eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.7هزار دنبال‌کننده
593 عکس
690 ویدیو
102 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️منصور دوانیقی، سه بار شمشیر کشید تا إمام صادق علیه‌السلام را به شهادت برساند، امّا... در تاریخ آمده است: روزی منصور دوانیقی ملعون، امام صادق علیه‌السلام را توسط شخص نانجیبی به نام «ربیع» به قصر خود کشاند و سه مرتبه شمشیر خود را بلند کرد تا إمام علیه‌السلام را به شهادت برساند اما در هر مرتبه از کار خود منصرف می‌شد و شمشیر را غلاف کرد و در نهایت حضرت را رها کرده و إمام علیه‌السلام از قصر او خارج شدند. ➖ ربیع ملعون، معترضانه به منصور دوانیقی گفت: چرا کار او را نساختی؟! منصور گفت: در هربار که شمشیر کشیدم، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با چهره‌ای غضب‌آلود در مقابل من متمثّل شد و من از ترس، شمشیر را غلاف کردم تا اینکه در بار سوم که شمشیر کشیدم، فَتَمَثَّلَ لِی رَسُولُ اللَّهِ بَاسِطَ ذِرَاعَیْهِ قَدْ تَشَمَّرَ وَ احْمَرَّ وَ عَبَسَ وَ قَطَّبَ حَتَّی کَادَ أَنْ یَضَعَ یَدَهُ عَلَیَّ ▪️رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به‌من نزدیک شد، پنجه‌های خود را گشوده بود و دامن به‌کمر زده و چشمانش قرمز شده بود و نهایت خشم از صورتش آشکارا بود نزدیک بود مرا در پنجه‌های خود بفشارد. 📚مُهَج الدعوات،سیدبن‌طاووس،ص۱۹۲ ✍ آه یا رسول الله... کاش در جای دیگر، در مقابل یک نانجیبی دیگر، نیز متمثّل می‌شدید... در آن ساعت دردناکی که مقاتل نوشته‌اند: ... ثُمّ إنّهُ رَكِبَ عَلىٰ صَدرهِ الشريف، و وَضعَ السيفَ فٖي نَحره، و هَمّ أنْ يَذبحَه، ▪️شمر ملعون وارد گودال قتلگاه شد و بر سینه مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام نشست و شمشیر را کشید و بر گلوی مطهر آن حضرت گذاشت و آمد تا سر مبارک را ذبح کند، فَفتَحَ عَينَيه في وَجهِه فَقالَ لَه الحُسين علیه‌السلام: يَا ويلك مَن أنتَ؟ فَقد إرتَقَيتَ مُرتَقَىٰ عَظيمًا؛ فَطالَ‌ما قَبّلَهُ رسولُ الله ▪️که در این هنگام چشمان سیدالشهداء علیه‌السلام کمی باز شد و با صدای بی‌رمقی به آن ملعون فرمودند: وای بر تو! تو کیستی؟ بر جایگاه بلندی بالا آمده‌ای! آنجایی را که نشسته‌ای، دائماً رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌بوسید... 📚ینابیع الموده، ج۳، ص۸۳ 📚ناسخ‌التواریخ،سیدالشهداء علیه‌السلام، ج۲ ص۳۸۶
◾️ بگذارید از این خانه عبا بردارد پیرمرداست‌و‌خمیده‌ست، عصا بردارد... ⚡️شرحِ مصیبتِ بیرون‌کشاندنِ إمام صادق علیه‌السلام از خانه و دواندنِ آن حضرت در پیِ مرکب... محمد بن ربیع می‌گوید: منصور دوانیقی به پدرم گفت: سراغ جعفربن‌محمد علیهماالسلام برو و بدون اجازه وارد خانه‌اش شو و او را در همان حالي که هست برایم بیاور. ➖پدرم مرا که در میان برادرانم به قساوت و سخت‌دلی شهرت داشتم، صدا کرد و گفت: برو سراغ جعفر بن محمد و از دیوار خانه بالا برو و لازم نیست در خانه را به صدا درآوری تا او خود را آماده کند و وضعش را عوض کند، بلکه به یکباره بر او وارد بشو و او را در همان حالتی که هست، بیاور! ➖من برای انجام این مأموریت راه افتادم. فقط کمی از شب مانده بود. فَأَمَرْتُ بِنَصْبِ السَّلَالِیمِ وَ تَسَلَّقْتُ عَلَیْهِ الْحَائِطَ فَنَزَلْتُ عَلَیْهِ دَارَهُ فَوَجَدْتُهُ قَائِماً یُصَلِّی وَ عَلَیْهِ قَمِیصٌ وَ مِنْدِیلٌ قَدِ ائْتَزَرَ بِهِ ▪️دستور دادم؛ نردبانی را گذاشتند و از دیوار بالا رفتم. امام را در حال نماز دیدم که پیراهنی به تن و قطیفه‌ای به دور کمر داشت. تا سلام نماز را گفت، گفتم: به دستور امیر حرکت کن. امام علیه‌السلام فرمود: دَعْنِی أَدْعُو وَ أَلْبَسُ ثِیَابِی ▪️بگذار دعایم را بخوانم و لباسم (عبا و عمامه) را به تن کنم. گفتم: نه، امکان ندارد. امام علیه السلام فرمود: بگذار تنم را بشویم و تجدید وضو کنم. گفتم : نه؛ نمی شود، معطل نکن ! نباید و نمی گذارم وضع سر و صورتت را عوض نمائی. فَأَخْرَجْتُهُ حَافِیاً حَاسِراً فِی قَمِیصِهِ وَ مِنْدِیلِهِ ▪️پس او را با همان پیراهن و قطیفه با پای برهنه و بدون کفش و در حال خستگی حرکت دادم. فَلَمَّا مَضَی بَعْضُ الطَّرِیقِ ضَعُفَ الشَّیْخُ فَرَحِمْتُهُ ▪️چون مقداری راه آمدیم، نفسش به شماره افتاد و توان دویدن نداشت... دلم به رحم آمد و او را سوار بر اَستر کردم. 📚مُهج الدعوات، ص۱۹۴ 📚بحار الانوار ج٩١ ص٢٨٩ ✍ آه یا حضرت صادق... کاش آن نانجیبانی که عمّه‌های شما را دنبال مرکب می‌دواندند، اندکی هم رحم داشتند... چگونه گریه کنیم بر آن مصیبتی که مقاتل نوشته‌اند: ...اَتَوهُم بِحِبالٍ فَرَبَقُوهُم بِهٰا ▪️تمام اُسرا را در حالی‌که با یک طناب به هم بسته بودند، به سمت کاخ یزید لعین می‌بردند. فكانَ الحَبلُ فيٖ عُنُقِ زَين‌ِالعابدينَ اليٰ زينب‌ و ا‌مّ‌کلثوم و باقي بَناتِ رسولِ الله ▪️یک سر طناب را بر گردن إمام سجاد علیه‌السلام انداخته بودند و سر دیگر طناب را به زینب کبری و حضرت امّ‌کلثوم علیهماالسلام و دیگر دختران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بسته بودند و آنها را می‌کشاندند. و كُلّمٰا قَصَروا عَنِ المَشيِ ض‍َرَبُوهُم ▪️و هرگاه که این زنان و بچه‌ها، توانِ راه‌رفتن نداشتند، آن‌ها را کتک می‌زدند. 📚مقتل الحسین علیه‌السلام،مقرّم، ص۳۱۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5994438283969431267.m4a
1.22M
کرامات امام جعفرالصادق(ع) به نقل از ابوبصير آورده است مى گويد: روزى خدمت امام صادق(ع) نشسته بودم، ناگهان فرمود: اى ابومحمّد! آيا امام خودت را مى شناسى؟ عرض كردم : آرى به خدايى كه جز او خدايى نيست، تويى آن امام، دستم را روى زانوى مقدس آن حضرت نهادم. فرمود: راست گفتى، مى شناسى، از او جدا نشو! گفتم : مايلم نشانى امامت را به من مرحمت كنى، فرمود: اى ابومحمّد پس از شناخت، ديگر نشان لازم نيست. گفتم : براى اين كه به ايمان و يقينم افزوده شود. فرمود: اى ابومحمّد به كوفه كه بر مى گردى خداوند به تو فرزندى به نام عيسى مى دهد و بعد از او پسرى به نام محمّد و پس از او دو دختر خواهد داد؛ بدان كه نام پسران تو در نزد ما در صحيفه جامعه با نام شيعيان ما و نام پدران، مادران، اجداد و نيكان و فرزندانشان تا روز قيامت نوشته شده است، پس امام صحيفه را در آورد، ديدم كاغذى زرد رنگ و مكتوب است. مداح حاج آرمین غلامی @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘 نوحُ‌الأئمه گفت: «نُوحُوا عَلَي الْحُسَينِ»... مرحوم حاج سید مرتضی نُجومی کرمانشاهی - که از علمای برجسته شیعه در عصر حاضر بوده‌اند - در کتاب «فیض قلم» این روایت را از امام صادق عليه‌السلام نقل کرده‌اند که حضرت فرمودند: نُوحُوا عَلَي الْحُسَينِ علیه‌السلام نَوحَ الثَّکْليٰ عَلَي وَلَدِها ▪️ همچون مادرِ بچه مُرده بر إمام حسين عليه‌السلام نوحه کنيد. 📚فیض قلم، ص۵۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 حساب این عده با پیامبر است 📝 🔴از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند : در روز قیامت هنگامی که به حساب شیعیان رسیدگی می‌شود ، پس از ذکر حق خدا و حق امام که بر آنها بخشیده می‌شود ؛ مظالم و حق مردم که بر گردن شیعیان باشد را رسول خدا به صاحب حق ادا خواهد کرد . 🔘خداوند ما را از امت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و شیعیان واقعی اهل بیت او قرار دهد و با آنها محشور کند.🤲 📖بحارالانوار ج۳📖 ‌‌https://eitaa.com/manbarmajma
تعلیم و تعلم از شؤون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلّم به صورت سنّت حسنه آفرینش درآمد. انسان نیز با پذیرش این مسؤولیت، نام خویش را در این گروه و در قالب واژه مقدس «معلم» ثبت کرده است. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد. در جامعه انسانی، اساسی ترین کار، تعلیم و تربیت است و کسی که این رسالت را به دوش می کشد معلم است. معلمی به هر گونه تلاشی که برای هدایت، تکامل و آموزش انسان صورت می گیرد، اطلاق می شود. از همین روست که پیامبران، معلم بشر خوانده می شوند. دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین، همت اساسی آدمی باشد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید. خداوند متعال نیز به عنوان معلم اوّل از خلقت و آموزش انسان در پی هدفی است و آن تربیت جانشین برای خود در کره خاکی است: اِذ قالَ رَبُّکَ للْمَلئِکَةِ إنّی جاعِلٌ فِی الارض خَلیفَةً (بقره:30). آن گاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: می خواهم در زمین خلیفه و جانشین قرار دهم. از این رو، برای تربیت انسانی که شایسته و جانشین خودش باشد، خود در مقام معلم و در نخستین درس به آموختن مطالبی می پردازد که انسان را در مسیر رشد و کمال قرار دهد و آن آموختن رمزهای علم و معرفت است که در قرآن از آن با نام «اسماء الهی» یاد شده است: وَ عَلَّمَ ءَآدَمَ الْأَسمآءَ کُلَّها. (بقره: 31) خداوند همه اسم ها را به آدم آموخت. خواست پروردگار بر این است که بر انسان منّت گذارده و زمین و نعمت هایش و هم چنین پایه های دریافت علوم و دانش ها و ارزش ها و در یک کلمه «اسماء» را در اختیار انسان بگذارد تا او با بهره گیری از آن ها و با پیمودن سیر آفاقی و انفسی به قله تکامل، یعنی به مقام جانشینی الهی برسد. جایگاه و منزلت معلم در قرآن : معلمی در قرآن به عنوان جلوه‏ای از قدرت لا یزال الهی، نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی دانسته شده است و در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیغمبر اکرم (ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است: اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. (علق: 1ـ 5) بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت بخوان ! و پروردگارت کریمترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست. در این آیات خداوند، خود را «معلم» می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است. مقام معلم بودن را خدا، بعد از آفرینش قرارداد. نوعی انسانی را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد.از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است. در جایی دیگر نیز در قرآن کریم خداوند خود را معلم معرفی کرده است . آنجا که می فرماید : و علم الادم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکته فقال انبئونی باسماء هولاء ان کنتم صادقین ( سوره ی بقره آیه ی 31 ) و نامها را به تمامی به آدم بیاموخت .سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت . و گفت : اگر راست می گوئید مرا به نامهای اینها خبر دهید . و باز می فرماید : خلق الانسان ، علمه البیان ( سوره ی الرحمن آیه ی 3 – 4 ) انسان را بیافرید و به او گفتن آموخت . بنا بر این آیات مذکور خداوند امین را معلم انسانها و جهان هستی می داند و این خود نشانگر عظمت و شکوه مقام معلم در قاموس هستی است . دومین معلم، پیامبر اکرم(ص) است که خود فرمود: من معلم برانگیخته شده ام و ائمه اطهار و بزرگان دین نیز هر یک معلمانی برجسته و راهنمایانی بس شایسته بوده اند. آیات قرآن کریم مهمترین ویژگی انبیاء الهی را تعلیم مردم بیان کرده و آن گرامیان را به عنوان معلمان بشر می شناساند و می فرماید: «لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولامن انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین (ال عمران-164) خداوند بر مومنان منت نهاد، هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و برایشان کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.» در عظمت منزلت و مقام معلم همین کافی است که بزرگ ترین معلم جهان بشریت حضرت رسول خاتم(ص) به این ویژگی خود افتخار می کرد . آن حضرت چنان برای معلمان و مقام ارجمند آنان ارزش قائل بود که در دعاهایش می فرمود: «اللهم اغفر للمعلمین
و اطل اعمارهم و بارک لهم فی کسبهم؛ (کشف الخطا، ج1، ص48) خداوندا! معلمان را بیامرز و عمر طولانی به آنان عطا فرما و کسب و کارشان را مبارک گردان!» قرآن در برخی از آیات به جایگاه معلّم اشاره کرده و از آن به بزرگی یاد می کند. جایی به طریق سؤال که می فرماید: قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون یعنی بگو: آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند مساوی هستند؟! (هرگز) این آیه تعریفی است بر اینکه عالمان و جاهلان هرگز مساوی نیستند و اگر فلسفۀ مساوی نبودن عالمان و غیر عالمان را در قرآن جستجو کنیم قرآن می گوید: اوّلا: تنها عالمان هستند که از خداوند خوف و وحشت دارند: انّما یخشی الله من عباده العلماء. ثانیاً: بعضی از مسائلی که در قرآن به طور مثل ذکر شده اند و این مثل را جز عالمان نمی فهمند، آنجایی که می گوید: و تلک الامثال نضربها للناس و ما یعقلها إلا العالمون[6] یعنی اینها مثلهای هستند که ما برای مردم می زنیم و جز عالمان آن را نمی فهمنند. امّا جای دیگر منزلت و جایگاه مؤمن عالم را با مؤمن عادی چند برابر و بزرگ می داند. آنجایی که می فرماید: یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجاتٍ[7] یعنی «خداوند کسانی از شما را که ایمان آورده اند بالا می برد و به کسانی که بهره ای از علم دارند درجات بزرگی می بخشد». و بالاخره در مقام و جایگاه رفیع معلم همین بس که حضرت امیر المومنین علی (ع) می فرمایند : (( من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا )) کسی که به من یک حرف بیاموزد مرا بنده ی خود کرده است . سخنی زیبا از امام صادق علیه السلام ارزش و مقام معلم خوب را روشن می سازد. حضرت می فرماید: «تمامی جنبندگان روی زمین و ماهی های دریا و هر کوچک و بزرگ در زمین و آسمان خدا، برای آموزگار خوب طلب آمرزش می کنند». البته این شرافتها و فضایل برای معلم، زمانی ارزشمند است که بتواند این موهبت الهی را در وجود خود محقق سازد و با تمام وجود در جهت کمال جامعه به تعلیم و تربیت بپردازد. شرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که اولاً با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و ثانیا تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و در این راه به مرحله سوم دینداری راه می یابد و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد. معلم شایسته از دیدگاه قرآن : با توجه به اهمیت مقام و منزلت معلم در قرآن به بررسی برخی از اوصاف معلمین از منظر کلام وحی می پردازیم : نخستین و اساسی ترین نشانه معلم نمونه، برخورداری او از سوز و گداز «انسان سازی» است. تنها عده معدودی از انسان ها هستند که همه وجودشان سرشار از سوز و گداز سازندگی است. این افراد عاشق تربیت هستند. قوی ترین انگیزه در آنها، سوز و شوق انسان سازی است. این افراد، از هدایت فردی به شادی و خرسندی دست می یابند. سوز و گداز، اساسی ترین و ضروری ترین ویژگی معلم نمونه است . انسان ها به طور فطری عاشق کمال هستند و بی اختیار در برابر کمال به خضوع درآمده، جذب آن می گردد. وقتی شاگردی جذب کمالی از کمالات معلم شود، به سوی آن کمال و صاحب کمال کشیده خواهد شد. تغییرات اخلاقی، با گفتار و پند و اندرز صورت نمی پذیرد، بلکه کردار و رفتار انسان هاست که موجب دگرگونی در دیگران می گردد. امام صادق علیه السلام در سخنی ارزشمند می فرماید: «مردم را با اعمال و رفتار خود به خوبی ها دعوت نمایید و توجه داشته باشید که دعوت زبانی، فاقد ارزش و بها است». اما اینگه گفته شده معلمی شغل انبیاست خود بی‌شک نیاز به اسنادی دارد که با نگاهی تقریبا موشکافانه نمایان می‌شود. جایگاه و مقام معلم در آیات متعددی از قرآن کریم ذکر شده است و به نظر می‌رسد معلمی، حرفه‌ای است که خود خداوند متعال به تبیین وظایف آن پرداخته است. 1 – دعوت به توحید : توحید، پایه و اساس دین است. شناخت یگانگی خداوند انسان را به کرنش در برابر مبدأ آفرینش وادار می کند. به زندگی انسان هدف و رنگ و معنا می بخشد. لذا نخستین اصلی است که همه پیامبران الهی در جامعه بشری مطرح نموده اند. در فرهنگ قرآنی، لقمان در مقام معلّمی و تعلیم و تربیت فرزندش، که شاگرد او نیز هست، نخستین اصلی را که بیان می کند، همان توجه به وحدانیت و یکتایی خداست: یا بُنَی لا تُشْرک باللّه اِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ (لقمان: 13) پسرم، برای خدا شریک قرار مده؛ زیرا شرک ستمی بزرگ است. این مسأله بیان می کند که هر کسی که در مقام تعلیم و تربیت قرار می گیرد ـ در هر سطح و رشته ای ـ باید آغاز و انجام آموزش او برای خدا باشد؛ بکوشد تفکر خدا محوری را در ذهن های پاک و بی آلایش شاگردانش بیدار و بارور نماید و روح های بزرگ آنان را
به سوی مبدأ نور به پرواز درآورد که اگر غیر از این باشد، تکلیف شان را به جای نیاورده اند. 2 - خلوص نیت : از دیدگاه کلام وحی، جاودانگی هر عملی نیاز به خلوص نیت دارد و بدون این ویژگی اعمال افراد ارزش واقعی نخواهد داشت:«فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لایشرک بعباده ربه احداً (کهف -110) هر که برای وصول به لطف و رحمت پروردگارش امیدوار است، باید کاری شایسته (با خلوص نیت) انجام دهد، و هیچ کس و هیچ چیز را در عبادت پروردگارش شریک نکند!» «فاعبد الله مخلصا له الدین¤ الالله الدین الخالص (زمر-3) پس خدای را با خلوص نیت درعمل به آئین حق، بندگی کن، هان ای انسان! دین و آئین خالص وپاکیزه از آن خدای متعال و برای او است.» امام صادق (ع) فرمود: ((المعلم لایعلم بالاجر و یقبل الهدیه اذا اهدی الیه؛(وسایل الشیعه، ج 17، ص 156) معلم به خاطر مزد درس نمی دهد، (بلکه برای خدا و با خلوص نیت آموزش می دهد) و هرگاه هدیه ای به او دادند، آن را می پذیرد.)) 3 - صلاحیت علمی و هنر مندی معلم : بدون علم و آگاهی هرگز کاری سامان نمی یابد و دانستن راه و روش تعلیم از اساسی ترین شرط های شغل معلمی است. هنگامی که حضرت موسی (ع) مامور شد که در نزد معلمی به آموزش بپردازد خداوند او را به نزد فردی عالم و آگاه تر از خودش راهنمایی کرد. قرآن در این زمینه می فرماید:«فوجدا عبداً من عبادنا آتیناه رحمه من عندنا و علمناه من لدنا علماً. موسی و همراهش در ادامه سیر علمی خود[ بنده ای از بندگان ما را یافتند که رحمت ]و موهبت عظیمی[ از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.» آری بدون علم و تخصص کافی، هرگز امر تعلیم و تعلم ممکن نخواهد شد. حرفه معلمی هم چنانکه از اسمش پیداست انتقال علم و دانشی است که دروجودش نهفته است. هر کس که بدون کسب صلاحیت لازم بخواهد به امر تعلیم و تعلم بپردازد علاوه بر اینکه موجبات خواری و ذلت خود را فراهم خواهد آورد لطمات جبران ناپذیری نیز به جامعه وارد خواهد کرد. معلم بودن، تنها در انحصار معلومات نیست، بلکه افزون بر معلومات و تخصص، هر معلم باید با هنر معلمی آشنا باشد؛ یعنی بداند چگونه از معلومات خود بهره بگیرد و به عبارت دیگر، با چه زبانی با شاگردان سخن بگوید، چه شیوه هایی را در ارتباط با شاگردان در نظر بگیرد و چگونه با شاگردان ارتباط برقرار سازد. 4 - فروتنی و گذشت : از ویژگی های معلمان موفق، تواضع و گذشت آنان در مقابل خطاهای شاگردان می باشد. عفو و گذشت یک معلم از خطاهای متعلمین می تواند هم شخصیت معلم را در برابر دانش آموزان محبوب و دوست داشتنی جلوه دهد و هم درس عملی خوبی برای آنان باشد. قرآن کریم حضرت یوسف (ع) را به داشتن این صفت پسندیده ستایش نموده و آن را به عنوان یک درس عملی برای تمام انسان ها آموزش می دهد و گفتگوی آن معلم وارسته انسان ها را با برادران خطا کارش اینگونه نقل می کند:«قالوا تالله لقدء اثرک الله علینا و ان کنا لخاطئین؛ برادران گفتند: به خدا سوگند که خداوند تو را بر ما برگزید و برتری داد وحقیقت این است که ما خطا کار بودیم.» یوسف (نیز با بزرگواری تمام)، فرمود:«لاتثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو ارحم الراحمین (یوسف-91) امروز هیچ سرزنشی بر شما نیست، خداوند شما را می آمرزد، و او مهربان ترین مهربانان است.» علی(ع) نیز فرمود:«من تواضع للمتعلمین و ذل للعلماء ساد بعلمه (بحارالانوار، ج 75، ص 6) هر معلمی که بر شاگردانش تواضع و فروتنی کند و در برابر دانشمندان خود را کوچک و پایین دست به حساب آورد، با دانش خود به آقایی می رسد.» 5 - عدالت در بین شاگردان : طلحه بن زید در تفسیر آیه «و لاتصعر خدک للناس» از امام صادق(ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «لیکن الناس فی العلم سواء عندک». یعنی باید همه مردم از لحاظ دریافت های علمی در دیدگاه تو، مساوی و برابر باشند و باید سهم و بهره از علم را به طور مساوی به آنها بپردازی و در میان آنها تبعیض روا نداری. 6 - عطوفت و مهربانی : از نشانه های معلمان شایسته رافت و محبت آنان نسبت به شاگردان خویش است. اگر معلمی در جلسه درس رفتاری خشن، تکبرآمیز و همراه با زور و تهدید در پیش گیرد هرگز در امر تربیت توفیق نخواهد یافت. در مقابل مهرورزی، فروتنی و نرمش وی- در برخورد با شاگردانش- دل و ذهن آنان را به او متمایل کرده و با تمام وجود آموخته های معلم را دریافت خواهند کرد. خداوند این رمز توفیق در امر تعلیم و تربیت را اینگونه به پیامبر خود یادآور می شود: «و اخفض جناحک لمن اتبعک من المومنین(شعراء-215)؛و بال و پر خود را برای مومنانی که از تو پیروی می کنند بگستر [و نسبت به آنان، متواضع و فروتن باش] اساس یادگیری بر مبنای احساس خوشایندی و ناخوشایندی است. اگر آموزش همراه با احساس خوشایندی باشد، پر جاذبه و پایدار خواهد بود و اگر با آن همراه نباشد، ناپایدار خواهد بود. مهم تر
ربانی و عاطفه لازمه شغل معلّمی است. خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّه ِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظَّا غَلیظ الْقَلب لاَنفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ (آل عمران: 159) پس به [برکت] رحمت الهی، با آنان نرم خو] و پر مهر] شدی و اگر تندخو و سخت دل بودی، به یقین از پیرامون تو پراکنده می شدند. 7 - احترام به شخصیت و نام شاگردان : یک معلم کاردان و وظیفه شناس، معمولاراجع به نام و نسب و فامیلی و شهر و احوال و مشخصات دانش آموزان در جلسه درس خود، اطلاعاتی را کسب کرده و از آن در ارائه درس خوب بهره می گیرد، به ویژه آن که اگر آنان را با قشنگ ترین نامشان صدا بزند و محترمانه خطاب کند از توهین و تحقیر آنان بپرهیزد و در تکریم آنان بکوشد؛ در سوره حجرات آمده است: ای کسانی که ایمان آورده اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند!» (حجرات-11) آری، تکریم و خطاب کردن محترمانه، نوعی تجلیل از شخصیت شاگردان است که علاوه بر جذب قلوب آنان، اعتماد به نفس را نیز در وجودشان تقویت می کند و در کمال شخصیتشان موثر است. 8 - عشق به تربیت و گریز از دنیاپرستی : مربی و معلم حقیقی همواره به کار خود عشق می ورزد و هرگز جایگاه مقدس تعلیم و تربیت را وسیله ای برای رسیدن به مطامع دنیوی قرار نمی دهد. البته متولیان امر تربیت باید مسائل و مشکلات دنیوی معلمان را برطرف کنند، اما او خود هرگز رسیدن به زخارف دنیوی را هدف اصلی قرار نمی دهد چرا که می داند خداوند متعال وعده فرموده: «من کان یرید حرث الاخره نزد له فی حرثه و من کان یرید حرث الدنیا نوته منها و ما له فی الاخره من نصیب» (شوری-20) کسی که بهره های آخرت را بخواهد، ما نیز به تلاش های او برکت و افزایش می دهیم و بر محصولش می افزاییم و کسی که فقط بهره دنیا رابطلبد. کمی از آن به او می دهیم اما در آخرت هیچ بهره ای ندارد!» 9 - عامل به گفته ها : امام صادق(ع) در تفسیر آیه «انما یخشی الله من عباده العلماء» فرمود: دانایان و راهنمایان خداشناس و بیمناک از او، عبارت از کسانی هستند که عمل آنها گفتار آنها را تایید نموده و با آن هماهنگی دارد. اگر کردار کسی، گفتار او را تایید نکند و میان کردار و گفتارش ناهماهنگی، مشهود گردد، نمی توان عنوان عالم دانشمند و معلم و مربی جامعه بر او اطلاق کرد. 10 – سعه صدر: تعلیم و تربیت کار آسانی نیست، مسوولیتی دشوار است که هر کس، توان پذیرفتن آن را ندارد. کار آموزش صبر، تحمل و شرح صدر می خواهد؛ شرح صدر، یعنی: «ظرفیت روحی بسیار بلند و تحمل بسیار زیاد» وقتی حضرت موسی علیه السلام مأمور اصلاح و تربیت فرعون شد، احساس کرد که بار بسیار سنگین (امر اصلاح فرعون) بر دوشش نهاده شده. از این رو، چنین از خدا درخواست کرد: رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری؛ وَ یَسِّرلی اَمْری؛ واحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لسانی یَفْقَهوا قَولی (طه: 27 ـ 30) خدایا! به من شرح صدر عنایت کن. کارم را آسان کن؛ از زبان من گره بگشای تا حرف هایم را بفهمند. حضرت موسی علیه السلام برای اصلاح و رویارویی با فرعون به جای لشگر، از خدا شرح صدر می خواهد؛ دلی به وسعت دریا داشته باشد که بتواند در برابر مشکلات بُردبار باشد. نتیجه گیری : ازآیات و روایات به وضوح پیداست که علم وعلم آموزی ، از اهمیت فراوانی برخورداراست تا آنجا که علم را تضمین کننده ی سعادت انسان ها دانسته اند. چه بسا که تنها علما و دانشمندان از خداوند خوف و وحشت دارند. کلامی الهی را بهتر و خوبتر می فهمندو قدرت و عظمت خداوند را بهتر درک می کنند . نکته دیگر که لازم به یادآوری است اینکه خداوند در بعضی از آیات اولین معلّم بشر معرفی شده است و همین طور اولین کسی که قرآن را به پیامبر (ص) آموخت .از این جهت احترام گذاشتن به معلّم و استاد، احترام به خداوند است و بالعکس بی حرمتی نسبت به شخصیت معلم بی احترامی به خداوند بلند مرتبه. اگر انتظار می رود معلمان جامعه شایسته باشند و به وظایف قرآنی خود عمل کنند |پس سزاوار است مورد احترام و تکریم از جانب متعلمین قرار گیرند و حرمت و شأن معلم حفظ شود . .و اما نکته آخر: با توجه به مطالبی که گفته شد آیا وقت آن نرسیده که معلمان و مربیان جامعه به طور جدی تر ، تعلیم و تربیت قرآن مدار را در دل و جان فرزندان این مرز و بوم جا دهند . آیات خدا وند را بر فطرت پاک آنان تلاوت کنند و اساس کار خود را بر مبنای کتاب انسان ساز و آسمانی قرآن قرار دهند تا رسیدن به سرمنزل مقصود وطی راه کمال سهلتر و دست یافتنی تر شود و هدف تعلیم و تربیت محقق
✅ نگاهی به جایگاه رفیع کریمه اهل‌بیت (ع) حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها، دختر امام موسی کاظم علیه‌السلام و خواهر گرامی امام رضا علیه‌السلام بوده که مادر هردو حضرت، خانم نجمه خاتون سلام‌الله علیهاست. ولادت ایشان را روز اول ذی‌القعده سال 173 هجری قمری و رحلت شهادت‌گونه ایشان را دهم ربیع‌الثانی 201 هجری در سن 28 سالگی ذکر کرده‌اند. 🔸 تعدادی از اهالی ری خدمت امام صادق (ع) رسیدند. حضرت فرمود: آفرین بر برادران قمی ما! گفتند: ما اهل ری هستیم؛ نه اهل قم. حضرت سخن خویش را تکرار فرمود و آنان چندین بار گفتند که ما اهل قم نیستیم و حضرت هم چند بار حرف خویش را تکرار کردند. سپس حضرت فرمود: «إِنَ لِلّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَه وَ إِنَ لِلرَّسُولِ (ص) حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَه وَ إِنَ لِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ(ع) حَرَماً وَ هُوَ الْکُوفَهُ وَ إِنَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَهٌ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهَا امْرَأَهٌ مِنْ أَوْلَادِی تُسَمَّی فَاطِمَه فَمَنْ زَارَهَا وَ جَبَتْ لَهُ الْجَنَه؛ خداوند حرمی دارد که مکه است و رسول خدا حرمی دارد که مدینه است و برای امیرالمؤمنین حرمی است که کوفه است و برای ما اهل بیت، حرمی است که آن شهر قم است و به زودی بانویی از اولاد من در آن دفن می‌شود که نامش فاطمه است. پس هر که او را زیارت کند بهشت بر وی واجب می‌شود». راوی می‌گوید این سخن امام صادق (ع) پیش از ولادت حضرت فاطمه معصومه بود. (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ‏57، ص 216) امام رضا علیه‌السلام زیارت با معرفت آن بانو را موجب واجب شدن بهشت برای زائر او بیان کرده‌اند. (ابن قولویه، کامل‌الزیارات، ص 324). 🔸 از جمله کسانی که در کنار دارای مقام عصمت به شفیعه بودنش در روایات و آثار دینی تصریح شده است، فاطمه معصومه (س) است. امام صادق (ع) می‌فرماید: یَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتِیَ الجَنَّهَ بِاَجْمَعِهِمْ؛ یعنی به شفاعت او (فاطمه معصومه س) همه شیعیانم وارد بهشت خواهند شد. (علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج ‏57، ص 228) در زیارت آن حضرت [به دستور امام رضا ع] گفته می‌شود: یا فاطمهُ اشْفَعی لی فِی الجَنَّهِ؛ یعنی ای فاطمه (معصومه)! شفاعت کن در مورد بهشت از من. در بخش دیگری از زیارت آمده است، فَاِنَّ لَکِ عنداللهِ شأناً مِنَ الشَّأنِ؛ ما از تو طلب شفاعت می‌کنیم؛ به سبب این که تو در محضر الهی، دارای شأن و منزلت وصف ناپذیری هستی. 🔸 حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی (ره) به طلاب می‌فرمود: علت آمدن من به قم این بود که پدرم آقاسیدمحمود مرعشی نجفی چهل شب در حرم حضرت علی (ع) بیتوته کرد که آن حضرت را ببیند. شبی (در حال مکاشفه) حضرت را دیده بود که به ایشان می‌فرماید: سیدمحمود! چه می‌خواهی؟ عرض می‌کند: می‌خواهم بدانم قبر فاطمه زهرا (س) کجاست تا آن را زیارت کنم؟ حضرت فرموده بود: من که نمی‌توانم برخلاف وصیتِ آن حضرت قبر او را معلوم کنم. عرض کرد: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه (س) را به فاطمه معصومه (س) عنایت فرموده است. هرکس بخواهد ثواب زیارت حضرت زهرا (س) را درک کند، به زیارت فاطمه معصومه (س) برود. (محمدبیگی، فروغی از کوثر، ص54) 🔸 حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها از دختران امام جعفر صادق علیه‌السلام و او هم از دختران امامان قبل خود که همگی فاطمه نام دارند از حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها نقل می‌کند که ایشان به اهالی سقیفه فرمود: «آیا فرمایش رسول خدا (ص) را در روز غدیر خم فراموش کرده‌اید که فرمود: هرکس من مولای اویم، علی مولای اوست؟ و (آیا فراموش کرده‌اید) دیگر فرمایش آن حضرت را که فرمود: تو برای من همانند ‌هارون برای موسی هستی. (بحرانی، عوالم العلوم، ج 21، ص 353ـ354) 👈 تهیه و تدوین: هیات علمی «جرعه» علیها
♦️ رفتار امام صادق(ع) با زیردست روزی امام صادق(ع) یکی از غلامانش را دنبال کاری فرستاد، او دیر کرد، امام(ع) به سراغ او رفت، دید در جایی دراز کشیده و خوابیده‌است، بالای سرش نشست و بادش می‌زد، تا بیدار شد، آنگاه با کمال ملایمت به غلام فرمود: «فلانی، به خدا تو چنین حقی نداری که هم شب بخوابی و هم روز، بلکه شب از آن خودت است و روزت از برای ما است.» 📚منبع داستان‌های اصول کافی، شیخ کلینی، ص۲۱۶
◾️ امام صادق (ع) و صبر بر مصیبت قتیبه گفته است: خدمت حضرت صادق علیه‌السلام رسیدم تا از فرزند بیمارش عیادت کنم. امام را دَرِ منزل دیدم که به شدّت محزون است. احوال فرزندش را پرسیدم. فرمود: «والله! در همان حال بیمارى است.» بعد از ساعتی، داخل منزل شد و طولی نکشید که برگشت. چهره‌اش افروخته و حزنش برطرف شده بود. تصوّر کردیم فرزندش بهبود یافته است. از احوال کودک جویا شدیم. فرمود: «از دنیا رفت.» عرض کردم: در زمانى که فرزندت زنده بود، محزون بودى، ولى اکنون که از دنیا رفته، حزن شما برطرف شده است! چه گونه است؟ فرمود: «سیره ما اهل بیت، چنین است که قبل از وقوع مصیبت، محزون هستیم، ولى بعد از وقوع آن مصیبت، به امر خدا راضى و تسلیم مى ‏شویم.» 📚منبع بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۷، ص ۴۹
✔️ انفاق و احسان امام صادق(ع) مرد تهیدستی از امام صادق علیه‌السلام کمک خواست. حضرت، به غلام خود فرمود: «چه قدر پول نزد تو موجود است؟» عرض کرد: چهار صد درهم فرمود: «این پول را به این مرد بده.» غلام، مجموع چهارصد درهم را به مرد فقیر داد. او پول را گرفت و تشکّر کرد و رفت. امام به غلام خود فرمود: «او را برگردان.» غلام عرض کرد: شما عطاى خود را کردى، دیگر براى چه برگردد؟ فرمود: رسول خدا صلی‌الله‌علیه ‌و آله فرمود: «بهترین صدقه، آن است که فقیر بى نیاز شود و ما او را بی‌نیاز نکردیم.» آن گاه، انگشتر خود را به مرد فقیر داد و فرمود: «ارزش این انگشتر، ده هزار درهم است. هرگاه محتاج شدى، آن را بفروش و در زندگى صرف کن.» 📚منبع بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۷، ص ۶۱