eitaa logo
معرفت مهدوی
722 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
به امید روزی که همه پیامهای دنیا یکی شود: «مهدی آمد» شروع: 99/9/18 لینک ناشناسمون( سخنی، انتقاد یا پیشنهادی دارید بفرمائید) https://6w9.ir/Harf_9491682 https://eitaa.com/joinchat/973733973Cb5a6fd2b5a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ برای فرزند‌ دار شدن و زیاد شدن ثروت این کلیپ رو از دست ندهید. ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
📝 رمان 💠با رفتن حیدر دیگر جانی به تنم نمانده بود و نماز مغربم را با گریه‌ای که دست از سر چشمانم برنمی‌داشت، به سختی خواندم. 💠 میان نماز پرده گوشم هر لحظه از مویه‌های مظلومانه زن‌عمو و دخترعموها می‌لرزید و ناگهان صدای عمو را شنیدم که به عباس دستور داد :«برو زن و بچه‌ات رو بیار اینجا، از امشب همه باید کنار هم باشیم.» و خبری که دلم را خالی کرد:«فرمانداری اعلام کرده داعش داره میاد سمت آمرلی!» 💠کشتن مردان و به بردن زنان، تنها معنی داعش برای من بود و سقوط آمرلی یعنی همین که قامتم شکست و کنار دیوار روی زمین زانو زدم... 💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب ، از سرمای ترس می‌لرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو می‌گفت :«وقتی با اون عظمتش یه روزم نتونست کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا بودن که به بیعت‌شون راضی شدن، اما دست‌شون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام می‌کنن!» 💠تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ می‌زد و حالا دیگر نمی‌دانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده می‌مانم و اگر قرار بود زنده به دست بیفتم، همان بهتر که می‌مُردم! 💠 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمی‌کرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش داعش شوند. 💠اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را می‌بلعید و جلو می‌آمد، حیدر زنده به می‌رسید و حتی اگر فاطمه را نجات می‌داد، می‌توانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟ 💠 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریه‌هایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش می‌کرد و با مهربانی همیشگی‌اش دلداری‌ام می‌داد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زن‌عمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچه‌ات رو بیار اینجا!» 💠عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زن‌عمو بود تا آرامم کند:«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیه‌السلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زن‌ها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام (علیه‌السلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!» ادامه دارد... ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام‌زمانم هرروز‌وهرثانیه‌که میگذرد‌درانتظار‌آمدنت‌هستم امابامن‌بگوکه‌درروزگارآمدنت‌هستم؟! 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「‌‌ کارم اینست که هر روز همان اول روز☀️ یک سلامی طرفِ کرببلایت بکنم دست بر سینه و با دیده ی پر اشک خود طلبِ دیدنِ آن صحن و سرایت بکنم ✨اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ✨وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ✨وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ✨وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
025-baghare-ar-menshawi.MP3
1.19M
سوره مبارکه قاری: 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
‌ اصلا تصورش هم وحشتناک است چطور می شود این همه انسان را کشته بر خاک دید ؟! و این همه خون را جاری بر زمین ؟! این همه زن و کودک را ... این همه ناله و فغان ها را شنید ... تا کجا این داستان ادامه دارد ؟! چرا غم فلسطین و غزه تمامی ندارد ؟! آه از بدنهای پاره پاره ، آه از کودکان غرق در خون ، آه از ناله ی پدران و مادرانِ فرزند از دست داده و آه از کودکانی که پدر و مادر از دست داده اند 😭😭 فریاد از این جنایات ، فریاد از این نسل کشی 😭 تا کجا باید بنشینیم و تماشا کنیم ؟! 😭😭 این قصه ی غصه ی مظلومین فلسطین کجا تمام می شود ؟! بعد از جاری شدن چقدر خون ؟! 😭😭 خدایا رود خون ها به تلاطم آمده و سیل ها جاری گشته ... آیا هنوز هم خون‌هایی باید ریخته شود تا این سیل، ویرانگر شود ؟!😭 خوشا به حال آنانکه توانستند با سر برای یاری مظلوم بشتابند و بدا به حال ما که تقدیرمان را تماشاگر رقم زده اند 😭 یا لیتنا کنا معکم فافوز معکم آجرک الله یا صاحب الزمان خدا صبرتان دهد آقا جان 😭😭 التماس دعای فرج 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 امام باقر (علیه السلام) میفرمایند : 🖋 هر که قصد کار خوبی کند ، در انجام آن شتاب ورزد ، زیرا هر چیزی که در آن تاخیر شود ؛ شیطان فرصتی به دست می آورد. 📚 میزان الحکمه 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
✍ قسمت نوزدهم: دوران مدینه 🟢 هجرت به مدینه: بخش دوم 💮 پس از خروج رسول خدا(ص) از مکه و هجرت ایشان به مدینه، از سوی آن حضرت دستور یافتم چند روزی در مکه بمانم و امانت های مردم را که نزد رسول خدا(ص) بود، به آنان بازگردانم. خوب است بدانید مردم مکه او را امین می نامیدند و به سبب داشتن اطمینان به او، امانت های خود را به وی می سپردند. 💮 سه روز در مکه مشغول انجام این مأموریت بودم. پس از بازگرداندن امانت ها به صاحبانشان، از مکه خارج شدم و از همان راهی که رسول خدا(ص) رفته بودند، خود را به آن حضرت رساندم. 💮در منطقه قبا، حضور رسول خدا(ص) رسیدم. چند تن از اصحاب آن حضرت نیز حضور داشتند. وقتی پیامبر(ص) مرا دیدند، چهره شان شاد شد و لبخندی زدند که سفیدی دندان هایشان درخشید و به من فرمودند: ای علی، نزدیک بیا. 💮من نزدیک شدم. مرا کنار خود نشاندند؛ به نحوی که پایم به پای آن حضرت چسبیده بود. سپس رو به اصحاب کردند و فرمودند: ای اصحاب من، با آمدن برادرم علی، رحمت به شما رو آورد! اصحاب من، به راستی که علی از من است و من از علی هستم! جانش از جان من و سرشتش از سرشت من است! او تا زمانی که زنده ام و پس از مرگ من نیز، برادر و وصی و جانشین من در میان امت است. هرکس از او اطاعت کند، در حقیقت از من اطاعت کرده و هرکس با او همراهی کند، با من همراهی کرده است و آن کس که با او مخالفت کند با من مخالفت کرده است! 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
12.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خون مظلوم تو را می‌خواند العجل یا مهدی آجرک الله یا بقیه الله العظم😭😭 🏴 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
✨ عقیـده به ظهور «نجات دهنـده» و امیدبه یک«آینده ای روشن» که در آن، نگرانی ها و هراس ها مرتفع گردد و تاریکی ها از پهنه گیتی برچیده و ریشه ظلم وجهل و تباهی برکنده شود یک اعتقاد عمومی است که همواره بین بیشـتر ملت هـا وجود داشـته است و از ابتـدا بشـریت بـا اعتقـاد به ظهور منجی انس گرفته و بـا وجود بسـیاری از تغییرات و انحراف ها در ادیان،خطوط کلی و بشارت ها و نویدهاي مختلفی درکتب قبل از عصر اسلام درباره منجی موعود ترسیم شده است. ✨بی تردید،کاملترین و زیباترین تفسـیر و تبیین پیرامون ظهور آخرین حجت الهی(ع) در آموزه های اسـلامی و به ویژه منابع شیعی آمده است و در بیشتر موارد با ذکرجزئیات و دیگر موضوعات مرتبط با منجی موعود ذکرشده است. ✨نکته اینکه انـدیشه مهـدویت و مسـأله مهـدی موعود(عـج) در مـذهب تشـیع به دو دلیـل ازجایگاه برتر وحساسـیت و جذابیت بیشتری برخوردار است: ✅ یکی به دلیل اصالت مسأله امامت وجایگاه اعتقادی آن،که در فرهنگ دینی اعتقادی شـیعه، تـداوم رسـالت است و ✅ دوم اینکه طرح مسـأله مهـدویت درشـیعه ازشـفافیت وجـامعیت بسـیار بیشـتری برخوردار است، به طوری که همه ابعاد آن و زوایای شخصـیتی حضـرت مهـدی(عج) وچگونگی ظهور و تشـکیل حکومت واحدجهانی اسـلام توسط آن حضرت به خوبی روشن شده و هیچگونه ابهامی در آن وجود ندارد. 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
31.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برید یه گوشه بشینید 👆ببینید و یه دل سیر گریه کنید😭 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دفتر اول 💢 استنصار حسن بن على علیه السلام 💦 علی را کشتند! 💦سپس با حسن بن علی بیعت کردند و پیمان بستند در همه ی احوال، به یاری او بشتابند. اگر دستور به جنگ داد همراهی اش کنند و اگر تشخیص به صلح داد، پیروی اش نمایند. 💦زمان امتحان فرا رسید. 💦معاویه لشکری برای انهدام باقی مانده ی دین خدا تدارک دید. ✅حسن بن على نصرت طلبيد. گروهی همراهش شدند؛ اما وقتی به میدان نبرد رسیدند، وعده های معاوله را بر وعده های خدا مقدم داشتند، سیم و زر را بر یاری حجت خدا ترجیح دادند و سرور جوانان بهشت را تنها گذاردند. ✅ حسن بن علی نصرت طلبيد. 💦 اما استنصارش بی پاسخ ماند. ناگزیر برای حفظ جان مسلمانان و آنچه از دین جدش مانده بودصلح را پذیرفت. 💦آنان که پیمان بسته بودند در جنگ و صلح بار او باشند، نه تنها در جنگ به او خیانت کردند، بلکه در صلح نیز همراهش نبودند. هر کس طعنه ای می زد. 💦روی مؤمنان را سیاه کردی، ای پسر علی! 💦«شیعیان را ذلیل و غلامان بنی امیه ساختی، ای پسر رسول خد!» 💦و حجت خدا به این می‌اندیشید که اگر یاران وفاداری داشت، شبانه روز با معاویه می‌جنگید. اما او می‌دانست اینان بنده ی دنیایند و همانگونه که پدرش را تنها گذاردند، او را نیز یاری نخواهند نمود. 🔴 مظلوم‌تر از حسن کیست که حتی دوستانش نیز او را چنین سلام می‌دادند: ❌ سلام بر تو ای خوار کننده مومنان؟😔 💦گویا همگان فراموش کرده بودند این سخن ختم رُسُل را که فرمود:« حسن و حسین، سرور جوانان بهشت اند و هر دو امامند؛ چه قیام کنند چه بنشینند»! 💦هرچند برای این مردم، قیام قعود هیچ تفاوتی نمی‌کرد. حسن را که صلح نمود، با زهرِکین جگر سوزاندند و حسین را که برای دفاع از ناموس رسول الله جنگید، با نیزه، حلقوم شکافتند. 💦آری! 💦 علی را کشتند. عهدی را که با پسرش حسن بسته بودند، شکستند. غریب شهر پیامبر را زره خوراندند و جسدش را نیز تیر باران کردند! ⛔️ و خدا ماند و استنصاری که هرگز اجابت نشد. ادامه دارد... 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
📝 رمان 💠 چشم‌هایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان می‌درخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر می‌کنید اون روز امام حسن (علیه‌السلام) برای چی در این محل به رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر (سلام الله علیهما) هستید!» 💠گریه‌های زن‌عمو رنگ امید و گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت (علیه‌السلام) بگوید :«در جنگ ، امام حسن (علیه‌السلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز آمرلی به برکت امام حسن (علیه‌السلام) آتش داعش رو خاموش می‌کنن!» 💠 روایت عمو، قدری آرام‌مان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر می‌زدم و او می‌خواست با عمو صحبت کند. 💠خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمی‌تواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راه‌ها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر می‌کند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانه‌شان را جواب نمی‌دهند و تلفن همراه‌شان هم آنتن نمی‌دهد. 💠 عمو نمی‌خواست بار نگرانی حیدر را سنگین‌تر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بی‌خبر بود. می‌دانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت. 💠دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمی‌کرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود. 💠 اشکم را پاک کردم و با نگاه بی‌رمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغ‌تون! قسم می‌خورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!» 💠 رنگ صورتم را نمی‌دیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح می‌لرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد. 💠 نگاهم در زمین فرو می‌رفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، می‌بُرد. حالا می‌فهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و می‌خواست با لشگر داعش به سراغم بیاید! 💠 اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد... ادامه دارد... 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔 این حالِ منِ بی توست... 🔻اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا و غیبة ولینا... 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا هیچ خانه نباشد إلا تو قبیله‍ نباشد إلا تو..‌. مرا هیچ وطن نباشد که‍ خویش را به آن باز خوانم إلا تو. 🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꧁꯭꯭꯭꯭꯭꯭🌸🍃꯭꯭꯭꯭꯭꧁꯭꯭ با معرفت مهدوی به جمع زمینه سازان ظهور بپیوندید ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━ @marefatmahdavi313 ━━━⊰❀🌷❀⊱━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا