eitaa logo
#من_منتظرم!
984 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
458 فایل
السَّلامُ‌ عَلَیکَ یٰا‌ أبٰاصالِح‌َ الْمَهْدی برای مهدی «عج» خودت را بساز و مهیا کن، ظهور بسیار نزدیک است.⛅🌻 ادامه فعالیت کانال در مُنیل ان شاءالله برای دریافت لینک منیل به شخصی پیام بدید🌱 @Momtahane110
مشاهده در ایتا
دانلود
سید تمومی شهداها آقا حسین‌بن‌علی زووم کرده روت چند مرده حلاجی؟ چیکاره ای؟
رفقا رو نفس خودمون کار کنیم حال نفسمونو بگیریم زمینش بزنیم.. تو مجلسا پاشو یجای کارو بگیر پاشو چای برای عزادارا بریز زباله جمع کن آقا بشو
اگه سختته یعنی نَفْست هنو کار داره بشه هم نَفَس امام حسین.. اگه سختته یعنی باید انجام بدی حرفه اگه سختته یعنی نفستو قراره‌ زمین بزنی....
از اول محرم گفتما بازم میگم میخوای حسین بزنه رو شونت؟! دغدغه داشته باش
عالم به حسین نازد و مولا به رقیه شد دلخوشی حضرت زهرا به رقیه گر کار گره خورد بگویید به تسبیح لا حول و لا قوه بالله به رقیه :))
#من_منتظرم!
عالم به حسین نازد و مولا به رقیه شد دلخوشی حضرت زهرا به رقیه گر کار گره خورد بگویید به تسبیح لا حول
در دفتر شعر کربلا این خاتون عمری ست به دُردانه تخلص دارد بالای ضریح او مَلک حک کرده در دادن حاجات تخصص دارد :))
انگار همین دیروز بود که لابلای نجواهای عاشقانه ی عرفه بوی محرمُ استشمام کردیم و قلبمون از عشقِ ارباب تند تند زد که تو شادیِ عیدِ قربان به یادِ قربونیِ کربلا دلمون پر کشید تا صحرای پُر بلا .‌.
بعد از چراغونیای غدیر پرچم مشکیا اومد و در و دیوارِ عالمُ پوشوند و لحظه شماری شروع شد که زیرِ لب زمزمه کردیم میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرم ..
شبِ اول گذشت و اشک شدیم از غمِ نائبی که حسین جان کوفه نیا رو از بالای دار العماره فریاد زد .. پشت بندش دق کردیم از غمِ شیش ماهه و شه زاده و رسیدیم به شبِ نهم و از تهِ چشمامون ای اهلِ حرم میر و علمدار نیامدُ ضجه زدیم و مُردیم برای علمدارترین علمدار ..
شبِ واقعه از راه رسید و صبحُ التماس کردیم که طلوع نکنه واسه بدنی که ظهرِ فردا زیرِ سمِ اسبان است جون دادیم و دلمون غروب کرد با غروبِ عاشورا .. شمع روشن کردیم و تو حرارتش سوختیم برای دلِ سوخته ی عمه زینب .. برای شامِ غریبانی که سحر نداره .. رقیه ای که پدر نداره ..
مرهمِ زخمِ تموم شدنِ دهه ی اول شد ذوقِ اربعین و کربلایی شدن و گذروندیم روزا رو به همین امید همون وسطا سری زدیم به کنجِ خرابه و شدیم هم‌آوازِ دلِ سه ساله ای که از یتیمی میخونه ،از دلتنگیِ بابا .. سه ساله ای که با نوازشِ سرِ بابا آروم گرفت .. تا همیشه .. بوی اربعین کم کم پیچید تو فضا یه عده راهی شدن ، قدم قدم .. با یه علم .. یه عده جا موندن ، شبیهِ کسی که هر چی دویید ولی نرسید.. اربعینتم با همون داغِ جاموندگی که چسبید رو دلمون گذشت ..