eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.4هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 من دیدم آدمایی که سرشون شلوغه وقت پیدا می‌کنن. دیدم آدمایی که ارتباطشون بده خوب ارتباط برقرار می‌کنن. دیدم اونایی که نمی‌تونن خوب چت کنن خیلی سریع جواب می‌دن و یه پاراگراف کامل می‌نویسن. دیدم اونایی که برای یه رابطه آمادگی ندارن توی دوبار هم صحبتی آمادگی پیدا کردن. دیدم کسایی که ابراز علاقه بلد نیستن چقدر تونستن مهربون باشن. اگه یکی واقعا تو رو بخواد لازم نیست ازش بخوای که تلاش و همت کنه. اگه واقعا تورو بخواد هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 شروع دلانه ی جذاب دختری در روستا که با دست درازی پسرعمویش بدنام شد و سرنوشتش عوض شد.پایان خوش 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بابام مثل انسانهایی دیوانه کنترلشو از دست داده بود عمه و مامان خودشون سپر بلای من کردن تا اینکه بابام خسته شد بچه های عمه وحشت کرده بودن تمام بدنم درد میکردحتی نمیتونستم راه برم 《برگشت به زمان حال》🌱 بغض کرده بودم سپیده بغلم کرد _مامان خوشگل من چقدر اذیت شدی الهی بمیرم برات _خدا نکنه تو و سجاد تنها دارای های ارزشمند منید _میخای ادامه ندیم احساس میکنم خیلی ناراحت شدی واسه آبجی جونم ضرر داره _نه حالم خوبه پاشو به خورشتمون یه سر بزن منم یکم دیگه بگم بعد پاشم سالاد آماده کنم 《بازگشت به گذشته》 بابام و مامانم داشتن سکته میکردن عمه با گریه گفت _اینجوری که نمیشه داداش بزار بدونیم کدوم بی شرفی... ادامه حرفش نزد جلو اومد من تو خودم مچاله شده بودم و آروم آروم گریه میکردم سعیده حرف بزن بگو چطوری خاک بر سرمون کردی اون بیشرف کیه ساکت بودم که مامان اومد جلو موهامو تو دستش گرفت با گریه گفت چرا لال شدی چرا حرف نمیزنی عمه مامان جدا کرد و گفت واسا زنداداش یه لحظه بیایین بیرون هیش کدوم تکونی نخوردن عمه دست هر دوتاشون گرفت وبرد تو هال من ناباورانه به سیاهی که دورتادورم گرفته بود نگاه میکردم صدای عمه رو میشنیدم که میگفت به نظر میاد سعیده خودشم شوکه شده نمیدونه چه بلایی سرش اومده اجازه بدین من آروم باهاش صحبت کنم ببینم کی بوده عمه دوباره داخل اومد و نشست میشم سرمو نوازش کردو گفت سعیده جان حرف بزن بابات خیلی عصبانی یا یه بلایی سرتو میاره یا خودش و مادرت ها بگو عمه بگو هق هق کنان گفتم عمه من نمیدونم عمه یه چیز بگم عمه بغلم کرد وگفت بگو عمه بگو تا کار بیشتر از خراب نشده فکر چاره باشیم _عمه بخدا من کاری نکردم من هیچ کاری نکردم فقط ...فقط... با صدا گریه میکردم و گفتم عمه من کاری نکردم سه ماه پیش وقتی خونه تنها بودم وقتی تنها بودم گریه نمیزاشت حرف بزنم وبا تمام درد که این سه ماه تو گلوم تلمبار شده بود گریه میکردم و تعریف کردم چی شد مامان در اتاق به یکباره باز کردانگار زبونش قفل شده بود رنگش مثل کچ دیوار شده بود ادامه دارد 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 #سوتی_اعضا سلام یکبار هم تو یه تبلیغ دیدیم نوشته دوغ مشکی فلان قیمت و به به و چهچه و
یاد خودم افتادم 🍃🎈🍃🎈🍃🎈 سلام یاس جون به این دوستمون بگو تنها نیستی خواهر😂😂 یه روز ک  جلوی سوپر مارکت توماشین نشسته بودم وهمسرم رفته بود داخل مغازه کاملاااااا یهویی چشمم خورد به یه کاغذ روی شیشه مغازه دیدم نوشته شیر مشکی 😐 مخم هنگ کرد هی باخودم میگفتم شیرمشکی یعنی چجوری 🧐ازشدت کنجکاوی واقعا خیلی جلو خودمو گرفته بودم ک نرم مغازه ک ازشون بپرسم شیرمشکی چیه😐 آقا زدم گوگل چه شیرااااای مشکیی که نیاورد حیوون شیر مشکی ،شیر آب مشکی 🤨اینسری مخم هنگ نکرد ،گ وزید.😐 همینطور باخودم درگیر بودم ک اقای همسر خریداش تموم کرد واومد . باذوق کور شدم گفتم آقا شیر مشکی چیههه؟؟؟!!!!!😁 یهوزد روترمز وشروع کرد ب خندیدن .هرردددچقد پرسیدم چرا میخندی تاوسطای راه نگفت ک نگفت اخرسر بهم گفت عزیزم اون شیرمَشکیه نه مشکی اینسری دیگه از خودم ناامید شدم هیچ مخم اینسری دیگه ....تعطیل وب لطف همسر تامدت هااااااسوژه فامیل بودم 😐😐 راستی ببخشید از کلمات زشتی استفاده کردم میخواستم عمق فاجعه رو دریابید دوستون دارم دوستای مجازی ❤️ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🪴۱۹ کاری که بعدِ انجامشون پشیمون میشیم! ۱. هر بار کاری را فقط به خاطر پول درآوردن و بدون علاقه شروع می‌کنید، پشیمان می‌شوید. ۲. هربار از فرصتی استفاده نمی‌کنید، پشیمان می‌شوید. ۳. هربار در عصبانیت به کسی ایمیل یا پیامک می‌زنید، پشیمان می‌شوید. ۴. هربار  که دل همسرتان را می‌شکنید پشیمان می‌شوید. ۵. هربار که عجولانه به رئیستان می‌گویید می‌خواهید از کار بیرون بیایید، پشیمان می‌شوید. ۶. هربار که یکی از علایقتان را کنار می‌گذارید، پشیمان می‌شوید. ۷. هربار که با عزیزانتان وقت نمی‌گذرانید، پشیمان می‌شوید. ۸. هربار که در کاری که به بن‌بست رسیده می‌مانید و تلاش نمیکنید، پشیمان می‌شوید. ۹. هربار که ترس بر تصمیماتتان اثر می‌گذارد، پشیمان می‌شوید. ۱۰. هربار که احساساتتان را به عزیزانتان ابراز نمی‌کنید، پشیمان می‌شوید. ۱۱. هربار که دوستانتان را از دست می‌دهید، پشیمان می‌شوید. ۱۲. هربار که سر فرزندانتان داد می‌کشید، پشیمان می‌شوید. ۱۳. هربار که از روی استرس پرخوری می‌کنید، پشیمان می‌شوید. ۱۴. هربار که در حالت غیر طبیعی در شبکه‌های اجتماعی چیزی می‌نویسید، پشیمان می‌شوید. ۱۵. هربار که در شبکه‌های اجتماعی گزافه‌گویی می‌کنید، پشیمان می‌شوید. ۱۶. هربار که رازی را که کسی به شما اعتماد کرده و با شما در میان گذاشته را پیش فردی دیگر فاش می‌کنید، پشیمان می‌شوید. ۱۷. هربار که تسلیم تاثیر دوستانتان می‌شوید، پشیمان می‌شوید. ۱۸. هربار که کسی را دست‌کم می‌گیرید، پشیمان می‌شوید. ۱۹. هربار که هنگام خوشحالی قول می‌دهید پشیمان می‌شوید.🎯 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🪴چرا برای حرفِ نزده، کارِ نکرده، جوابِ نداده و اتفاق نیفتاده اونقدر اشک می‌ریزیم! یک قصه‌ی قدیمی هم هست به اسم "کاسه‌گشادکُن". داستان مردی‌ست که تازگی‌ها ازدواج کرده و بعد یک روز عصر از سرکار به خانه می‌آید و می‌بیند زنش و مادرزنش دم در انبار ایستاده‌اند و از ته دل گریه می‌کنند. چی‌ شده؟ ماجرا چیه؟ گریه زن را امان نمی‌دهد، مادرزنش میان هق‌هق‌هایش جواب می‌دهد: این چوبِ کجِ  سقف انبار رو می‌بینی؟ اگر فردا دختر من یه پسر کاکل‌زری برات بیاره، بعد بزرگ بشه، زبون باز بکنه، شیرین زبون و خوشگل باشه، چهارپنج‌سالش بشه، بیاد اینجا بازی کنه و بعد یهو این تیرِ چوبی بیفته روی سرش و زبونم لال، بمیره چی؟ مرد که از این‌همه فکر و خیال واهی تعجب کرده، با عصبانیت دستارش را زمین می‌کوبد و می‌گوید: من می‌رم و دیگه به این خونه برنمی‌گردم، مگه این‌که آدمی رو از شما خل‌وچل‌تر ببینم. بعد هم بقیه‌ی ماجرا و گشتن جهان و دیدن آدم‌هایی خل‌وچل‌تر از زن و مادرزنش و برگشتش به همان خانه‌ی کذایی! این‌‌همه را گفتم که بگویم گاهی هم آدمی‌زاد می‌شود همان زن توی قصه. می‌ایستد زیر تیرِ چوبیِ کجِ ورودی انبار، به پسر نداشته‌اش فکر می‌کند، به خوشگلی‌اش، به زبان ریختنش، بعد یک اضطراب بزرگی، غم عظیمی می‌آید و می‌نشیند گوشه‌ی دلش، که اگر خدای نکرده این چوب کج روی سر پسرم بیفتد چه؟ اگر از دستش بدهم چه؟ بعد هم از ته دل برای از دست دادن پسری که هنوز ندارد، گریه می‌کند. درست مثل یک زنِ فرزندمرده. گاهی سرِ حرفِ نزده، کارِ نکرده، جوابِ نداده و اتفاق نیفتاده آنقدر اشک می‌ریزیم که یادمان می‌رود تیرِ کجِ سقف را با کمی آب و سیمان می‌شود صاف و مطمئن کرد! 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
👌باید یاد بگیرید نمی توانید محبوب همگان باشید. شما میتوانید بهترین آلوی دنیا باشید، رسیده، آبدار، شیرین و خوشمزه. اما یادتان باشد، هستند آدمهایی که آلو دوست ندارند. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 شروع دلانه ی جذاب دختری در روستا که با دست درازی پسرعمویش بدنام شد و سرنوشتش عوض شد.پایان خوش 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
ملکـــــــღــــه
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 شروع دلانه ی جذاب #سعیده دختری در روستا که با دست درازی پسرعمویش بدنام شد و سرنوشتش عوض
با صدای بلند داد زد _اون بیشرف اون یتیم شده این کارو کرد از نبود ما سوء استفاده کرده مادرت بمیره که این سه ماه دیدم از کار افتادی ولی فکر کردم تو مدرسه مشکلی پیش اومده نمیدونستم این همه درد داری بابا با عصبانیت تو چارچوب در بود گفت _از کجا بدونم راست میگی با ترس گفتم بابا به خدا من دروغ نمیگم سرمو پایین انداختم و ادامه دادم رفتم مدرسه از دوستام پرسیدم هر روز میخواستم به مامان بگم ولی اون کار داشت نمیخواستم ناراحتش کنم من هر روز از خدا مرگم خواستم عمه دستامو گرفت و گفت _ بلند شو وقت نشستن نیست میریم خونه خان داداش ولی انگار چیزی به ذهنش رسید رو به بابام کرد و گفت _ داداش تو برو بیرون تو برو من یه حرفی دارم بعد از این که بابا رفت در رو بست و آروم گفت گفتی هاشم عصبانی شد گفت چرا خونریزی نکردی _آره همش میگفت پس چرا خونریزی نکردی من اون موقع نمیدونستم یعنی چی وقتی از دوستام پرسیدم بهم گفتن _سعیده تو چشمای من نگاه کن تو مطمئنی حرف هایی که میزنی راست _ به خدا عمه به خدا من هیچی نمیدونستم معنی حرفای هاشم نمیدونستم _یعنی قبل از هاشمی هیشکی بهت دست نزده دستامو رو سرم گذاشتم وداد زدم _نه..‌نه پس اول باید بریم پیش دکتر _الان _آره همین الان باید بریم تا تو روستا انگشت‌نما نشدیم مامان اومد جلو و گفت _ آبجی برای چی بریم پیش دکتر میخوای بچه را سقط کنیم _ عمه زد صورتش و گفت _ نه این گناه کبیره است فقط می خوام سعید رو معاینه کنه از حرفهایی که می شنیدم شرمم می شد ولی برای اثبات بی گناهیم چاره ای نداشتم دکتر بعد از معاینه گفت که خیلی طبیعی هستش و خیلی از دختران این مشکل رو دارن و دلیلی بر گناهکار بودنشون نیست عمه که انگار خیالش راحت شده بود همراه مامان و بابا برگشتیم به روستا همون شب وقت شام بود که به خونه عمو رفتیم به خاطر کتک هایی که خورده بودم لنگ لنگان راه میرفتم زن عمو که انگار از مهمان سرزده زیاد خوشحال نشده بود نگاهی به من و مادرم که گریه میکردیم کرد و گفت _ چی شده چه اتفاقی افتاده عمه گفت _ سعید تو برو تو اون اتاق درم ببند من با خان داداش حرف دارم هاشم که انگار فهمیده بود قضیه از چیه پا شد که بره ولی عمه داد کشید بشین سر جات.... هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 سلام یاسِ عزیزم😍احتمالاالان خواب باشی ولی گفتم دوتاپیام بدم بالاخره که مبیبنی منم توچالش شرکت کنم دیگه😁 اولیش باشه برای یه مجلس خواستگاری که یادم مونده چون برام جالب بودوخاطره انگیز، خب بریم سراغ خاطره من توی یه روز همزمان دوتاخواستگارداشتم یکیش کوردبودن(کرمانشاهی)خودمون بیجاری هستیم یکی ازشهرستان های سنندج ویه خواستگاردیگم ترک بودن بعدخونواده من بجززبان شیرین کوردی به ترکی مسلط هستن البته بجزما4تابچه آخری هاکه ترکی یادنگرفتیم واقعاترکی برای من سخته هیچوقت یادش نگرفتم مامانم میگه خوبه ادم همه زبونی بلدباشه خب ازموضوع دورنشیم خواستگارای کوردکه اومده بودن مامانمیناوخواهربرادرام میخواستن درموردموضع خاصی که خونواده خواستگارمتوجه نشن ترکی حرف میزدن وشبش که خواستگارم که ترک بودن کوردی حرف میزدن خلاصه که اونروزبرای خونواده ماخاطره شدوبابت اینکه ب این دوزبان(لهجه شیرین کوردی وترکی)مسلط هستیم به خودمون میبالیدیم😁 ولی ازقضا به هردوجواب رد دادیم من جز اون دخترابودم که دنبال شوهرکردن نبودن😁 چیه باباتمام آزادیتوازدست میدی بخداکه روشن فکرترین هاشم نمیذارن هرکاری دوسداری بکنی دیدم که میگمانیایدزیرپستم پیام بذاریدکه نه شوشو من فرق داره آقای من خاصه وازاین قبیل حرفای لوس والا😁😁😁 🍃🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ودومیش مربوط به همسرعزیزم که بسیارازاول پررو تاشیف داشتن😂 بچه پررو همون جلسه اول خواستگاری شماره بهم میده،من 🤨😳🤬😡وهمسرآیندم😉😄 درون اتاق موقع عکس العمل من به پیشنهادش والا بچه پررو😄😡😜 خلاصه که گفتم زمین وآسمون یکی بشن نه ولی ازاونجاکه عاشقم شده بودخواهربزرگموانداخت جلوکه راضیم کنه ماهم روی خواهروزمین نزدیمو مکالمات نامزدیمون شروع شد وبعدایشون ازمن خواستن که باهاشون برم حرم صحبت کنیم وهم بیشترهموبشناسیم😁😜پررومیگفت خودت تنهابیا(البته بدم نمیومد😁😜اما ننه ام نذاشت وباهامون اومد😢😁)اینهمه سرتونودردآوردم بگم انقدر روداره توحرم ازمن میپرسه طبعت چیه گرمی یاسرد😬🤨😬🤐البته بچه ام کلی مِن مِن کرد روش نمیشد قبل اینکه بپرسه میگفت کاش خواهرم بوداون ازت میپرسید البته گفت دست دست کردنم برای پرسیدن بخاطراینه که ترسیدم شماناراحت بشی ودرموردم فکربدکنی😁میگفت اخه چندجارفتم خواستگاری پرسیدم بدشون اومده حقته بچه ی بد بایدباچوب بزننت😁🤪😤😈والا😂😂😂 ولی جدی بنظرم بدنیست اینم جزیی از زندگیه امادختراازمن به مجردای کانال نصیحت جلوخواستگاربرای این نوع پرسش ها، واندید،ولی بذاریدخودش طبعشوبگه نه که شمابپرسیدبالاخره اگه یکی گرم باشه طرفش سرد باشه به مشکل میخورن من خودموزدم به خنگ بازی😉😂گفتم یعنی چی؟پشت بندش گفتم گرماییم زودگرمم میشه خخخخ حالامیدونستم منظورش چیه ها خخخخ آخه گفتم من خیلی دنبال شوهرکردن نبودن اماسنمم پایین نبودکه سردرنیارم درآستانه30سالگی بودم البته گرچه دخترای امروزی ماشالله مثبت 18سنشونه ولی ماشالله ازمنو امثال من که سالهاست متاهلیم بیشترسردرمیارن خخخخخخ والااااا😂😂😂😂خلاصه که اگه سردرمیاریدم خودتونوبزنیدکوچه علی چپ😉الکی فیس روشن فکری برنداریداینابی حیایی هست نه روشن فکری بی حیایی فقط برای زن هست اونم فقط برای شوهرش نه برای دختراکه باخواستگارودوست پسراشون حیارومیخورن آبرو روقی میکنن البته اینم بگم همه دخترااینجورنیستادخترترگل و ورگلم پیدامیشه اماکم... خلاصه که ببخشین هم طولانی شد هم رک وتلخ گفتم ولی ایناواقعیت باآرزوی خوشبختی به همراه آرامش برای همگی(اعضای کانال) ازجمله یاس بانوی مهربان وخودمومجردای کانال ودخترعزیزوپسرناز خودم🥰 آمین🤲🏻❤🌹 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 من ۳۵ سالمه مادر سه فرزند هستم شوهرم ۴۰ سالشه ما سنتی ازدواج کردیم شوهرم به شدت خسیس هست به طوری که هوس یک دونه چیپس به دل بچه هام مونده لباسشون که مال بچه های خواهرمه هیچ لباس نویی ندارن .خودش که پول نمیده نمیزاره منم برم سر کار میگه اگه بری سر کار دیگه به من محل نمیدی وجا میزاری میری .میخوام طلاق بگیرم ولی هیچ پشتوانه ندارم کسی حمایتم نمیکنه .میکه اگه طلاق گرفتی بچه ها رو میزارم بهزیستی .به نطرتون چیکار کنم 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂