eitaa logo
منثورات
224 دنبال‌کننده
449 عکس
319 ویدیو
3 فایل
🇮🇷 📚 #رسانه، #فرهنگ، #سیاست، #فلسفه نبض سیاست، با قلب فرهنگ می تپد! خبرنگار و نویسنده سابق #کیهان ارتباط با من: @mohammad_mirza محمد میرزاطبیبی ما منثورات همراه شوید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3122463125Ca1bc45a3a7
مشاهده در ایتا
دانلود
تبلیغات یعنی القاء یک چیز و حذف سایر واقعیت های بیرونی شنیدید هر چیزی باید در چهارچوب و یا «کانتکست» خودش باشد و إلا نتیجه گیری خودش را در پی نخواهد داشت؟ آیا طلا و ثروت بد است؟ طبعا خیر؛ اما در کدام کانتکست؟! اگر «دوگانه ها» پدید نیاید در حالی که در عالم واقع این «دوگانه ها» وجود دارند چه باید کرد؟ هنگامی که در نظر عموم این «دوگانه ها» و راه های متفاوت دیده نشود و یا مانع برای مشاهده آن ایجاد شود، یک راه بیشتر دیده نشده و یک چیز بیشتر واقعی و منطقی نمی نمایاند. خب، سودجویان و ذی نفوذان و صاحبان قدرت در تمام تاریخ دنبال پوشیده نگاه داشتن بعد دوم یا طریق دوم و سوم و... بودند تا فقط منطق خودشان یکه تاز عرصه ها باشد. حال گاهی مطابق ظاهر، «دوگانه سازی» می شود؛ یعنی یک چیز و یک منطق، طوری وانمود می شود که گویی چند شق و چند موضوع دارد اما در حقیقت، همان یکی است و این تمام «قدرت تبلیغات» است. تبلیغات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی؛ منظور همان جهت دهی های کلان در قالب «کانتکست» ها است، این تمام «پروپاگاندا» و تمام نیرنگ و دروغ است! و در جهان به جای بیان واقعیت ها، نیک بنگریم «حبس واقعیت ها» و «واقعیت سازی» می بینیم و بس! هیچ چیز در عالم مقدس تر از اندیشه نیست...
حقیقت یعنی انتخاب یک چیز و حذف سایر واقعیت های بیرونی آیا حقیقت یکی است یا چند شق دارد؟ دانستیم که واقعیت یگانه نیست یعنی در عالم واقع، موضوعات و کانتکست ها متفاوت اند اما در اغلب موارد، صاحبان قدرت و افکار عمومی، یک چیز و یک موضوع را تبلیغ می کنند و عموم مردم لاجرم یک حق انتخاب دارند. حق انتخابی که در پوششی از گزینه های متفاوت در ظاهر، ارائه شده است! خب، نگاه های متفاوت می دانی یعنی چه؟ آیا نگاه های متفاوت و متناظر، قیاس نمی آورد؟ تو در تفاوت است که قیاس می کنی؛ «قدرت انتخاب» در عالم گواه، عالم مشاهده و عالم گزینه های متعدد در تو محقق می شود! زمانی انتخاب می کنی که می اندیشی و تعقل می کنی. و تعقل جز در میان «کانتکست ها»، «سلایق»، «طریق ها» و «افکار و نظریات» متعدد حاصل نخواهد شد. در تعقل و تفکر هست که بهترین گزینه را آزادانه برمی گزینی و انتخاب می کنی؛ قدرتی که خدا در «جهان رنگارنگ» به تو هبه کرده است. خب، انتخاب یعنی یک چیز، یعنی «امر واحد»؛ آیا غیر از این است؟ مگر نه این است، آن گاه که انتخاب می کنی در واقع به یک چیز و یک امر، یک نظر و یک تفکر و منطق محکم می رسی؟ آری، تو با انتخاب و از دل افتراق ها هست که «وحدت» می یابی و به «حقیقت» می رسی. «حقیقت»، یک چیز است و جز یک چیز، حقیقت دیگری وجود ندارد! هیچ چیز در عالم مقدس تر از اندیشه نیست...
دوران جدید عالم یعنی شروع تفکر و اعاده قدرت انتخاب حال اگر صاحبان قدرت، ثروت و رسانه با واقعیت سازی ها و تبلیغات و پروپاگاندا در نظر عموم القاء واقعیت کنند، قدرت اندیشه و انتخاب را از تو گرفته اند. نتیجه این می شود که هیچ گاه به حقیقت نخواهی رسید تا «کانتکست» یا «موضوع» را عوض کنی. اندیشمندانی - غالبا اندیشمندان غربی - بنیان جهان معاصر ما را رقم زده اند؛ در واقع به تعریف واقعیت ها یا «روایت واقعیت ها» از نگاه خود یا «کانتکست» مورد نظر خود نشسته اند. تا «کانتکست» و مسیر مشخص شده یا سیر طریق معین شده قبلی یا غربی تغییر نکند، انتخاب همان است و اساسا انتخاب دیگری به اذهان، متبادر نخواهد شد. انسان عصر جدید، «قدرت انتخاب» ندارد چرا که یک قالب و تصویر و کانتکست برای او تعیین کرده اند. «شروع تفکر» و شروع «دوران جدید عالم» زمانی تحقق می یابد که از قالب قبلی یا عادت های گذشته رهایی یابیم؛ نیک بنگریم و بیاندیشیم تا «قدرت انتخاب» یابیم. هیچ چیز در عالم مقدس تر از اندیشه نیست...
سه مبحث فوق سلسله مراتب است؛ از ابتدا بخوانید تا انتها را دریابید...
از دیدگاه قرآنی، «عقل» به معنای انجام دادن و به کار بستن است و إلا علم و عقل بدون «عمل» را چه سود، حال آن که عالم اگر به علم خود ببالد و بنازد، غره شود و این غرور، خود به معنای ندیدن راه ها و مسیرهای «نقشه» (همان علوم نظری) هست. «علم حضوری» و مسیر «اشراقی» جز از طریق «عمل» به «علم» و «عقل» محقق نشود. هیچ چیز در عالم مقدس تر از اندیشه نیست...
🏴همراهان و دوستان گرامی، پرسش های پیش رو برای تهیه «گزارشی در مورد تشکیل یک هیئت محلی و چگونگی آن» تدوین شده است. 📍دست همکاریتان را به گرمی می فشارم. 📌اگر فرصت کافی نداشتید، می توانید با ارسال توضیحات صوتی خود ما را یاری کنید. 🔸ابتدا شغل، سن، نام خود، تحصیلات، تأهل و وضعیت خانواده خود را مختصر بفرمایید؟ 🔹از چه زمانی و چطور با هئیت و بویژه هیئتی که می روید آشنا شدید و چرا این هیئت را انتخاب کردید؟ 🔸انگیزه حضور شما در این هیئت بصورت خاص و به طوری کلی در هیئت چیست؟ 🔹آیا حضور شما غیر از ایام محرم نیز هست؟ 🔸چگونگی تأسیس و شکل گیری هیئتی که در آن حضور دارید را بفرمایید؟ 🔹مواردی از قبیل افراد هیئت، مکان آن، چارچوب ها و جریان کلی هیئت از چه جنسی است؟ 🔸نقش شما و مسئولیت شما در هیئت چیست، اعضا و مخاطبان هیئت را چطور می بینید؟ 🔸مداحان و سخنرانان را چطور؟ 🔹تأثیرات هیئت بر شما یا کلا تأثیر و تأثر هیئت بر اجتماع (عرصه های فرهنگی و سیاسی و...) و هیئت از اجتماع را چطور ارزیابی می کنید؟ 🔸اولویت و کارهای هیئت از چه جنسی است؟ 🔹مشکلات مالی هیئت چطور حل شده و نقش شما چگونه بوده است؟ 🔸به طور کلی انگیزه حضور و تداوم هیئت شما در چه چیزی است؟ 🔹مراسمات هیئت چگونه است، آیا ایده ای داشته اید یا دارید تا در کیفیت یا کمیت آن اثرگذار باشد؟ 📍لطفا اگر خانواده شما هیئتی هستند حتما یک آقا و یک خانم خانواده، در مشارکت سهیم شوند و یا به دست سایرین برسانید تا مشارکت کنند. 🖇پاسخ ها را تا مورخ ۲۵ تیر ماه به نشانی @mohammad_mirza در ایتا یا شماره 09209256142 ارسال فرمایید.🙏🌹 📍📍دوستانی که مشارکت می کنند در واقع سهم خود را در مکتب حسینی، به جا آورده اند.
علم را چیزی می دانند که قابل تکرار و تجربه باشد، یعنی پایایی داشته باشد. اعتبار آن نیز از روش های مرسوم اثبات شده علمی چون تجربه، آزمایش و سایر معلومات مشخص و اثبات شده باشد. خب حالا اگر کسی بگوید یک حقیقتی و یک واقعیتی را خارج از این ساختار و ساز و کار دارد، احتمالا باید او را مسخره کرد یا زنگ زد به پلیس!😂 آیا علم بر مبنای «مفاهیم» است؟ آیا «مفاهیم» همان صور محسوس یا صورت های مثالی است؟ و اگر کسی بگوید که از طریق مطالعه و روش های حصولی معمول نیز نمی توان به «حقیقت» دست یافت، احتمالا دیوانه باشد؟!😐 راستی، «عقل»، «حس»، «وهم»، «خیال» آیا همین هایی است که معمولا همه دارند؟! آیا «عقل» را باید همان «عرف» زندگی دانست؟ راجع گزاره های مطرح شده کمی بیاندیشیم تا بعد.... هیچ چیز در عالم مقدس تر از اندیشه نیست...
خرق عادت از راه نفی عادات می گذرد اثبات روح چگونه است؟ اصلا چیزی را که «عیان» است باید اثبات کرد یا متذکر شد؟ خاطرم می آید در زمان دبستان، در کتاب ریاضی یک بخش بازی و ریاضی داشتیم. معلم از ما دانش آموزان خواسته بود مسأله ای را در این بخش از کتاب حل کنیم که تنها «یک راه حل» داشت، خلاصه چند دقیقه ای بچه های کلاس به مشورت گذراندند و گاها از معلم کمک خواستند تا آن راه حل مشخص را پیش رو بگذارد. به هر حال در همین هول و ولا، من نیز در تنهایی و سکوت خود مسأله را به روش دیگری حل کردم و نزد معلم بردم. معلم با قدری تأمل و بررسی، نتیجه را که مانند همان نتیجه «راه حل شناخته شده» بود، به عنوان «راه حل دوم» پذیرفت. غرض از مثال بالا بیان این مطلب است که غالب ما انسان ها از «قالب معروف» و «عادت مشهور» و «عقل عرفی» استمداد می طلبیم. در روابط اجتماعی نیز این گونه است که خلاف نگاه عرفی جامعه و رسم و رسوم، نگاه دومی یا رفتار متفاوتی از خود نشان نمی دهیم. هر چند ما انسان ها زندگی اجتماعی داریم و رسم و عرف یک بخش جدا نشدنی از رفتارهای اجتماعی ما را شکل می دهد، اما بسیاری از این عادات زندگی به بن بست ختم شده و گاها موجب تلفات اجتماعی شده است. سخن این است که بحران های اجتماعی و اثرات مکاتب شناخته شده و راه حل های علمی پیش روی زندگی ما انسان ها، می تواند مثال دمای آن آبی باشد که به تدریج به نقطه جوش رسیده و قورباغه را غافل گیر کرده است. جز خردمندان که آسیب ها و خلأهای اجتماعی را فریاد می زنند اما در هزار توی عادات اجتماعی و مکر و حیله ذی نفوذان قدرت و ثروت، صدایشان کمانه به خود کرده و خفقان به بار می آورد، کدام بیدار و هوشیاری را سراغ دارید که خلاف جهت مرسوم حرکت کرده باشد؟ آیا اساسا هر نوع ایده ای چون شنا در خلاف جهت آب بوده و قابل نقد و نفی است؟ هیچ چیز در عالم مقدس تر از اندیشه نیست...
وحدت مفهوم و مصداق در غبار «زمان» آیا حق با اکثریت است؟ حق را با اکثریت می سنجند، درست هست؟ حتما زیاد برایتان پیش آمده که می گویند؛ «فلانی گفته یا همه می گن». و می دانیم اگر جماعتی را و گروهی را با خود همراه کنیم لابد حق داریم؛ یعنی حق سمت ما می شود! از روابط سیاسی، اجتماعی گرفته تا فامیلی و همه چیز، میزان و ترازو این می شود که «حداکثر» چه می گویند. حربه «همه نمی فهمند، فقط تو می فهمی» را دست مایه و وسیله تخریب «حقیقت» ساخته ایم و با چماق «جمع»، بر سر مخافان محکم کوفته ایم! خب، اگر این گونه اندیشیدن و سنجیدن غلط هست، پس با «عرف» و «رسوم» و «زندگی اجتماعی» چه کنیم؟ آخر که نباید دور از اجتماع و دور از آداب رفتار کرد. حتما در جواب می گوئید چه ربطی دارد؛ این که آن نیست! منطق قرآن چه می گوید؟ مگر نه آن که در جای جای قرآن آمده «اکثرهم لا یعلمون»، «اکثرهم لا یعقلون» یا «قلیلا ما تذکرون» و از این دست عبارات. رهبر انقلاب در یک جایی اشاره ای داشتند مبنی بر این که: مردم در بلند مدت اشتباه نمی کنند. چرا باید مردم در لحظه و در یک دوره تاریخی اشتباه کنند و تشخیص نادرست داشته باشند که حتی ختم شود به کشتن «انسان کامل»، «دلیل حق»، «دلیل عقل»، «سر العالم»، «سر الله»، «خون خدا»، «ولی الله» و «وصی الله». اما در تاریخ و زمانی که از لحظه فاصله گرفته اند؛ از «لحظه عمل»، زمانی که از دور درخشش داستان کربلا را می بینند، تشخیص درست دهند و برای «قتیل العبرات» بگریند و فریاد بکشند و قاتلانش را نفرین و لعن کنند!!!؟ مگر «جمع و اجتماع»، مگر «اهل جماعت» همان «اهل حق» نیستند؟! چطور می شود که از نزدیک فریاد اسلام خواهی و حق طلبی و دین و نماز سر می دهند و علم و بیرق و پرچم «مفاهیم» بلیغ و روشن و «همه پسند» اسلامی را سر دست گرفته و «قرآن» به نیزه می کنند که ما اهل دین و قرآنیم اما با همان قرآن جنگ با «قرآن» کردند و بر نیزه اش گرداندند! جماعتی که با «دین»، «عقل»، «عرف» و با «مفاهیم» ارزشمند کلی که آن را سر دست گرفتند و «تبلیغ» کردند، «حسین علیه السلام» را خارجی کردند و نه اهل دین که اهل کفر و عناد دانستند! با «کتاب مبین» و با «حق مبین» جنگیدند و ابزار جنگشان را همان کتاب و حق گذاشتند! اما مگر نه آن است که گرد و غبار «زمان» همان «مفاهیم» را از دور، برایمان چنان در و گوهر می درخشاند که اگر «تاریخ» را از آن برگیریم عاجز و درمانده از تشخیص «مصادیق» و «تفصیل» می مانیم! مگر نه آن که با علی علیه السلام جنگیدند بر سر «تأویل» مگر نه آن که علی جای پا گذاشته بود بر جای پای پیامبر صلی الله علیه؟! پس، آیا باید به «مردم» اعتماد کرد؟ باید «عموم» را باور داشت؟ باید «رسوم و عادات» را احترام گذاشت؟ یا آن که مردم هر دوره «مفاهیم» را می شناسند و از شناخت «مصادیق» ناتوان و درمانده اند. گرد و غبار «زمان»، «مفاهیم» را آلوده نمی کند؛ به یک معنی اگر «زمان» را برگیریم، «مفاهیم» همان است اما «مصادیق» قابل فهم و تشخیص نیستند! به عبارت دیگر مردم، تاریخ را درست قضاوت می کنند اما حال و الآن را خیر! هیچ چیز در عالم مقدس تر از اندیشه نیست... https://eitaa.com/joinchat/3122463125Ca1bc45a3a7