🥀حالمندقیقامثلاونشخصیکه
رفتپیشامامجوادوگفت:
جوانم..! بریدهام..! بہتہخطرسیدهام...!
آقاگفت: «فَفِّرُاِلَیالحُسَین»
بہسمتحسینفرارکن...! 😭💔
#امام_حسین 🖤
#کاشحرّتوباشم 😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگݩ روضه دل مردگیہ
میگن گریہ افسرگیه
نمیدونن خبر ندارن
حسین آغاز زندگیھ❤
#امام_حسین
#محرم🥀
#استوری🦋
44.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀چکارکنم امام حسین منو ببخشه.😭😭
داستان توبه حربن یزیدریاحی..
#محرم
#امام_حسین 🖤
_۲۰۲۱_۰۸_۰۴_۰۸_۲۷_۵۵_۵۴۹.mp3
5.65M
میخایبدونۍامامزمانۍ
هستے یا نه؟!
یہمنتظرواقعی چه طوریه.
#امام_زمان
🌱برادر شهیدعباس دانشگر :
ماه محرم که فرا میرسید پیراهن مشکی به تن میکرد وچفیه سبزرنگی به گردن میانداخت،شورحسینی اورا به هیئت میکشاند.میشدعشق ومحبت او به سیدالشهداء (ع)
رادرچهره اش دید اما او به شوراکتفا نمیکرد.به هیأتی میرفت که بارعلمی ومعنوی بیشتری داشته باشد.
کناردوستانش مینشست وسینه زنی که شروع میشد،عاشقانه سینه میزد.
#محرم 🥀
#شهیدعباسدانشگر🕊🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶صدقه به نیت امام زمان( عجل الله)...
#امام_زمان
#کلیپ_مهدوی
AUD-20201205-WA0010.mp3
3.62M
قرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور
#دعای_فرج🕊
#شببخیرتمامامیدم♥️
قدیم اینجوری بوده که مثلا من حاکم استان تهرانم، تهران رو به 4 قسمت تقسیم میکردم، هر کدوم یه قبیله❕
خب⁉️
بعد مردم اون 4 تا قبیله یک بخش اعظم درآمدشون رو من بهشون میدادم
یعنی اگه مثلا به یک قبیله پول نمیدادم ممکن بوده از گرسنگی بمیرن💤
گرفتی تا اینجا رو❓
#من_منتظرم!
قدیم اینجوری بوده که مثلا من حاکم استان تهرانم، تهران رو به 4 قسمت تقسیم میکردم، هر کدوم یه قبیله❕ خ
💠حالا من به یه دلیلی،
با یه نفر دعوام میشه، 😡
حق و نا حق کاری ندارم،
به رئیس اون چهار تا قبیله میگم حواستون باشه، اگه حتی یک نفر هم از قبیله شما بره با طرف مقابل من،
دیگه بهتون پول نمیدم ⚡️
مقرری همه رو قطع میکنم❌
♦️خب الان وضعیت چجوریه؟ ♦️
〰فکر کن ما مردم اون قبیله، 💠
هممون حواسمون به هم هس👀 که نکنه یه دفعه مرد همسایه، کوچه بغلی، دوتا خیابون پایین تر،
یهو نکنه بره کمک 😢
🔷 شهر چجوری میشه؟
همه جاسوس هم میشن🔹
🔶 حالا این وسط فکر کن مرد یکی از خونه ها بره کمک طرف مقابل حاکم شهر 🔸
حالا چی میشه😱
چی سر زن و بچش میاد؟ 😨
دیگه آبرو نمیمونه واسه اون خونواده😓
♦️زمان امام حسین علیه السلام ♦️
❌دقیقا همینجوری بوده
چقدر میمونی پای امامت!؟
بحث خانواده وسطه ها😏
میری با امامت یا نه! 🤔
جو گیر نشو ! فکر کن جواب بده
حالا از اون طرف،
ابن زیاد به هر نفر از مردم عامه،
۳۰۰۰ دینار طلا داد...
به پول الان میشود: هر نفر ۳میلیارد تومان
به خواص هم، ۳۰هزار دینار طلا،
میشود: نفری ۳۰میلیارد!!
تا چــــــــه حد پشت امامت هستی؟!
طالبان دنیا، امامشان را #ســـــــر بریدند!
کی نوبت سنجش ما شود!؟
حالا میخوام از یه طرف دیگه به ماجرا نگاه کنيم.
اونایی که بچه دارن بهتر میفهمن چی میگم
فکر کن به یه بچه یه اسباب بازی میدی،
چند روز بعد بخوای پس بگیری ازش میده بهت؟
بده هم با گریه باید بگیری،
حالا اگه تو اون کسی باشی که اون اسباب بازی رو میده بهتره یا میگیره؟
بزارید اینجوری بگم،
ایناییکه با این حد از سطح وحشی گری اومدن ریختن امام رو شهید کردن خیمه ها رو غارت کردن و...
شاید اگه منو شما هر چقدر هم قدرت داشته باشیم، حتی طرف مقابل بدترین بلا رو هم سرمون آورده باشه همچین کاری نکنیم
اما اینا کردن.
چی میشه که کسی به این سطح از کینه میرسه؟
درسته که اکثرشون امام رو نمیشناختن
غلط تعریف کرده بودن براشون
اما ما این همه در مقاتل میگیم امام حسین خودشون رو معرفی کردن، چه خطبه هایی گفتن. پی میشناختن دیگه خیلی ها هم
پس چی میشه که مسلمونا رو پسر پیامبر شمشیر میکشن؟
معاویه لعنت الله علیه،
از بچگی اینا رو با عقده امیرالمؤمنین بزرگ کرده بود.
مثلا چیکار میکرد؟
یکی از اقداماتش این بود که
آدم میفرستاد با مهر و محبت به بچه ها بزغاله ها هدیه میداد💕
میگفتن ببین این عمو معاویه داده برات👶🏻
مثلا
ببین عمو چقدر دوسِت داره👶🏻💞😍
بعد این پدرسوخته لعنت الله علیه دو سه ماه بعد که این بچه ها خوب وابسته شدن به بزغاله ها،
آدم وحشی میفرستاد بچه ها رو میزدن به زور پسمیگرفتن،
اما ایندفعه میگفتن کی گرفته ؟
علی
میگفتن علی اومده اینا رو بگیره از بچه ها
و یه چهره وحشی و بداخلاق و خشن از امام میساخت. و اینا همینجوری با بغض امیرالمؤمنین بزرگ میشن.
تازه این یکی از کاراشه...
تاریخ رو بخونید پیر میشید :)
لعنت الله علی القوم الظالمین
لعنت الله علی القوم الظالمین
لعنت الله علی القوم الظالمین
مدت حکومت معاویه زیاد بود دیگه،
در همین مدت طولانی،
هرکسی رو یجور خرید، زر ، زور ، زیور ...
حالا فکر کن در این شرایط،
یه آدم کله گنده،
فرمانده یه سپاه چهار هزار نفری،
رئیس طایفه،
در دست و دلش میلرزه....
عاشق شده دیگه
دست خودشنیست
مگه با امام حسین سر وسری داشت؟
اصلاً اومده بود راه رو بر امام بسته بود
در مقاتل داریم با شیهه اسب های سپاه حر بچه هه بدجوری میترسیدن...
امام حسین هر کار کرد که حر کنار بره نرفت . گفت حر میخوام برم کوفه
گفت: آقا نمیزارم بری
امام حسین نامهها رو نشان دادن
گفتن شما خودتون منو دعوت کردید کوفه
آخه حر هم یکی از کوفی ها بود دیگه
حالا راه رو بر من بستین؟
گفت: آقا من مامورم و معذور.!
آقا فرمود: پس ما برمیگردیم مدینه..
روبروی امام ایستاد
گفت مدینه هم نمیشه
هر کاری کرد گفت نه باید همینجا بایستید.
گفتم پاهای اسبهاشون بلند بود بلند میشدند شیهه می کشیدنم این بچه های امام حسین ترس به جونشون افتاد
امام حسین نگاه به حر کرد گفت.ثکلتک امُک.. گفت مادرت به عزات بشینه گفت یا اباعبدالله به خدا قسم اگه کسی تو این عالم به من این حرف وا میزد جوابشو میدادم میدونی چرا جواب نمیدم به خاطر اینکه مادرتو فاطمه ست مادرت زهرا ست.. دهان حر بشکنه اگر به مادرتو توهین بکنه سرش را انداخت پایین و چیزی نگفت …
همین احترامه بود که راهشو عوض کردا
همهجا نوشته و میگن امام زمان خرید برای عبادت و مناجات ،
ولی میدونین چیه بچه ها
عبادت و مناجات کهسراسر زندگی ائمه و یارانشون بود
به نظرم امام یک شب زمان گرفت کهنا خالص ها از خالص ها جدا بشن، و خالص ها از ناخالص ها
زمان گرفت هر کی میخواد برگرده برگرده
کی میدونه اون شب که حر این تصمیم بزرگ رو گرفت چی بهش گذشت؟ ۲۴ ساعتی که فکر میکرد چه کنه و چه انتخابی ؟ چقدر درگیر شد؟ چقدر مثل همه ی ما اشک ریخت که خدایا چیکار کنم؟ خدایا می ترسم رها کنم فلان شخص رو یا فلان موضوع رو یا ه چیزی که سد راهم شده...! کیمیدونه چطورگذشت دقیقه دقیقه ی اون شب؟
شایدبرای اونایی که اهل توبه ان،
این مسئله ملموس تر باشه که حر اون شب چی کشید...
خدایا برم؟ نرم؟ برم قبولم نکنه چی؟
چند جور حالات حضرت حر رو نوشتن ، وقتی برگشت به طرف اباعبدالله،چکمه هاشو انداخت گردنش،کلاهشو برداشت...
پریشون
ولی زرنگی کرد
فهمید باید اول بره پیش کی
اول رفت سراغ حضرت عباس ... از راه اباالفضل وارد شد ... اول اومد پیش حضرت عباس اذن گرفت ... عباس برو به حسین بگو من غلط کردم ... عباس تو آبرو دار این خیمه هایی ...
اونایی که کربلا میرید اول میرید حرم اباالفضل،تا عباس اجازه نده نمیری سمت حرم داداشش ... بابا همه کاره عباس چه جوری بگم باب الحسین عباس ...این هنر حر بود این زرنگی حر بود اول اومد دست حضرت عباس بوسید ... گفت عباس ، عباس تو رو خدا برو به حسین سفارش حر بکن
دوتایی اومدن محضر ابی عبدالله ...
امام دیدن حر داره میاد
سرش پایینه . فرمودن
حسینی وارد شدی تو روبه ما آوردی!
نباید دیگه سرت پایین باشه ..حرگفت خجالت میکشم دل زن و بچه هاتو لرزوندم..
امام رو به حضرت علی اکبر فرمودن علی جان عموت حر اومده. برو به استقبالش...
ببین چه با محبت ، با عشق، انگار نه انگار همین آدم راه رو به امام بسته
همینه دیگه میگن امام حسین همه رو میخره
فقطکافیه پشیمون بشی
روز عاشورا فرمود حسین جان اجازه بده برم جبران کنم، من دل بچه هات لرزوندم، من راه تو رو سد کردم، باز هم محبت امام....
دیگع اینا رو نقل نمیکنم، خودتون زیاد شنیدید از منابر،
•
•
رفت میدون ، نه خودش! اول پسرشو فرستاد ... الله اکبر
میگه میخوام بچه م فدای حسین بشه جلو چشمم ،اول بچه مو بکشید ... الله اکبر ... بهش گفتن چرا ؟ گفت میترسم اول منو بکشید،پاهای بچم سست بشه برگرده ... من میخوام بچهمم فدای حسین بشه...
ریختن دورش هر چی کینه داشتن سرش خالی کردن ...
یه وقتی رسید حسین دید حر سرش رو خاک افتاده .
اومد نشست حر باورش نمیشه...
من
حر
گنه
کار
خطا
کار
کارم بجایی برسه چشمش وا کرد ، دید حسین بالا سرش ... سر حر رو بغل کرد با دستش پیشانی حر رو پاک کرد ... زخمای صورت حر پاک کرد ... خون از رو چشاش پاک کرد ... (حواست به جمله من بود یا نه؟) خون از رو چشم حر پاک کرد حر دوباره حسین ببینه ، جون دادن براش راحت بشه ...💔
حر بخشیده شد، من و تو چرابخشیده نشیم.
توبه کن
یه توبه درست و حسابی
اون توبه ای مقبوله که؛
از یاداوری گناهش ،
حالت تهوع بهت دست بده،
اگه هنوزم دلت
برا انجامش تنگ میشه؛
و از یاد اوریش لذت میبری؛
پناه برخدا...!
اینقدر پناه ببر به خدا....
تا از فکرایی که اذیت میشی،
راحت شی...
تسلیم گناه شدن مال ادمای ضعیفه،
اصلا همه ی ما،
اون لحظه که دچار گناهی میشیم بخاطر ضعف مونه،
و الا اگه همونجا هم قوی بودیم
تن ب ذلت گناهه نمیدادیم...