eitaa logo
مَنِ او
6 دنبال‌کننده
5 عکس
2 ویدیو
14 فایل
مراقب «مَنْ» باشید چرا که مَنِ اوست🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد از خشم ز هر چشم روان چشمه ی آب است گل نیست ولی شهر پر از عطر گلاب است سوزانده اگر حادثه پروانه ی ما را لرزانده اگر بار غمی شانه ی ما را در فطرت یاران علی علیه السلام دوست بدی نیست جز خون شجاعانه ی حجر بن عدی نیست از مرگ چه باکی است در این راه حسینی از مرگ نترسیم که فرمود خمینی رحمة الله علیه ما را بکشید ای دلتان زارتر از پیش بیدار شود ملت و بیدارتر از پیش وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد باید که در این توطئه توبیخ شود خصم درسی بدهیم عبرت تاریخ شود خصم ای شب زدگان از صف خورشید بترسید از سایه ی خود نیز بترسید بترسید این راه که بی رهرو دگر نیست بدانید دوران بزن در رو دگر نیست بدانید در فکر پناهید به دنبال سرابید در کل جهان منطقه ی امن نیابید هر گوشه ی این خاک کنون حادثه خیز است چون از سوی ما هر چه گزینه روی میز است وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد چون لشکر مختار همه منتقمانیم ایرانیه پر جاذبه مانند کیانیم برخیز و برو خصم که بغداد خراب است چون لشکری از منتقمان پا به رکاب است تهدید شدی خصم برو از چه نشستی در راه سلیمانی ما نیست شکستی حق داری اگر خصم از ما بهراسی در حمله ی ما راه فراری نشناسی امداد خدا طبق شواهد شده حتمی پیروزی مردان مجاهد شده حتمی از خون سلیمانیه سردار به زودی برچیده شود دولت خونخوار سعودی دیدیم اگرچه همه بی دینیشان را بر خاک بمالیم همه بینیشان را وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد از دیده ی سردار گل صاعقه سر زد یک لنگه ی کفشی به سر خصم بی ارزد هیهات که پیروز شود دشمن اسلام در جبهه ی بحرین و عراق و یمن و شام ما قدرت حقیم تل آویو ضعیف است ما نیروی قدسیم و هدف قدس شریف است بگشوده روی ما نه زنگاه تو ای قدس از کرب و بلا می گذرد راه تو ای قدس آه ای حرم محترم قدس می آییم در هیبت قاسم قسم ای قدس می آییم ما پیرو زهرا سلام الله علیها و علی علیه السلام در پی نوریم ما منتظر مهدیشان وقت ظهوریم در روز ظهورش چه شگفت است مراسم چون همره مهدی است ابو مهدی و قاسم سردار به همراهیه آن یار می آید ای اهل حرم میر و علمدار می آید وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد
رهبر جمهوری اسلامی ایران در این نامه نسبت به مرگ کمونیسم هشدار داد و گفت:[۱] جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی، و با مادیت نمی‌توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسی‌ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد. وی از رهبر شوروی خواست به سیاست مذهب ستیزی خاتمه دهد و نسبت به اسلام مطالعاتی انجام دهد. وی در این نامه به برخی اندیشه‌های فلاسفه و عرفای مسلمان اشاره می‌کند: اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینه‌ها تحقیق کنید، می‌توانید دستور دهید که صاحبان این‌گونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب در این زمینه، به نوشته‌های فارابی و بوعلی‌سینا ـ رحمت‌الله علیهما ـ در حکمت مشاء مراجعه کنند،.... و نیز به کتابهای سهروردی ـ رحمت‌الله علیه ـ در حکمت اشراق مراجعه نموده، و برای جنابعالی شرح کنند که جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صرف که منزه از حس می‌باشد نیازمند است؛ و ادراک شهودی ذات انسان از حقیقت خویش مبری از پدیده حسی است. از استادان بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتألهین ـ رضوان‌الله تعالی علیه و حشره‌الله مع‌النبیین والصالحین ـ مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده؛ و هرگونه اندیشه از ماده منزه‌است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد… و از کتب عرفا و بخصوص محیی‌الدین ابن‌ عربی نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این‌گونه مسائل قویا دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد. [۴][۵] روح‌الله خمینی همچنین در نامه خطاب به گورباچف متذکر شد: آقای گورباچف وقتی از گلدسته‌های مساجد بعضی از جمهوری‌های شما پس از هفتاد سال بانگ «الله اکبر» و شهادت به رسالت ختمی مرتبت - صلی الله و علیه و آله و سلم - به گوش رسید، تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص) را از شوق به گریه انداخت؛ لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهان بینی مادی و الهی بیندیشید. مادیون معیار شناخت در جهان بینی خویش را «حس» دانسته و چیزی را که محسوس نباشد از قلمرو علم بیرون می‌دانند و هستی را همتای ماده دانسته و چیزی را که ماده ندارد موجود نمی‌دانند. قهراً جهان غیب مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قیامت را یکسره افسانه می‌دانند در حالیکه معیار شناخت در جهان بینی الهی اعم از «حس و عقل» می‌باشد و چیزی که معقول باشد داخل در قلمرو علم می‌باشد گرچه محسوس نباشد لذا هستی اعم از غیب و شهادت است و چیزی که ماده ندارد می‌تواند موجود باشد و همان‌طور که موجود مادی به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسی نیز شناخت عقلی متکی است. [۶] او در بخشی دیگر از نامه دربارهٔ تغییرات حزبی در شوروی افزوده بود: هر چند ممکن است حیطه تفکر و تصمیمات جدید شما تنها روشی برای حل معضلات حزبی و در کنار آن حل پاره‌ای از مشکلات مردمتان باشد، ولی به همین اندازه هم شهامت تجدیدنظر در مورد مکتبی که سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود قابل ستایش است. — http://www.bbc.com/persian/iran/2011/12/111225_l23_fall_soviet_union_20th_anniversary_aar.shtml خمینی در این نامه به گورباچف هشدار داده بود که مبادا این تغییرات را به سوی فروریختن نظام بسته شوروی و به روشنی به سوی غربی شدن پیش ببرد: «مشکل اصلی کشور شما مساله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست.» پیام سید روح‌الله خمینی و پیش‌بینی سقوط شوروی ۳ سال پیش از رویداد این واقعه و اندکی پس از پایان جنگ ایران و عراق بود.
تو شناخت آدمها صدای رفتارها خیلی بلندتر از صدای حرفهاست.... من همیشه به اون آیه ی قرآن فکر میکنم که به انسان ها میگه: چرا هجرت نکردید؟ مگه زمین خدا وسیع نبود؟ شاید اون دنیا، درباره ازدواج هم همینو بهت بگن..‌.بگن یه شیوه ی ازدواج تو زمانه ی تو این بود! چرا هیچ تلاشی نکردی؟ چرا نشستی یه گوشه و گفتی قسمته! من کاری نمیکنم! هرچی خدا بخواد! ممکنه همه جا فرم پر کنی و بازم موردی برات نباشه، ولی حداقلی ترین فایده اش اینه که بعدا شرمنده ی خودت نیستی! میگی من کاری که باید میکردم رو کردم، باقیش دست خداست.‌‌.‌.
‌ یاد باد آن روزگاران یاد باد🍃 امام موسی بن جعفر(علیه‌السلام):💚 هرکه در روز جمعه وقتی که ناشتاست یک انار بخورد تا چهل روز دل او را نورانی گرداند؛ و اگر دو انار بخورد تا هشتاد روز و اگر سه انار تا صدوبیست روز، وسوسه شیطان را از او دور کند؛ و هرکس وسوسه شیطان از او دور شود نافرمانی خدا نکند و هرکه نافرمانی خدا نکند وارد بهشت شود.
هدایت شده از محبین
تا روح تو چون شعاعی از نور به شمس وجود حق اتصال یابد.
من البين ياحسين من زغري وشاب الراس واي از دست جدا؛ اي حسين! از غمت در کودکي موي سرم سفيد شد. تانيت ناديت ليش تأخر عباس؟ انتظار کشيدم؛ فرياد برآوردم؛ چرا عباس دير کرد؟ ريته يـمي .. يـجلي همي .. وينه عمي کاش پيش من مي ماند و غم مرا برطرف مي ساخت؛ عمويم کجاست؟ ليش تأخر عباس؟ چرا عباس دير کرد؟