eitaa logo
داروخانه معنوی
6.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
128 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - roze - ramazan 1402 - karimi.mp3
2.78M
روضه حضرت رقیه(س) حالا که اومدی، موهامو ببین 🔊 (س)💔 🎙 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
خطبه ۱۶۶ فراز آخر 🎇🎇🎇#خطبه۱۶۶🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🌿علل پيروزي و شكست ملتها اي مردم !اگر دست از ياري حق برنمي
خطبه ۱۶۷ در ابتداي حكومتش 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🌿✨ويژگيهاي قرآن همانا خداوند بزرگ كتابي هدايتگر فرستاد، و نيكي و بدي خير و شر را آشكارا در آن بيان فرمود، پس راه نيكي در پيش گيريد كه هدايت شويد، و از شر و بدي پرهيز كنيد تا در راه راست قرار گيريد. واجبات! واجبات! در انجام واجبات كوتاهي نكنيد تا شما را به بهشت رساند، همانا خداوند چيزهايي را حرام كرده كه ناشناخته نيست، و چيزهايي را حلال كرده كه از عيب خالي است، و در اين ميان حرمت مسلمانان را بر هر حرمتي برتري بخشيد و حفظ حقوق مسلمانان را به وسيله اخلاص و توحيد استوار كرد. 🌿ويژگيهاي مسلماني: پس مسلمان كسي است كه مسلمانان از زبان و دست او آزاري نبينند، مگر آنجا كه حق باشد، و آزار مسلمانان روا نيست جز در آنچه كه واجب باشد. به سوي مرگ كه همگاني است، و فرد فرد شما را از آن گريزي نيست بشتابيد، همانا مردم در پيش روي شما مي روند، و قيامت از پشت سر، شما را مي خواند. سبكبار شويد تا به قافله برسيد كه پيش رفتگان در انتظار بازماندگانند، از خدا بترسيد، و تقوا پيشه كنيد زيرا شما در پيشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا، و شهرها، و خانه ها و حيوانات هستيد خدا را اطاعت كنيد و از فرمان خدا سر باز مداريد، اگر خيري ديديد برگزينيد، و اگر شر و بدي ديديد از آن دوري کنید 💠باهم نهج البلاغه بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
دسترسی آسان به بندهای استغفار هفتادبندی امیرالمومنین (ع) 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🌺صوت و متن بند پانزدهم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ سہ³ بـــــار بگـــــوییم:↓↓↓ صَلَّے اللهُ عَلَیْـــــکَ یا اَباعَبْـــــدِاللهِ یک¹ بـــــار بگـــــوییم:↓↓↓ السَّلامُ عَلَیْـــــکَ یا اَباعَبْـــــدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْـــــکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاته «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس #داستان_واقعی قسمت_هفتم ✍ بخش اول 🌼🌸اعظم تا چشمش افتاد به اونا با سرعت
قسمت_هفتم بخش_دوم 🌼🌸توی خونه سکوت بود و هیچ کس سراغ من نیومد …خودم رفتم تا شاید سر حرف رو باز کنم ….. هادی هنوز همون طور نشسته بود… پیشش روی زمین نشستم و دستشو گرفتم …. ولی اون دستشو کشید و گفت : دیدی چیکار کردی؟ زندگی من نابود شد ، حالا دیگه نمی تونم سرمو تو فامیل بلند کنم همینو می خواستی ؟ دلت خنک شد ؟ گفتم من که به عمه نگفتم به خدا دلم نمی خواد برم خونه ی عمه .. من اونجا چیکار دارم تازه نمی تونم از تو و فرید دور بشم 🌼🌸می خوای به عمه بگم من حالم خوبه و نرم ؟ یک دفعه اعظم اومد جلو و شروع کرد به داد زدن و گفت : دست از سر ما ور دار بسه دیگه فردا میری خودتو لو می دی میندازی گردن حسین دیگه خر بیارو مکافات بار کن نه آقا جان ما رو به خیر و تو رو بسلامت زود باش جمع کن برو به دَرَک………… هادی هم سکوت کرد و این سکوتش روح و روان منو بهم ریخت خیلی برام سخت بود و دردناک چرا که هادی تنها امید من تو زندگی بود …. 🌼🌸دیگه چیزی نگفتم از این که احمقانه فکر کردم اونا ممکنه از رفتن من ناراحت بشن از خودم بیزار شدم …. وسایل من یک چمدون لباس و دو تا کارتون کتاب و یک کارتون هم عکسها و یاد گاری های پدر و مادرم بود …. صبح دیگه مدرسه نرفتم و کارتون ها رو گذاشتم دم در ومنتظر موندم ساعت نه زنگ زدن 🌼🌸 و هادی هم که خونه مونده بود درو باز کرد و اومد وبه من گفت اومدن دنبالت … به همین سردی …ولی من طاقت نیاوردم رفتم بغلش کردم و گفتم : ببخشید اذیتت کردم و فرید رو بوسیدم و راه افتادم …. بعد نگاهی به اعظم کردم ….. ولی اون لبخند پیروز مندانه ای روی لبش بود که آتیشم زد ….با وجود تمام سختیهایی که کشیده بودم رفتن برام سخت بود …. 🌼🌸تا من دم در رسیدم راننده کارتون ها رو گذاشته بود تو ماشین و من با یک چمدون قرمز کوچیک از در اون خونه رفتم بیرون ..به جایی که هیچ شناختی در موردش نداشتم و ازش می ترسیدم . 🌼🌸یک پیرهن سفید با خال های آبی داشتم که همه بهم می گفتن خیلی بهت میاد اونو پوشیدم موهای بلند و صافم رو شونه کردم و ریختم دورم و سعی کردم جوری باشم که مثل بدبخت ها به نظر نیام……. خونه ی عمه تو خیابون شمرون بود در بزرگ و آهنی با صدای زیاد باز شد حیاط خیلی بزرگی بود پر از درخت های سر به فلک کشیده ی سپیدار و بید مجنون….. 🌼🌸ماشین وارد شد …و یک راهرو شن ریزی شده طولانی ما رو به یک ساختمان نسبتا قدیم دو طبقه رسوند ….ولی ماشین پیچید به سمت راست کمی که رفت دست چپ کنار یک حوض گرد و خیلی بزرگ که دور تا دور اون فواره داشت و آب رو بصورت هلالی می ریخت تو حوض نگه داشت و راننده گفت بفرمایید …. قلبم داشت از تو سینه میومد بیرون و گلوم خشک شده بود .. 🌼🌸واقعا ترسیده بودم و دلم می خواست بمیرم و با افراد اون خونه مواجه نشم …..اولین کسی که به استقبالم اومد عمه بود …..من چمدونم رو دستم گرفتم و رفتم تو …. (جایی که وارد شدم یک سالن بزرگ با یک حال سمت راست و یک پذیرایی که با دوتا پله گرد از حال جدا می شد کنار سمت راست حال پله هایی بود که به صورت گرد به طبقه ی بالا می رفت ) عمه در حالیکه که خیلی به نظر خوشحال میومد دستهاشو باز کرد و به من گفت : سلام خوش اومدی عزیز دلم و منو در آغوش گرفت….. ادامه دارد۰۰۰۰ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙🌓 ♨️اهمیت بجا آوردن قضای نمازشب ترک شده 💠رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: 💢 خـداونـد به كسـى كه نـماز شـبِ تـرك شـده را در روز قـضا كـند، افـتخار مى كـند و مـى فرمـايد: 🔅 «اى فـرشـتگان مـن! بنـده مـن قضـاى چيـزى را كه مـن بر او واجـب نـكرده ام بجـا مـى آورد، شاهد باشيد كه من او را آمرزيدم.» 📚بحارالأنوار، ج ۸۷، ص ۲۰۲ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا