ما
در تفکر مکتب اهل بیت
فقط اجازه داریم
در سپاهی بجنگیم
که امام یا نماینده یا نائب یا فرستاده امام فرمانده ست و گرنه حکم ِ جنگیدن در معیت طاغوت رو داره و حرامه !
امیرالمؤمنین اصلِ خلافت رو غصب شده میدونستن و قبول نداشتن. به تبع در سپاه شون شرکت نکردند مگر یک مورد که عرض میکنم.
•°• حکومت خییییلی دست و پا میزد که ایشون رو بیاره تو سپاه و فرمانده بزاره.•°•
چرا؟
میخواستن به مردم بگن بالاخره علی قبول کرد و مشروعیت کسب کنن =/
🖇زمانی که ایران دوره قاجار با روسیه در حال نبرد بود از نظر مراجع تقلید اون زمان شاه قاجار طاغوت و حکومت جور محسوب میشد.
لذا
•°•حق تصرف در فیء و انفال نداشت.✔️
•°•اطاعتش واجب نبود! ✔️
•°• همراهی کردن باهاش در جنگ اشکال داشت✔️
اما
🖇وقتی میبینند اگر روسیه، کشور کافر اگر حمله کنه و سپاه ایران نتونه مقابلش قرار بگیره برای اسلام و تشیع آسیب خطرناکیه، اینجا علمای ما در برهههای مختلف، سید محمد مجاهد، آسد علی صاحب ریاض، کسانی هستن که در حوزهها بیانیه صادر کردن که جنگ در معیت شاه قاجار جایزه و تصرفش در فیء و انفال اشکال نداره!✅
چرا؟
✖️ چون اصل دین که در خطره! ✖️
🖇زمانی که حتی عثمانیها که شیعه هم نبودن و از اهل سنت بودن، با اروپا درگیر شدن، علمای شیعه حکم به دفاع دادن برای اینکه اگر
عثمانی ها
که شیعه نیستند
ولی مسلمان هستند
نباید در برابر جبهه کفر شکست میخوردن!
اونجایی که اسلام در خطر باشه،
بسیاری از اختلافات باید کنار گذاشته بشه.
اینطور نبود که در طولکل این ۲۵ سال امیرالمؤمنین کاری به سیاست نداشته باشن.
سیاست جدا از دین نیست
گفتیم امیرالمؤمنین بخاطر مصلحت مسلمین بعد شهادت پیامبر شمیر نکشیدن و حضرت زهرا از حق ایشون دفاع کردن.
پس گاهی هم لازم بود بخاطر مصلحت اسلام مشورت بدن به خلیفه مسلمین.
اما در طول این ۲۵ سال فقط یکبار شمشیر از غلاف بیرون کشیدن که میگم ماجراشو.
اول راجع به مشورت دادن شون بگیم.
اینطور نبود که همیشه مسلمون ها حمله کنن.
مثلا
+ درنبرد نهاوند ۱۵۰ هزار سرباز ساسانی تا دندان مسلح با چه امکانات جنگی اومده بودن .⚔⛓🧨
جناب عمار میگه وقتی به خلیفه خبر دادیم دست و پاش شروع به لرزیدن کرد و صدای فشار دادن دندون هاش روی هم شنیده میشد.😰🥶
ترس ِ حاکمِ اسلام برای عزت اسلام بَده.
#من_منتظرم!
اینطور نبود که همیشه مسلمون ها حمله کنن. مثلا + درنبرد نهاوند ۱۵۰ هزار سرباز ساسانی تا دندان مسلح با
🖇امام خمینی رحمت الله علیه فرمودن " من یادم میافتد شاه در مقابل وزیر آمریکایی سرش را خم کرده، تلخی آن در ذائقه من است. من شاه را قبول ندارم ولی این اصطلاحاً شاه مسلمین است و نباید جلوی کافر سرش خم باشد! "
اینجا دیگه مسئله کشور گشایی نیست که امیرالمومنین قبول نداشته باشن.
خلیفه میخواست خودش به مرز بره.
امیرالمومنین فرمودن
۱. شما به سمت مرز نرو! اگر شما بری میفهمن که وقتی خلیفه و رئیس مسلمین اومده، همه داشته هاشو آورده. پس اگر این سد رو بشکنیم، پشت سرش دیگه خبری نیست انگیزه پیدا میکنن که با قوت بیشتری تا آخرین قطره بجنگن.
۲. اگر شما در نبرد کشته بشی تمام این قوت قلب و اعتماد به نفس و روحیهی سربازان اسلام آسیب میخوره و در مقاومت آسیب میبینیم.
یکی از رفتارهای حیرت انگیز امیرالمؤمنین که هر فردی رو سرمست میکنه از اینکه آقا و مولای ما اینقدر عبد خداست....
در خطبهی سوم حضرت میفرماید " این فلانی میدانست، من محور آسیاب هستم و باید دور من جمع شوند چون من امام مسلمین هستم. در یکی از این دو خطبه به خلیفه میفرماید «كن قطبا و استدر الرحا بالعرب» (نهجالبلاغه/ص ۷۵۸) تو آن محوری باش که دور تو همه جمع میشوند."
حضرت اونو به عنوان قطب قبول نداشتن ولی الآن که این قبول نمیکنه کنار بره از طرفی مسلمین در خطر هستند. اینقدر امیرالمؤمنین حق مداره...
امام مسلمین یعنی این شخصیتی که هر لحظه دلسوز مسلمینه.
خیلی جانسوزه که امیرالمؤمنین دائماً نظر به حال کسانی میکنن که به گریههای حضرت زهرا توجهی نکردن ولی ایشون به عنوان پدر امت نمیتونن دلسوز اینها نباشم. نمیتونن بیخیالشون بشن. فرق امیرالمؤمنین با خلفاء مثل همون مادریه که از فرزند خودش گذشت تا این فرزند تکه تکه نشه. در خطبهی ۱۳۴ و ۱۴۶ نهجالبلاغه، این دو مشورت اومده میتونید بخونید.
ائمهی ما اصل جنگیدن
در معیت امامی که مفترض الطاعه نیست یا امام حق نیست رو قبول ندارن و مشروع نمیدونن!
مگر جایی که اصل اسلام، امنیت مسلمین در خطر بیفته و اون هم بخاطر یک موضوع دیگری ممکنه ورود کنن و کمک کنن.
کما اینکه زین العابدین نامه مینویسن به زُهری که تو برای چی داری به حاکم بنی امیه خدمت میکنی و وعاظ سلاطین شدی؟ در تحف العقول هست که توبیخش میکنن حضرت. اما برای مرزداران دعا میکنن و تفکیکشون میکنن.
جریان اون یکباری که عرض کردم رو هم بگم و رد بشیم.
جریان مرتدین میخواست به مدینه حمله کنه ، خیلی از مردم که دلشون با امیرالمؤمنین بود اما جرئت کاری نداشتن نمیومدن تو سپاه حکومت برای دفاع.
ممکن بود با این حمله کل مدینه از بین بره.
امیرالمؤمنین امام همه ست.
همونقدری که سیدالشهدا امام حر و زهیر و حبیب هست ، امام عمر سعد هم هست و برای نجاتش تلاش میکنن...
امیرالمؤمنین، پدر امت ، نمیتونن نسبت به اینها دلسوز نباشن
اگر امیرالمؤمنین وارد نمیشدن ممکن بود با از هم پاشیده شدن مدینه اسلام نابود بشه.
#من_منتظرم!
جریان اون یکباری که عرض کردم رو هم بگم و رد بشیم. جریان مرتدین میخواست به مدینه حمله کنه ، خیلی از م
تنها باری که گزارش هایی شده امیرالمؤمنین دست به شمشیر شدن در این ۲۵ سال، برای همین دفاع هست که با حضور ایشون جمعیت سپاه مسلمین افزایش پیدا کرد.
البته حمله ای هم نشد .