سلام سلامت باشید
بلی:)
ببینید توسل یعنی (دست به دامان شدن) و این با گفتگوی خودمونی باهاشون امکان پذیره
و همونطوری که روایات رو هم گذاشتم دیدید که خود ائمه و بزرگان هم میگن شما با اهلبیت حرف بزنید و اونا میشنون و رسیدگی هم میکنن به مشکلات و خواسته ها و خلاصه دارن هواتونو.. خواسته تون رو اگر به صلاحتون باشه عنایت میکنن
حالا دعاهایی هم داریم مثل دعای توسل، که چون عبارات بر طبق آداب نوشته شده و این ادعیه رو خود ائمه به ما یاد دادن، خوبه که از اون طریقی که خودشون یاد دادن و با همون عباراتی که خودشون تعلیم دادن باهاشون ارتباط بگیریم
اما اگر خوندن عبارات عربی باعث میشه نتونید اونجوری دلی وصل بشید خب با زبان خودتون باهاشون حرف بزنید
یک سری آداب رو هم بالاتر گفتم مثلا رو به قبله نشستن، خلوت کردن، وضو گرفتن، با صلوات شروع کردن، سلام دادن و اظهار ادب و اینها
ولی بازم به این معنا نیست که بدون این مقدمات نمیشه توسل داشت
توسل صرفا ارتباط گرفتن قبلی باهاشونه و اونا که میگم هم فقط شرط ادبه نه شرط توجه اونها
بهترین حالت اینه که علاوه بر رعایت آداب، ادعیه خونده بشه و خودتون هم دلی وصل بشید با زبان خودتون باهاشون صحبت کنید
مـنِ روشــن
سلام سلامت باشید بلی:) ببینید توسل یعنی (دست به دامان شدن) و این با گفتگوی خودمونی باهاشون امکان پذی
مناجات ها هم همینطوره
اصل مناجات یعنی (راز و نیاز کردن با خدا)
یعنی نجوا کردن
این یعنی همون دلی حرف زدن با خدا
اما ما مثلا میریم دعای کمیل رو میخونیم.. چرا؟ چون دوست داریم مثل امیرالمومنین که بنده ی خوب خداست، با خدا حرف بزنیم:)
تمام ادعیه و مناجات ها همینطورن... فقط یه پیشنهادن که آدم قشنگ تر حرف بزنه
مثلا صحیفه سجاده رو چک کنید، مناجات خمسه عشر
پونزده تا مناجاته هر کدوم یه عنوان داره.. مناجات الراجین، مناجات الخائفین، مناجات التائبین..
مثلا همین مناجات التائبین، یعنی مناجات توبه کنندگان.. خب آدم نمیتونه خودش با خدا حرف بزنه و توبه کنه؟ چرا میتونه! اما این عبارات قشنگ تر و کامل ترن
معمولا آدم کنار درد و دل کردن خودش با خدا، یکم هم به روش اهل بیت میره در خونه خدا... هم خود آدم حرف زدن با خدا رو یاد میگیره، هم قشنگ تره مثل ائمه با خدا حرف بزنیم...
البته بازم میگم... مهم و اصل اون اتصال دلیه هست! پس بهتره جااایگزین نکنیم.. با زبان خودتون هم با خدا حرف بزنید..
مناجات فقط گفتن حاجات نیست... درد دله...
ما وقتی اسم مناجات میاد یاد دعاها میفتیم
در صورتی که ما خودمون هم میتونیم تو خلوت خودمون با خدا مناجات کنیم
ولی چی باعث میشه که اون لذتی که از اون نوشته های عربی میبریم، از حرفای خودمون نبریم؟ یه لذتی که بعد از مناجات انگار حس میکنیم حقیرتر شدیم ولی این قدر قلبمون تر و تازه شده انگار نیروی جدیدی گرفتیم
چیزی که توی دعا هست اینه که قبل از هر چیزی حمد و ثنای خدا رو میگه
جدا از آداب دعا که ثنای الهیه، چیزی که به ما حس بهتری میده مرور کردن و یاد آوری کردن صفات خداست
تا حالا فکر کردید چرا با نام بردن اسما خدا اشکامون میریزه؟ چون همه چیز توی همون صفاته.. وقتی میگه ستار العیوب یاد گناهای خودمون و مهربونی خدا میفتیم
وقتی میگه قدیم الاحسان.... سکوت:)
بعد که صفات رو گفت شروع میکنه به معرفی یه بنده ی خطا کار..
یه چیز جالب اینجاست که بعد از این تضاد میاد میگه خدا کسیه که من از اون به خودش فرار میکنم
اون کسیه که منو میپذیره
اون کسیه که توبه کننده ها رو دوست داره...
قشنگ داره بدی من و خوبی خودش رو با هم مَچ میکنه
بعد از دعا قشنگ حس میکنی همش تو بغل خدایی.. حتی وقتی خیلی بدی و داری گناه میکنی
وقتی حمد و ثنای خدا باشه، دله آدم آروم میگیره به همچین پشتوانه ای
دیگه بعضی وقتا آدم به این فکر نمیکنه که بخواد درد و دل کنه
خدا همه جا باهامه، حرفامو میشنوه، پشتمه، هوامو داره...
همین باعث میشه که آدم بعد از مناجات خیلی حسه خوبی داشته باشه
حس پوچ بودن مقابل خدا و در عین حال حس غنی بودن از لحاظ داشتن یه همچین خدایی، و داشتن یه عالمه حس های خوب و معنوی
خیلیامون بعد از مناجات تا یه مدت کوتاهی این حس ها رو داریم...
اینم به خاطر محیط اطرافه
روح ما با گناه سریع تأثیر میگیره.. چه از خودمون چه از دیگران. همین باعث میشه که اون حس ها رو از دست بدیم و برامون کمرنگ بشه
یه مدت کوتاهی روح به اون فضای معنوی عادت داره و ما تمایل به گناه نداریم
ولی کم کم این حالت از بین میره بخاطر تاثیرات منفی...
من فکر میکنم این که ما مدام حال مناجات نداریم،
این که همش تمایل نداریم به این درد و دل ها، اینه که تعلقات ما به دنیا زیاده...
منه نوعی وقتی اطرافم و دنیای خودم رو خیلی دوست دارم و نیازی حس نمیکنم، و حس نمیکنم که نیاز دارم با معنویات ارتباط داشته باشم، دیگه خیلی حال و هوای مناجات ندارم
چون سرم گرم زندگی و دنیاست
اگه من بدونم که همه چیزم از خداست، همه چیزم دست اماممه، دلم میخاد همیشه باهاشون توسل و اتصال داشته باشم
ولی مدام فراموش میکنیم
فراموش میکنیم که نباید این قدر تعلقاتمون به دنیا زیاد بشه
توسل دائمی و به یاد بودنِ مدام، باعث میشه که کم تر فراموش کنیم این چیزا رو
و روح کم کم عادت میکنه به وصل بودن به جاهای دیگه...
مـنِ روشــن
سلام سلامت باشید بلی:) ببینید توسل یعنی (دست به دامان شدن) و این با گفتگوی خودمونی باهاشون امکان پذی
از اینجا شروع کنید بخونید :))
#آبـےِ_روشـن