#اسارت
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
◾ وقتیکه حضرت سکینه از قافله جا میماند و زینب کبری «سلاماللّهعلیهما» با پای برهنه به دنبالش میرود...
⚡️فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» در نیمههای شب سَر دختر یتیم امام حسین علیهالسلام را به دامن میگیرد...
در نقلها آمده است:
شبی از شبهایی که قافله در راه شام بود، حضرت سکینه عليها السّلام به یاد پدر و درد اسارت و غم های دلش، گریه زیادی کرد و صدای او به گریه بلند شد.
🩸شتربان او وقتی که دید گریهاش تمامی ندارد، گفت:
اُسكُتي يا جارِيَة! فقد أذَّيتِني بِبُكائِكِ
▪️ای کنیزک! ساکت شو! مرا با گریهات آزار میدهی.
اما حضرت سکینه علیهاالسلام گریهاش تمام نشد بلکه چنان نالهای کشید که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود.
آن شتربان ملعون گفت:
ای دختر خارجی! ساکت شو دیگر!
حضرت سکینه عليها السّلام با شنیدن این جمله حالش دگرگون شد و با ناله گفت:
ای وای من! آه ای پدرم! تو را از روی ظلم و جور کشتند و حالا تو را خارجی هم میخوانند!؟
فَغَضَبَ اللَّعينُ مِن قَولِها، و أخَذَ بِيَدِها، و جَذَبَها و رَمَىٰ بِها عَلىٰ الْأرضِ فَلَمَّا سَقَطَتْ غُشِيَ عَلَيْها.
▪️آن شتربان دیگر به غضب آمد و دست آن مخدّره را گرفت و از روی شتر کشید و آن بانوی مظلومه را محکم به زمین زد و حضرت سکینه عليها السّلام بيهوش شد.
🩸وقتی که به هوش آمد، همه رفته بودند و اثری از قافله نبود. با پای برهنه در تاریکی شب راه افتاد. گاهی مینشست و گاهی بلند میشد و گاهی پدر و گاهی عمهاش را صدا میزد. ساعتی از شب را همینگونه سپری کرد و باز اثری از قافله ندید و بيهوش روی زمین افتاد.
🩸در همين ساعت بود که ديدند نیزهای که سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام بر آن بود، در زمین فرو رفت و هرچه حامل آن نیزه و لشکریان دیگر تلاش کردند تا آن رابیرون بیاورند، نتوانستند.
خبر به عمر سعد لعين رسيد و او گفت:
از علي بن الحسین علیهماالسلام سؤال کنید؛ آنان سراغ امام سجاد علیه السلام رفتند و قضیه را بازگو کردند.
🩸حضرت فرمودند:
بروید به عمه جانم زينب کبری عليهاالسلام بگویید دنبال بچه ها بگردد؛ شاید کودکی در دل شب گمشده باشد.
خبر به زینب کبری علیها السلام دادند و آن بانو تک تک اطفال را صدا زد اما تا اینکه صدا زد: دخترم! سکینه! کجایی؟ جوابی نشنید.
فَرَمَتْ زينبُ بِنَفسِها مِن عَلىٰ ظَهرِ النَّاقَةِ، و جَعَلَتْ تُنادِي: وا غُربَتاهُ! وا ضَيعَتاهُ! وا رِجالاهُ! وا حُسيناهُ، بُنَيَّة سكينةُ، في أيِّ أرضٍ طَرَحوكِ، و في أيِّ وادٍ ضَيَعوكِ!
▪️پس از همان بالای نافه، خودش را بر زمین انداخت و ناله سر میداد: وا غربتاه! وا ضيعتاه! وا رجالاه! وا حسيناه؛ دخترم سکینه! در کدام وادی و بیابان تو را انداخته و رها کرده اند.
فَرَجَعَتْ إلىٰ وَراءِ الْقافِلَةِ، و هِيَ تَعدو في الْبَراري حافِيَةً و الشَّوكُ تَدخُلُ في رِجلَيْها، و تَصرُخُ، و تُنادِي
▪️آن بانو با پای برهنه به عقب قافله رفت و خارهای بیابان در پای او میرفت و آن حضرت ناله سر میداد و سکینه خاتون را صدا میزد.
همین گونه در عقب قافله رفت تا اینکه یک سیاهی نمایان شد. زینب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و دیدند که یک خانمی روی ریگ و رمل بیابان نشسته و سر حضرت سکینه سلاماللهعلیها را به دامن گرفته است و گریه میکند.
🩸زينب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و فرمودند: شما کیستید که بر یتیمان ما ترحم میکنید؟ آن بانو ، رو به زينب کبری عليهاالسلام کردند و فرمودند:
بُنيَّةَ زينبُ! أنا اُمُّكِ فاطمةُ الزَّهراءِ أظَنَنتِ إنِّي أغفُلُ عَن أيتامِ وَلَدِي!
▪️دخترم زينب! منم مادرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها»؛ تو گمان میکنی من از حال یتیمان پسرم غافل میشوم!؟
📚معالي السّبطين، ج۲ ص۱۳۶
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
#اسارت
◾️هیچ یک از ما باقی نماند، جز اینکه خاری، پای او را به درد آورد...
در نقلی آمده است:
یکی از فرماندهان لشکر فاسقینی که أسرای آل الله را به سمت شام میبرند، ملعونی به نام «زجر بن قیس» حرامزاده بود.
وقتی که کاروان به بیابانی رسید که آن صحرا پُر از خار و سنگ و درخت بود، آن نانجیب دستور داد تا اسیران را با سرعت حرکت دهند؛ کاروان از آن وادی چنان با سرعت حرکت کرد، که شترانی که آبستن بودند، از سختی راه زاییدند و خار به پای تمام مرکب ها رفت.
🩸طبق این نقل، در اینجا بود که امام سجاد علیهالسلام فرمودند:
فَلَم یَبقَ واحدٌ مِنّا أهلَ البیت ِإلّا أصابَهُ أَلَمُ الشَوک
▪️همانا از ما اهلبیت «علیهمالسلام» کسی باقی نماند جز اینکه خاری پای او را به درد آورد.
📚بحرالمصائب ج ۷ ص ۲۶۰
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
4_5942523768722165960.mp3
2.36M
🏴ویژه #اربعین حسینی
♨️اربعین، اوج مجاهدت همراه با تببین و توضيح
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙رهبر معظم انقلاب
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
#اصحاب_الحسین_علیهالسلام 12
#با_حسین_علیه_السلام 387
#با_محرم 150
🔵⚪️ بیستممحرم دفنبدن مبارک #حضرت_جون_علیهالسلام
.
👈🏼👈🏼 در روز بیستم محرم جمعى ازبنى اسد بدن جناب جون راپيدا كردند درحالى كه #صورتش_نورانى وبدنش معطر بود و او رادفن كردند.
و ازجهتی که اراده خدا چنین بوده که شهداء کربلا را امام سجاد علیهالسلام نماز بخوانند ودفن بفرمایند.
بنابه قاعده برای دفن این شهید نیز امام به کربلا آمدند همانطور که در #دوازدهم آمده بودند.
🔸جناب جون را اميرالمؤمنين عليهالسلام به ۱۵۰دينار خريد و به ابوذر بخشيد. او با حضرت ابوذر به #ربذه رفت و بعداز جناب ابوذر به مدينه مراجعت كرد ودر خدمت اميرالمؤمنين و سپس در محضر امام مجتبى عليهماالسلام و بعد درخدمت سیدالشهداء بود تا با کاروان حضرت به كربلا آمد.
🔸هنگامى كه جنگ در عاشورا شدت گرفت او خدمت امام حسين عليه السلام آمد وبراى #ميدان رفتن اجازه خواست.
امام فرمودند: دراين سفر به #عافيت وسلامتى همراه ما بودى! اكنون خويشتن را بخاطر ما مبتلا مساز.
جون خود رابر قدمهاى مبارک امام حسين عليهالسلام انداخت وبوسيد وگفت: اى پسر رسول خدا، هنگامى كه شما در #راحتى وآسايش بوديد من #كاسه_ليس شمابودم، وحال كه به بلا گرفتار هستيد شمارا رها كنم؟
آقاى من، #بوى من بد است وشرافت خانوادگى هم ندارم ونيز رنگ من #سياه است.
#يااباعبدالله لطف فرموده مرا بهشتى نمائيد تا بويم خوش و #شرافت_خانوادگى بدست آورم و روسفيد شوم. من ازشما جدا نمیشوم تاخون سياه من باخون شما خانواده #مخلوط گردد.
جون میگفت و گريه میكرد بحدى كه امام حسين عليه السلام گريستند واجازه فرمودند.
🔸 با آنكه پيرمردى ۹۰ساله بود، ولى بچهها درحرم بااو انس فراوانى داشتند. به كنار خيمهها براى خداحافظى و طلب حلاليت آمد، ولی صداى گريه اطفال بلند شد و اطراف اورا گرفتند. وداعی #شبیه به #وداع خود ارباب شد. هريک رابه زبانى ساكت كرد وبه خيمهها فرستاد ومانند شيرى #غضبناک روى به آن قوم ناپاک كرد.
جنگ نمايانى نمود و عدهای را بدرک واصل کرد.
تاآنكه اطراف اورا گرفتند و زخمهاى فراوانى به او زدند. هنگامى كه روى زمين افتاد، امام حسين عليهالسلام سراو را به دامن گرفت وبلند بلند گريست، ودست مبارک برسر وصورت جون كشيد وفرمود: "اللهم بيّض #وجهه و طيّب #ريحه و احشره مع محمد و #آل_محمد عليهم السلام"
بارالها رويش راسفيد و بويش راخوش فرما و باخاندان عصمت محشورش نما.
🔸 ازبركت دعاى حضرت روى #غلام مانند ماه تمام درخشيد وبوى عطر ازپیکرش بلند شد. چنانكه وقتى بدن اورا بعد از ۱۰روز پيدا كردند صورتش منور و بويش معطر بود.
📚 منابع:
منتخب التواريخ ص۳۱۱
وسيلةالدارين ص۱۱۵
@majmaozakerine
3FilesMerged_۲۰۲۴۰۷۲۵_۰۰۱۲۱۹.mp3
19.14M
❤️🔥روضه برای امشب (شب جمعه)
روضه حضرت
علی اصغر عليه السلام 🩸
لطفا با حال خوش
و با هندزفری گوش کنین😭
ثوابش برسه
به همه حق داران
خصوصا شهدا✨
همه رفقام که
مرحوم شدند💔😭
خاصه ابوالفضل آقامحمدی.
صادق دهقانی تفتی که خودم
تو حرم
بالاسرش روضه وداع خوندم😭
و همه نوکران و مبلغین
مکتب سید الشهدا علیه السلام
اینو نوشتم بمونه
یه روز ما هم نبودیم
ان شاءالله یادمون کنید😭
التماس دعا 🤲🏻
"قسمتی از روضه شب هفتم"
متن مکتوب روضه
جهت استفاده مبلغین:
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
کرامات و معجزات حضرت رقیه (س) · جدید ۱۴۰۳ -❤️ گهر
https://gahar.ir/%D9%85%D8%B9%D8%AC%D8%B2%D8%A7%D8%AA-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B1%D9%82%DB%8C%D9%87/#5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا جسم بعضی ها در قبر سالم می ماند؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درساخلاق
🎙 حجتالاسلام علوی تهرانی
💢از دعا خسته نشید!!
🔸کوتاه و شنیدنی👌
✿ ⃟ ⃟ #محرم
✿ ⃟ ⃟ #امام_حسین