eitaa logo
ملکه باش✨
557 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
32 فایل
ملکه باشای دیگه خودنمایی به خانوما یاد می دن ولی ما #هنر_زندگی #هنر_زن_بودن ✾ انتشاردست‌نوشته‌هاصرفاباذکرنام‌نویسنده. ✾کپی‌‌بقیه‌مطالب‌آزادوذکرلینک‌کانال‌اجباری‌نیست. ارتباط: https://abzarek.ir/service-p/msg/2000034
مشاهده در ایتا
دانلود
. درحین درست کردن اسلایدهای کنفرانس 👩🏻‍❤️‍👨🏻به یک مقاله جالب رسیدم🗞️ ⭕تاثیر مواد پلاستیکی در ناباروری زنان و مردان🪧.... ماده BPA که در خیلی از مواد پلاستیکی و بخصوص بطریهای اب معدنی موجود هست میتونه در ناباروری خانم ها و اقایان موثر باشه♂️♀️ خلاصه که 🤌🏻 سعی کنین از ظروف شیشه ای🥛 برای خودتون و فرزندانتون استفاده کنین🍳 و حواسمون به نسل بعدمون هم باشه... عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
غذای اصیل ایرانی اب دوغ خیار 🥒 فواید این غذا در فصل تابستان 👇👇👇 اشتها را باز می‌کند. براحتی هضم می‌شود. گرمازدگی و عطش را رفع می‌کند، از خستگی ناشی از گرمی هوا می‌کاهد. تامین‌کننده کلسیم و پروتئین بدن و برای افراد با فشارخون بالا یا افرادی که طبع گرم و کبد تنبلی دارند مفید هست . و در آخر در این فصل آرامش را به آدمهای صفراوی برمی گرداند. 🧊ترکیبات:ماست ،خیار،نعنا ،کشمش .گل محمدی ،نمک در صورت دلخواه تربچه، تره، پیازچه و گردو عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا حالا این‌جوری خوردی؟ هر چی در راه خدا ببخشیم ، چند برابرش پُر می شه. عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
دوستاتون رو برای خواندن این رمان جذاب دعوت کنید . این بنر رو‌ برای همه بفرستید.👇👆 شب‌های گرم تابستان با 👇 رمان سید طاها ایمانی
ملکه باش✨
#قسمت چهل و پنجم داستان دنباله دار #تمام_زندگی_من: جشن تولد بعد از بریدن کیک،
. چهل و ششم داستان دنباله دار : خواستگاری پدرم هر چند از مسلمان بودن لروی اصلا راضی نبود ... اما ازش خوشش می اومد ... و این رو با همون سبک همیشگی و به جالب ترین شیوه ممکن گفت ... به اسم دیدن آرتا، ما رو برای شام دعوت کرد ... هنوز اولین لقمه از گلوم پایین نرفته بود که یهو گفت ... - تو بالاخره کی می خوای ازدواج کنی؟ ... چنان لقمه توی گلوم پرید که نزدیک بود خفه بشم ... پشت سر هم سرفه می کردم ... - حالا اینقدر هم خوشحالی شدن نداره که داری خفه میشی ... چشم هام داشت از حدقه می زد بیرون ... - ازدواج؟ ... با کی؟ ...  - لروی ... هر چند با دیدن شما دو تا دلم برای خودم می سوزه اما حاضرم براتون مجلس عروسی بگیرم ... هنوز نفسم کامل بالا نیومده بود ... با ایما و اشاره به پدرم گفتم آرتا سر میز نشسته ... اما بدتر شد ... پدرم رو کرد به آرتا ... - تو موافقی مادرت ازدواج کنه؟ ... با ناراحتی گفتم ...  - پدر ... مکث کردم و ادامه دادم ... - حالا چرا در مورد ازدواج من صحبت می کنید؟ ... من قصد ازدواج ندارم ... خبری هم نیست ... - لروی اومد با من صحبت کرد ... و تو رو ازم خواستگاری کرد... گفت یه سال پیش هم خودش بهت پیشنهاد داده و در جریانی ... و تو هم یه احمقی ... سید طاها ایمانی عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
ملکه باش✨
. #قسمت چهل و ششم داستان دنباله دار #تمام_زندگی_من: خواستگاری پدرم هر چند
چهل و هفتم داستان دنباله دار : تو یه احمقی همون طور که سعی می کردم خودم رو کنترل کنم و زیر چشمی به آرتا نگاه می کردم ... با شنیدن کلمه احمق، جا خوردم ... - آقای هیتروش گفت من یه احمقم؟ ... - نه ... اون نجیب تر از این بود بگه ... من دارم میگم تو یه احمقی ... فقط یه احمق به چنین جوان با شخصیتی جواب منفی میده ... و بعد رو کرد به آرتا و گفت ... - مگه نه پسرم؟ ... تا اومدم چیزی بگم ... آرتا با خوشحالی گفت ...  - من خیلی لروی رو دوست دارم ... اون خیلی دوست خوبیه... روز پدر هم به جای پدربزرگ اومد مدرسه ... دیگه نمی فهمیدم باید از چی تعجب کنم ... اونقدر جملات عجیب پشت سر هم می شنیدم که ... - آرتا!! ... آقای هیتروش، روز پدر اومد ... ولی قرار بود که ... - من پدربزرگشم ... نه پدرش ... اون روز روزیه که بچه ها پدر و شغل اونها رو معرفی می کنن ... روز پیرمردهای بازنشسته که نبود ... دیگه هیچ حرفی برای گفتن نداشتم ... مادرم می خندید ... پدرم غذاش رو می خورد ... و آرتا با هیجان از اون روز و کارهایی که لروی براش کرده بود تعریف می کرد ... اینکه چطور با حرف زدن های جالبش، کاری کرده بود که بچه های کلاس برای اون و آرتا دست بزنن ... و من، فقط نگاه می کردم ... حرف زدن های آرتا که تموم شد ... پدرم همون طور که سرش پایین بود گفت ...  - خوب، جوابت چیه؟ ... سید طاها ایمانی عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
زمانی پخته می شوی که می فهمی، نیازی نیست؛ به هر چیزی واکنش نشان دهی و یا به هر حرفی جوابی بدهی! عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
دوستاتون رو برای خواندن این رمان جذاب دعوت کنید . این بنر رو‌ برای همه بفرستید.👇👆 شب‌های گرم تابستان با 👇 رمان سید طاها ایمانی
ملکه باش✨
#قسمت چهل و هفتم داستان دنباله دار #تمام_زندگی_من: تو یه احمقی همون طور که سعی
. آخر داستان دنباله دار : نام های مبارک من بیشتر از هر چیز نگران آرتا بودم ... ولی لروی چنان محبت اون رو به دست آورده بود و باهاش برخورد کرده بود که در مدت این دو سال ... آرتا کاملا اون رو به عنوان یه دوست و یه پدر پذیرفته بود ... هر چند، احساس خودم هم نسبت به لروی همین طور بود ... مهریه من، یه سفر کربلا شد ... و ما به همراه خانواده هامون برای عقد به آلمان رفتیم ... مرکز اسلامی امام علی "علیه السلام" ... مراسم کوچک و ساده ای بود ... عکاس مون دختر نوجوان مسلمانی بود که با ذوق برای ما لوکیشین های عکاسی درست می کرد ... هر چند باز هم اخم های پدرم، حتی در برابر دوربین و توی تمام عکس های یادگاری هم باز نشد ... ما پای عقدنامه رو با اسم های اسلامی مون امضا کردیم ... هر چند به حرمت نام هایی که خانواده روی ما گذاشته بود... اونها رو عوض نکردیم ... اما زندگی مشترک ما، با نام علی و فاطیما امضا شد ... با نام اونها و توسل به نام های مبارک اونها ... سید طاها ایمانی عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
✔️ اگر کسی را دیدید که درک و فهمی فراتر از حد متعارف داشت، حتما از او بپرسید که چه هایی می‌خواند. ✍رالف والدو امرسون عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
این روزها همسایه ها زیاد روضه می گیرند و من هر روز که روضه می روم مصیبت از دست دادن برایم تکرار می شود .با هر روضه ای داغ تازه می شود ، روضه برادر ، عمه ، عمو ، یتیمی ، .... من سعی می کنم منطقی باشم ، به خودم می گویم ، مرگ حق است ، کوچک و بزرگ و پیر و جوان هم ندارد ، همه ما دیر یا زود می رویم و به برادرم ملحق خواهیم شد و باز یکدیگر رو خواهیم دید . اما تو مرور مصیبت در این روضه ها یه چیزی یادم می‌ یاد ، که خیلی اندوهگینم می کنه ، کسانی هستن که در مراسم تشییع و دفن و مسجد برادرم با آرایش در جلسه حاضر شدند . آرایش بیرون از خونه در محیط عمومی همیشه و همه جا ناپسنده ، اما در مجلس عزا ناپسندتر. شاید حواسشون نبوده دارن می رن مجلس عزا. ولی خُب چه دل شاد و روحیه پر نشاطی داشتند که برای دیدن خواهران برادر از دست داده و مادری داغدار هنوز اشتیاق و انرژی و فرصت چهره هم داشته اند . دربرخورد با مصیبت دیدگان حواسمون جمعتر باشه. عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••ر
رهبر انقلاب صبح فردا در دانشگاه تهران بر پیکر شهید اسماعیل هنیه مجاهد برجسته مقاومت فلسطین اقامه نماز خواهند کرد. اقامه نماز راس ساعت 8:30 صبح خواهد بود. ‌‌‌ عضو شوید.👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad ••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••