پس شیعیان از کجا میفهمیدن امام کیه؟  از تقوا، از علم، از کرامات ، از شباهت شیعیان وفود می‌فرستادن. در یک شهر بودند، یک هیئت نمایندگی می‌فرستادن بهش وفد می‌گفتن؛ میومدن امام رو سؤال پیچ می‌کردن. نقل شده از امام جواد ۳۰ هزار سؤال پرسیده شد تا مطمئن شدن ایشون امامه. چون کودک بودن بیشتر بهشون گیر میدادن.

زمان ِ امام صادق علیه‌السلام که نسبت به بقیه ائمه شرایط بهتری فراهم بود و امام ۴ هزار شاگرد داشتن ، ما اصطلاحا میگیم دانشگاه امام صادق اینجوری نبود که کانال تلگرام بزنن

حضرت آیت الله جعفر بن محمّد الصّادق دارد آن‌جا درس می‌دهد و آقایان تشریف بیاورید، شام هم سر سفره‌ی اهل بیت هستیم.

نه، کسی می‌خواست یک سؤال بکنه باید به سختی میفتاد. هشام بن حکم زمانی که هنوز شیعه نشده بود عموش میاد به امام میگه هشام میخواد شیعه بشه سؤال داره باید چیکار کنه؟ حضرت میفرمان فلان روز که می‌خوام از فلان چهار راه عبور کنم، جلوی در مغازه‌ی فلان شخص بایسته، من رد می‌شم بپرسه. حضرت که داشت با مرکب رد می‌شد، هشام سؤال کرد، حضرت در مسیر جواب داد و رفت. اومد سؤال کنه فرمودن پنج شنبه فلان‌جا. به این نحو بود.

یک مورد دیگه بجز سؤال پیچ کردن، شباهته مثلا جابر بن عبدالله انصاری روزی رفته بوده منزل امام سجاد کودکی رو میبینه بسیاااار شبیه پیامبر ذوق زده میپرسه اسمت چیه کودک میگه محمد باقر. در آغوش میگیره و متوجه‌میشه امام بعد هست. البته امیرالمؤمنین میفرمان ملاک چشم و ابرو نیست. شباهت در گفتار و رفتار و کردار. مثلا حضرت مهدی اشبه الناس به پیامبر هستن. ما‌که پیامبر رو ندیدیم. نقل داریم گفتن امام سجاد اشبه الناس به امیرالمؤمنین بودن. علم امام رو امتحان می‌کردن تقوای امام رو امتحان می‌کردن .

الان شاید معنی اَشبهُ النّاس به پیامبر بودن حضرت علی اکبر خَلقاً و خُلقاً و مَنطِقاً رو بهتر متوجه بشیم. خواهي که ببيني رخ پيغمبر را بنگر رخ زيباي علي اکبر را در منطق و خلق و خوي او مي بيني با ديده ي جان محمدي ديگر را

حضرت علی اکبر انقدر عظمت داشت، مردم شک نداشتند اگر قرار بر این باشه که بنی هاشم رو یک نفر بعد از حسین بن علی اداره کنه اون حضرت علی اکبر عست. نه فقط بنی هاشم، بنی امیّه هم بزرگی علی اکبر رو قبول داشتن. بخاطر همین امام حسین انقدر حال بدی دارن وقتی میخوان حضرت علی اکبر رو در عاشورا راهی میدان کنن.

بچه های مدافع هیچ وقت تو بیسیم نمیگن اینی که تو تویوتا نشسته فرمانده عملیات ماست مقصدش فلان جاست هیچ وقت به دشمن گرا نمیدن ولی امام حسین میخوان به دشمن گرا بدن ! حمید بن مسلم خبرنگار یزید میگه‌ شک نداشتیم اینی که داره میاد میدون ، جانشین حسین بن علیه آقا امام حسین فرمود  اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ أَشْبَهُ النَّاسِ وَ خُلُقاً و ً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ 🌿 هم صورت او، هم رفتار او هم گفتار او.🌿 یعنی در سه عرصه #عصمت دارن حضرت علی اکبر ‌ این‌جا امام حسین مقابل چشمان ۳۰ هزار نفر بلند گفتن اشبه النّاس. یعنی اگر می‌خوای شماره‌ی دو برای غدیر پیدا بکنی، در کربلاست، نمونه‌ی دیگه نداره

این مدل علنی عمومی ، نشون میده چه جاااایگاهی دارن حضرت علی اکبر جایگاه حفظ جان امام بعد! یک امام معصوم برای حفظ امام بعدی که هدایت‌گر مردمه، این‌طور یک فرزند خودشو به دست خودش تکه تکه می‌کنه. دشمن رو تحریک میکنه برای شهید کردنش تا ذهن ها از امام سجاد که امام بعد هستن منصرف بشه بخاطر همین وقتی وارد خیمه میشن امام سجاد رو بکشن، حضرت زینب خودشون رو روی حضرت میندازن و میگن بیماره رها کنید. حضرت ساکتن. تا اون موقع هم حرفی نزده بودن یکی از حرامی ها میگه علی رو که کشتیم این دیگه خطری نداره . یکیه مثل بقیه

علی اصغر که شهید شدن، امام حسین فرمودن - هَوَّنَ عَلَيَّ - برای من چیزی نیست، در راه خدا صبر می‌کنم کجا نمونه این عبارت «عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَا» را از امام حسین داریم؟ دیگر بعد از تو خاک بر سر دنیا... «فَقْدُ الْأَحِبَّةِ» دیگر من علی خود را از دست دادم.دیگر نمی‌خواهم در این دنیا باشم. این‌طور رابطه ای با هم داشتن...

ما فقط با یک امامزاده سر و کار نداریم. با کسی سر و کار داریم که یک وقتی دار و ندار شیعه رو نجات داده اسوه‌ی جهاد، اسوه‌ی اطاعت؛ در حالی که در اوج بوده ، هیچ هم حرف نزده ، سخنرانی هم نکرده حتی

فکر کنم الان دیگه کاملا جواب سوال ضرورت وجود حضرت علی اکبر رو گرفتیم

آخر محفل رو با توسل به حضرت علی اکبر از زبان امام صادق علیه السلام تمام کنیم؟ جمله های معصوم رو داری بر زبانت جاری میکنیا ! حواست ُ جمع کن. ببین امام صادق چطور با این آقازاده‌ ، با این امامزاده صحبت میکنن وضو داری که؟!

صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ ( ۳ مرتبه )  منظور حضرت علی اکبر هست.  بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي  خیلی حیرت آوره امام معصوم داره میگه بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي أَتَيْتُكَ زَائِراً وَافِداً عَائِذاً  به زیارت تو آمدم به تو پناه آوردم، تو را به فریادرسی می‌خواهم.  مِمَّا جَنَيْتُ عَلَى نَفْسِي  یا علی اکبر ما غرق گناه هستیم. خیلی جرم مرتکب شدیم؛  وَ احْتَطَبْتُ عَلَى ظَهْرِی  این بارها رو روی دوش من انداختند، کمر من سنگین شده .  أَسْأَلُ اللَّهَ وَلِيَّكَ وَ وَلِيِّي  از پدر تو که نزدیک توست و تو که مولای من هستی می‌خواهم از خدا بخواهی: أَنْ يَجْعَلَ حَظِّي مِنْ زِيَارَتِكَ   از این‌که به زیارت تو آمدم  عِتْقَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ  برکت زیارت تو باعث آزادی من از آتش شود.