*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#ایده_گرفتم
سلام مهربونم پیام دادم تشکر کنم
تشکرم از یاس نازنینم بعد از دوست عزیزی که زرده تخم مرغ رو برای سوختگی معرفی کردن، چند شب پیش دست همسرم خیلی وحشتناک سوخت سریع چندتا زرده تخم مرغ به دستش زدم هم درد سوختگی رو زود تسکین داد هم هیچ اثری از #سوختگی نموند، واقعا عالی بود.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
کمالگرایی از کجا در ما شکل گرفت؟
۱. کودکی ناامن:
پدر و مادر ۱۹ را حساب نمیکند، میگوید باید ۲۰ بگیری.
کودک مدام با این جملات مواجه میشود:
"تو دست و پا چلفتی هستی"
"بچه فلانی رو نگاه کن! تو به درد نخوری"
سیستم آموزشی ما چه در مدرسه چه دانشگاه، نمیگوید مقایسه نکن! توسری نزن!
۲. یادگیری از اجتماع و محیط:
محیط میگوید باید چنین هیکلی داشته باشی.
باید زیبا و بینقص باشی.
باید این شکلی لباس بپوشی.
فلانی را نگاه کن! باید این مدلی باشی. (جامعه پر شده از مقلدهای اینفلوئنسرها..ادای نصرت رو درمیارن فکر میکنن مثل اون آشپز خفنی میشن)
۳. انتظارات بالای خانواده:
اینهمه خرجت کردیم..توقع داریم..باید پزشکی قبول شی، باید فلانجا کار کنی.
انرژی زیادی را صرف گیر دادن میکنند.
۴. فرهنگ بت ساز:
در فرهنگ ما، آدمها یا شیطان هستند یا بتی برای پرستیدن.
وسط ندارم..خاکستری ندارم..امکان ندارد بگوییم یکی ۴ تا خوبی دارد دو تا بدی و بقیه قبول کنند..نقص داری؟ حذف!
این فرهنگ آدمها را به تله کمالگرایی میاندازد.
۵. شرکتهای تبلیغاتی:
همیشه میخواهند یک آدم بینقص بسازند، خصوصا در حوزه زیبایی.
۶. شبکههای اجتماعی:
استاندارها را میبرند بالاتر.
فقط خوشیها را به اشتراک میگذارند.
هرگز از غمها، شکستها و گریهها، تصویری نمیگذارند.
چقدر در شبکه های اجتماعی زمان میگذارید؟
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
4_5848362095430616463.mp3
7.68M
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🎵#بارون
🎙بهنام_بانی
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
15.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#رولت سه سوته یخچالی
مواد لازم :
پتی پور ٢ عدد
شکلات تختهای
خامه و شیر
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
❤️❤️ #جدایی_مهناز_و_محمد شايد مرتضی هم با ديدن قيافه درهم من خواسته بود مرا از آن حالت در بياورد
❤️❤️
#جدایی_مهناز_و_محمد
.نه امير جان، خودم می تونم برم
.نه صبر کن، سر ظهره
.مگه روزهای ديگه کسی منو می رسونه سرکار؟ خودم ميرم
:بعد رو به همه يک خداحافظی دسته جمعی کردم و برگشتم بروم که ناگهان شنيدم
.امير، تو باش. من می رم
ؼير ممکن بود. محمد بود. نفسم بند آمد. حتی جرئت نکردم رويم را برگردانم. سکوت ناگهانی همه، وضع را وخيم تر
کرد
محمد به مادر گفت: مادر جون، با اجازه، من مهنازخانم رو می رسونم. می رم خونه. قراره يک کتاب برای امير بيارم.
.برمی دارم و می آم
طفلک مادرم نمی دانست چه بگويد، و امير بدتر ازمادر. من در حالی که سعی می کردم سحر را که سفت به گردنم
چسبيده بود و گريه می کرد به امير بدهم با حرصی که تلاش می کردم مخفی کنم،
.گفتم: خيلی ممنون خودم می رم
.محمد خيلی جدی گفت: گفتم که کار دارم
لجم گرفت. انگار من آدم نبودم يا در مورد کنيزش حرف می زد. سحر را به امير دادم و همان طور که دوباره خداحافظی
:می کردم بدون اين که نگاهش کنم گفتم
.شما به کارتون برسين، من خودم می رم. خداحافظ
.از خانه بيرون آمدم. چه اوضاعی شده بود، همه در سکوت حواسشان به ما بود
.فعلا خداحافظ اما محمد صبر نکرد، گفت: با اجازه،
.در را بست و به سرعت دنبال من که داشتم به قدم هايی که به دويدن بيش تر شباهت داشت می رفتم، دويد
.صبر کن، کارت دارم
جواب ندادم. دوباره آن رعشه لعنتی برگشته بود. باخود می گفتم خدا کند نيايد. خدايا اگر دوباره حالم به هم بخورد؟! چه
!کار داشت؟! به اندازه کافی خردم کرده بود ديگر چی می خواست؟
توی کوچه، در حالی که يکی دو قدم بيش تر با هم فاصله نداشتيم، با لحنی محکم که برای من گزنده و تلخ بود، گفت: گفتم
.صبر کن باهات کاردارم
ايستادم، ولی برنگشتم. نمی توانستم با او روبرو شوم.دست هايم را مشت کرده بودم بلکه لرزه تنم کم تر شود. همان طور
.که کنارم می ايستاد،بدون اين که نگاهم کند، گفت: ماشين من اون جاست
.گفتم که خودم می تونم برم
.منم گفتم که باهات کار دارم
!چرا اين طور حرف می زد؟ چرا چنين با تحکم و سرد دستور می داد و رفتار می کرد؟
.با حرص گفتم: ولی من با شما کاری ندارم
.از کنارش که در ماشين را باز کرده بود، گذشتم
آستين لباسم را گرفت، نه با ملایمت، با عصبانيت مرا به طرف عقب کشيد: گفتم باهات کار دارم، سوار شو، می تونی
!بفهمی يا نه؟
اصلا چه حقی داشت با من اين طور رفتار کند؟ من را باور نمی کردم، اهانت از اين بيش تر؟ اين همان محمد آرام بود؟
. تقريبا به زور مرا سوار ماشين کرد و در رابست ا به هيچ می گرفت، آخربه چه حقی؟! خواستم چيزی بگويم، ولی
ادامه دارد...
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
نرگسی میگه
به ایستگاه منطق که رسیدی؛ بعضی آدمها از نگاه تو میافتند، بعضی ناخواسته عزیزتر میشوند و نسبت به بعضی، کاملا بیحس میشوی. اما چیزی که مهم است این است؛ در قلمروی منطق، هیچ چیز بیدلیل نیست.
عزیزترینت ذره ذره از مقابل چشمان تو میافتد، تو میبینی، اما دلیل این سقوط را روی دریچهی احساست حک میکنی، به منطقت حق میدهی و هیچ تلاشی برای نگه داشتن دلبستگیات نمیکنی.
به ایستگاه منطق که رسیدی؛ تمامِ بودنها، ماندنها و از دست دادنها، هزار و یک برهان و معادله دارند و تمام کارها و رفتارها برای نیل به نتیجهای معیّن انجام میشوند.
به ایستگاه منطق که رسیدی؛ پخته میشوی، آنقدر که دستنیافتنیترین بخش وجود تو برای آدمها، جزیرهی احساس تو خواهد بود
💖
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
تقویم نجومی اسلامی
✴️ چهارشنبه 👈12 اردیبهشت /ثور 1403
👈22 شوال 1445 👈1می 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅دیدارهای سیاسی.
✅شکار و صید و دام گزاری.
✅و صدقه دادن خوب و مقبول است.
👶 زایمان خوب و نوزاد خوش قدم و مبارک است . ان شاءالله.
🚘مسافرت: مسافرت مکروه و همراه صدقه باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️ختنه نوزاد.
✳️ورود به خانه نو.
✳️بردن جهیزیه.
✳️معامله خانه و اپارتمان.
✳️درختکاری.
✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✳️و پیمان گرفتن از رقیب نیک است.
🟣 نگارش ادعیه و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
✳️ برای مطالب بیشتر و دریافت تقویم نجومی هر روز باجستجوی کلمه" تقویم همسران" به کانال ما در تلگرام و ایتا بپیوندید .
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب.
( شب پنج شنبه ) مباشرت برای جسم مفید و فرزند دانشمند گردد.ان شاءالله.
💉حجامت.
خون دادن و فصد باعث قوت دل می شود.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث فقر و بی پولی می شود.
😴🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 23 سوره مبارکه " مومنون" است.
و لقد ارسلنا نوحا الی قوما فقال یا قوم...
و مفهوم آن این است که خواب بیننده را خیر و خوبی از جانب بزرگی برسد که باور نکند و یا نصیحتی به کسی کند و او باور نکند. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
❌بچه ها یه چند خط نقطه چین بود😁 _با تو آرومم. هیچکی نمیتونه نزدیکم بشه. "با تو رو مود خوبیم" د
❤️❤️
#آرامش
تیرداد بهش مهلت یک ساله میده تا بتونه قرضش رو برگردونه اما چند روز پیش تیرداد خیلی ناگهانی به دلارام زنگ میزنه و میگه که باید خیلی زود خودش رو به شرکت برسونه. بدون اینکه کسی بفهمه!! وقتی دلارام وارد شرکت میشه تیرداد بهش میگه یکی از آدم های نزدیکش دچار مشکل شده واگه دلارام برای درمانش بره،نصف چک های پدرش رو پاره میکنه و اگه این کارو نکنه چون وارد قصه شده،پدرش از کار اخراج ميشه. دلارام بهش اطلاع میده که دکتر نیست و کاری ازش بر نمیاد اما تیرداد خواهش میکنه که فقط بره و برای کمتر شدن دردش تلاش کنه. تیرداد با استفاده از وجدان کاریه دلارام،،دلارام رو راضی میکنه که به دیدن مریضش بره. وقتی دلارام میره متوجه مرد زخمی و رنگ پریده ای ميشه که شدیدا از شدت درد به خودش میپیچیده و تقاضای کمک میکرده. دلارام طبق اصول اولیه میگه باید این مریض رو به بیمارستان ببرن و وقتی تیرداد قبول نمیکنه،تیرداد در آخر به دلارام آمپول مسکنی رو بهش میده که حداقل برای آروم شدنش بهش تزریق کنه و دلارام قبول میکنه. وقتی دلارم از اونجا بیرون میزنه شب تیرداد براش چندتا عکس میفرسته..عکس هایی از جنازه اون مرد. دلارام وحشت میکنه و تیرداد عکس هایی از دلارام وقتی که داشته مسکن به اون مرده تزریق میکرده میفرسته و میگه اگه باهاش همکاری نکنه عکس ها رو پخش میکنه و اون فرد چون بخاطر تزریق سم مرده ،دلارام و پدرش رو به جرم قتل لو میده..طوری برنامه چیده شده بود که همه چیز علیه دلارام و پدرش و وقتی دلارام بی گناه و ترسیده ازشون میپرسه چی میخوان.پای آرامش به قضیه کشیده شد. تیرداد به دلارام میگه اگه آرامش رو بیاره و با همکاری آرامش کاری رو که بخواد انجام بدن؛از همه چیز چشم می پوشه و اگه احدی از این قضیه خبردار بشه با صحنه سازی دلارام و پدرش به جرم قتل اون مرد دستگیر میشن. تیرداد میگه آرامش یکی از اعضای نزدیک مسیحه و حضورش می تونه امنیت بخش باشه و به این بهونه آرامش رو قانع میکنه. وقتی آرامش به تیرداد زنگ میزنه تیرداد بهش میگه اگه بسته ای رو که میخواد تو یه مهمونی به دست یک نفر برسونه قید همه چیز رو میزنه و چک ها رو پاره میکنه. تیرداد آرامش رو تهدید میکنه اگه کلامی از این ماجرا به من خبر برسونه بی وقفه عکسا رو پخش میکنه و دلارام و پدرش رو دستگیر میکنه و با عذاب وجدان اینکه همه این بلاهایی که سر دلارام اومده بخاطر آرامشه ،آرامش رو در منگنه قرار مید. آرامش آشفته حال این قصه رو به من گفت و با گریه ازم خواست کمکش کنم. وقتی این ماجرا رو شنیدم؛از شدت حرص می لرزیدم و وقتی فکر میکردم اگه این قصه رو به من نمی گفت و خودسرانه عمل میکرد چه بلایی سرش می اومد. وقتی از مسیح خواستم اطلاعاتی در مورد تیرداد پیدا کنه، اینکه حدودا یک هفته پیش کاترین و تیرداد در ونیز باهم دیدار داشتن و اين دیدار وقتی کلید ماجرا شد که فهمیدیم لنوناردو یکی از زیر مجموعه های مافیا هم تو اون جلسه حضور داشت..اونجا بود که همه چیز آشکار شد!! لنوناردو به کاترین نزدیک ميشه و تموم اطلاعات مربوط به آرامش رو در اختیارش قرار میده و میگه که ممکنه تو این مدتی که آرامش در عمارت منه ارتباطی بین ما شکل بگیره. و با نشون دادن چندین عکس کاترین رو به بازی دعوت می کنه. لنوناردو بهش میگه که شرکت پیروز در به در دنبال اطلاعاتی از شرکت سپنتاست و می تونه تیرداد رو نزدیک اونها بکنه و بگه یه نفوذی بین افراد سپنتا داره و می تونه اطلاعات رو بدست بیاره و با دادن چند مردک ساده پیروز بهش اطمینان می کنه. لنوناردو حسادت زنانه کاترین رو برانگیخته می کنه و ازش میخواد خیلی زود وارد ایران بشه. لنوناردو در قبال این کارها فقط از کاترین می خواد وقتی خواست برای تاسیس شرکتش اقدام کنه کاترین هم خودش و هم من برای پشتیبانی کمکش کنیم. کاترین هم بی وقفه وارد ایران ميشه و طبق نقشه ای که داشته اطلاعات رو به کمک تیرداد می دزده و بعد طبق نقشه خودشون,دلارام رو وارد قصه می کنن. تیرداد با زرنگی اطلاعات رو در اختیار شرکت پیروز قرار میده و دقیقا همون زمان کاترین به شرکت پیروز ایمیل میده و میگه می دونه که اطلاعات دست شماست.اگه نفوذی و اطلاعات رو تحویل بده،همکاری باهاش رو شروع می کنه. کاترین میگه که می خواد نفوذی رو به زیر حمایت خودش بکشه و ازش مراقبت کنه تا بتونه هميشه یه نفوذی بین آدم های سپنتا داشته باشه. پیروز هم مثل یک احمق گول نقشه رو می خوره و وقتی این خبر رو به تیرداد میگه تیرداد هم بی وقفه قبول می کنه و بعد داستان اونجوری که دلشون می خواست پیش میره. تصمیمشون این بود که من وقتی گول حرف های کاترین رو خوردم و برای فهمیدن اینکه خائن چه کسیه,وارد مهمونی بشم و بعد از اینکه اونجا آرامش رو ببینم،چون تاوان خائن هميشه برای من مرگ بود و اصلا فرصت نمی دادم آرامش رو در جا بکشم.
🍃🍃🍃🌼🍃
@Yass_malake
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🦋🦋[حال خوب رو ارسال کن ✋️🌺]هر چیزی که در دنیای بیرونی به دست میارید صرفا انعکاس کم رمق یا پر رنگی از اون چیزی هست 😍💐🌱هست که در درونتون پیدا کردید.درونتونو آروم کنید ؛متعادل کنید ؛صلح باشید ؛عشق باشید ؛برکت باشید ؛شکرگزار این بودن باشید..بیرون همه آیینه وار درست میشه.🌺🎀
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88