ملکه باش✨
#قسمت چهل و چهارم داستان دنباله دار #تمام_زندگی_من: مرد کوچک - اشکالی نداره .
#قسمت چهل و پنجم
داستان دنباله دار
#تمام_زندگی_من:
جشن تولد
بعد از بریدن کیک، پدرم بهش رو کرد و گفت ...
- ما رو ببخشید آقای هیتروش ... درستش این بود که در مراسم امشب با شراب از شما پذیرایی می کردیم اما همون طور که می دونید دختر ما مسلمانه و این چیزها اینجا ممنوعه ...
با دلخوری به پدرم نگاه کردم ... اون هم یه طوری جواب نگاهم رو داد که چشم هاش داد می زد ... مگه اشتباه می کنم؟ ...
لروی به هر دوی ما نگاه کرد و با خنده گفت ...
- منم همین طور ... هر چند هنوز نتونستم کاملا شراب رو ترک کنم ... اما اگر بخورم، حتی یه جرعه ... نماز صبحم قضا میشه ...
هر دوی ما با تعجب برگرشتیم سمتش ... من از اینکه هنوز شراب می خورد ... و پدرم از اینکه فهمید اونم مسلمانه ... و بعد با حالتی بهم زل زد که ترجیح دادم از پنجره بیرون رو نگاه کنم ...
موقع بدرقه تا دم در دنبالش رفتم ... خیلی سعی کردم چیزی نگم اما داشتم منفجر می شدم ...
- شما هنوز شراب می خورید؟ ...
با چنان حالتی گفت، من عاشق شرابم که ناخودآگاه یه قدم رفتم عقب ...
- البته همون موقع هم زیاد نمی خوردم ... ولی دیگه ...
یه مکث کرد و دوباره با هیجان گفت ...
- یه ماهه که مسلمان شدم ... دارم ترک می کنم ... سخت هست اما باید انجامش بدم ...
تا با سر تاییدش کردم ... دوباره هیجان زده شد ...
- روحانی مرکز اسلامی بهم گفت ذره ذره کمش کنم ... ولی سعی کنم نمازم قطع نشه و اول وقت بخونم ... گفت اگه این کار رو بکنم مشکل شراب خوردنم درست میشه ...
راست می گفت ... لروی هیتروش، کمتر از دو ماه بعد، کاملا شراب رو ترک کرده بود ...
سید طاها ایمانی
#ملکه_باش
عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
ملکه باش✨
#قسمت چهل و پنجم داستان دنباله دار #تمام_زندگی_من: جشن تولد بعد از بریدن کیک،
#تحلیل_رمان
وقتی این قبیل داستانها رو می خونم تأسف می خورم به حال بعضی جوانان خودمون.
جوانان غربی به سرعت و به شدت دارند جذب اسلام و زیبائیهای اون می شن و بعد برخی جوانان مسلمان تحت تأثیر رسانه های زر و زور غربی دارند ، روز به روز به اسلام بدبین می شوند و از اون دور می شن.
.
#رشد_فردی
آرزو نکن که کارها آسانتر شوند
آرزو کن خودت توانمندتر شوی
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه
نه اینکه هیزمش زیاد بشه
تبر ما انسانها باورهامونه ، نه آرزوهامون
#ملکه_باش
عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
16.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اندکی صرفه جویی در مصرف برق هیچ مشکل جدی برای ما به وجود نخواهد آورد.
به خاطر #ایران عزیزمان و به خاطر آنهایی که در تمام عرصه های پیشرفت و قدرتمندی ایران از جان مایه می گذارند ، ما هم با صرفه جویی #برق ، در عبور سرفرازانه ایران از دوره گرمای سخت جهانی تابستان شریک باشیم .
🎥 از حال رفتن مامور برق👆 بوشهری از گرما روی تیر چراغ برق
🔻به احترام این مردان باید ایستاد
#ملکه_باش
عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
🧕پوشش شما به دیگران ربط دارد...
#حجاب
#ملکه_باش
عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
.
درحین درست کردن اسلایدهای کنفرانس
#ناباروری👩🏻❤️👨🏻به یک مقاله جالب رسیدم🗞️
⭕تاثیر مواد پلاستیکی
در ناباروری زنان و مردان🪧....
ماده BPA که در خیلی از مواد پلاستیکی و بخصوص بطریهای اب معدنی موجود هست
میتونه در ناباروری خانم ها و اقایان موثر باشه♂️♀️
خلاصه که 🤌🏻
سعی کنین از ظروف شیشه ای🥛
برای خودتون و فرزندانتون استفاده کنین🍳
و حواسمون به #باروری نسل بعدمون هم باشه...
#دکتر_یزدیان
#فرزندآوری
#مضرات_پلاستیک
#ملکه_باش
عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
غذای اصیل ایرانی
اب دوغ خیار 🥒
فواید این غذا در فصل تابستان
👇👇👇
اشتها را باز میکند.
براحتی هضم میشود.
گرمازدگی و عطش را رفع میکند،
از خستگی ناشی از گرمی هوا میکاهد.
تامینکننده کلسیم و پروتئین بدن و
برای افراد با فشارخون بالا یا افرادی که طبع گرم و کبد تنبلی دارند مفید هست .
و در آخر در این فصل آرامش را به آدمهای صفراوی برمی گرداند.
🧊ترکیبات:ماست ،خیار،نعنا ،کشمش .گل محمدی ،نمک
در صورت دلخواه تربچه، تره، پیازچه و گردو
#آشپزی
#ملکه_باش
عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا حالا #نذریِ اینجوری خوردی؟
هر چی در راه خدا ببخشیم ، چند برابرش پُر می شه.
#محرم
#ملکه_باش
عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
دوستاتون رو برای خواندن این رمان جذاب دعوت کنید .
این بنر رو برای همه بفرستید.👇👆
شبهای گرم تابستان با 👇
رمان
#تمام_زندگی_من
سید طاها ایمانی
ملکه باش✨
#قسمت چهل و پنجم داستان دنباله دار #تمام_زندگی_من: جشن تولد بعد از بریدن کیک،
.
#قسمت چهل و ششم
داستان دنباله دار
#تمام_زندگی_من:
خواستگاری
پدرم هر چند از مسلمان بودن لروی اصلا راضی نبود ... اما ازش خوشش می اومد ... و این رو با همون سبک همیشگی و به جالب ترین شیوه ممکن گفت ...
به اسم دیدن آرتا، ما رو برای شام دعوت کرد ... هنوز اولین لقمه از گلوم پایین نرفته بود که یهو گفت ...
- تو بالاخره کی می خوای ازدواج کنی؟ ...
چنان لقمه توی گلوم پرید که نزدیک بود خفه بشم ... پشت سر هم سرفه می کردم ...
- حالا اینقدر هم خوشحالی شدن نداره که داری خفه میشی ...
چشم هام داشت از حدقه می زد بیرون ...
- ازدواج؟ ... با کی؟ ...
- لروی ... هر چند با دیدن شما دو تا دلم برای خودم می سوزه اما حاضرم براتون مجلس عروسی بگیرم ...
هنوز نفسم کامل بالا نیومده بود ... با ایما و اشاره به پدرم گفتم آرتا سر میز نشسته ... اما بدتر شد ... پدرم رو کرد به آرتا ...
- تو موافقی مادرت ازدواج کنه؟ ...
با ناراحتی گفتم ...
- پدر ...
مکث کردم و ادامه دادم ...
- حالا چرا در مورد ازدواج من صحبت می کنید؟ ... من قصد ازدواج ندارم ... خبری هم نیست ...
- لروی اومد با من صحبت کرد ... و تو رو ازم خواستگاری کرد... گفت یه سال پیش هم خودش بهت پیشنهاد داده و در جریانی ... و تو هم یه احمقی ...
سید طاها ایمانی
#ملکه_باش
عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
ملکه باش✨
. #قسمت چهل و ششم داستان دنباله دار #تمام_زندگی_من: خواستگاری پدرم هر چند
#قسمت چهل و هفتم
داستان دنباله دار
#تمام_زندگی_من:
تو یه احمقی
همون طور که سعی می کردم خودم رو کنترل کنم و زیر چشمی به آرتا نگاه می کردم ... با شنیدن کلمه احمق، جا خوردم ...
- آقای هیتروش گفت من یه احمقم؟ ...
- نه ... اون نجیب تر از این بود بگه ... من دارم میگم تو یه احمقی ... فقط یه احمق به چنین جوان با شخصیتی جواب منفی میده ...
و بعد رو کرد به آرتا و گفت ...
- مگه نه پسرم؟ ...
تا اومدم چیزی بگم ... آرتا با خوشحالی گفت ...
- من خیلی لروی رو دوست دارم ... اون خیلی دوست خوبیه... روز پدر هم به جای پدربزرگ اومد مدرسه ...
دیگه نمی فهمیدم باید از چی تعجب کنم ... اونقدر جملات عجیب پشت سر هم می شنیدم که ...
- آرتا!! ... آقای هیتروش، روز پدر اومد ... ولی قرار بود که ...
- من پدربزرگشم ... نه پدرش ... اون روز روزیه که بچه ها پدر و شغل اونها رو معرفی می کنن ... روز پیرمردهای بازنشسته که نبود ...
دیگه هیچ حرفی برای گفتن نداشتم ... مادرم می خندید ... پدرم غذاش رو می خورد ... و آرتا با هیجان از اون روز و کارهایی که لروی براش کرده بود تعریف می کرد ... اینکه چطور با حرف زدن های جالبش، کاری کرده بود که بچه های کلاس برای اون و آرتا دست بزنن ... و من، فقط نگاه می کردم ...
حرف زدن های آرتا که تموم شد ... پدرم همون طور که سرش پایین بود گفت ...
- خوب، جوابت چیه؟ ...
سید طاها ایمانی
#ملکه_باش
عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
#رشد_فردی
زمانی پخته می شوی که می فهمی،
نیازی نیست؛
به هر چیزی واکنش نشان دهی و یا به هر حرفی جوابی بدهی!
#فن_بیان
#ملکه_باش
عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••