- حضرت ماه!
ما ماه تر از حضرت عباس نداریم!
در اوج عطش این همه اخلاص نداریم!
ای وای که در روضه او بوده و اما
در بحث ادب این همه وسواس نداریم!
در حلم و وفا اسوه ی اهل دو جهان است
بر امر ولی این همه حساس، نداریم!
با یک رجزش سُفت سپاه عمر سعد
چون او به سخن این همه سیّاس، نداریم
ما لاف زدیم و سخن از عشق بگفتیم
وقتی خبر از آن همه احساس نداریم!
#تأویل (ح.جعفری)
@manzome_man
- رقص قاصدک ها ...
آمدی آشوب کردی حالِ قلبِ خستهام را
رویِ هر دیوارِ این دل حک شده "جئنا لنبقیٰ"
عقلِ من، مردی مجاهد، قلبِ من خاکِ اهورا
چشمِ تو یک مینِ مخفی پشتِ آن مژگانِ زیبا
آخر ای مجنونِ عاشقپیشهیِ مبهوت و شیدا
اندکی کمتر بکن نامهربانی با دل ما
عقل گفته پشتِ بیسیمِ دلم با ترس و بلوا
که تصاحب کرده این چشمت سه وادی را از اینجا
خواب و خور، فکر و خیال وخندههایم را گرفتی
مانده از این دل برایم گریه ها و دردسر ها
آمدی جانم به قربانت، ولیکن مهربانتر
بایدت با قلبِ غُدّ و شرزهام مهر و مدارا
عاقبت یا سهم تو من میشوم یا میروی و
میشوم شهری خرابه، غرق رقص قاصدک ها...
#تأویل (ح.جعفری)
@manzome_man
منظومهٔ من
- رقص قاصدک ها ... آمدی آشوب کردی حالِ قلبِ خستهام را رویِ هر دیوارِ این دل حک شده "جئنا لنبقیٰ"
.🤍
رقص قاصدک ها هم یه شعر
خیلی دلیه؛ درست نیم ساعت
قبل از اونکه پنجاه و خوردهای
مهمون همزمان بیان خونهمون!
بیت اولش اومد و منم از دست
مامانم در رفتم، نشستم تو اتاق
و تند تند یادداشت کردم تا جایی
نره!
بقیشم زود اومد.. زود اصلاح شد.
به اصـطلاح خودمون سبک افتاد!
و از اون شعرایی بود که برای خودم،
تو ذهنم، تک تک صحنههاشو
نقاشی کرده بودم!
چرک نویسشم نگه داشتم👀.
بفرستم براتون؟!
.🤍
منظومهٔ من
.🤍 رقص قاصدک ها هم یه شعر خیلی دلیه؛ درست نیم ساعت قبل از اونکه پنجاه و خوردهای مهمون همزمان بی
' کل فرآیند جوشش و کوششاش همینقدر شد :)✨
' مثلا قصه ی من با تو به اینجا برسد
که شبی دخترکی محضر بابا برسد... :)
#تأویل (ح.جعفری)
@manzome_man
- زهر شیرین
"تو عروس کسی اگر بشوی" آن شبِ مجلسِ تو میآیم
بر سرت شادبادش میریزم، خندهات را ز دور میپایم
تو عروس کسی اگر بشوی، از نگاهت نگاه میدزدم
در دلم باز میگویم: آه! قَد اُحِبُکْ، من عاشقت هستم!
به خیالم دوباره میخندی، به مزاحت دوباره میخندم
تو عروس شب خیال منی و به این خوابِ خوب، پابندم
قسمتم در جهانِ بیداری، نشدی جامِ زهرِ شیرینم
پس از این خوبِ خوب میخوابم و تو را باز و باز میبینم...
شاید آری شبیه مجنون من، به بیابان بیابمت جانم
تو بگو زیرِ سنگِ سردِ لحد! هر کجا یاد توست، میمانم...
#تأویل (ح.جعفری)
@manzome_man
منظومهٔ من
- زهر شیرین "تو عروس کسی اگر بشوی" آن شبِ مجلسِ تو میآیم بر سرت شادبادش میریزم، خندهات را ز دور
.🍷
این هم چالش یه کانالی بود :)
حدودا چند ماه قبل.
اکثرا باهاش دو بیتیهای طنز گفتن؛
منم دو تا دو بیتی طنز گفتم،
اما در نهایت این اومد به ذهنم و
تیکه تیکه کامل شد...
.🍷
- پخش و پَل !
تو مو های سیه داری، چه کم پشت و چه کم حالت
دو گوی قهوهای داری، چه بی حال و چه بی صولت
به رنگ گندم تیر است رنگ چهرهات جانا
نه چون مه تو درخشانی و یا چون نی قوی قامت!
دو سیب گونهات را برده خالق بس که شیرین است
نشان از سرخیاش هم نیست گویا با همان علت!
دو ابروی چو جارو پهن و بور و پخش و پل داری
نداری فر مژه گویا، ندارد چشم تو حیلت
نشستی بس به جان خستهام با خلق نیکویت
بیا ای دختر زشت و عزیز و لوس و کم صحبت
بیا بر خانهام پا نه گلستانش کنی شاید!
کماند امثال تو در دوره حراجی عفت...
بیا، من خوب میدانم تو هم زیباییات خفته
امان از اینهمه ناز و شروط و پرسش و منت..!
#عاشقانه_بیتعارف😝
#طنز
#تأویل (ح.جعفری)
@manzome_man
سلام و بهار !
فصل قشنگ من هم رسید .
کلی شکوفه صورتی گیلاس و گوجه سبز ترد تقدیم به شما از طرف نوه ته تقاری بهار خانم 🌱
.🌸
به بهانه "چالش اولین شعر"
تو یه گروه شعر ،
فرصت شد یادی کنم از
اولین شعر درست و حسابیم !
حالا بعد از کلی دست دست
دیدم چی قشنگ تر از اون
برای شروع ۱۴۰۲ ؟
قصه خزونه و آخرشم
از بهار و سال نو میگه .
از زبون یه کوچولوی 🖐 ساله !
.🌸
منظومهٔ من
.🌸 به بهانه "چالش اولین شعر" تو یه گروه شعر ، فرصت شد یادی کنم از اولین شعر درست و حسابیم ! حال
- زمستون
زمستونه زمستون
برف میباره فراوون
برفای دونه دونه
میباره روی خونه
پشت بوما سفیده
لباس نو پوشیده
بهار میشه دوباره
سال جدید میاره
#تأویل (ح.جعفری)
@manzome_man