🌺 #جشن ☘ #ربیع_الاول
🏠 نشانی: #اصفهان
خیابان #رباط - پل رباط - جنب مسجد صاحب الزمان (عج)
🗓 تاریخ: شنبه ۸ مهر ماه
⌛️ بمدت ۱ جلسه
⏰ زمان: ساعت ۱۸:۳۰
🔆 به کلام:
آقای دلیران
🔆 بانوای:
آقای کلانی
🎼 همراه با اجرای گروه سرود طاها
📸 عکسی از کفش استاد سید مجتبی خامنهای فرزند حضرت آقا شب گذشته در مراسم رونمایی از یک کتاب مورد توجه قرار گرفت. میگن قیمت حدودی این کفش ایرانی ۳۰۰ هزار تومان است.
🔻 ما که سالها پای درس ایشان با این صحنه ها روبرو بودیم و برای من تازگی ندارد، در چندسالی که خدمت ایشان میرسیدیم یک انگشتر ساده هم دست ایشان ندیدم، یک شال داشتند که چندسال همان را میپوشیدند، عبا و قبا هم تکراری وکهنه بود، روی زمین مینشستند، میکروفن ساده استفاده میشد، یک لیوان چای و آب معمولی هم مثل همه شاگردان میخوردند، گاهی سرفه میکردند که مشخص بود سرفه های قدیمی است و وقتی میگفتیم مداوا کنید میفرمودند خوب میشه، حتی یکبار گفتیم یادگار جنگ است؟ فرمود ما کجا جنگ کجا، باخنده گفتیم خب عکس هایتان درجنگ موجود است ولی طفره رفتند و بحث را عوض کردند.
📌میگویند نصف ثروت مملکت دست ایشان است و عدهای هم باور میکنند! یک سوال؛ ایشان که الان پنجاه سال را رد کردهاند و در این سالها زندگی بسیار سادهای داشتند. این همه ثروت را پس چه زمانی قرار است استفاده کنند!
🔻 برخی فرزندان دهیارها را میشناسم که امکانات شخصی آنها از ایشان بیشتر است، واقعا کاش فضایی باز شود و این مطالب گفته شود، فقط هم ایشان نیستند، زندگی ساده رهبری واقعا ستودنی است، یا همراهی همسر ایشان با این زندگی ساده درحالیکه همسر شخصیت اول کشور هستند خیلی آموزنده است ولی ما آنقدر نگفتیم که برخی از نسل جدید کاخ های شاه و فقر زمان پهلوی را میبینند ولی طرفدار پهلوی میشوند!...
✅ما مقصریم که حقایق را نگفتیم، آره ما مقصریم...
💢 شیخ #فرهاد_فتحی / عضویت 👇🏻
@sheikh_farhad_fathi
✍ ماجرای یک عکس
🔺 دیشب عکس کفش های استاد سیدمجتبی خامنه ای را با یک خاطره منتشر کردیم که از ایتا و ویراستی تا توییتر و اینستاگرام بازخورد مثبتی داشت و کلی پیام داشتیم که کاش بیشتر از ایشان بدانیم و تصمیم گرفتم هرزگاهی از حضرت استاد مطالبی را منتشر کنیم.
🔖 تا جاییکه بنده اطلاع دارم فرزند رهبر معظم انقلاب، استاد سید مجتبی خامنهای در ۱۷ سالگی به جبهه رفتند؛ عضو گردان حبیب ابن مظاهر شدند و در عملیاتهای متعدد از جمله بیتالمقدس ۲، ۳ و ۴ و والفجر ۱۰ و مرصاد حضور داشتند، اما اکثریت مطلق مردم اینها را نمیدانند.
🔘 مثلا یکی دیگر از خصوصیات ایشان که برای خود من خیلی خیلی مهم بود ایشان در همه مناسب هایی که شهادت یا وفات بود حتی وفات های معمولی اهلبیت(ع) حتما اول درس چند دقیقه روضه خوانی میشد و خودشان هم همیشه برخلاف اساتید که مشکی نمی پوشند، پیراهن مشکی میپوشیدند و من ندیدم بین اساتید خارج کسی این مقدار مقید به روضه و لباس مشکی باشد حتی اون هایی که معروف به سنتی و هییتی بودن هستند.
💢 شیخ #فرهاد_فتحی / عضویت 👇🏻
@sheikh_farhad_fathi
🟢 برگی از یک خاطره
🔸رضا سگ باز!!!
یه لات بود تو مشهد...
هم سگ خرید و فروش می کرد،
هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
🔸یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید
یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“
داره تعقیبش میکنه.
🔸شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
- رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
- چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
🔸مدتی بعد....
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن.
(فحشای رکیک!)
اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام.....! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت:
بله عزیزم!
چی شده عزیزم؟
چیه آقا رضا؟
چه اتفاقی افتاده؟
- رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....
- رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيدهای، چیزی؟!!
- شهید چمران: چرا؟!
- رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!!
- شهید چمران: اشتباه فکر می کنی!!!!
یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده.....
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی میکردی ولی اون بهت خوبی میکرده.....!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....!
تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!
🔸رضا جا خورد!....
رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمیرفت، زار زار گریه میکرد!
تو گریه هاش میگفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود.
رفت وضو گرفت.
سرِ نماز،
موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز،
صدای سوت خمپاره اومد.
پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....
رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......!
(فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
یه توبه و نماز واقعی........
(به نقل از کتاب خاطرات شهید مصطفی چمران)
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
🆔@AlirezaMirsalim_ir
🌷🌷به نام خدا وباسلام🌷🌷
🌷عبادتهای بدون زحمت
🌷۱. سکوت
🌷۲.تفکردرخلقت...
🌷۳.خوش اخلاقی
🌷۴.نگاه به آیات قرآن
🌷۵.نگاه بامحبت به پدرو مادر
🌷۶.بودن در مسجد
🌷۷.غم خوردن برای مصیب امامان ع
🌷۸.نیت کارخیر
🌷۹.باوضوبودن
🌷۱۰.دوست داشتن اهل بیت پیامبر ص
تمام اینهایاآیه داردیاحدیث