*چقدراین متن زیباست.*
ازشیخ عبدالله انصاری پرسیدند:
"عبادت" چیست؟
فرمود:
عبادت "خدمت" کردن به "خلق" است...
پرسیدند: چگونه؟!
گفت: اگر هر پیشه ای که به آن اشتغال
داری، "رضای خدا" و "مردم" را در نظر
داشته باشی؛
(این نامش عبادت است)
پرسیدند:
پس "نماز و روزه و خمس..."
این ها چه هستند؟؟؟
گفت: اینها "اطاعت" هستند که باید بنده برای "نزدیک شدن" به "خدا" انجام دهد تا "انوار حق" بگیرد...
خردمندی را گفتند: تو برای تربیت فرزندانت چه میکنی؟!
گفت: هیچ کار
گفتند: مگر میشود؟!
پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟!
گفت: من در تربیت خود کوشیدم،..
تا الگوی خوبی برای آنان باشم...
فرزندان راستی گفتار و درستی رفتار پدر و مادر را می بینند و می آموزند ...
تخم مرغ اگر با نیروی بیرونی بشکند، پایان زندگیست...
ولی اگر با نیروی داخلی بشکند، آغاز زندگیست...
همیشه بزرگترین تغییرات از درون شکل میگیرد...
درون خود را بشکنیم شخصیت جدیدمان متولد میشود...
آنگاه خودمان را خواهیم دید....
تاریخ تولد مهم نیست، تاریخ تحول مهم است...
اهل کجا بودن مهم نیست، اهل و بجا بودن مهم است...
منطقه زندگی مهم نیست، منطق زندگی مهم است...
درود بر کسانی که دین دارند و تظاهر ندارند...
دعا دارند و ادعا ندارند...
نیایش دارند و نمایش ندارند...
حیا دارند و ریا ندارند...
رسم دارند و اسم ندارند...
خدایا به حرمت دینداران واقعی کمک مان کن .تادرصف عاقبت بخیرشدگان قرارگیریم ان شاءا..... آمین یا رب العالمین
⚘﷽⚘
💢 در محضر شهید
🔲 یادم هست که در ضلع جنوبی جزیرة مجنون شهید اشتری هر شب یک گروهان را جهت کندن کانال میبردند.
🔰 تازه کانال آماده شده بود که دشمن پاتک زد و از زمین و هوا آتش میریخت، ولی شهید اشتری در آن کانال با تمام قوا مقاومت میکرد
❄️ و هر چه دشمن پاتک میزد، با شکست مواجه میشد و پا به فرار میگذاشتند. شش شبانه و روز در آنجا مقاومت و پایداری می کردند،
📶 به طوری که حتی شهید زین الدین نیز باور نمیکردند که در آن کانال چنین مقاومتی سرسختانهای کنند.
📶 بعد از این عملیات سردار شهید زین الدین علاقة خاصی به شهید اشتری پیدا کرده بود، حتی لحظهای مایل نبود که شهید اشتری از جلوی چشمانش کنار رود
🔷 و آنچنان به شجاعت، دلیری و مخلص بودن وی ایمان آورده بود که حساب جداگانهای برای او باز کرده بود و همیشه سعی میکرد در کارهای مهم و حساس از نقطه نظرات و پیشنهادات ایشان بهرة کافی ببرند.
#سردار_شهید_محمد_ناصر_اشتری
#یادش_با_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_الفرجهم
هدایت شده از 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با هر طلوع همراه میشوم ...
با قاصدک و باد ...
برای رساندن این پیغام به تو :
" صبح بخیر ... "
ای دلیلِ خوبِ آغازِ هر روزِ من !
صبح بخیر ☀️
@maliche11gol
مراسم وداع با پیکرهای مطهر دو شهید مدافع حرم تازه شناسایی شده
شهید مرتضی کریمی
شهید محمد اینانلو
جمعه ۱۹ شهریور ماه
تهران خیابان قزوین آستان مقدس امامزاده حسن (ع)
@maliche11gol
هدایت شده از 💔
طوفان غیرتیم
ولی دل شکسته ایم ؛
در انتظار حضرت قائم نشستهایم
#یا_صاحب_الزمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بخاطر_دل_زینب_ظهور_کن
💠 @maliche11gol
•| #حکایت |•
_ عذاب شمر از زبان علامه امینی (ره)
مدتها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب میکند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگیِ حضرت سیدالشهدا را چگونه به او میدهد؟
تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین(ع) در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستادهام، در کنار ایشان دو کوزه بود،
- فرمود: این کوزهها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست.🌿
کوزهها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین(ع) بازگردم.
ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمیِ هوا و سوزندگیِ صحرا بیشتر میشد، دیدم از دور کسی به طرف من میآید و هرچه او به من نزدیكتر میشد، هوا گرمتر میشد؛
گویی همۀ این حرارت از آتش اوست..
در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت #امام_حسین است. وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاك هم شوم نمیگذارم از این آب قطرهای بنوشد.
حملۀ شدیدی به من کرد و من ممانعت مینمودم، دیدم اکنون کوزهها را از دست من میگیرد؛ لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزهها شکسته و آبِ آنها به زمین ریخت چنان آب کوزهها بخار شد که گویی قطرهی آبی در آنها نبوده است.. 🥀
او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بیاندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشك شد چنان که گویی سالهاست یك قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشك شده بودند؛ او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت. هرچه دورتر میشد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند.
به حضور امیرالمؤمنین شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب میدهد، اگر یک قطره آب آن استخر را مینوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناكتر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.
ـــــــــــــــــــــــــــ🌓🍃ـــــــــــــــــــــ
📚 منابع ؛
1-البدایه النهایه، ج 8، ص 297
2-یادنامه علامه امینی ص 13 و 14
3-سرنوشت قاتلان شهدای کربلا، عباسعلی کامرانیان