هدایت شده از کانال سید سراج الدین جزائری
علی الظاهر برای همین لحظاته...
اگه حالت خوشه بخون..
اوج روضه اینجاست...
وقتی آقاجانمان خود را تنها میان دشمن دید قبل از ورود به میدان با افسوس به چپ و راست خودشان نگاه انداختند و فرمودند:
«یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ، وَ یا حَبیبَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا زُهَیْرَ بْنَ الْقَیْنِ، وَ یا یَزیدَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا یَحْیَى بْنَ کَثیرٍ، وَ یا هِلالَ بْنَ نافِعٍ، وَ یا إِبْراهِیمَ بْنَ الُحصَیْنِ، وَ یا عُمَیْرَ بْنَ الْمُطاعِ، وَ یا أَسَدُ الْکَلْبِىُّ، وَ یا عَبْدَاللَّهِ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا مُسْلِمَ بْنَ عَوْسَجَةَ، وَ یا داوُدَ بْنَ الطِّرِمَّاحِ، وَ یا حُرُّ الرِّیاحِىُّ، وَ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ یا أَبْطالَ الصَّفا، وَ یا فُرْسانَ الْهَیْجاءِ، مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! أَنْتُمْ نِیامٌ أَرْجُوکُمْ تَنْتَبِهُونَ؟
أَمْ حالَتْ مَوَدَّتُکُمْ عَنْ إِمامِکُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟ فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ صلى الله علیه و آله لِفَقْدِکُمْ قَدْ عَلاهُنَّ النُّحُولُ، فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ، أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ، وَ لکِنْ صَرَعَکُمْ وَاللَّهِ رَیْبُ الْمَنُونِ وَ غَدَرَ بِکُمُ الدَّهْرُ الخَؤُونُ، وَ إِلّا لَما کُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتی تَقْصُرُونَ، وَلا عَنْ نُصْرَتی تَحْتَجِبُونَ، فَها نَحْنُ عَلَیْکُمْ مُفْتَجِعُونَ، وَ بِکُمْ لاحِقُونَ، فَإِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ».
اى مسلم بن عقیل! اى هانى بن عروة! اى حبیب بن مظاهر! اى زهیر بن قین! اى یزید بن مظاهر! اى یحیى بن کثیر! اى هلال بن نافع! اى ابراهیم بن حُصَین! اى عمیر بن مطاع! اى اسد کلبى! اى عبداللَّه بن عقیل! اى مسلم بن عوسجه! اى داود بن طرمّاح! اى حرّ ریاحى! اى على بن الحسین! اى دلاورمردان خالص! و اى سواران میدان نبرد! چه شده است شما را صدا مىزنم ولى پاسخم را نمىدهید؟ و شما را مىخوانم ولى دیگر سخنم را نمىشنوید؟ آیا به خواب رفتهاید که به بیدارىتان امیدوار باشم؟ یا از محبّت امامتان دست کشیدهاید که او را یارى نمىکنید؟
این بانوان از خاندان پیامبرند که از فقدانتان ناتوان گشتهاند. از خوابتان برخیزید، اى بزرگواران! و از حرم رسول خدا در برابر طغیانگران پست، دفاع کنید.
ولى به خدا سوگند! مرگ، شما را به خاک افکنده، و روزگار خیانت پیشه با شما وفا نکرده، وگرنه هرگز از اجابت دعوتم کوتاهى نمىکردید، و از یاریم دست نمىکشیدید، آگاه باشید، ما در فراق شما سوگواریم و به شما ملحق مىشویم، إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ». (معالی السبطین، ج 2 ص 17)
گویا حضرتش می داند دقایقی دیگر بیشتر مهمان این دنیا نیستند...
کانال #سید_سراج_الدین_جزائری 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
هدایت شده از کانال سید سراج الدین جزائری
اینجا ندای الوداع الوداع عزاداران بلند شده...
سوزناکتر این لحظات کربلا ندیدهام
اگر زمانی روز عاشورا مشرف شدید کربلا از هروله بانوان جا نمانید
پس از اتمام هروله آقایان طویرجی، دسته عزاداری بانوان از سوی حرم آقا اباعبدالله به سمت حرم حضرت عباس عزیمت می کنند.
31.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
√ کودکان ایرانی، شمر را دستگیر کردند!
#فیلم_کوتاه «مرثیه ناتمام»
@Manodaneshjooham
🔘بسم رب الحسین🔘
🌱چله عشق شد آغاز ،مدد کن ارباب
این چهل روز از هر گونه گنه پاک شوم 🌱
از روز عاشورا تا اربعین حسینی چله زیارت عاشورا می گیریم به نیت تعجیل در فرج حضرت مهدی (عج) و هدیه به حضرت زهرا (س) و برآورده شدن حوائج .
هر عزیزی که تمایل دارد در این چله شرکت کند در گروه زیر عضو شود🌿
ممنون میشم برای آشنایان و دوستانتون بفرستید تا افراد بیشتری از این فیض بهرهمند شوند .
من الله توفیق✨
لینک گروه
https://eitaa.com/joinchat/1320944483Ce5f8620579
هدایت شده از حرم حضرت عبدالعظیم(ع)
#محرم
#ویژه_برنامه
🏴 مراسم قرائت زیارت ناحیه مقدسه
▪️با نوای: حاج محمدرضا غلامرضازاده
▪️سخنران: حجت الاسلام والمسلمین جواد حاج علی اکبری
📆 پنجشنبه ۲۸ تیرماه از نماز مغرب و عشاء
🕌 مصلای امام علی(ع) حرم مطهر حضرت عبدالعظیم(ع)
كانال حرم حضرت عبدالعظيم (ع)
✅ @abdulazim_ir
روشنای نور ( من و دانشجوهام )
🔘بسم رب الحسین🔘 🌱چله عشق شد آغاز ،مدد کن ارباب این چهل روز از هر گونه گنه پاک شوم 🌱 از روز عاشورا
چاهی که انسان در خودش حفر میکند، در چهلمین روز به چشمهی حکمت میرسد. از عاشورا، چهل روز بر حسین علیهالسلام و زیارت و محبتش مداومت کنید، روز اربعین به آب میرسید؛ اربعین روزِ مُزد است!
| آیتالله حائری شیرازی رحمتاللهعلیه |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 چطور گذرنامه زیارتی را بدون مراجعه حضوری دریافت کنیم؟
📲 برای دانلود اپلیکیشن پلیس من روی لینک زیر کلیک کنید👇
https://police-man.ir/
هدایت شده از یادداشت های فرا-مرزی
■■ اندر پیامدهای #مگا_هییت_ها
همیشه گفتم
■ عصر #مدرنیته، عصر #مگا هاست.
عصر #مایکرو هاست تا #میکرو ها قربانی شوند زیر پایش.
■ هویت های #خرد، حق اظهار وجود ندارند.
■ در عصر حجیت #انحصاری استقراء، #جزء ها باید پله و پایه باشند برای رسیدن به #کل.
■ حکمرانی های #محلی، تبدیل می می شوند به حکمرانی #شهری؛ و شهری، محو می شود زیر قدرت حکمرانی #ایالتی و آنهم دستور می گیرد از حکمرانی #کشوری.
و شگفتا به این بسنده نکرده و حکمرانی کشوری هم باید از حکمرانی #جهانی و سازمان ملل ها، اطاعت کند.
■ عصر مدرنیته، عصر از بین رفتن، هویت های خرد است و کلونی های کوچک.
■ مگا_هیئت ها را از این منظر ببینید.
هیئت های محلی که دیگر قدرت رقابت در #کیفیت و #کمیت نذری تا صوت و مداح و دکوراسیون و.. با آنها ندارد.
■ هرگز شله زرد هیئت محلی با فسنجان مگاهییت نخواهد توانست رقابت کند.
■مگاهییت ها، فقط #مجالس نیستند بلکه #الگو سازی میکنند.
■ در گفتگویی با برادر خوبم مداح عزیز #ابوذر_بیوکافی مفصل از #آینده_مداحی گفتم. ولی به عللی، قابل انتشار نیست.
■ نگران باشید سال های آینده، #مجالس_محلی را در #موزه ها و لای کتاب #تاریخ جستجو نکنیم.
■ این یادداشت بماند برای تاریخ و آینده
یحیی جهانگیری | محرم ۱۴۴۶
■ فرصت شود از #هیئت_پست_مدرن خواهم نوشت.
■■ نقدها و توضیحات تان برای پژوهش ما راهگشاست
@yahyajahangiri
هدایت شده از یادداشت های فرا-مرزی
این خاطره را کامل بخوانید
#سَلفی بود ولی اسم #نوه اش را #رقیه بنت الحسین گذاشت
خاطره من از #هراره
شب های محرم سخنرانی دارم. #مسیحی، سنی، صوفی، و... در مجلس شرکت می کنند.
مصطفی، از دوستان خوب لبنانی است، خبر داد که امشب یک دوست بیزنسمن دارد، دعوت کرده او را تا در مجلس حسینی ما شرکت کند.
ولی به من میگوید: امشب مراقب باشم در حرفام.
می پرسم: چرا؟
مصطفی میگوید: چون او یک #سلفی است.
مسیر بحث را امشب قدری تغییر دادم. و البته وسط بحث مهمان سلفی هم رسید.
تیز به من نگاه می کرد. وسط سخنرانی ام از بغل دستی اش پرسید اهل کجاست؟ تا او جواب داد #ایرانی ست
دیدم تیزی نگاهش، به بغض #متنفرانه تبدیل شد.
بعد مراسم، کلی سوال پرسید. سوال که نبود هجمه بود و تهمت علیه تشیع.
ولی پاسخ های من، گویی ذهن او را تغییر میداد. فردا شب هم آمد. باز کلی #هجمه در قالب سوال.
و این آمدنش، مستمر شد. و هر روز، که می گذشت ، این بار هجمه هایش به سوال تبدیل می شد. واقعا می خواست بداند.
شب #تاسوعا گفت، چرا اینها را به ما نگفتند؟ چرا ما از #کربلا نمی دانیم؟ چرا ما روز عاشورا را #جشن می گرفتیم؟
دیدم سوالات اش تا دیروز هجمه بود، حالا شده سوال. و کم کم دارد می شود، حقیقت یابی..
روز عاشورا دیدم کلی وسایل آورده برای #نذری.
ولی خلوتی داد.
پرسیدم: چرا پنهانی؟
گفت اگر اقوام من بفهمند من می آیم اینجا و نذری میدهم، من را خواهند #کشت.
قصه کوتاه کنم. روز عاشورا داشتم سخنرانی می کردم. همه جمع بودند. دیدم این فرد در اتاق تکی حسینیه نشسته است. نزدیک رفتم دیدم بغض هایش ترکیده است. لباسش خیس شده بود از #گریه.
خود را ملامت می کرد که چرا تا کنون از حسین بی خبر بوده است.
زمان حضور ما پایان یافت. پس از هفته ها زنگ زد.
گفت فلانی در این مدت کلی #کتاب درباره کربلا خواندم. اما اینبار گریه نمی کرد و خوشحال بود. گفت: خوشحالم که با حسین آشنا شدم.
گفت: یک خبر خوش دیگر دارم.
#نوه ام به دنیا آمد. هیچ میدانی اسمش را چی گذاشتم؟
اسم های خارجی که به ذهنم می آمد گفتم: جولیو؟ ؟؟؟
اما هیچ کدام از این اسم ها را انتخاب نکرده بود. گفت در این مدت که با حسین آشنا شدم. اسم یک دختر مرا با خود برده است. و او #رقیه_بنت_الحسین است.
و این نوه ام را رقیه بنت الحسین گذاشتم.
بیچاره خیال می کرد، رقیه بنت الحسین، کلش، فقط نام است، نه نام و کنیه. در واقع این اسم همراه با کنیه را first name تصور کرده بود.
حسین چه #اکسیری دارد که یک سلفی ضد شیعه را چنین عاشق خود می کند. بخدا حسین، کیمیای هستی است.
بغض کنان پرسیدم کی بچه به دنیا آمد؟
روزش را گفت.
آنجا #تقویم اسلامی نداشتم. همین جوری گروه های ایرانی را سر زدم. دیدم دقیقا روزی که بچه به دنیا آمده، روزی است که مشهور است به #روز_شهادت حضرت رقیه.
او خود حتی نمی دانست آن روز، روز شهادت رقیه است.
اما، رقیه ای دیگر در یک محیط سلفی به دنیا آمد دقیقا روز شهادت رقیه.
این یعنی رقیه، پایان ناپذیر است. گاه در #کاخ یزید گاه در کوخ سلفی.
#یادداشتهای_فرامرزی_یک_طلبه
@yahyajahangiri
روشنای نور ( من و دانشجوهام )
کتاب صوتی «آذرخشی دیگر از آسمان کربلا» قسمت پنجم #محرم 👇👇👇👇👇
کتاب صوتی «آذرخشی دیگر از آسمان کربلا»
قسمت ششم
#محرم
👇👇👇👇👇