⭕️ مهندسین بنز و ‌پورشه و بوش هنوز سیل‌زده‌های آلمانی رو نجات ندادند؟ مگه ساختن بنز نشان کمال یک تمدن نبود؟ @man_montazeram

🔴 سعید_قاسمی: 🔴 ۳ روز پس از قطعنامه ۵۹۸ چه اتفاقی افتاد‼️❓ @man_montazeram

#بیداری 🎙 🔴‏حالا که ‎#سگ_گردانی یه جورایی مورد اقبال شده، دامداران عزیز هم میتونن گاو و گوسفندهاشون رو بیارن پارک های شهر تا لااقل با این کمبود آب و علوفه یه نصیبی از چمنهای پارکها ببرن❗ 🔺️ هیچ کس هم حق اعترض نداره نباید بین حیوانات تبعیض قائل شد❗ @man_montazeram

❌شایعه❌ خبر فوری: تصاویر منتشر شده از پول های کشف شده در فرودگاه ایران! درگيری خلبان‌ها با ماموران نیروی انتظامی در فرودگاه های ایران؛ فرودگاه ها بسته ‌شد خلبانی اعلام کرده که پول‌های ایران را بردند و..! ✅ واقعیت 1️⃣ عکس شماره یک مربوط به کشف مقادیر زیادی طلا و نقره و وجه نقد از کاخ علی عبدالله صالح رئیس جمهوری سابق یمن در صنعا میباشد 2⃣ تصویر ۲ مربوط به کشف پول در منزل یک مقام مصری است که سازمان بازرسی مصر دی ۱۳۹۵ با انتشار آن مدعی شده بود که ۱۵۰ میلیون جنیه مصری به عنوان رشوه از منزل یک مسئول قضایی کشف کرده و هیچ ارتباطی به ایران ندارد 3⃣ عکس هواپیما و افراد در عکس معلوم نیست مربوط به کجاست؟! طراحان شایعه صرفا جهت حسابی که روی زودباوری فعالان مجازی داشته اند این تصویر نامربوط و مجهول الهویه را ضمیمه دروغ خود کرده اند 4⃣ خبر هرگونه درگیری و بسته شدن فرودگاه ها کذب است 5⃣ گویا براندازان آرزوهای خودشان جهت امنیت زدایی از ایران مقتدر را با بازنشر توهمات شان، در فضای مجازی جستجو میکنند! @man_montazeram

📖 خلاصه (#پی_دی_اف) سخنرانی استاد #رائفی_پور 📝 موضوع: سبک زندگی امام محمدباقر علیه‌السلام @man_montazeram

هاشمی رفسنجانی: جام زهر(قطعنامه 598) جزء افتخارات من و آقای روحانی است حضرت آقا: اینا فکر نکنند پذیرش قطعنامه حرف اونا رو ثبت کرد حرف اونا به معنای نشانه ننگیست بر پیشانی اونهاست... اینا تا ابد سرشکسته اند @man_montazeram

🎥 شهید آیت‌الله بهشتی: ⭕️ جامعه مسلمان‌ها جامعه فضول‌هاست؛ چون امر به معروف و نهی از منکر وظیفه تک تک افراد جامعه اسلامی است! @man_montazeram

🎥 مرحوم آیت الله مصباح: باید آمادگی داشته باشیم که همه امت حزب الله بگویند «مرگ بر مصباح!» 🔰 نقل حدیثی از امام باقر علیه‌السلام @man_montazeram

🎥 داستان عجیب یک جوان لات که به سرعت مجوز شهادت گرفت. ⭕️ سید مسعود رشیدی، جوانی که می‌گفتند حتی بلد نبود سلام کند! @man_montazeram

‏علامه امینی: اگر ما چهل روز برای غدیر جشن می‌گرفتیم، فاطمیه درست نمی‌شد. باید این اربعینی که برای امام حسین می‌گیریم، برای غدیرهم بگیریم. یعنی عدم شناخت غدیر باعث ایجاد فاطمیه شد و بزرگ نشدن فاطمیه سبب اتفاق عاشورا شد. #غدیر #فاطمیه #عاشورا @man_montazeram

دیگری‌ازنظرم‌گربرودباکی‌نیست توکه‌معشوقی‌ومحبوبی‌ومنظور،مرو..(: #اندردل

#دربست_ظهور - وبھ‌نآمت‌‌؛ خدای‌ِسڪوت‌در‌هیاهوےشھر..! ݕسم‌اللهـ‌الرحݦن‌الرحیــم صحبٺ‌هاے‌امروز‌،تاحدودۍ‌حول‌محور #تربیت_فرزند_مهدوی هسټ‌اما پیشنهاد‌میڪنم‌مجردهای‌عزیز‌ڪانال‌هم مطالعہ‌ڪنند،ان‌شاءالله‌ڪ‌مفیده🌸

خیلے‌از‌پدر‌و‌مادر‌ها‌دغدغہ‌ #دیݩ بچه‌هارو دارن.... خصوصا‌ در این اوضاع به معنای‌واقعی کلمه 🔺ناااااااابوووود ❗️ آخرالزمان که معلوم نیست چی سر بچه ها بیاد،⛔️ تو‌مدرسه‌چی‌بهشون‌یاد‌بدن⛔️ دوستاشون‌ڪی‌و‌از‌چ‌خانواده‌ای‌باشه⛔️ با‌کی‌ازدواج‌ڪنن⛔️ چطور‌حجاب‌وغیرٺ‌رو‌بهشون‌یاد‌بدیم⛔️ خیلۍ‌سوال‌های‌دیگہ‌ڪ‌خودتون‌ بهتر اطلاع‌دارید....♨️ یه‌پیشنهاد‌دادم.... شما‌ایہ7⃣1⃣سوره‌مبارڪہ‌لقمان‌رو بهش‌یاد‌بده🔖 خودت‌راحت‌بروبشین‌کنار. این‌آیہ‌بهموݩ‌یاد‌میدهـ بچه‌هامونو‌منفعل تربیت‌نکنیم‌،ڪ تا یکی‌بهش سیگارداد،شماره‌داد،مسخرش‌کرد وابده❗️

💠حضرٺ‌لقماݩ‌ابتدا‌در‌سورهـ صحبٺ‌از خداپرستی‌و... میڪنن،اما‌کاری‌به‌ آیه های قبلش ندارم‌، روی حرفم‌آیه‌۱۷هست...💠 درابتداے‌آیہ‌خطاب‌میڪنہ 🔸 یا بُنَیَّ، نشون میده انگار پسر حضرت لقمان زیر سن بلوغ بوده،ـطفلکم🔶 🔹اقم‌الصلاة،ـاولیݩ‌دستور، اقامہ 🔵نماز🔵 هسٺ، ڪہ‌روی‌اینم‌خیلی‌ جای‌بحث‌دارهـ ان‌شاءاللہ‌بوقٺ‌خودش. چون‌میدونہ‌ڪسے‌کہ‌نماز‌بخونہ ، ممکنه در اثر عواملی بی‌نماز بشہ، مسخره ش ڪنن، دستش بندازن ، نمازش به تعویق بیفته و سست بشه و.... , برای اینڪہ‌نمازۺ‌رو‌محکم‌ڪنہ🔗 بلافاصله‌میفرماد‌ڪہ🔒 ❌ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ❌ میگہ،ببین‌پسرم‌، تو وظیفه دارے رفیقاییتم ک نماز نمیخونن نماز خوݩ ڪنۍ ❗️ 🔅پ.ن: اگر‌تو‌بچہ‌طُ‌ ‼️ آمر به معروف و ناهی از منڪر ‼️ تربیت ڪردی،✅ پدافند‌غیر‌عامل‌‌روش‌نصب‌ڪردۍ✅ واڪسینه‌بود‌بچت✅ تو‌لاس‌وگاس‌ولش‌ڪن‌سالم‌برمیگرده‌، سرشم‌بالا‌نمیارہ‌ب‌ڪسي‌حتے‌نگاه‌ڪنه❗️

⚜اداݥہ‌آیه‌میفرماد‌ڪ⚜ 💠وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا أَصَابَكَ ✔️ بہش‌یاد‌بده‌ناراحتے‌جزء‌تذڪره، ما با یه به تو چه شنیدݩ حق عقب نشینۍ نداریم❌

ایݩ‌روزا‌مادرا فقط‌بچہ‌هاشونو‌نمازخوݩ‌بار‌میارن، آیہ‌رو‌ڪــ✂️ــات‌میڪنن، نمیدونن‌ڪسی‌که‌لباس‌میشوره‌دسٺ خودش هم تمیز میشہ، به بچٺ بگو مامان جان ‌‌، میری مدرسه تو نماز خونهـ نماز بخونے دسٺ دو تا از دوستات هم بگیر ببر ، دوستاتم نمازخون کن🚿.

مشڪل‌چ‌زمانے‌پیش‌میاد؟ وقتی‌ک‌ما‌پیش‌بچه‌مون‌نیستیم❗️ ترمزه‌،تعارفه‌،شماره‌هه،سیگاره‌،یه‌نخ‌موئه.. وقٺی‌بچت‌موثر‌باشہ‌،✔️ دیگہ‌جرئت‌نمیڪنن‌بیان‌سمتش، میگن‌ولش‌کن‌بابا‌این‌بهمون‌گیر‌میده یا‌به‌فلانے‌بگیم‌قبول‌نمیڪنه، ....... میدونم‌هممون‌این،جملات‌رو‌تجربه‌کردیم

یہ‌شعر‌میخونم، خودتونم‌حفظید‌مطمئنن... ریتمش‌با‌خودتون😅 ❗️توے‌ده‌شلمرود،حسنۍ‌تک‌و‌تنها‌بود‌، نه‌فلفلی‌نه‌قلقلی‌نه‌مرغ‌زرد‌ڪاڪلی‌، هیچ‌ڪس‌باهاش‌رفیق‌نبود............ خودتون ادامش‌بدید، حسنۍ‌رفت‌پیش‌تک‌تکشون‌بخوادباهم بازی‌کنن🎈.اونا چی جواب دادن؟ گفتن نهـ .چون تو ڪثیفی، ما تمیزیم پیش همه عزیزیم .....❌ چوݩ‌هیچ‌ڪس‌باهاش‌همکاری‌نکرد حسنے‌قانع‌شد‌باید‌به‌حرف‌ #پدرش گوش کنه ‌بره حمام ‌،ناخن هاشو کوتاه ڪنه🛁

❌یعنے‌تربیټ‌فرزند، کار2⃣نفرنیست❌ اگہ‌بهتون‌بگم‌من‌یه‌پرستاربچہ‌سراغ‌دارم همہ‌جا‌همراهش‌میره‌رایگان، مراقبشه اشتباه نکنه‌،شما خواهان این پرستار هستی یا نه⁉️ ایݩ‌پرستار‌خود‌ماییم❌ اگہ‌به‌هم‌تذڪر‌بدیم، بچه‌های‌بقیه‌رو مثل بچه های خودمون بدونیم‌، تو خیابون به هم تذڪر بدیم با روش‌درست❌ جامعہ امن میشه برای بچه خودمون. اونوقت وقتےمثلا رفتی مهمونے بچت سر تو داد میزنه ‌، یکی‌ببرتش‌تو‌حیاط‌باهاش‌صحیت‌کنه♦️ یکی بهش پیام بده 📩 یکی فرداش بهش زنگ بزنہ📞 یکی بهش اخم ڪنه🤭😥😟😟😱😡 دفعہ‌بعد‌جرئٺ‌نمیڪنہ‌بد‌صحبٺ‌ڪنه یہ‌جاهایے‌بده‌بقیہ‌به‌بچټ‌تذکربدن❗️ معلم‌فیزیکش‌،مربی‌باشگاهش‌............ کسی‌ڪہ‌ذۍ‌نفع‌نباشه❌

ماباید‌خودمونو‌مسئول‌بدونیم‼️ حالا‌چرا‌ #پدرحسنی رو مثال زدم؟ اگہ‌همه‌به‌پدر‌حسنی‌کمک‌نمیکردن‌آیا حسنی‌به‌حرف‌پدرش‌گوش‌میداد⁉️ پیامبر‌فرمودن‌ 🔴 من و علی پدران این امت هستیم🔴 با #امربه‌معروف‌و‌نهی‌از‌منکر به پدر امت کمک ڪنیمـ... دخترهای‌شل‌حجاب‌رو‌دخترامام‌زمان‌ببینیم اونا‌هم،حتما‌یه‌پدری‌تو،خونه‌دارن یه‌برادر‌غیرتی‌دارن، ڪہ‌این‌دختر‌به‌حرفشوݩ‌گوش‌نداده. شاید‌ایݩ‌فرد‌با 0⃣0⃣0⃣1⃣ تا تذڪر اصلاح بشه، تو تذڪر بده ، ان‌شاءاللہ ۹۹۹ نفر دیگه هم تذڪر میدن و درست میشه... حدیث‌داریم اگر ما بتونیم #امربه‌معروف‌و‌نهی‌از‌منکر انجام بدیم و نکنیم ، تک تک اون افراد میتونن جلو ما رو بگیرن تو قیامت ، و تو گناهشون شریکیم❌⭕️❌ آش نخوردع و دهن سوختہ🚫

🎞 #استوری؛ ۱۰ روز تا غدیر گفت: خدایا اگر علی را تو به رهبری ما منصوب کرده‌ای، سنگی بر سرم نازل کن تا عبرت دیگران شوم... @man_montazeram

🔴خاطره روحانی از خوزستان: مردم اهواز به من می‌گفتند "ما که هوا نداریم ولی هوا تو داریم..." ✍آقای روحانی خوب هوای خوزستانی های عزیز رو داشتی😒 ✍ای کاش هوای کسی را داشته باشیم که او هم هوای مارو را داشته باشه @man_montazeram

مراقب باش درکدام جبهه شلوارت پاره میشود هردورا دشمن پاره کرده...... یکی باجنگ‌نرم یکی با جنگ سخت..!! 🦋 @man_montazeram

←چـرا اقا امام زمان هفته ای دوبار ( #دوشنبه‌وپنج‌شنبه) نامه اعمال مارو چڪ میڪنه ؟؟!!!→ #استاد_پناهیان @man_montazeram

داشتم فکر میکردم حتی کره الاغ کدخدا هم فهمید در تربیت حسنی باید به باباش کمک کنیم😂 #احوالات

#ازدواج‌یعنی .... @man_montazeram

💢✿‍✵↶ اعمـال‌شـب‌عـرفـه ↷✵✿‍💢 ◽️شب نهم ماه ذی‌الحجّه یعنی شب‌عرفه برای عبادت و مناجات شب بسیار عظیم‌القدری است، شب مناجات اولیای خدا با حضرت حقّ است. ↫◄ در روایات داریم که #توبه در شب نهم ماه ذی‌الحجّه مقبول است. اگر کسی می‌خواهد به درگاه الهی توبه کند برگردد و با خدا آشتی کند، پیمان شکنی‌ها را کنار بگذارد و با حضرت حقّ تجدید پیمان و عهد کند، در این شب، در به روی توبه کنندگان گشوده است. ↫◄ کسی که شب نهم ماه ذی‌الحجّه را به #عبادت به سر برد، ثواب یکصد و هفتاد سال عبادت برای او ثبت می‌شود. ↫◄ به هر حال شب نهم ماه ذی‌الحجّه، شب بزرگی است و اعمال و عبادات خاصّی دارد. اهل مراقبه مراقبات این شب را از دست نمی‌دهند. 1⃣ دعای خاصّی برای شب عرفه وجود دارد که مرحوم محدّث قمی در مفاتیح‌الجنان نقل کرده و دعای بسیار زیبایی است: 🍃✨اَللَّهُمَّ يَا شَاهِدَ كُلِّ نَجْوَى وَ مَوْضِعَ كُلِّ شَكْوَى وَ عَالِمَ كُلِّ خَفِيَّةٍ وَ مُنْتَهَى كُلِّ حَاجَةٍ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ عَلَى الْعِبَادِ يَا كَرِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا جَوَادُ .... برای مطالعه متن کامل دعا به مفاتیح‌الجنان مراجعه فرمائید. 2⃣ از دیگر اعمال این شب، هزار بار خواندن تسبیحات ده‌گانه‌ای است که خواندن آن با آداب خاصّ خود در اعمال روز عرفه هم وارد شده است: 🍃✨سبْحَانَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ عَرْشُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْأَرْضِ حُكْمُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْقُبُورِ قَضَاؤُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْبَحْرِ سَبِيلُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی النَّارِ سُلْطَانُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْقِيَامَةِ عَدْلُهُ سُبْحَانَ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاءَ سُبْحَانَ الَّذِی بَسَطَ الْأَرْضَ سُبْحَانَ الَّذِی لا مَلْجَأَ وَ لا مَنْجَى مِنْهُ إِلا إِلَيْهِ 3⃣ دعایی که در شب و روز جمعه وارد شده است: 🍃✨اَللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّاَ وَ تَهَيَّاَ.... به مفاتیح‌الجنان مراجعه فرمائید. در شب و روز عرفه نیز خوانده می‌شود دعای زیبایی است کوتاه و کمتر از یک صفحه است ولی مضامین بسیار زیبائی دارد. 4⃣ زیارت اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام از برجسته‌ترین اعمال شب عرفه است. گویا در شب نهم ماه ذی‌الحجّه، سالک الی‌الله با این زیارت با امام حسین علیه‌السّلام که به سمت کوفه می‌روند خداحافظی می‌کند چون عرب هم موقع آغاز ملاقات و دیدار و هم در موقع جدا شدن، سلام می‌کند. این سلام دوّم به معنای همان خداحافظی ماست. بنابراین گویا سالکِ اهل مراقبه در شب نهم ماه ذی‌الحجّه، با امام حسین علیه‌السّلام وداع می‌کند و عرض می‌کند: ✨اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِالله....♥️ به هر حال شب بسیار فوق‌العاده‌ای است و امیدواریم خدای متعال توفیق بهره بردن از مواهب معنوی این شب را به همهٔ ما عطا کند. @man_montazeram

♡﷽♡ #رمان_ضحی♥️ ✍بہ قلمِ #شین_الف🍃 #2 خیلی آنی دستش رو بلند کرد و کشیده ی محکمی روی گوشم نواخت.. اصلا انتظار چنین برخوردی رو نداشتم! از شدت بهت دستم رو روی جای کشیده ش کشیدم و سرم رو تا حد امکان پایین گرفتم که چشمم به چشمش نیفته... تمام تلاشم رو می کردم که عصبانی نشم ولی درونم غوغایی بود... ابروهام با تمام قدرت گره خورده بود و فکم قفل شده بود. دستهام رو محکم مشت کرده بودم که بدون اجازه م کاری نکنن... اما واقعا چرا؟ بعد از چند ثانیه با بغض و خشم گفت:دیگه چی رو درست میکنی تو همه چی رو نابود کردی... و اشکهاش جاری شد! از شدت تعجب  گیج شده بودم... یعنی چی من چی رو نابود کردم؟ رفتارش اصلا قابل درک نبود... خیلی سریع برگشت توی اتاقش و من هم رها شدم روی صندلی... گیج و گم... به نظر نمی اومد مشکل روانی داشته باشه تمام رفتارهاش عادی بود اگر مشکلی بود حتما خانم بلر بهم میگفت... پس منظورش از این کار و اون حرف چی بود؟ حتما علتی داشت که باید کشف میکردم... هرچند موفق شدم واکنشی نشون ندم ولی درونم پر از تلخی و حرص بود و آروم نمی شدم... اینجور مواقع فقط یک راه برای خوب کردن حال خودم بلد بودم... رفتم سراغش... ** تقریبا چهار ماه زندگی جریان داشت...ساعت عبور و مرورمون تداخل نداشت و چندان هم رو نمیدیدیم... اگر هم اتفاقی برخورد می کردیم خیلی سریع دور میشد و من هم دیگه اصراری برای سلام کردن نداشتم... شاید کمی توی ذوقم خورده بود... هرچند از این وضعیت و رابطه تاریک میان دو همسایه اصلا راضی نبودم و دوست نداشتم کسی کینه ای از من به دل داشته باشه ولی کاری هم از دستم برنمی اومد چون اصلا روی خوش نشون نمیداد حتی به اندازه پرسیدن یک کلمه ی چرا؟ اگر چه فشردگی کلاسها و حجم درسها از یک طرف و کار سنگین آزمایشگاه از طرف دیگه اونقدر ذهنم رو درگیر میکرد که جای  دیگه نره ولی هنوز هم گاهی به اون علامت سوال بزرگ گوشه ذهنم درباره برخورد عجیبش فکر میکردم... سوالی که ظاهرا راهی برای پیدا کردن جوابش وجود نداشت...  چهارشنبه ی بعد از تعطیلات زمستانی، توی لابراتوار طبقه ی چهارم بیمارستان محل دوره تزم مشغول کشت یک ویروس خاص روی چند نمونه خون بودم که متوجه شدم مخزن خون موش آزمایشگاه خالی شده... از پشت میز بلند شدم و دستکشم رو توی سطل زباله انداختم... راه افتادم سمت سالن بانک خون بیمارستان که انتهای راهروی همین طبقه بود و نمونه های خون انسانی و جانوری بیمارستان و آزمایشگاه اونجا نگهداری میشد... هر چی به ورودی سالن نزدیک تر میشدم صدای مشاجره لفظی ای که توی راهرو پیچیده بود تقویت میشد و مشخص میشد منبع صدا کجاست.. همون مقصد من... پا تند کردم که زودتر برسم... سر و صدا توی این بخش کمی عجیب بود چون محل تردد عموم نبود و حدس میزدم بین کارکنان آزمایشگاه یا بیمارستان و بچه های خودمون مشکلی پیش اومده اما وارد اتاق که شدم دیدم لوسی مسئول سالن بانک خون با خانم جوانی که پشتش به من بود بحث میکردن و ظاهرا موضوع نبود نمونه خون بود... جلو رفتم و رو به لوسی گفتم: سلام مشکلی پیش اومده؟ کلافه گفت:امم فکر کنم آره... دوست این خانوم به خون احتیاج داره اما متاسفانه نمونه ی مورد نیازش موجود نیست درخواست دادیم که زودتر تهیه کنن اما این خانم دنبال من راه افتادن و منو بازخواست میکنن که چرا نمونه خون تموم شده؟!... تمام مدتی که لوسی حرف میزد اون دختر با بهت خاصی به من خیره شده بود که من علتش رو درک نمی کردم... من هم از گوشه ی چشم حواسم بهش بود و خوب آنالیزش کردم... هم قد خودم بود ولی کمی لاغرتر... از چشمای کشیده ی سیاهش غرور فواره میزد و توی جزء جزء صورتش پخش میشد... لباسهای مارک و بسیار گرون قیمتش کمی غرور نگاهش رو توجیه میکرد... شاید فقط قیمت کفشش معادل یک ماه خرجی من بود... اما دلیل این نگاه طولانی و توام با بهتش هنوز برام مجهول بود... با تموم شدن حرف لوسی تمرکز نگاهش رو از من گرفت و خودش رو جمع و جور کرد... بعد خیلی بی تفاوت شروع کرد رو به من حرف زدن: یعنی چی که خون ندارید اگر از شما نپرسم پس از کی بپرسم دوست من حالش خوب نیست ما تا کی باید منتظر باشیم تا خون برسه مسئول این سهل انگاری و بی نظمی کیه... چشمهای من و لوسی هر دو چهارتا شده بود... لوسی بخاطر اینکه نمیفهمید اون چی داره میگه و من بخاطر اینکه... داشت فارسی حرف میزد.... دهن باز کردم و گیج گفتم:شما ایرانی هستی؟ بی حوصله سر تکون داد... گیج تر گفتم:خب از کجا فهمیدی من ایرانی ام؟ کلافه گفت:بخاطر اینکه میشناسمت... مگه تو همخونه ژانت نیستی... با شنیدن اسم ژانت ناخودآگاه اخمهام رفت توی هم و منتظر سرتکون دادم... _اون دوستم که الان منتظر خونه همون ژانته... @man_montazeram