سیاه پوش تواَم. نامت را مینویسم و بزرگی ات، تمام تنم را میلرزاند. نامت را مینویسم و صبرت را تاب نمیآورم. لابه لای روزهای خاکستری اندوهت، آنچنان فرو میشکنم که حتی خویش را فراموش میکنم. بانو! بیابان، دنبال گامهای استوارت، سالهاست که از تاریخ، روبه روی صبر عظیمت به زانو درآمده است. کربلا، چراغ در دست راه افتاده است. بانو! تاریخ، بر جادههای تاریک خویش، همچنان میتازد و تو سربلند ایستاده ای با اندوهان سرشارت. بانو!ثانیهها برایت قدم به قدم رنج آورده اند و تو، قدم به قدم صبر کرده ای. چشمهای زمان، همچنان از خوابی سنگین میسوزد؛ رنجی که سالها تو را تنها به صبوری شناخت. بر کتفهای گسترده آسمان، ملائک، پیکرت را آرام آرام میبرند. فریادهایی شکسته، دهانهایی عزادار، خاک در هم میپیچد، گلدستههای دمشق، چشم به راه کبوتران زایر تواند. شهر، در اندوه تناور خویش پیچیده است. نامت را مینویسم و انگشتهایم بوی بالهای سوخته شاپرکان غریب میگیرد. نامت را مینویسم و چشمهایم میسوزند. نامت را مینویسم و میگریم. بانو!تو را با بزرگی ات، تو را با صبرت، تو را با اندوهی که سالها در سینه داشتی و دم نزدی، تو را تنها با تمام وجودم ـ همین چشمهای ناچیز ـ اشک میریزم.
#دلنوشته
#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#محبت_و_عشق_به_خدا_قران_اهل_بیت
#متوسطه_به_بالا
به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است، پردهنشین خانه وحی است، پرورده غیرتهاست. همان خاتونی است که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار اویند تا در درس تفسیرش بیاموزند که چنین بیمانند تفسیر قرآن بر سرنیزه خوانده شده را فریاد میکند، چنانکه به قدرت قرآن، جانهای بیوجدان اهل شهر نفاق را زنده کرد و حیات حسینی به رگهامان تزریق کرد. آرى، به خدا که تاریخ در محضر زینب(س) از پا درآمده و خود را به دست باکفایتش داده تا تاریخ و شریعت محمدی، همه و همه را از نو بسازد
#دلنوشته
#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#محبت_و_عشق_به_خدا_قران_اهل_بیت
#متوسطه_به_بالا
به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
چگونه باورمان شود؟
چشمها بیبهانه اشک میریزند
بی بهانه، نه!
که رفتنت، بیدرنگترین بهانه اشکهای من است.
لحظهها، داغدار غمی بزرگاند
آبها، در خروشند مصیبت عظمای خاک را
کلمات، مرثیه میشوند، غم غربت تو را
ای شرافت مدام
ای نجابت تمام
ای کهکشان صبر
ای زبان گویای علی علیه السلام
هرجا خاکی، آبی، خرابهای میبینم
ناگاه، نامت، بر دروازههای اندیشهام سبز میشود
هر جا قافلهای میبینم
عجیب دلم به یاد غربت لحظههایت، میگیرد
بانو!
بر دیدگان مبهوت من
شوراب ناگزیری است
که هر روز، در فراغ تو، جاری میشود
چگونه باورمان شود بانو!
رفتنت؟
چگونه باورمان شود خاموشی فانوس مهربانیات؟!
چگونه تو نیستی که هنوز، هُرم خطبههای آتشینت ریشههای ظلم و ستم را میسوزاند؟!
چگونه تو نیستی که هنوز، درختان از شنیدن داستان رنجهایت قد خم میکنند؟!
و باران بیوقفه، به یاد روزهای بیکسیات
بی حسین!
بی عباس!
بی رقیه!
اشک میشود و از چشمها باریدن آغاز میکند!؟
بانو!
چگونه باورمان شود که تو نیستی؟!
✍زینب مسرور
#دلنوشته
#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#محبت_و_عشق_به_خدا_قران_اهل_بیت
#متوسطه_به_بالا
به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
خداحافظ ای ام المصائب
خداحافظ ای زخمهای دلت یادگار نینوا! دیگر امشب به مرور خاطرات سرخ پرپر شدن کبوتران نخواهی پرداخت؛ که تو نیز کبوترانه کوچ خواهی کرد تا به کاروان آسمانی حسین بپیوندی.
زمین، چه عرصه تنگی برای پارههای دل فاطمه و علی بود! گرچه از همان روز که رأس حسین را بر نیزهها بردند، بهانههای زندگیات، به پایان رسیده بود.
مگر گلهای چیده وجودت ای ام المصائب، چقدر میتوانستند در آب دیدگانت، زندگی را ادامه دهند؟
از امشب، اشکهای فراق یوسف تو، بر دامن پیراهن خونینش سرریز خواهد شد و زمینیان، داغدار جای خالی تو خواهند بود.
آن روز که هُرم خطبههایت، شام را گرفته بود و دودِ آه از دلت برخاست، در میان خاک عطش، ریشه دواندی تا امروز، وقتی خاک، تو را در برمی گیرد، نام تو در جای جای خاطرات کربلا شکوفه کند.
هنوز شنیده میشود که چگونه قلب سنگهای خارا را آب کردی و شعله صبرت، بر همگان روشن کرد که چگونه بی برادر، یتیم میشوند.
ای دخترِ یتیمنوازترین مرد زمین! پاسخ «ما رأیت الّا جمیلا»ی تو، هنوز در گوش تاریخ میپیچد. بدرود، ای زیباترین تصویر صبر!
یا زینب! صبر آزموده تو در فرهنگ لغات عاشورا، قشنگترین واژهها را بعد از حسین آفرید و حسین که بی طاقت از دوری تو بود، امشب، دعای تو را مستجاب کرد و این گونه بود که سفر، تو را برگزید تا بر پهلوی شکسته مادرت، مرهم شوی.
امشب، کوه به دریا میپیوندد تا منظره غروب حسرت را در قلبمان بیافریند. امشب، طناب اسارت جهان خاکی، از دستهای زینب باز خواهد شد و فرشتگان صف بسته، نوای «ارجعی الی ربّک» را برای او خواهند سرود.
یا عقیله بنیهاشم! اگر روزی از عون و محمد خواستی تا برای پیوستنت به حسین علیه السلام دعا کنند، آیا میدانستی که چه زود، هنگامِ استجابت فرا خواهد رسید؟
امشب، تو را سبکتر از بال فرشتگان و روشنتر از روز و زیباتر از نخستین سپیده دم آفرینش، به سوی آسمانیان خواهند برد؛ چرا که نهایت آرزویت، پیوستن به حسین بود و هرکه به حسین نپیوندد، مرداب خواهد شد.
تشنه توایم یا زینب! دعا کن که قلبهایمان به لاهوت و ملکوت، گره بخورد و به راستی:
کی با فنای تن ز تو کس دور میشود
شمع از گداختن همگی نور میشود
✍رزیتا نعمتی
#دلنوشته
#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#محبت_و_عشق_به_خدا_قران_اهل_بیت
#متوسطه_به_بالا
به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
خدایا! خدای خوب و مهربان من...
به ما دهه شصتیها عمر دادی چه چیزها که نبینیم...
کودکیمان در جنگ گذشت. در کنار پدرها و مادرانی که به غایت آزادگی و شجاعت بودند. صبحها با بوی مربای بهای که برای رزمندهها روی گاز میجوشید، بلند شدیم و شبها با صدای چرخ خیاطی مادر که برای برادران دینیاش در خطوط مختلف نبرد خوزستان و کردستان لباس میدوخت خوابمان برد.
بعدتر صبح روزی که برای امتحانات خرداد رفتیم مدرسه، بهمان گفتند امام پر کشید، برگردید خانه، تعطیلید...
کودک بودیم و خیلی نمیفهمیدیم چرا موقع تشییع پیکر امام این همه پیر و جوان را بیهوش سر دست بلند و از جمعیت دور میکنند...
چندی بعد روزگار گشت و گشت و لیبرالهای غربزده هر کدام در برههای از زمان چیزی به ما تحمیل کردند، یک روز در قالب مدرنیته و سازندگی، یک روز گفتگوی تمدنها و ...
روز و شب کنکور جای نگرانی تست و امتحان، نشستیم پای تلویزیون و شنیدیم که آقایمان گفت حتی اگر عکس مرا پاره کردند، چیزی نگویید...
بزرگ شدیم و بیش از هفت ماه لشکرکشی تا میرحسین یک یاحسینیها رو دیدیم... عاشورای سال ۸۸ را کمتر کسی فراموش کرده. اصلا همین خیابان انقلاب شاهد است که چه روزها و شبهایی را پشت سر گذاشتیم اما امام جامعهمان را تنها نگذاشتیم. حرف و توهین شنیدیم و اما چشممان به دهان آقا بود...
گذشت و گذشت تا خبر تعرض به حرم بیبیجانمان در سوریه را شنیدیم... برادرهایمان را با چشمانی که مژگانش از شدت گریه شوره بسته بود راهی شام بلا کردیم. هنوز با غم دوری و دلتنگیمان کنار نیامده، تابوتهایشان را برایمان آوردند...
دلمان خوش بود حاج قاسم هست. حاج قاسمی که هم پدر بود، هم برادر، هم فرمانده، هم استراتژیمن و هم یار رهبر...
یک شب سرد زمستان عکس دست قلمشده انگشترنشانش را دیدیم... آه که فقط تو می دانی به ما چه گذشت در آن نماز مسجد دانشگاه تهران.
خدایا! طوفان الاقصی شد و مثل مارگزیدهها به خود پیچیدیم که پس ما چه کنیم... چه کنیم تا فرداروزی شرمنده حضرت صدیقه طاهره(س) نباشیم... هنوز از گیجی دیدن تصویر چهره کودکانی که چشمهایشان از شدت انفجار از حدقه بیرون زده و روی گونهشان افتاده بود درنیامده بودیم که...
خدایا! سید ابراهیم رئیسی هم تقدیم شما، تقدیم شما و اسلام و انقلاب عزیز...
میدانیم که اگر بخواهیم طلایهدار ظهور حضرت حجت(عج) باشیم باید در این بلایا و فتنهها صبورانه آبدیده و بزرگ شویم...
اما خدا جان! میشود خستگی همه این قصهها و غصهها و ذرهذره و البته با جان و دل ذوب شدن در این مسیر، با خواندن دو رکعت نماز در قدس شریف پشت سر مولی و صاحبمان از تنمان بیرون بیاید؟
میشود تا حالا که اذن حیات دادی، از این به بعد هم آنقدر عمر بدهی تا ببینیم این آقاسید علی جان ما، پرچم انقلاب را به دست جد بزرگوارش بدهد؟
خدایا! ما آنقدرها هم که بقیه فکر میکنند، تاب و توانمان بیحد و حصر نیست. با دلتنگی امام، شهدا و حاج قاسم هنوز کنار نیامده بودیم، حالا قاب عکس "شهید سید ابراهیم رئیسی" را چطور به دیوار اتاقها و خانههایمان بزنیم...
الهی! رضا برضائک... تسلیما لقضائک...
ما را در جرگه دوستداران اسلام عزیز و انقلاب مقتدر و مظلوم بپذیر.
#آیت_الله_رئیسی
#خادم_مردم
#شهید_جمهور
#دلنوشته
به نام خدا
سلام علی ابراهیم....
امروز اول خرداد...
صبح که بیدار شدم دیدم خبرها پیام ها همه ی پیام رسان ها آرام
گرفته اند...
سحردیروز همین حوالی بود دلها مضطرب و بیقرار...
اما ساعت۸
خبر آمد خبری در راه است...
بوی پیراهن خونین کسی می آید...
آری درد جانکاهتر بود...
امن یجیب ودعا افاقه نکرد....
والان یاد این شعر افتادم...
طبیبا وا مکن زخم سرم را مسوزان قلب زینب دخترم را....
روزهای بعد ازضربت خوردن حضرت علی علیه السلام مظلومیت و غریبی اش بیشتر آشکار شد...
سید محرومان؛ آری همچون رجایی بهشتی شدی...
قدرت را ندانستیم...خواب و قرار نداشتی...
شاید با خود میگفتی فرصتم کم است و زمان در گذر....
تصویر دویدن هایت برای درد محرومان برایمان آشناست؛
وقتی شهید حاج قاسم در وصیت نامه اش گفت خدایا من با این پاهایم برایت دویده ام....
نهایت عبد بودن و خادم بودنت را هم دیدیم
وقتی سوختی و فنا شدی تا بگویی شهادت نهایت عاشقی است....
شهیدان را شهیدان می شناسند...
شاید چون زمان جبهه و جنگ؛
شهید حاج قاسم برایت بی سیم زد
سید سید حاج قاسم....
و تونیز به پرواز درآمدی تا به سمت رفیقت بروی...
شهید حاج قاسم؛سیدمان پیش تو می آید...
ای سرباز ولایت شهید حاج قاسم
خادم ولایت؛ سید ما را دریاب.....
✍#زهراغلامی_آستانه_ اشرفیه
اول خرداد ۱۴۰۳
#دلنوشته
#سید_شهیدان_خدمت
#عالم_مبارز_مجاهد
#جهاد_و_ایثار
#متوسطه_به_بالا
به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
#دلنوشته
ساعت حوالی هشت
روز ولادت امامرضا
خبر رسید که هشتمین ریاستجمهوری ما
شهید شد.
سید ابراهیم میخواهم کمی باتو حرف بزنم.
سید ابراهیم تو همان روز که توی مناظرههای انتخابات توهین شنیدی و سکوت کردی، شهید شدی.
وقتی دولت را با خزانه خالی تحویل گرفتی
و نگذاشتی آب توی دل ملت تکان بخورد، شهید شدی.
سید ابراهیم وقتی در سازمانملل قرآن خدا را دست گرفتی و از مظلومین دنیا گفتی، فهمیدیم تو زمینی نیستی و شهید شدی.
ما با تو فهميديم میشود رئیس بود ولی خدمت جمهور را برگزید.
میشود مسئول بود، بر قلبها.
وقتی پشت میز ریاستجمهوری آرام و قرار نداشتی و هر روز سر از کارخانه و خیابان و استانی سر در میآوردی فهميديم تو آمدهای امیرکبیر دیگری باشی برای ایران. فهمیدیم تو شهیدانه زندگی کردی و شهیدانه خواهی رفت.
سید ابراهیم شهید چقدر شهادت به نامتو زیبا ترکیب میشود.
سید ابراهیم شهید
حالا دست تو بازتر شده
حالا نه از هیئت دولت
نه از سفرهای استانی
تو حالا از کنار امامرضا
هوای کشور امامرضا را خواهی داشت.
از مردم غزه به امامرضا بگو
از بغض کارگرها
از خوندل یک دنیا
ما نسلی نبودیم که رجایی را درک کنیم
ممنونیم که آمدی و نشانمان دادی
ریاستجمهور یعنی فدا شدن برای جمهور
سفرت به خیر سید
سلام ما را برسان به امامرضا
و بگو ما دیگر نفس نداریم 😭
پسرش مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را راهی کند.
#دلنوشته
#سید_شهیدان_خدمت
#عالم_مبارز_مجاهد
#جهاد_و_ایثار
#متوسطه_به_بالا
به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
🏴 امروز تمام کائنات به عزای نبودنت نشستهاند، ای بهانهی خلقت! انگار یک پدر از این دنیا رخت بر بسته که جهانی اینچنین یتیم شده، چرا که ریسمانِ وحیای که با رفتنت از زمین بریده شد، زمین را از رحمت تهی کرد.
▫️ نبودنت داغی شد بر سینهی دخترت زهرا. نبودنت طنابی شد که دستان علی را بست و قامتش را خم کرد. نقاب شرم بر چهرهی روزگار است از این که بعد از تو مردمان به امانتهایت وفا نکردند.
▪️ ای باب نجات خدا بر روی زمین! بعد از غروب و رفتنت جهان روز به روز در تاریکی و ظلمت فرو رفت. آنقدر که جز سیاهی چیزی باقی نمانده و ما دلخوش به خورشیدی هستیم که تو طلوعش را به ما وعده دادهای تا بیاید و پدری کند در حق این امت یتیم مانده...
🔘 #شهادت_پیامبر_اکرم صلوات الله علیه و آله و صلم را به تمام مسلمین جهان تسلیت عرض میکنیم.
#دلنوشته
به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
وقتی همه شهر خوابند...
برای شما می نویسم ؛شمائی که با همه آشنایید و همه با شما ناآشنا . برای شما و برای هر که مانند شما گم نامست. شاید ما آنگونه که باید قدر شناس تان نبوده ایم و گاها" طلبکار نیز بوده ایم! اما یک وقتهایی اگر به دلمان رجوع کنیم می بینیم بخش عظیمی از آسایش و امنیت جامعه متوجه شما سبزپوشانی است که جانتان به معنای واقعی در کف دستانتان پیداست. این روزها بیشتر یادمان می افتد که کسانی مانند تان اگر نباشند چه بر سر شهر و کشور خواهد آمد. شمائی که در هر قدمتان خطری است و در هر کلامتان رمزی. این روزها و این هفته ها یادمان باشد مرزهایمان اگر امن است ، فرزندانی از این دیار با تحمل رنج دوری خانواده ، پاسبان روز و شب این خاکند و ما نمی بینیم آنها را وقتی که دلیرانه تا پای جان در برابر مزدور ، راهزن و ده ها مورد خطر آفرین دیگر مقاوت می کنند. ما نمی بینیمشان وقتی خواب پلکهایشان را سنگین می کند ، وقتی سپر می شوند برای ما در برابر متجاوزین و محاربین. و چه زود به دست فراموشی سپرده میشود همه آنچه که آنها بی منت پیش کشمان کرده اند. هفته ای به نامتان اگر چه کم است برای قدردانستن نعمتی چون امنیت ، اما بدانید مدیونتان هستیم به جهت داشتن امنیت و آسایش امروزمان. باشد که شکر گذار این نعمت باشیم...
#دلنوشته
#هفته_ناجا
به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
اجابت آه و اشک کودکان یتیم غزه!
آن روز
که کودکان زخمی غزه
بر پیکر پاره پاره و خونین مادر
اشک میریختند و ضجه میزدند!
آن روز
که یتیمان تشنه و گرسنه غزه
در خرابهها
برای لقمهای نان یا جرعهای آب
آه میکشیدند!
آن روز
که گریههای شیرخوارگان فلسطینی
زیر آوار بمبهای دو تُنی خاموش شد
آن روز
که زنان و مردان تشنه و گرسنه روزهدار
بر سفره موشکها،افطار خون کردند
آن روز
که صف غذای آوارگان
زیر رگبار قهقهه مستانه تیربارهای شما
مثل برگ درختان پاییزی بر زمین داغ افتاد
آن روز
باید میدانستید
خیلی زود کاسه صبر الهی
سر ریز میشود و دست انتقام او
گلوی شما کفتاران را میگیرد
و بر خاک مذلت میزند!
امروز
سپاه محمد«ص»
از ایران اسلامی عزیز
دست انتقام الهی است که
وارد رزمگاه شده تا
بمبهای سهمگین خیبرشکن را
بر سر شما، کفتاران آوار کند و
انتقام همه زنان و مردان بی پناه و
کودکان معصوم فلسطینی را بستاند!
فرزندان دلیر و غیور اسدالله الغالب
امیرالمومنین،علی ابن ابیطالب«ع»
تنها و یک تنه اما با شکوه و پر هیمنه
به میدان آمده تا
به دنیای کفر و نفاق و استکبار
قدرت تخریب سرپنجه انتقام عزیز مقتدر را
بچشاند و به مسلمانان و سران اسلامی
درس شرف، غیرت و آزادگی بیآموزد و
لبخند رضایت و شادمانی را
بر دیده و دل داغدیده زنان و مردان و یتیمان غزه بنشاند:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
خدایا
ملت عزیز و مومن و شریف ایران
و شیران شرزه و دلیرش را
که سالهای سال
به عشق تو و برای دین تو و پاسداری
از حق و حقیقت و عدالت و مظلومان
یک تنه و تنها
در برابر همه فرعونها و نمرودها و یزیدهای زمانه
ایستاده و همه دردها و رنجها و زخمها را
به جان خریدهاند،
از کید و مکر دشمنان، محفوظ بدار و
در همه جبههها، عاجلاً
یاری و پیروز و سربلند بفرما
آمین
همین
✋
#دلنوشته
#ایمان_به_غیب
#آه_مظلوم
#نابودی_ظالم
#متوسطه_اول_به_بالا
به کانال #کتاب_کار_مربیان_دانش_آموزی بپیوندید:
https://eitaa.com/ketabkarmorabbi