهمیدم همان دختر محجبه جلسات تفسیر است. شلوار ساپورت، مانتویی تنگ و چهره ای آرایش کرده... باورش برایم سخت بود...
5⃣ حاج آقا از ساعت یازده صبح تا یازده شب اینجا کار میکنم، ۸۰۰ تومن میگیرم، خودتون که وضعمون رو می دونید، تنها نان آور خونه منم، اینجام شرط گذاشتن که اگه از این لباس فرم استفاده نکنیم اخراجمون میکنن و حتی اجازه مانتوی پوشیده رو هم نمیدن... حاج آقا بی چادری و بدحجابی واسم از مردن سخت تره...
و اشکهایش دنبال همدیگر می دویدند...
6⃣ مدیران نئولیبرال و تکنوکرات تسبیح انداز با جای مهر بر پیشانی که درحال "توسعه" دادن کشور هستید تا آنگاه به مقوله عدالت بپردازید..! گیرم به خیالات و آرزوهای خام تان در باب "توسعه" هم دست یافتید، خرمن های ایمان و حیایی که در تندباد بی عدالتی بر باد می رود، چگونه جبران خواهد شد؟ پاسخ اشک های آن دختر جوان را چه کسی خواهد داد؟
@maktubat
📝 نگاهی فرامتنی به نامۀ سرگشاده | حجتالاسلام #ملااحمدی
درباره نامۀ سرگشادهای که خطاب به رهبری نوشته شده، لابلای تحلیلهای افراطی و صفروصدیِ محافظهکاران از یکسو، و ذوقمرگیِ جریانی دیگر از تابوشکنیهای موهوم در سوی دیگر، با نگاهی واقعبینانه چند نکته قابل ذکر است:
1⃣ ابتدا باید توجه داشت که مخاطب اصلی این نامه، صرفاً و حتی الزاماً شخص رهبری نیست! بلکه عموم مردم و رسانهها هستند. چرا که «نامۀ سرگشاده» معنایی جز این ندارد. بنابراین علیرغم آنچه در متن نامه ادعا شده، هدف اصلی امضاکنندگان آن، «استمداد از رهبری برای اصلاحِ ایرانِ امروز» نیست. وگرنه سرگشادهبودنِ نامه توجیهی نداشت. لذا باید در جستجوی این مسئله باشیم که: پس هدف از انتشار این نامه چیست؟
2⃣ آنچه که قابل کتمان نیست (و از متن نامه بهطرز فاحشی نمایان است) اینست که اصحاب این نامه (نویسندگان و امضاکنندگان) تمام پشتوانۀ احمدینژاد در فضای «شبهنخبگانی» (و نه حتی حقیقتاً نخبگانی) را تشکیل میدهند. زیرا کلیگوییهایی که دربارۀ وضعیت نامطلوبِ نهادهای نظام در این نامه هست، دقیقاً شکلِ تدوینیافتۀ همان دیدگاههایی است که تاکنون از زبان احمدینژاد مطرح شده و تنها راهحلی که ارائه شده هم، همان پیشنهادات اوست. شاهد اینکه اگر از ایشان بخواهید دلایلِ صحت هریک از ادعاهایشان را تشریح کنند، بیش از آنچه احمدینژاد در بیانیهها و سخنرانیهایش مطرح کرده، حرف خاصی برای گفتن نخواهند داشت.
بنابراین، آن جریان فکری-سیاسی که منجر به این نامه شده است، نه حقیقتاً انعکاسی از «مردم» یا «طیف انقلابی» یا «حزبالهی» یا «بسیجی»، بلکه حداکثر یک «طیفِ سیاسیِ نوظهورِ پیروِ احمدینژاد» است؛ نه بیشتر.
3⃣ آنچه در متن نامه بیان شده، ابتدا تحلیلی خاص و ناامیدانه و سرشار از ادعاهای بیدلیل از وضعیت فعلی کشور، و سپس بر اساس آن تحلیلِ ثابتنشده، طرح «ضرورت اصلاحات اساسی در فضای سیاسیِ کشور» و نهایتاً طرح یک دوراهیِ کاذب (با ما / بر ما) است. لذا در صورتی میتوان از «ضرورت اصلاحات اساسی با آن مختصاتی که در نامه ذکر شده» سخن گفت که آن تحلیلهای خاص و ناامیدانه با وصف #جامعیت و #واقعبینانهبودن پذیرفته شده باشد.
4⃣ مسلماً امکان ندارد که تمام ابعاد واقعی فضای سیاسی کشور (اعم از مثبت و منفی) و تحلیل واقعبینانۀ وضعیت نهادهای گوناگون نظام، در یک نامه بیان شوند. بنابراین مسلماً این نامه از #واقعبینی و #جامعیت لازم برای طرح «ضرورت تغییر کلان» برخوردار نمیباشد. لذا منطقاً نمیتوان انتظار داشت که بر اساس این نامه، تغییری در تحلیل و بالتبع تدبیرِ رهبری معظم دربارۀ فضای سیاسی کشور ایجاد شود. به همین دلیل خود نویسندگان نامه -که جواناند و جویای نام- هم بهخوبی میدانند که قرار نیست بر اساس این نامه، شاهد تغییر خاصی در فضای سیاسی کشور باشند. لذا بار دیگر دیگر به پرسش ابتدایی باز میگردیم: پس هدف چه بوده؟!
5⃣ بر اساس آنچه گفته شد، آنچه برای نویسندگان و امضاکنندگان نامه مهم بوده، صرفاً #بازتاب_رسانهای آن و شنیدهشدنِ صدای یک جریانِ نوظهور سیاسی بوده است؛ تا شاید از این طریق، گشایشی برای احمدینژاد و اطرافیانش در فضای فعلی کشور فراهم گردد.
6⃣ حاصل آنکه علیرغم آنچه دو طیف متقابل میپندارند، امضاکنندگان این نامه نه شمشیر را برای رهبری و نظام از رو بستهاند و نه اینکه خواستهاند تابویی را بشکنند یا طرحی نو دراندازند. بلکه این نامه صرفاً یک جنجال رسانهایست به امید آنکه شاید آبی برای احمدینژاد و اطرافیانش گرم شود و بتوان در انتخاباتهای بعدی، آن جریان را احیاء کرد.
@maktubat