🌹سادات🌹:
#خاطره۳۰۹
دوتا از پسرای فامیل که داداش هستن یکیشون ۱۵ساله و اون یکی ۱۷سالشه متاستفانه نماز نمیخونن فقط کوچیکه اعتکاف شرکت میکنه و اگه مشهد برن نمازشونو میخونن😁 چون محرمم هستن راحت هستم باهاشون و با شوخی بهشون تذکر میدادم حتی پارسال گفتم چله نماز بگیرین و ....بزرگیه تا دوروز میخوند ولی متاستفانه من درگیر کارم شدم اینم ول کرد😒😒اعصابم خورد شده.چند باری هم همینجوری بهشون گفتم و الان جدی تر شدم.پیششون اگه باشم و وقت نماز باشه چند باری با اشاره فهموندم که نماز بخونن ولی انگار نه انگار😒چند روزی هست حالا با روی خوش بهشون میگم که نماز بخونن یا دست بزرگیه رو گرفتم که باهم وضو بگیریم ولی نمیاد دیگه چند باری که تذکر دادم صداشون در اومده بزرگیه با خنده میگه ولم کن دیوونم کردی 😁کوچیکه هم فهمیده اموزش امر و نهی شرکت کردم بیشتر حرصش گرفته برگشته میگه تا دوروز پیش نمیدونستی امر به معروف چیه 😉یا میگه گوشیتو میشکنم که دیگه اموزش نبینی😕و میگه یه بار گفتی بسه ثواب کردی دیگه نگو😢😢😁
نمیدونم چیکار کنم به تذکرم ادامه بدم یا راه دیگه ای در پیش بگیرم؟؟دوستاشونم اونایی که میشناسم تقریبا مثل خودشونن نمیشه ازشون کمک بگیرم چند تا دوست خوبن دارن که من نمیبینمشون ولی شمارشونو دارم نمیدونم درسته ازشون کمک بخوام یا نه😒
zahra riazi:
سلام #خاطره #۳۱۰
توی اتوبوس به یک خانمی که یه هودی کوتاه پوشیده بود با شلوار خیلی کوتاه تذکر دادم که شلوار بلندتر بپوشید. گفت پول ندارم، گفتم همون پولی که دادید برای این شلوار رو میتونستید یه بلندتر بگیرید و گفت ندارم و گفتم پول برای کارهای دیگه دارید برای شلوار ندارید؟ و اشاره کردم به پیرسینگ ابروش و ...
از صدای پسرونش حس کردم ترنس هست
یه خانومی هم بهش ایراد گرفت اگه ترنس هستی پیاده شو و کل اتوبوس رو بحث امر به معروف و اشتباه یا درست بودنش گرفت😅🤦♀
با ترنس ها باید چیکار کرد!؟؟!؟
#خاطره295
امشب رفته بودم یکی از خونه سنتیهای شهرمون دیدم چه اوضاعی داره قلیون گذاشتن وقسمتی که انتخاب کردیم برا نشستن روبرومون دوتاخانم بودن که داشتن قلیون میکشیدن
یکی از مهماندارهای اومد خیرمقدم گفت و منوبهمون داد بهش گفتم خسته نباشید گفتم خیلی محیط آلوده شده به بوی قلیان
لطفن متذکر بشید به دوستان که جمع کنن
گف ما خودمون داریم
منم با تعجب گفتم خودتون؟
گف اره
گفتم مگه ممنوع نیست؟
گف نه
گفتم ینی شما مجازی توی مکان عمومی قلیان بذارید ؟
گف اره ولی با 😬وتردید
گفتم ینی مجوز دارید؟
گف بله
گفتم دقیقن ازکجا؟
گف خانم مردم درخواست میکنن براشون میاریم گفتم وقتی ممنوع هست چرا اصلا میارید گف حتمن حرفتونابه مسئول میگم
گفتم حتمن بگو چون من پیگیر اینجامیشم
واومدم داخل
وبعد از نشستن بخاطر بوی بد قلیون ازاونجا اومدیم بیرون
وقبل ازخروجمون یکی ازمردها فرستادم که به پذیرش بگه بخاطر وجود قلیان ازمحضرشون مرخص میشیم
#خاطره ۳۱۴
چند امر به معروف طی هفته گذشته:
۱_توی نماز خونه محل کارم که با یه در شیشه ای به محوطه بیرونی راه داره دیدم یه خانم مانتویی نمازش رو که تموم کرد، کیف آرایشی رو باز کرد شروع کرد به آرایش کردن . رفتم طرفش گفتم خانم گل، شما که این قدر خوبی که نماز می خونی نمی خوای نمازت قبول بشه؟ گفت چطور مگه؟گفتم با آرایش کردنت داری نمازت رو ضایع می کنی. گفت چه ربطی داره؟ گفتم معصیت خدارو داری می کنی.دستش شل شد. مکث کرد. من هم رفتم نماز بخونم ، اما اون به کارش ادامه داد. تا نمازم تموم بشه اون رفته بود، نشد براش توضیح بیشتری بدم.
۲_توی خیابون سه تا دختر نوجوان رو دیدم که یکیشون روسری سرش نبود، رفتم طرفش وگفتم خانم گل، روسریتو بذار. یه مکثی کرد و دستش رو برد طرف روسریش وگذاشت سرش. رد که می شدم بر گشتم دیدم دوستاش دارن می خندن. نفهمیدم به هم چی میگفتن.
۳_معمولا وقتی تاکسی می گیرم، صندلی جلو سوار میشم. هم به خاطر پیاده سوار نشدن وهم به خاطر اینکه کنار نامحرم نشینم. وقتی هم صندلی جلو اشغاله وصندلی پشت یه مسافر مرد داره، کرایه دونفر رو میدم. یه بار صندلی جلو یه دختر خانم چادری نشسته بود ومن رفتم صندلی عقب کنار در نشستم. دختر خانم چادری دیگه ای اومد کنار من نشست. نفر بعدی یه آقا پسر بود. احساس کردم اون آقا پسر فشرده نشسته. ماشین راه افتاد چند متری نرفته بود که به راننده گفتم نگه داره. به اون دختر خانم جلویی گفتم شما بی زحمت بیاین عقب بشینین تا هم این آقا راحت بشینه و هم این خانم. اون دختر خانم قبول کرد و اون آقا پسر هم تشکر کرد و رفت جلو نشست. از راننده هم بابت معطلی عذر خواهی کردم.
۴_یه بار هم اومدم ایستگاه تاکسی دیدم صندلی جلو یه خانم مانتویی نشسته. صندلی عقب هم یه خانم نشسته بود. به راننده گفتم کرایه دونفر رو میدم. همین موقع یه آقا رسید می خواست سوار بشه . راننده داشت عذرش رو می خواست که از اون خانم مانتویی خواهش کردم بیاد عقب بشینه تا اون آقا هم سوار بشه. قبول کرد واومد عقب نشست. از اون خانم به خاطر پیاده کردنش عذر خواهی کردم . وقتی هم که پیاده می شدم ازش به خاطر همکاریش تشکر کردم.
امشب تو اوتوبوس هستم
اهنگ با خوهننده خانوم گذاشتن
چون راننده هم اشنا بود سختم بود بهشون بگم اما
از خاطره ی ان دوستمون که گفتن اهنگ مردونه استفاده کردم و از خدا کمک گرفتم و گفتم ببخشید اهنگ مردونه ندارید 😊.ایشونم گفتن معذرت معذرت و عوضش کردن .