فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا مراقب باشید با باطری وارد آسانسور نشوید . عاقبت ورود به آسانسور با انواع باطری خودرو ، موتور سیکلت و دوچرخه
ایشون باتری دوچرخه الکترونیکی رو به همراه خود به آسانسور برده. بعد از بسته شدن درب آسانسور ، شارژ الکتریکی باتری کل آسانسور را به یک باتری مغناطیسی تبدیل می کند.
📚 @DasTanaK_ir | داناب
يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا
در آن روز شفاعت كسی سودی ندهد مگر آنكه [خدای] رحمان به او اذن دهد و گفتارش را [در مورد شفاعت از دیگران] بپسندد.
طه - 109
#پیام_قرآنی
https://eitaa.com/malekshahr
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم:
ثَلاثَةٌ یشْفَعُونَ إِلَی اللَّهِ یوْمَ القِیامَةِ فَیشَفِّعُهُمْ: الْأنْبِیاءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ ثُمَّ الشُّهَداءُ
سه گروه هستند که در روز قیامت، شفاعت می کنند و خدا هم شفاعت آنان را می پذیرد:
۱. پیامبران
۲. سپس عالمان
۳. و سپس شهیدان
بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۲، روایت ۲۴
#حدیث_روز
https://eitaa.com/malekshahr
شعر امام زمان عج و امام حسین ع:
آمدم تا رشتهام را بر درت محکم کنی/
زندگیام را به ذکر دائمت، توأم کنی/
شرمسار و سر به زیرم که سبب شد نامهام/
باز هم گریه برای معصیتهایم کنی/
خستهام از خُدعههای نفس، از طول امل/
آمدم یابن الحسن، دیگر مرا آدم کنی/
صاحب من، خیرخواهم، سایهی بالاسرم/
میشود قلب مرا خالی ز نامحرم کنی؟/
از تو بر میآید آقا معجزاتی اینچنین/
التماست میکنم، چشم مرا زمزم کنی/
دوری از کرب و بلا دارد مرا دق میدهد/
کربلایی کن مرا تا راحت از این غم کنی/
دوست دارم یاورت باشم به اشک بر "حسین"/
ساعتی که گریه بر آن ماتم اعظم کنی/
جان فدای پلک مجروحت که دائم صبح و شب/
گوشه ی مقتل، نظر بر پیکری درهم کنی.
حسین....
✍ #محمدجواد_شیرازی
#شعر
کشمکشهای زندگی:
روزی دختری نزد پدرش از مشکلات زندگی شکایت میکرد و با ناامیدی میگفت چگونه قرار است در این زندگی دوام بیاورد. او از مبارزه و کشمکش دائمی خسته شده بود. زندگی از نگاه او طوری شده بود که به محض حل کردن یک مسئله، مسئلهی دیگری به وجود میآید. پدرش که سرآشپز بود او را به آشپزخانه برد و سه دیگ را پر از آب کرد و هر یک را روی شعلهی زیاد آتش قرار داد. وقتی آب هر سه دیگ شروع به جوشیدن کرد در دیگ اول سیبزمینی، در دیگ دوم تخم مرغ و در دیگ سوم دانههای آسیابشدهی قهوه ریخت. سپس اجازه داد این مواد هر کدام در آب جوش بخورند بدون اینکه چیزی به دخترش بگوید.
دختر بیصبرانه منتظر بود و منظور پدرش را نمیفهمید. بعد از ۲۰ دقیقه پدرش شعلهها را خاموش کرد. سیبزمینیها و تخممرغها را بیرون آورد و در ظرفهای جداگانه گذاشت و دانههای قهوه را با ملاقه برداشت و درون فنجان ریخت.
سپس رو کرد به دختر و پرسید: «دخترم چی میبینی؟»
دختر با عجله پاسخ داد: «سیبزمینی، تخممرغ و قهوه»
پدر گفت: «سیبزمینیها رو لمس کن و بگو چه تغییری کردن!»
او سیبزمینیها را لمس کرد و از نرم شدن آنها گفت. پدر از او خواست یک تخممرغ را بردارد و آن را بشکند. دختر بعد از شکستن پوسته تخم مرغ از سفتی و پختگی آن گفت. در نهایت، پدر از او خواست قهوه را بنوشد. عطر خوشبوی قهوه لبخند به لبان دختر آورد.
دختر پرسید: «معنی این کارا چیه پدر؟»
پدر توضیح داد که سیبزمینیها، تخممرغها و دانههای قهوه هر سه با سختی یکسانی مواجه شدند: آب جوش. با این حال هر کدام واکنش متفاوتی نشان دادند. سیبزمینی که ظاهری قوی، سفت و نرمنشدنی داشت در آب جوش نرم و ضعیف شد. تخم مرغ که ظاهری شکننده و پوستهای نازک برای محافظت از مایع درونی خود داشت در آب جوش مثل سنگ سفت و سخت شد. با این حال، دانههای قهوه نظیر نداشتند. وقتی در معرض آب جوش قرار گرفتند رنگ آب را تغییر دادند و چیز جدیدی ساختند.
سپس از دخترش پرسید: «تو شبیه کدوم یکی از اونها هستی؟ وقتی با سختی مواجه میشی چجوری واکنش نشون میدی؟»
پند اخلاقی داستان: «در زندگی اتفاقاتی پیرامون ما و برای خود ما رخ میدهد، اما تنها چیزی که به راستی اهمیت دارد نحوهی واکنش ما به آنها و درسی است که از آنها میگیریم. زندگی یعنی تبدیل کردن تمام کشمکشها و چالشها به تجربههایی پندآموز و مثبت.»
#درس_اخلاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴درس غیرت و ایمان قوی👆
سر بچه اش جدا شده 😱
ولی حواسش به حجاب ناموسش هست و خدارو از یاد نبرده😢
🩸فلسطین کلید رمزآلودظهور
#احکام
🌷نجاسات ده چیز است:👇
اوّل و دوم: ادرار و مدفوع.
سوّم: منی.
چهارم: مردار.
پنجم: خون.
ششم و هفتم: سگ و خوک.
هشتم: کافر.
نهم: شراب.
دهم: عرق حیوان نجاستخوار.
مساله پاکی و پاکیزگی در اسلام از مهمترین مسائل شمرده میشود؛ چرا که این مسئله تنها به سلامت تن بستگی ندارد؛ بلکه از نظر اسلام به سبب تاثیر متقابل ظاهر و باطن، آثار آن به سلامت تن محدود نمیشود، بلکه میتواند همه بخشهای زندگی بشر را تحت تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم خود قرار دهد و خوشبختی و بدبختی بشر را رقم زند.
در اسلام، اسبابی که طهارت ظاهری و باطنی را موجب میشود مورد توجه قرار گرفته است. از همینرو در طهارت فقهى و شرعى به اسبابی اشاره شده که به وسیله آن، طهارت به دست میآید. از جمله این اسباب و عوامل به وضو، غسل، تیمّم و یا از طریق شستن و از بین بردن نجاست و مانند آن اشاره شده است (المیزان، ج ۱۲، ص ۲۳۶)، چنانکه در طهارت باطنی و تزکیه روان و طهارت نفسانى و اخلاقى، به عواملی چون رهائی از تکبر و غرور و عجب و مانند آن توجه داده شده است.
از نظر اسلام طهارت ظاهری و باطنی هر دو مهم است و خداوند برای تشویق مردم برای کسب طهارت و پاکیزگی، پاکیزگان را محبوب خود دانسته و در حقیقت طهارت را عامل محبوبیت در نزد خود برشمرده است.(بقره، آیه ۲۲۲👈إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ) خدا آنان را که به درگاهش توبه کنند و هم پاکیزگان را دوست میدارد.
نحوه شستن نجاسات با هم فرق می کند👇
الف- طریقۀ تطهیر ظروف:
۱-ظرف نجس را با آب قلیل باید سه مرتبه شست؛ ولی در کُر و جاری یکبار کافی است.
۲-چیزی که بر اثر تماس با بول نجس شده باشد، هرگاه پس از برطرف شدن عین نجاست دو مرتبه آب قلیل روی آن ریخته شود، پاک میشود و چیزی که با نجاسات دیگر تماس یافته و نجس شده، پس از بر طرف شدن عین نجاست اگر یکمرتبه شسته شود پاک میگردد.
۳- ظرفی را که سگ در آن، آب یا چیز روان دیگر خورده یا آن را لیسیده است، باید اول با خاک پاک، خاکمال کرد و سپس با آب، شست و اگر با آب قلیل شسته میشود، باید پس از خاکمال دو مرتبه شسته شود.
اما اگر خود نجاست(عین نجاست)در زندگی آمد چگونه میشه پاکش کرد؟!
سعدی گوید:
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم. به جامع کوفه درآمدم، دل تنگ. یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.
پیام متن:
بنابر سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله :به آن که از شما پایین تر است، بنگرید و به آن که از شما بالاتر است، منگرید؛ زیرا بدین وسیله قدر نعمت خدا را بهتر می دانید (و شکرگزار نعمت های خداوند خواهید بود).
سعدی در بیان حکایتی می گوید:
موسی علیه السلام ، درویشی را دید از فقر و نداری شرایط سختی داره. گفت:ای موسی! دعا کن تا خدا مرا از این وضعیت نجات بدهد که دیگه طاقت ندارم. موسی دعا کرد و رفت. پس از چند روز که از مناجات آمد، مرد را دید که دورش را جمعیت گرفته و دارند کمکش می زنند.
موسی ع گفت: چی شده؟ گفتند:شراب خورده و عربده کشی کرده و کسی را کشته.
حالا اومدیم قصاصش کنیم.
خدا در سوره شورا آیه 27 میفرمایند:
«وَلَوْ بَسَطَ اللّه ُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوَ فِی الاَْرْضِ؛ اگر خداوند درِ هر نوع روزی را بر بندگانش می گشود، در زمین ستم پیشه می کردند». (شورا:27) موسی علیه السلام ، به حکمت جهان آفرین اقرار کرد و از کار خودش استغفار کرد.
شخصی ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ،ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺐ ﻣﺸﺘﺮﯼ ﻭ ﺿﻤﻨﺎ
ﻭﺍﺩﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﺍﺩﺏ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺑﺘﮑﺎﺭﯼ ﺑﺨﺮﺝ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ
ﻧﺤﻮﻩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻭ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﻭﯼ ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺍﺛﺮ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ:
ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ = ۵۰ هزار تومان
ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻟﻄﻔﺎ = ۴۵ هزار تومان
ﺻﺒﺢ ﺑﺨﻴﺮ ، ﻳﻚ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻟﻄﻔﺎ = ۴۰ هزار تومان
ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﺧﯿﺮ ، ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ، ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻟﻄﻔﻦ = ۳۵ هزار تومان
ﺑﺪﯾﻬﯽ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻣؤﺩﺏﺗﺮ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﭘﻮﻝ ﮐﻤﺘﺮﯼ بدهند.
نقاش خوش فکر:
پادشاهی بود که از یک چشم و یک پا محروم بود.
روزی پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند نقاشی زیبایی بکشند؛ آنان چگونه میتوانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟! سرانجام یکی از نقاشان گفت که میتواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوقالعاده بود و همه را غافلگیر کرد.
او پادشاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانهگیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده!
آیا ما می توانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؟
ندیدن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت آنها می تواند حال ما را خوب و روان مان را آرام کند. این نوع نگرش، مهارتی آموختنی است و با تمرین، در ذهن ما نهادینه می شود.
حمل کینه و نفرت:
معلّم یک مدرسه به بچههاى کلاس گفت که میخواهد با آنها بازى کند. او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکى بردارند و درون آن، به تعداد آدمهایى که از آنها بدشان میآید، سیبزمینى بریزند و با خود به مدرسه بیاورند.
فردا بچهها با کیسههاى پلاستیکى به کودکستان آمدند. در کیسه بعضیها ٢، بعضیها ٣، بعضیها تا ۵ سیبزمینى بود. معلّم به بچهها گفت تا یک هفته هر کجا که میروند کیسه پلاستیکى را با خود ببرند.
روزها به همین ترتیب گذشت و کمکم بچهها شروع کردن به شکایت از بوى ناخوش سیبزمینیهاى گندیده. به علاوه، آنهایى که سیبزمینى بیشترى در کیسه خود داشتند از حمل این بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته، بازى بالاخره تمام شد و بچهها راحت شدند.
معلّم از بچهها پرسید: «از این که سیبزمینیها را با خود یک هفته حمل میکردید چه احساسى داشتید؟» بچهها از این که مجبور بودند سیبزمینیهاى بدبو و سنگین را همه جا با خود ببرند شکایت داشتند.
آنگاه معلّم منظور اصلى خود از این بازى را این چنین توضیح داد: «این درست شبیه وضعیتى است که شما کینه آدمهایى که دوستشان ندارید را در دل خود نگاه میدارید و همه جا با خود میبرید. بوى بد کینه و نفرت، قلب شما را فاسد میکند و شما آن را همه جا همراه خود حمل میکنید. حالا که شما بوى بد سیبزمینیها را فقط براى یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور میخواهید بوى بد نفرت را براى تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟»
برادران مهربان:
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:
درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند.
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت : درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود.
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت. سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگرمساوی است. تا آن که در یک شب تاریک دو برادر در راه انبارها به یکدیگر برخوردند.
آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 گلهای عجیب در یک صحرای خشک!!
@jaarchi_isfahan
📣 اخبار ریزُ درشتِ استان اصفهان👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین ایرانی که ۱۲۴ سال پیش به المپیک رفت
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین مدال طلای المپیک 👏👏👏
🗣 ebrahim
📚 @DasTanaK_ir | داناب