خدایا اگر مجرد ها به سمت تاهل قابل هدایت هستن دستشونو بگیر و اگر نه جونشون رو 😜
جان بر لب و ز یار هزار آرزو مرا
بگذار ای طبیب زمانی به او مرا
زین تب چنان ره نفسم تنگ شد که هیچ
جز آبِ تیغِ او نرود در گلو مرا
محتشم کاشانی
بهقولِ حاجاسماعیلآقادولابی
خدا هيچ تعهدی برای آنکه من و شما همون
که هستيم بمانيم، نداده...!
شايد به همين دليلِ که سفارش شده:
وقتی حال خوبی داری و میخواهی دعا کنی،
يادت نره "عافيت" و "عاقبت به خيریت" را طلب کنی !
اوکی ولی این استفادههای برخی علمای تلگرامی از احادیث امیرالمومنین درمورد آبروی مومن،منو یاد استفادهی براندازا از کلام امیرالمومنین درمورد"خلخال زن یهودی"میندازه
وظیفهی رهبری پدری کردن است و آقا، سالهاست این مهم را به احسن وجه انجام میدهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
ز بس که شبه خاتم هست میترسم که جبرائیل
برایش ناخودآگاه آورد حکم رسالت را ..
آی علی اکبر
شنیدید میگن بعضی از جدایی ها، لازمهی رسیدن به موفقیته؟!
همه ی ما وقتی در مسیر رشد قدم برمیداریم. جهانِ اطرافمون ما رو برای استارت داستانِ جدیدِ زندگیمون و پذیرش شرایط و موقعیت های جدید آماده میکنه..
شاید اولش فکر کنی که چقدر تنها شدی و یا برات سخته!
اما یکم که میگذره میفهمی تو هیچوقت ناکافی نبودی.
تو هیچوقت کم نبودی.
تو هیچوقت سزاور شنیدن حرف ها و وقت گذاشتن برای یک سری از افراد نبودی..!
اونجاست که میفهمی ترک اون مکان تورو نجات داد.
اتمام اون دوستی به نفع تو بود.
رها کردن آدم سمی زندگیت معجزه بود و سختی اون شب و روزهای تنهایی تورو قوی تر کرد
به داستان های خدا اعتماد کن عزیزِ من.
کارایی رو انجام بده که دوست داری.
جوری باش که دوست داری.
راهی رو برو که حالت رو بهتر میکنه.
به اینکه دیگران برای تو چه فکری میکنند ، توجه نکن.
ما اینجا نیستیم که بابِ میل دنیا و دیگران باشیم!
ما آمده ایم تا خودمان تعبیرِ رویاهایِ خودمان و برای خودمان باشیم!
من خستهام و دوا بر این دردم نیست
تو پیش منی ولی دلت با من نیست
من میروم از یاد ببر من را خوب؟
انگار نه انگار فلانی هم نیست...
مردم گرمسار
من خستهام و دوا بر این دردم نیست تو پیش منی ولی دلت با من نیست من میروم از یاد ببر من را خوب؟ ان
چقدر خستهی راهی؟ چقدر واهمه داری؟
سکوت کردهای اما دوباره همهمه داری
دلت گرفته عزیزم ؟فدای چشم قشنگت!
تمام شهر نباشد ! هنوز فاطمه داری!
حسین
"خون قلبش" رو در راهِ خدا بخشید
تا بندگان رو از گمراهی و جهل نجات بده...
🌿 امام جعفرِ صادق
بچه هارو برا سخنرانی و روضه که میشه میاره با خواهش وتمنا جلوی منبر، موقع سینه زنی که میشه یکی میاد با تحکم و هل دادن هل شون میده عقب
برید عقب وایستید!!
چه معنی داره بچه جلودار باشه😒
من به قول معروف حاج منصور چی نیستم، حاج منصور ارضی یه کمی رک هست، زیادی رک هست.... بعضی جاها بدجور با رک بودنش موافقم
گاهی میگه کره خر نیایم این مجالس خر بریم... با همین صراحت...
یه چیزی برداریم ببریم براخودمون و زندگیمون..
دل دوتا بچه نوجوون و شکستی چی شد؟
اگه از این مجالس عزا و مجالس اربعین ها که تجلی ذره ای از مودت ومحبت امام حسین هست نتونیم سرسوزنی محبت و مودت برداریم نه که ببریم خونه برا خانوادمون، حداقل اینجا ازش استفاده کنیم واقعا بی عرضه ایم..
یه واژه ای برخی مداحا و منبریا میگن برا اربعین که رزمایش ظهوره..
ملت هرچی دارن و فدای امام میکنن....
طرف بزرگ عشیره ای هست تو عراق.. بچه نوجونش تو مرز چذابه حین بدرقه زائرا تصادف میکنه زیر اتوبوس ایرانی میمونه جان میده.. توی مرز عراق!!
بهش خبر میدن میگه من زائر دارم، اصلا اینحا نیاریدش ببریدش وادی السلام دفنش کنید مهمون دارم خرابش نکنید..
راننده روهم رها کنید..خودم و زن و بچه و مالم فدای حسین...
طرف از بچه اش گذشت.. تو از یه متر جا نگذشتی خدا خیرت بده؟
آی کربلا...
آی زُوّارِ ابی عبدالله...
گفتند اين چيست؟
گفت خاکِ کویِ محبوب را
از اشکِ چَشم، نَمی میزنم
تا ميانِ من و او
روزی غباری (هم) نَخيزد!
(در پاسخ گفت) عزيز من!
در اين راه که قدم در او نهاده ای
هيچ غُباری
تيره تَر از تَنِ خاکیِ تو نيست!
من رو از خودم تُهی کن ارباب!
بگذریم...
محرم و صفر هم تقریبا تموم شد.
عزاداری ها، نوکری ها، خدمت هاتون
ان شاء الله قبول باشه و ارباب خریدارش باشه و به چشمش بیاد...
این روضه ها و زیارت ها و اشک ها رو برادرِ من، خواهرِ من به چشمت کوچیک جلوه نکنه...
نگو امسال نشد، ان شاء الله سالِ بعد.
امسال اگه کاری نکردی، هزارتا محرم هم نوکری کنی، روزِ قیامت حسرت میخوری و انگشت به لب میگَزی که کاش هزار و یک محرم رو درک میکردم و اون یک محرمی که کاری نکردی چشمت رو میگیره نه اون هزارتا.
چون تویِ این دستگاه کم، زیاده و زیاد، کم...
ارزشمندش بِدونیم!
تموم شد این ۶۰ شب و خوش به حالِ اون محب و نوکری که از عزاداریش بهره برد، اخلاقش رو اصلاح کرد، دلش نرم شد، عاشق تر شد، سر و وضعش رو درست کرد، رابطش رو با خانواده و مردم اصلاح کرد.
با همین گریه کردن و نوکری کردن؟
بله با همین یه کار...
مرحوم نخودکی دیگه همتون میشناسید و جزوِ معدود علمایی ست که نیاز به معرفی نداره. مرحوم آقایِ مروارید میگفت آقایِ نخودکی به جایی رسیده بود که به عنوان مَحرَم بهم گفته بود اگر بخوام میتونم کاری کنم تا یکسال بعد از مرگم، هر بیمارِ جواب کرده ای رو اگه به قبرم توسل کنن شفا بدم...
اما این کار رو نمیکنم!
تو رو خدا نگاه کن جامع اندیشی و لطافتِ قلب رو!
چون اگه این کار رو بکنم و پس از مرگم کسی پشتِ سرم حرف بزنه، در زندگیش گره می افته و نمیخوام اگه کسی پشتِ سرم حرف زد در زندگیش گره بیفته.