این دائم الخمری
در هفده سالگی به اوج رسید.
انقدر که وقتی تا سر کوچه هم
میرفتم باید شیشه کتابی مشروب را
زیر پیراهنم میگذاشتم که مبادا
مستی حتی یک لحظه هم ازسرم بپرد.
به خدمت سربازی رفتم و برگشتم
اما دوباره روز از نو و روزی از نو...
کار پیدا کردم. آن ساعتهایی که
سرکار بودم، برایم به سختی می گذشت
- روزی ۳ لیتر مشروب میخوردم -
گوشه اتاق مینشستم و بعد از مستی
در خودم فرومیرفتم. بعد دو سه ساعت
بیرون میرفتم و به هر بهانهای
دعوایی راه میانداختم با چاشنی
چاقوکشی و قمهکشی و عربده زنی.
روزی نبود که یک شر در محلهمان
راه نیفتد و من بانیاش نباشم.
هرروز کلانتری
هفتهای یکبار بیمارستان و اتاق عمل
و شکایت و دوباره مستی و دوباره مستی.
- همه زندگیام در همین چند جمله خلاصهشده بود -
خیلیها آرزوی مرگم را داشتند
خودم هم همینطور
راستش جسارت خودکشی را نداشتم
حتی وقت مستی
شب از نیمه گذشته بود.
مست و لایعقل از در خانه بیرون زدم و به کوچه رفتم.
در همان حال چشمباز کردم و دیدم کوچهمان پر از پرچم
خیرمقدم برای کربلاییهاست.
کربلایی علی... کربلایی حامد...
همه بچهمحلها
به کربلا رفته بودند و من.....!
حالم بد بود، بدتر هم شد.
نمیدانم چه حسی بود که سراغم آمد
و نمی دانم نامش را چه بگذارم؟
شاید حسادت کردم
به در و دیوار می خوردم و سر از پشت بام درآوردم.
سرم را به آسمان بلند کردم و فقط فریاد می زدم.
گفتم اوستاکریم. من، عرقخور و خرابکار. پس کرم تو کجاست؟ چرا من رو کربلایی نمیکنی؟ یا راحتم نمی کنی. خسته شدم. حالم خراب بود و سیل اشک از صورتم روانه شد. میدانستم توقعم زیادی است. آخه من دائمالخمر کجا و کربلا کجا؟
نمیدونم چرا امشب این ها رو نوشتم
شاید از سر دلتنگی
از سر بغض
یا بهتره بگم ناتوانی در نگه داشتن بغض
نمیدونم جریان ِ این فراقی که تموم نمیشه چیه
نمیدونم جریان چیه که همه چی آماده س ولی تا حالا نطلبیدی ارباب
ولی یچیزی رو خوب میدونم
حضرت زهرا شب جمعه ها میان کربلا
مادر هم سهم بچهای کهنیومده رو
کنارمیزاره..
خواستم بگم منو که یادت هست!؟
مگه میشه مامان بچه شر و شیطونش فراموشکنه آخه
سید مجید میگفت
منچیبودم
اگهتومادرمنبودی
خلاصه که مام آره مامان
خیلی من چی بودم...
هدایت شده از #من_منتظرم!
.
♥ امام باقر "علیه السلام":
.
⇲خداوند هرشب جمعه تا صبح از عرش ندا میدهد:
.
⇲ آیا بنده مؤمنۍ نیست ڪه قبل از طلوع فجر مرا براۍ دنیا و آخرتش بخواند، تاجوابش دهم؟
.
⇲آیا بنده مؤمنۍ نیست ڪه ازگناهانش توبه ڪند، تا توبه او را بپذیرم؟
.
⇲ آیا بنده مؤمنۍ نیست ڪه ازنظر روزۍ درتنگنا باشد و ازمن درخواست افزایش ڪند تا رزقش را زیاد ڪنم؟
.
⇲آیا مؤمن بیمارۍ نیست ڪه شفاۍ خود را بخواهد ، تا شفایش دهم؟
.
•.📕وسائل الشیعه/ج۵/ص۷۳
@man_montazeram
درسته امشب نتونستیم کربلا باشیم
حتی لایق نبودیم امام رضا صدامون کنه...
ولی یه دل شکسته داریم
که خیلی از این دنیا و مردمش خسته س
یه جفت چشم بارونی داریم
که به زور تحمل میکنه نباره
به محبتی که بهت دارم قسم
اینجا دیگه نمیشه نفس کشید