سفارشهاي امام حسن عسکري(علیه السلام)
1️⃣.أوصِيكُمْ: بِتَقْوَى اللَّهِ؛وَ الْوَرَعِ فِي دِينِكُمْ؛وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ؛وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ؛ شما را وصيت ميکنم به: تقواي الهي را مراعات کنيد؛ مواظب دين خود باشيد؛ براي خدا کار و تلاش کنيد؛ سخن راست بگوييد؛
2️⃣.و أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ مِنْ بَرٍّ أَوفَاجِرٍ؛ امانت را به کسي که شما را امين کرده است، برگردانيد، چه نيکوکار باشد و چه فاجر.
3️⃣.وَ طُولِ السُّجُودِ؛ سجدههاي طولاني کنيد.
4️⃣.وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ ص؛ همسايهداران خوبي براي همسايگانتان باشيد که پيامبر به اين مبعوث شد.
5️⃣.صَلُّوا فِي عَشَائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ؛ دربارة مخالفان و منکران ولايت اهل بيت. شما را سفارش ميکنم که) در ميان آنان نماز بخوانيد؛ در تشييع جنازة آنان حاضر شويد؛ به عيادت بيمارانشان برويد و حقوقشان را ادا کنيد....
6️⃣.صَلُّوا فِی عَشَائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ فِی حَدِیثِهِ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا شِیعِیٌّ فَیَسُرُّنِی ذَلِکَ؛در ميان قبيله و عشيره هايشان نماز گزاريد، در تشييع جنازه هايشان حضور يابيد، از بيمارانشان عيادت نماييد و حقوقشان را بپردازيد؛زيرا هر يك از شما كه در دينش پارسا و در گفتارش راستگو باشد و امانت مردم را بپردازد و با آنان خوش اخلاقي نمايد، در اين صورت گويند: اين يك شيعه است من از شنيدن آن جمله شادمان مي شوم.
7️⃣. اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا شَیْناً جُرُّوا إِلَیْنَا کُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا کُلَّ قَبِیحٍ فَإِنَّهُ مَا قِیلَ فِینَا مِنْ حُسْنٍ فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ مَا قِیلَ فِینَا مِنْ سُوءٍ فَمَا نَحْنُ کَذَلِکَ لَنَا حَقٌّ فِی کِتَابِ اللَّهِ وَ قَرَابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ تَطْهِیرٌ مِنَ اللَّهِ لَا یَدَّعِیهِ أَحَدٌ غَیْرُنَا إِلَّا کَذَّابٌ؛ از خدا پروا نماييد و زينت و مايه سرافرازي ما باشيد نه مايه زشتي و سرافكندگي ، همه دوستي را به سوي ما بكشانيد و هر زشتي را از ما دور نماييد؛زيرا هر خوبي كه در حق ما گفته آيد ما شايستگي آن را داريم و هر بدي كه در باره ما بر زبان آيد ما چنان نيستم. ما را در كتاب خدا حقي است و با رسول خدا صلي الله عليه و آله خويشاوندي است و خداوند ما را پاك شمرده و هيچ كس غير از ما نمي تواند ادعاي چنين مقامي را نمايد مگر اينكه دروغ پرداز باشد.
8️⃣.أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ وَ الصَّلَاةَ عَلَى النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ؛ بسيار ياد خدا و ياد مرگ نماييد و بسيار به تلاوت قرآن پردازيد و صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله فرستيد؛زيرا صلوات بر رسول خدا صلي الله عليه و آله ده حسنه دارد.
9️⃣.احْفَظُوا مَا وَصَّیْتُکُمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُکُمُ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیْکُمُ السَّلَام.آنچه را به شما سفارش كردم در حفظ آن بكوشيد، شما را به خدا مي سپارم و به شما درود مي گويم.
حوریان مجمعه ی نقل و نبات آوردند
زعفران و هل و عطر و شکلات آوردند
شیعیان حلقه ی ذکر صلوات آوردند
اصل حلوای عراق از عتبات آوردند
شاعری آمد و با شور و طراوت به به
عشق می کرد در این دایره قسمت به به
سلطنت را قدحی داده همین سن کمت
می کَشد حادثه ها را سر گیسوی خمت
سال ها رفت ، جوانی و من از داغ غمت
شده ام پیر بیا ای به صفای قدمت
خبری هست در این فصل مسرت به به
شده شاید شب پایانی غیبت به به
مهربان آمدی و شب به تکاپو افتاد
فرصت تازه به دست گل شب بو افتاد
نور بر دامنه ی راه فرارو افتاد
شعفی در قفس سینه آهو افتاد
وعده ای داده به دل آیه ی بهجت به به
عنقریب است شب عشق و ولایت به به
بنویسید اگر رود بیاید خوب است
آن سفر کرده ی موعود بیاید خوب است
آن که همزاد حرا بود بیاید خوب است
آتشی بر دل نمرود بیاید خوب است
می رسد دوره ی توحیدی عزت به به
می کند حضرت خورشید حکومت به به
چه شبی جلو ه گر از نور خدا می بینم
همه جا غرق هیا هوی صفا می بینم
ردـّ پایی ز ولایت به منا می بینم
از غم و غصه دل شیعه رها می بینم
گفتم این رابشودباور مردم به به
هرکه گیرد ره اورا نشود گُم بهبه
شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
وارث تیغ و ردا و علم صف شکنان
یعنی آن منتقم از کوچه و خونین کفنان
آری آمد به خدا صاحب و مولای جهان
شده تکمیل کنون برج ولایت به به
به سرانجام رسیده است امامت به به
بعد آن مرثیه ها شور و شعف آوردند
دسته گل های ختن سوی نجف آوردند
مژده ی عشق و رهایی و شرف آوردند
همگان روی به فرزند خلف آوردند
شده آیینه ی حیدر به تجلی به به
شده بر آه دل شیعه تسلی به به
با صدایی که در این رایحه من می شنوم
عطر شور شهدا را ز کفن می شوم
شور شمشیر از اطراف یمن می شنوم
ابتسم .. عطر تبسم ز قرن می شنوم
تو بفرما که بروید گل عزت به به
که ببارد به زمین واژه ی رحمت به به
خاک آماده شد از نور شود پر جانا
به دل عرش کند با تو تفاخر جانا
شاه خوبان تویی ای روح تحیر جانا
شاعری هم زده در راه میانبر جانا
دارد از خیمه ی سبزت گل حیرت به به
دارد او هم به تو و عشق تو غیرت به به
نور بر پهنه ی عالم ز فلک میریزد
سیم و زر از نفس و بال ملک میریزد
عشق بی وقفه ز دامان الک میریزد
از لب یار شکر خند و نمک میریزد
چشم از شوق شده جاریِ چون شط به به
سینه ها گشته لبالب ز محبت به به
کاشکی از دل سرداب بیاید مهدی
پرده تیره ی شب را بگشاید مهدی
کاش بر دلشدگان رخ بنماید مهدی
از لب کون و مکان نغمه بر آید مهدی
می رسد موسم شادی و طراوت به به
می رسد عید دل انگیز ولایت به به