eitaa logo
اندیشکده فقهی مناط
573 دنبال‌کننده
132 عکس
45 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📌نشست اول: 🔸 🔸 📌اجمالی از دیدگاه‌ حجت الاسلام و المسلمین مقیمی 🔸برای تنقیح مسئله و محل نزاع در موضوع فقه نظام ابتدا آنرا از جهت معانی که در آنها استعمال شده مورد دقت قرار می‌دهیم و انظار مختلفی که توسط اساتید طرح شده را از این طریق تبیین می‌کنیم. "شریعت"، "دانش"، "معرفت بر احکام" و "عملیات استنباط" تعابیریست که لغت فقه در معنای آنها در حیطه فقه نظام به کار رفته و بسط یافته. "امر منسجم و به هم پیوسته"، "حکومت و دستگاه حاکمه"، "مجموعه سازمان‌ها و سیستم‌های اجرایی" و "انتظام بخش و نظم دهنده" عباراتیست که لغت "نظام" برای آنها در این زمینه استفاده شده. 🔸با تدقیق معانی ترکیت "فقه‌ نظام" محل نزاع بخوبی مشخص می‌شود. "حکومت"، "نظام‌وارگی فقه" و "مکتب‌وارگی اسلام" معانی است که صاحب‌نظران ارائه کرده‌اند و اختلافی در اطلاق آنها به فقه نظام وجود ندارد. اما نزاع اصلی بین دو تعریف "فقه نظام به مثابه قواعد اداره جامعه" و "فقه نظام ناظر به تمدن‌سازی، اجرا و تاسیس سازمان‌ها و نهادها" در می‌گیرد. در اولی نگاه حاکم و محکوم که مکلف خرد و کلان را موضوع قرار می‌دهد مبنا است و در معنای دومی بازتعریف شالوده‌های فقه بر اساس نظامات حاکمیتی مد نظر است. می‌توان با تشریح دقیق معطیات هر کدام از این رویکردها علت پدید آمدن اختلاف را بیان کرد و نهایتاً نظر مختار را با توسعه‌ای در معنای فقه حکومتی بیان نمود و نشان داد این رویکرد به چه نحوی می‌تواند عملاً موفق بوده و منجر به حل مسائل واقعی این حوزه شود.
📌نشست اول: 🔸 🔸 حجت الاسلام سیدحسین میرمعزی
📌نشست اول: 🔸 🔸 📌اجمالی از دیدگاه حجت الاسلام و المسلمین میرمعزی 🔸یک معنای فقه نظام عنایت به نظام‌وارگی فقه است که لازمه آن درک و التزام به رویکرد سیستمی در فقه است. به این معنی که احکام و فروعات مختلف را به جای بررسی گسیخته از هم، بصورت یک سامانه که اجزاء آن با یکدیگر ارتباط منطقی دارند در نظر بگیریم. بر این اساس اولاً باید به دنبال ربط و پیوند منطقی آنها باشیم و ثانیاً عملیات استنباط را ناظر به موقعیتی که فرع مورد نظر در سیستم فقه دارد انجام دهیم. باید به این مطلب توجه کرد که تفاوت جدی بین استخراج نظامات اجتماعی از دین با استنباط احکام نظامات اجتماعی وجود دارد. در قسم اول باید فقه اکبر که مجموعه تمام آموزه‌ها و دستورات دین است مطمح نظر قرار بگیرد که مسائل فقهی بخشی از آن می‌باشد. در قسم دوم هدف، استنباط احکام نظامات است اما با این ملاحظه که روش فقه موجود برای مسائل فقه نظامات کافی نیست؛ در فقه رایج ما احکام مکلفین را از جهت فرد بودن ایشان بررسی می‌کنیم اما در فقه نظام احتیاج داریم احکام یک نظام را با لحاظ سیستم بودن آن استنباط کنیم. 🔸اما نکته بسیار مهم این است که فقه به معنای استنباط احکام، قابل اضافه به نظام نیست، ما به دنبال استنباط نظام اسلامی از ادله هستیم که جزئی از آن ادله، ادله فقیه به معنای فقه اصغر است که باید از فقه، اخلاق، ادله بیان کننده مبانی و از تمام معارف و آموزه‌های اسلامی استفاده کنیم تا بتوانیم نظامات اسلام را با این مفهوم استنباط کنیم. لذا اساساً دعوای فقه نظام به معنای فقه اصغر، دعوای صحیحی نیست، اما به معنای فقه اکبر دعوای صحیحی بوده و فقه در این معنا می‌تواند اضافه به نظام شود.
📌نشست اول: 🔸 🔸 استاد عبدالمجید مقامی
📌نشست اول: 🔸 🔸 📌اجمالی از دیدگاه استاد عبدالمجید مقامی 🔸بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تفکر فقهی حوزه‌های علمیه بسوی فقه حکومتی و نظام‌سازی رفته است و لذا عمق بخشیدن به این تفکر یک ضرورت است که هر فقیه آگاه به زمانه خود آنرا احساس می‌کند. 🔸مرحوم محقق نائینی از علماء طراز اول نجف و در زمان وقوع مشروطیت در ایران، بر اساس احساس وظیفه نسبت به مشروطیت، دوازده سال درس‌هایش را تعطیل می‌کند و به امور مشروطیت می‌پردازد و یکی از آثاری که بوجود می‌آورد کتاب فاخر "تنبیه الامه و تنزیه المله " است که درباره مبانی فکری و بررسی ابعاد گوناگون حکومت مشروطه بر اساس فقه شیعه تنظیم گردیده است. 🔸کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله در واقع گامی نو و مهم در اندیشه فقهی شیعی در باب تشکیل حکومت و نظام‌سازی است که افقی جدید به روی فقیهان بعد از خود می‌گشاید تا از زاویه حکومت و نظام به نو‌آوری‌های فقهی خود در باب حکومت بپردازند و مشکلات حکومت را در باب قوانین حل نمایند. 🔸در عصر کنونی بیانیه گام دوم که از سوی مقام معظم رهبری صادر شده است به مراتب فراتر از تنبیه الامه محقق نائینی است. بخاطر اینکه محقق نائینی در رأس حکومت نبودند و تجربه حکومت‌داری نداشتند و آن کار مهم را نوشتند؛ ولی مقام معظم رهبری داری تجربه طولانی حکومت‌داری در عرصه‌های مختلف تقنینی و اجرایی و ولایی هستند و لذا بیانیه گام دوم بر اساس این تجارب ناب و بی بدیل با زیرساخت‌های اندیشه‌ای فقهی نوشته شده تا افقی نو به روی فقیهان و حوزه فقهی بگشاید تا آنها هم با افق جهانی و با اندیشه‌های فقهی، زیرساخت‌های تمدن نوین اسلامی را در عرصه‌های مختلف زندگی چاره‌جویی کنند، که شرح این مطلب نیاز به مجال بیشتری دارد.
#مناط 📌نشست اول: #ماهیت_شناسی_فقه_نظام 🔸 #پیش_نشست 🔸 #طرح_دیدگاه حجت الاسلام سیدسجاد ایزدهی
📌نشست اول: 🔸 🔸 📌اجمالی از دیدگاه حجت الاسلام و المسلمین ایزدهی 🔸برخلاف فقه فردی که تدبیر کننده زندگی مومنانه مکلفان است، تحقق فقهی که متکفل اداره حکومت دینی است، رهین دو امر می‌باشد: از یک جهت نظام سیاسی که مستلزم نظام‌وارگی، ضابطه‌مندی، هدف‌داری و کارآمدی قوانین، ساختارها و رفتارهای ناظر به حکومت دینی است. از دیگر جهت فقه به عنوان محور تدبیر شریعت‌مدار جامعه می‌بایست واجد منظومه‌ای از اجزاء و ارکان متناسب با شئون مختلف کشور بوده و عهده‌دار تدبیر احتیاجات و مشکلات نظام سیاسی و پاسخ‌گوی مسائل اساسی نظام در عرصه‌های مختلف باشد. 🔸بر این اساس، شاید بتوان فقه نظام را معادل فقه حکومتی فرض کرد. لکن از آنجا که نظام سیاسی، مشتمل بر نظام معرفتی و نظام عینی است، فقه نظام باید در عین اینکه تدبیر کننده اداره نظام سیاسی است، مشتمل بر نظام معرفتی نیز باشد که بر اساس رویکردی نظام‌وار به فقه جهت اداره نظام سیاسی شکل گرفته است. 🔸با توجه به این مقدمه آن چه می‌تواند مورد پرسش قرار گیرد چیستی فقه نظام است که مستلزم بحث از «چیستی فقه اداره نظام سیاسی» و «نظام وارگی فقه شیعه جهت تبدیل به نرم افزار اداره نظام سیاسی» است. پاسخ به این پرسش، مستدعی طرح مجموعه پرسش های زیادی است که پاسخ به آن ها می‌تواند راه‌گشای فهم «فقه نظام» باشد. 🔸برخی از این پرسش‌ها می‌توانند از قرار ذیل باشند: - نظام وارگی در فقه به چه معناست؟ - آیا فقه، ظرفیّت تأسیس نظام سیاسی را دارد؟ - تمایز فقه متناسب با نیازهای فردی با نیازهای مبتنی بر مقوله جامعه و حکومت چیست؟ - نظام وارگی و نظام مندی فقه چگونه تبیین می‌شود؟ - فقه نظام بر اساس چه راهکارهایی امکان وقوع می‌یابد؟ - استنباط نظام واره در فقه چگونه است؟ - ادله نظام وارگی در فقه چیست؟ - ظرفیت ابواب فقه به جهت تأسیس نظام سیاسی به چه مقدار است؟ - ابواب فقه چگونه به عنوان یک مجموعه نظام واره، ذیل تدبیر و اداره نظام سیاسی قرار می گیرند؟ - در فرایند ثابتات و متغیرات شریعت، فقه شیعه، بر نظام سیاسی مشخصّی، منطبق است یا قابلیت قرائت‌های مختلف از نظام سیاسی در زمان‌های مختلف را دارد؟ - امکان سنجی تبدیل احکام شریعت به قانون در نظام سیاسی چگونه است و چه لوازمی را در بر دارد؟
#مناط 📌نشست اول: #ماهیت_شناسی_فقه_نظام 🔸زمان: دوشنبه 15 مهرماه از اذان ظهر 🔸مکان: قم، میدان روح الله، دارالعلم امام حسن علیه السلام @manaatt
#مناط 📌 نشست اول: #ماهیت_شناسی_فقه_نظام 📌 #گزارش_تصویری @manaatt
📌آدرس های در شبکه های اجتماعی: https://ble.im/manaatt https://eitaa.com/manaatt https://instagram.com/manaatt.insta 🔹جهت پیگیری مباحث نشست، آدرس های فوق را دنبال کنید.🔹 @manaatt
📌 نشست اول: 📌 سرفصل مباحث مطرح شده (ان شاءالله مشروح مباحثات نشست بعد از ایام اربعین منتشر خواهد شد) @manaatt
28.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 گزارش نشست اول: 🎞 🔸 نگاهی به پیشینه تاریخی فقه نظام تا دوران محقق کرکی 🔸 اداره جامعه به صورت کارآمد در جهت غایات دین به عنوان نخ تسبیح مساله فقه نظام 🔸 انسجام در فقه اصغر در کنار سازگاری فقه اکبر 🔸 لزوم بنای تمامی ابعاد نظام بر اساس مبانی اسلامی به منظور نیل به اسلامیت جامعه @manaatt
📌 گزارش نشست اول: #ماهیت_شناسی_فقه_نظام 📝 #عکس_نوشت @manaatt
📋 گزارش نشست اول: استاد عبد المجید مقامی 🔸 لازم است که مقدمه مباحث فقه نظام، تبیین پیشینه تاریخی آن و پیشینه تاریخی فقه حکومتی باشد. می‌توان فقه حکومتی و فقه نظام را ضمن بازخوانی تلاش‌های علما در چهار دوره بررسی کرد: شیخ مفید در عصر عباسی، محقق کرکی در صفویه، میرزای نایینی در مشروطه و امامین انقلاب اسلامی در دوره حاضر 🔸 شیخ مفید در عصر عباسی : شیخ مفید در شرایط ویژه تاریخی قرار داشت. در کتابهای او فتاوای نابی را درباره فقه حکومتی پیدا می‌کنیم. وی برای اولین بار مسئله پذیرش ولایت حاکم جور را وارد فقه می‌کند که شیخ انصاری در مکاسب به این مسئله می‌پردازد. شیخ مفید در المقنعه می‌فرماید: فقیه اگر از جانب سلطان جور نصب شود گاه بر او واجب است که آنرا بپذیرد. در اوائل المقالات به شرایط فقیه برای پذیرفتن ولایت می‌پردازد و می‌گوید در صورت داشتن این شرایط او منصوب از جانب امام زمان‌(عج) می‌باشد. شرایط مطرح شده توسط ایشان برای پذیرفتن ولایت عبارت است از: - فقیه یا لااقل آشنا با فقه باشد - باعث حمایت از مردم شود - باعث ظلم بر مردم نشود - خود به گناه نیفتد - توانایی مدیریت داشته باشد اگر این شریط را نداشت و حکم سلطان را پذیرفت گناه کرده و منصوب از جانب حضرت نمی‌باشد. می‌توان این روش شیخ مفید در برقرار کردن رابطه بین جامعه شیعی و حکوت جور را در تنبیه الامه مرحوم نائینی نیز ببینیم. ایشان در باب پذیرش ولایت از جانب سلاطین جور بر شایسته سالاری تاکید دارد که می‌توان از این مسئله برای اثبات فنون مدیریت برای ولی فقیه بصورت ذاتی یا اکتسابی استفاده کرد. از همین فتاوا می‌توان برای تشکیل تمدن نوین اسلامی استفاده کرد. آیا باید به کشور ایران بسنده کرد و یا اینکه اتحادیه ملل مسلمان باید به عنوان تمدن اسلامی در نظر گرفته شود؟ فقهای دیگر مثل سید مرتضی، شیخ طوسی، محقق حلی و شهیدین و ... فروعات متعددی را با توجه به مقتصیات زمان و شرایط حکومت که در زمان ایشان وجود داشته درکتب خویش استخراج کردند. 🔸 محقق کرکی در زمان صفویه : صفویه مذهب رسمی را تشیع اعلام کرد. از آنجا که امکان تولید قانون را نداشتند و از طرفی سابقه تقنین در این ابعاد هم وجود نداشت دچار خلا تولید قانون بودند و مشکلات حکومتی و حکمرانی را پاسخگو نبودند. دولت صفویه شصت نفر از فقها مثل مرحوم کرکی، شاگردان شهیدین و شیخ بهایی و پدر وی را از لبنان به ایران دعوت کرد. شاه طهماسب، محقق کرکی را نائب امام زمان و خود را نائب وی معرفی کرد و اختیارات و موقعیت زیادی را به او داد. محقق کرکی اختیارات تامی به تمام کارگزاران صفویه داد. نامه‌های شاه طهماسب در مقام محقق کرکی و تبعیت از ایشان موجود است. او از این موقعیت استفاده کرد و بخشنامه‌هایی را برای تمام کارگزاران در تمام رده‌ها نوشت که باید اولاً فقه و ثانیاً عدالت را پیاده کنید. وی این نامه‌ها را به سراسر کشور فرستاد و شاگردان خود را به عنوان نماینده در کنار کارگزاران به عنوان ناظر و آموزش مردم گسیل می‌داد. این نمایندگان به مردم حقوقشان را آموزش می‌دادند تا اگر به ایشان ظلمی شد بتوانند حق خود را استیفا کنند. کارگزاران چالش‌هایی که در مسائل فقهی بوجود می‌آمد را به مرحوم کرکی ارسال می‌کردند و ایشان هم فتاوای جدید را استخراج می‌کرد. @manaatt
📋 گزارش نشست اول: حجت الاسلام سیدسجاد ایزدهی قسمت اول: 🔸 ابتدا باید چهار واژه توضیح داده شود: نظام، نظام فقه، فقه نظام و فقه سیاسی در نظام. بحث ما در زمان اقتدار فقه است و بررسی تاریخی آن باید با در نظر گرفتن آن باشد. 🔸 نکته اول: فقه گاه به دنبال پاسخ دادن به نیازهای زندگی مومنانه افراد است و گاه از سطح زندگی مومنانه افراد بالاتر می‌رود و می‌خواهد زندگی اجتماعی، سیاسی و حکومتی مردم را اداره کند. صورت مسئله ما در فقه نظام اینجاست. در دوران حاضر ما با یک نظام مواجهیم که در گذشته اینگونه نبوده. با توجه به خاتمیت، شمولیت، همه زمانی، همه مکانی و همه افرادی فقه باید در حال حاظر هم نیازهای نظام را پاسخگو باشد. این پاسخگویی مقید هم نیست. فقه از قرن چهارم تا کنون دچار تحولات زیادی شده و در دوران کنونی صورت مسئله این است که یک فقیه در منصب است و می‌خواهد یک نظام را در همه شئونش اداره کند. اعم از مومنان و غیر آن؛ لذا باید بتواند پاسخی برای این مسئله تدارک کند. 🔸 نکته دوم: نظام چیست ؟ برای مثال تسبیح مجموعه‌ای از اجزاء دارد که با یک نخ اتصال به هم پیوسته شده و منظم و غرضمند است و اگر اینگونه نباشد به کار نمی‌آید. تسبیح در واقع مجموعه اجزاء به سمت یک غایت بیرونی و دارای یک انسجام درونی و یک شکل و ساختار مشخص است که بر اساس یک عقلانیت مشخص می‌توان از آن استفاده کرد و به کار گرفت. به عبارت دیگر حلقه مفقوده ما در بحث فقه نظام کارآمدی است. اگر نظام کارآمد نباشد و لو حجت باشد به کار نمی‌آید. لذا منظور از نظام یک موجود زنده، فقال، پویا، هدفمند، منسجم و عقلانی است. در این مسئله گاه نظام خرد و گاه یک نظام کلان داریم که جمع خرده‌نظام‌هاست. ما در جامعه‌ای قرار داریم که خرده‌ نظام‌های فرهنگ، سیاست، امنیت و ... دارای منطق پیشینی و غایت پسینی دور هم جمع شده و دارای کارامدی مورد انتظار است. آیا فقه می‌تواند با این امر و نظام کاری نداشته باشد و در نسبت با این مسئله ساکت باشد؟ منطق جامعیت و خاتمیت دین می‌گوید باید برای آن پاسخ درخور داشته باشد. 🔸 محقق نائینی که نظریه سلطنت مشروطه را طرح کرد این کار را متناسب با زمان خود انجام داد. لذا آن رویکردها در زمان حاضر قابل پیاده‌سازی نیست زیرا نظامی وجود نداشت که بخواهیم از آن برای وضعیت کنونی استفاده کنیم. @manaatt
📋 گزارش نشست اول: حجت الاسلام سیدسجاد ایزدهی قسمت دوم: 🔸 امروز در جمهوری اسلامی نظام هست، فقه هست، اما این فقه تبدیل به فقه نظام نشده است. وقتی از فقه نظام صحبت می‌کنیم منظور این است که نخ تسبیح فقه نظام، اداره همه کشور به سمت صلاح و غایات دین است. [به دیگر سخن آنچه باعث انسجام اجزاء مختلف فقه نظام می شود لزوم ارائه فقهی است که منجر به اداره کارآمد جامعه در مقام عمل شود.] فقه حکومتی حدود بیست سال است ادبیاتش موجود است. اما رهبری اخیراً فرموده‌اند: که ما به فقه نظام نیاز داریم یعنی اگر فقه حکومتی در قالب فقه نظام شکل نگیرد فایده‌ای ندارد. 🔸 ما دو تعبیر داریم فقه نظام و نظام فقه : اگر فقه مبتنی بر یک سری اجزاء نامرتبط باشد نمی‌تواند کارآمد باشد. برای مثال بلوغ دختران در عرصه سیاسی و شرعی و حقوقی بدون یک منطق کلی متفاوت است در حالی که این حوزه‌ها با هم در ارتباط است و لازم است همه اینها بصورت نظام دیده شود. اگر نخ تسبیح در زمان گذشته فرد و احوالات مومنانه مکلفین بود الان بالاتر آمده‌ایم و در موقع بسط ید فقیه قرار داریم و باید نظام زندگی مردم برای رسیدن به سعادت را اداره کنیم. 🔸 ما از این هم جلوتر می‌رویم و می‌گوییم می‌خواهیم تمدن ایجاد کنیم. این امر زمانی ممکن است که فقه نظام بتواند آینده‌نگری داشته باشد بتواند هدف، غایت، سبک زندگی و ... ایجاد کند. امروزه در فضای جامعه خودمان مظاهر تمدن غرب را داریم و با فقهمان تنها آنرا کمی تغییر می‌دهیم. بانک، بورس، بیمه، تغییر جنسیت و ... . ما همه اینها را داریم؛ اما آنها را در نسبت با شرائط خودمان بازخوانی نکرده‌ایم. باید از تجربه بشری که در غرب وجود دارد استفاده کنیم اما آیا ذاتش برای خودمان است؟ 🔸 همه این موارد در زمان مرحوم نائینی بود و الان هم آن عناصر وجود دارد، اما غایت و کارکرد آن متفاوت است. همین عناصر ممکن است بیست سال بعد برای ایجاد یک جامعه مهدوی مورد استفاده قرار گیرد. ما به این عناصر نگاه یکپارچه نداشتیم و بدون در نظر گرفتن ارتباط بین آنها نمی‌توان کشور را اداره کرد. 🔸 نمی‌توان تناسب بین مبانی فقه مثل کلام و اخلاق و فلسفه نداشته باشیم و بعد به دنبال فقه نظام باشیم. نمی‌توان از نظام صحبت کرد اما علومی که این نظام مبتنی بر آن است نظام نباشد. امام فیلسوف بود فقیه، اخلاقی و ... بود و این جامعیت در شکل‌گیری رویکرد وی برای نوع حکومت موثر بود. لذا باید مجموعه علوم اسلامی را در کنار فقه با هم لحاظ کنیم و در داخل فقه به عنوان دانش مربوط به یک کل، و باب‌های آن به عنوان اجزاء یک کل همه در کنار هم مبتنی بر نخ تسبیح نظام برای اداره یک جامعه در نظر گرفته شوند. اگر اینگونه نباشد و علوم با یکدیگر سنخیت نداشته باشد فقه نظام محقق نمی‌شود. 🔸 منظور از فقه نظام سیاسی، بخشی از فقه است که متصدی امور سیاسی حکومت می‌باشد. طبیعتاً به مثابه یک خرده نظام باید بتواند تمام اجزائش را هدف‌مند و منسجم کرده و بر اساس یک منطق و سند پیشینی آنها را تنظیم کند. در مرحله بعد باید با سایر علوم و دانش‌ها خود را منطبق سازد تا امکان اداره نظام مبتنی بر حجت و بر اساس عقلانیت و کارآمدی داشته باشد. لذا ممکن است حجت باشد اما کارآمدی نداشته باشد. در این صورت پس از مدتی از آن اعراض شده و حرکت به سمت سکولاریزم رخ خواهد داد. لذا حجیت و کارآمدی هر دو برای فقه نظام لازم است. فقه نظام برای فقه حکومتی و آن نیز برای اداره همه جانبه یک جامعه در جهت سعادت حداکثری باید محقق شود. @manaatt
📋 گزارش نشست اول: حجت الاسلام ابوالقاسم مقیمی قسمت اول: 🔸در فقه خرده مسائلی داریم که در دل حکومت اجرا و تعریف می‌شود و به وظائف حاکمیتی می‌پردازد. شیخ مفید می‌فرماید اگر فقیهی لازم باشد که اجرای حدود کند اگر خوف تعرض حکومت نباشد این کار بر او واجب است؛ لذا از این استفاده می‌شود که حکومت و مسائل فقهی ناظر به حاکمیت در آن دوران نیز مطرح بوده. 🔸اگر ما مجموعه‌ای مسائل را که راجع به یک موضوع است کنار هم بگذاریم و با هم در نظر بگیریم فقه به معنای معهود به آن اضافه می‌شود. مثلاً وقتی که فقه به مسائل حاکمیتی و اداره جامعه می‌پردازد بالتبع می‌شود فقه‌الحکومه. در این حالت فقه افزوده خاصی ندارد یعنی به معنای معرفت احکام افعال مکلفین اضافه شده به یک باب خاص. یعنی نه در روش و نه در انسجام هیچ افزونی را ما از این مضاف و مضاف الیه اراده نمی‌کنیم. [تفاوت آن این است که] فقط در یک باب خاص اضافه شده. اما زمانی که ما فقه حکومتی را اراده کردیم یک رویکرد مورد نظر است. 🔸معانی مختلفی در باب فقه حکومتی وجود دارد معنی مختار این است که "علم به افعال مکلفین ناظر به اجرا و اداره جامعه در ساحت‌های مختلف و برای تحقق در جامعه" . لذا فقه حکومتی می‌شود فقه با رویکرد اجرا و ناظر به اداره جامعه. امام (رحمه الله) می‌فرماید: این فقه عبادات شما را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد. این رویکرد در نگاه فقیه تاثیر می‌گذارد. (فقه هیچگاه فردی خالص نبوده است زیرا همواره مسائل اجتماعی وجود داشته اما مسائل حاکمیتی مطرح نبوده اما الان فقه حکومتی امریست که در دوران کنونی مطرح شده .) امام (ره) فقها را دعوت می‌کرد یکبار فقه را با نگاه اجرا و لوازم اجرا ناظر به تحقق و اداره جامعه با هم ببینیم. در این راستا قائل بود که زمان و مکان در فهم فقیه از روایت دخیل است. سال پیش که فقه نظام محل مناقشه واقع شد این مطلب مورد مناقشه نبود، بلکه نظام‌مندی را انکار می‌کردند. در قرائت دیگر که محل نقد قرار گرفت: فقه نظام به معنای انسجام حداکثری همه موضوعات در فقه و به معنای تاثیر و تاثر همه موضوعات از یکدیگر بیان شده بود. [یعنی] موضوع و متعلق و اهداف احکام به تمام جوانب همه در هم موثرند. این نگاه محل نقد است زیرا دچار اصطلاح‌سازی‌های جدیدی شده که با اصطلاحات فقهی ما درچارچوب قرار نمی‌گیرد. 🔸ما فقه را به معنای علم به افعال مکلفین می‌گیریم و با این لحاظ می‌بینیم که [فقه نظام] تا کنون محقق نشده است لذا نزاع در امکان تحقق است. فقه نظام به دنبال این است که یک مجموعه بر اساس انسجام موضوعی موضوعات مسائل مختلف و کشف از منابع، با تکیه بر فقه جواهری محقق شود که مجموعه مسائل در کنار هم دیده شوند. 🔸برای کشف انسجام برخی از این احکام در کنار هم نیازمند بازبینی در مبانی هستیم؛ یعنی نگاه‌های مبنایی ما در انسان‌شناسی و فلسفی و ... می‌تواند موثر باشد. تا بحال این نوع قواعد کلی را در نظر نگرفته‌ایم اما اگر به آنها دست پیدا کنیم، فقه ما مبتنی بر مبانی و در راستای اهداف واحد خواهد بود که همین امر باعث می‌شود مجموعه مسائل به انسجام برسند. @manaatt
📋 گزارش نشست اول: حجت الاسلام و المسلمین ابولقاسم مقیمی قسمت دوم: 🔸حال این انسجام در فقه اکبر است یا اصغر؟ گرچه فقه نظام در راستای تحققش تاثیر پذیر از باقی مبانی مثل اعتقادات و اخلاق است اما در درون فقه اصغر هم باید به انسجام برسد. یعنی باید برسیم به قواعدی که مثلاً مجموعه احکام معاملات را با هم ببنیم. این مطلب به این معناست که رویکرد مکتب‌وارگی که شهید صدر قائل به آن بود کافی نیست. 🔸 درباره روش رسیدن به این انسجام در فقه اصغر چطور فقها از قواعد اصطیادی و مذاق در حل مسائل عادی فقه استفاده می‌کنند؛ آیا با همین روش‌ها می‌توانیم به قواعدی برسیم که شیوه اجتهاد در مسائل فقهی مرتبط با هم را در یک انسجام به ما بدهد؟ جواب ما مثبت است. یعنی می‌توان مبتنی بر اصول کلی به یک سری قواعدی برسیم که خرده فروعات ما را نظم می‌دهند. به همین دلیل است که امام خمینی(رحمه الله) به آن دیدگاه مبنی بر حرمت اصل ربا به جمیع اقسام رسیده حتی با وجود روایت مخالف. 🔸 بنابراین در مسائل مختلف فقه می‌توانیم به دیدگاه کلانی که فقه را مکتب‌واره کند برسیم. این رویکرد کلی فقه اصغر را در فروعات، قواعد، قلمرو، قواعد استخراج قواعد کلی تحت تاثیر قرار می‌دهد. پس امکان طراحی فقه نظام وجود دارد. درطراحی فقه نظام نیز چه در مبانی و چه در اهداف باید بر اساس اسلوب رسمی فقه و اصول فقه عمل کرد. به این معنی که برای هدف باید دلیل اجتهادی داشته باشیم و برای مبانی باید کاشف فقهی داشته باشیم که همان کتاب، سنت، اجماع و عقل هستند 🔸 ثمره این بحث در شورای نگهبان است که در حال حاضر با احکام اولیه، ثانویه، حکومتی و مصلحت به دنبال اداره جامعه هستیم. اما به دلیل اینکه نظام وجود ندارد نتوانستیم حرف ایجابی داشته باشیم. اما فقه حکومتی به این بلوغ رسیده که ذیل یک موضوع واحد به یک دیدگاه کلان برسیم. مثلا بگوییم که برای دانش‌آموزان سال هفت و هشت این حجم از علوم طبیعی مانع رشد متوازن معرفتی و اخلاقی وی می‌شود. 🔸پس فقه اکبر به معنای همه ابعاد دین میتواند برای رسیدن به فقه نظام به ما کمک کند. اما گام بعدی رسیدن به انسجام درون فقه اصغر با استخراج مبانی، دیدگاه‌های کلان، اصول کلی و عرضه کردن فروعات بر این دیدگاه‌های کلان است تا بر اساس این فقه اصغر منسجم بتوایم ساختارسازی کنیم. 🔸فقه نظام به معنای ساختار نیست بلکه یکی از آثار آن ساختارسازی است. اگر به این دیدگاه رسیدیم می‌گوییم اصل ولایت فقیه باید ساختار طراحی کند. ... فقه نظام‌واره سیاسی، ولایت فقه را به نحو مطلق طرح می‌کند؛ لذا باید از شئون وی ساختارسازی هم باشد. تنفیذ رئیس جمهور به عنوان یک حکم فرعی یکی از مصادیق آن است. بنابراین آن دیدگاه کلان امروز به خرده احکام ما در طراحی ساختار انسجام می‌دهد. 🔸فقه حکومتی زمانی معنا پیدا می‌کند که رویکرد جدیدی به او اضافه شود ناظر به اجرا در جامعه با هدف کارآمدی حداکثری و فقهی که تنها ناظر به مسائل حاکمیت باشد، مراد نیست. لذا فقه حکومتی فقه اجتماعی هم نیست بلکه قسیم فقه اجتماعیست. معنای فقه نظام هم آن معنای حداکثری نیست که همه ابواب فقه با یکدیگر ارتباط محتوایی و تاثیر و تاثر داشته باشند. بلکه مضاف بر آن باید به دنبال انسجام و بازتعریف فقه اصغر باشیم تا فقه نظام ایجاد شود. یعنی در فقه به قواعدی از عمومات برسیم که بتواند خرده فروعات ما را نظم بدهد. @manaatt
📋 گزارش نشست اول: حجت الاسلام و المسلمین سیدحسین میرمعزی 🔸 فقه اصغر استنباط احکام فرعیه از ادله تفصیلیه احکام خمسه تکلیفیه و وضعیه است. این فقه است که به نظام اضافه شده اما اینکه خود فقه نظام‌مند است یا خیر بحث دیگریست. ما می‌خواهیم احکام خمسه تکلیفیه و وضعیه را نسبت به مفهومی به نام نظام استخراج کنیم. یعنی متعلق استنباط، نظام است. 🔸 درتعریف نظام نظرات مختلفی وجود دارد. در تعریف مختار: نظام، رفتارها و روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. نظام به معنای اصطلاحی شبیه معنای لغوی آن است. نظام باید سه عنصر داشته باشد: ۱) باید اجزا داشته باشد، ۲) اهداف داشته باشد ۳) و اجزاء در جهت اهداف روابط سازگار داشته باشند. اگر هر کدام از اینها نباشد یک توده خواهیم داشت و نظام محقق نمی‌شود. لذا نظام می‌شود اجزاء به هم مرتبط در راستای هدف. برای فقه نظام اجزاء، رفتارها و روابط انسانیست و هدف سعادت دنیا و آخرت می‌باشد. 🔸 مشارکت کنندگان در این نظام را با نگاه خرد و با نگاه کلان می‌توان توضیح داد. در تقسیم کلان دو گروه کلی رفتار کنندگان داریم: دولت و مردم . ارتباط می‌تواند بین دولت و مردم و مردم و مردم باشد. و در تقسیم‌بندی دیگر بین دو فرد و یا بین دو گروه باشد. مثلا ارتباط بین دو گروه کارگران و کارفرمایان، مصرف کنندگان و تولیدکنندگان که در این صورت رفتارهای مصرفی و تولیدی داریم. دولت نیز برای انجام نقش و وظایفش یک سری رفتارها دارد. به مجموعه رفتارها و روابط در عرصه‌ها مختلف زندگی اجتماعی در راستای سعادت دنیایی و آخرتی که از ناحیه دولت و مردم رخ می‌دهد نظام می‌گوییم. 🔸 به دیگر سخن مجموعه روابط گروه‌ها در راستای اهداف آخرت اگر سامانمند شوند نظام شکل می‌گیرد. فقه اصغر یعنی استنباط احکام روابط و رفتارهای دولت مردم، فرد، گروه در یک جامعه انسانی. آیا ما یک دسته رفتارهای سیاسی و یک دسته رفتارهای اقتصادی و ... داریم یا اینکه یک سری رفتار داریم اما هر کدام از این زمینه‌ها برشی از آن به حساب می‌آید؟ مثلا رفتارها علل و اثرات سیاسی اجتماعی و غیره دارند. در واقع رویکرد دوم صحیح می‌باشد. یکی از مشکلات بحث‌های نظام این است که ما چگونه باید این رفتارها را برش بدهیم. شکی نیست این رفتارهای سیاسی و اجتماعی و ... با یکدیگر در مقام ثبوت تاثیر و تاثر دارند. 🔸منظور ما ارتباطات جزئی بین یک حکم جزئی در یک گوشه با دیگری نیست، بلکه بحث ارتباط مجموعه احکام سیاسی فرهنگی و اقتصادی با یکدیگر است. این ارتباطات در مقام ثبوت وجود دارد. منظور ارتباط ابعاد و مجموعه احکام سیاسی با فرهنگی است که این ارتباط ثبوتاً وجود دارد. لذا نمی‌شود مثلا نظام فرهنگی و سیاسی را بر اساس اسلام بچینیم ولی نظام اقتصادی را رها کنیم. این در واقع امکان پذیر نیست، تناقض است. زیرا اینها قطعاً در ثبوت با یکدیگر ارتباط وثیق دارند. 🔸در اینجا بحث احکام باید و نباید در رابطه با رفتارها و روابط اقتصادی سیاسی فرهنگی در ناحیه دولت و مردم را مطرح کردیم. قطعاً فقه اصغر به این معنا داریم. فقه نیز چه فردی و چه جمعی باید نظام‌مند بوده و توده‌ای از احکام نباید باشد. بنابراین هم فقه نظام‌مند است و هم فقه نظام به این معنا وجود دارد. 🔸 آیا فقه نظام به معنای نظام‌مند قابل استنباط است؟ بله بصورت نسبی و به نحو کشفی یعنی احتمال خطای در اجتهاد وجود دارد. اما آیا مکلف به ایجاد نظام اسلام هستیم؟ آیا می‌توانیم مکلف باشیم اما در عین حال امکان فهم نظام اجتماعی بصورتی که بتوانیم اجرا کنیم برای ما قرار داده نشده باشد؟ یا باید بگوییم مکلف نیستیم یا اگر مکلفیم باید ادله روشنی برای آن داشته باشیم. به همان میزان که در احکام فردی توانایی و امکان اجتهاد وجود دارد در فقه نظام هم باید این امکان و توانایی برای ما قرار داده شده باشد. اگر مکلف نباشیم یعنی فهم آن کار را نداریم. 🔸آیا روش استنباط یعنی اصول فقه موجود کافیست برای چنین استباط؟ لازم است اما کافی نیست. احتیاج به قواعد دیگری داریم که باید به آن اضافه شود تا ما روش استنباط فقه نظام به معنای مذکور را داشته باشیم. @manaatt