eitaa logo
مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد)
117 دنبال‌کننده
76 عکس
8 ویدیو
0 فایل
این رسانه به معادلۀ «اندیشه، نظریه، مدل مفهومی و عملیاتی تا گفتمانی» و «پیشرفت، تجدد و توسعه» بر مدار دین قرآنی ـ اوصیایی نظر دارد و مخاطب را به هم‌اندیشی فرامی‌خواند. ⭕️به‌منظور رعایت حقوق مالکیت معنوی، انتشار مطالب تنها با ذکر نام کانال امکان‌پذیر است‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
شهر، مدنیت _ تمدن و نظام‌سازی اسلامی آری یا خیر؟ آیت‌الله فاضل لنکرانی: 🔺 معماری و شهرسازی داریم همان‌طور که فقه پزشکی و فقه اقتصاد داریم، اما اسلامی و اسلامی همانند طب اسلامی و اقتصاد اسلامی حرف غلطی است! ▫️ به نظر منِ طلبه، فقیه نمی‌تواند ملتزم به این معنا شود اسلامی به این معناست که اسلام بگوید خیابان کجا باشد، خانه کجا باشد، بیمارستان کجا باشد، پُل زده بشود یا نه؟ کجای متون فقهی داریم که باید پل بزنیم یا نه؟ این امری است که انسان با نگاه عقلایی به آن می‌رسد و باید اهل‌فن بگویند. اسلام متصدی این جزئیات نیست. بله می‌توان گفت مسجد که یک پایگاه دینی است اسلام می‌گوید باید در مرکز شهر و جایی باشد که دسترسی مردم به آن آسان باشد؛ این حرف خوبی است یا اسلام سفارش کند که مساجد به‌صورت ساده ساخته شوند چیزی که متأسفانه به آن توجه نمی‌شود! 🔹 فرض کنید جمعیت شهر یک‌ میلیون است، این جمعیت چه تعداد مسجد می‌خواهد و چه کسی باید حساب کند؟ این را اسلام مطرح نمی‌کند، اسلام راجع به ساخت مسجد این‌قدر حرفش وسیع است که برای ترغیب به آن می‌گوید اگر می‌توانید به‌اندازۀ لانۀ گنجشک هم درست کنید. ▫️از من زیاد پرسیده‌اند که طب اسلامی داریم یا نه؟ جواب من این است که ما طب اسلامی نداریم، بلکه یک دستورات کلی برای حفظ سلامت جسم و روح داریم. 🔹من حدود ۲۰ سال پیش گفتم اسلام با آپارتمان‌سازی مخالف است. در متون‌ دینی ما آپارتمان‌سازی مذموم و مرجوح است؛ لذا در مواردی باید باشد که ضرورت اقتضا ‌کند. _برگرفته از کانال «راهبری فرهنگ» 🔴حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمد آکوچکیان در نگرشی انتقادی به نظر جناب فاضل نوشت: 1️⃣ _ اسلامی یا غیر اسلامی _ یک نمونه عرصۀ دانشی _ اقدامی است و برای مثال پاسخگوی این پرسش است که آیا دین قرآنی، اوصیایی و عقلانی در این عرصۀ دانشی _ اقدامی نظر خودویژه‌ای دارد یا خیر؟ و به‌طور کل در بنیان با یک پرسش پارادایمی روبه‌رو است. جناب فاضل و جنس هم‌اندیشان ایشان باید از ماهیت معرفت‌شناخت و به‌طور عام پارادایمی این میدان، مثل معماری، آغاز کنند که در اساس نظام اندیشگانی خویش به آن عنایت چندانی ندارند؛ 2️⃣ جناب فاضل در فرازی از سخن خویش آورده‌اند:«به نظر منِ طلبه، فقیه نمی‌تواند ملتزم به این معنا شود. شهر اسلامی به این معناست که اسلام بگوید خیابان کجا باشد، خانه کجا باشد، بیمارستان کجا باشد، پُل زده بشود یا نه؟ کجای متون فقهی داریم که باید پل بزنیم یا نه؟ این امری است که انسان با نگاه عقلایی به آن می‌رسد و باید اهل‌فن بگویند. اسلام متصدی این جزئیات نیست. بله می‌توان گفت مسجد که یک پایگاه دینی است اسلام می‌گوید باید در مرکز شهر و جایی باشد که دسترسی مردم به آن آسان باشد؛ این حرف خوبی است یا اسلام سفارش کند که مساجد به‌صورت ساده ساخته شود، چیزی که متأسفانه به آن توجه نمی‌شود!» در‌بارۀ این سخن جناب فاضل باید گفت: " حکم" یکی از میدان‌ها و عرصه‌های دانشی دین الهی است و جامع اندیشۀ دینی یا « دین» از فلسفه و کلام در مبانی نظری تا گام تدبیر برنامه‌ای را مستند به سطوح دانشی تا نظریه‌ای درضمن یک معین و ، به گونه‌ای درون‌زا در خویش دارد. یک نظام اسلامی عامل تدبیر فراگیر در نمونۀ از پارادایمی مزبور تا تا مفهومی و معارفی تا عملیاتی تا را برای رهسپاری به تدبیر دین‌شناخت عینیتی در افق یک اسلامی را به‌ناگزیر در خود دارد. نمونۀ این مدل‌سازی عملیاتی در جامع نظریۀ پیشنهادی این‌جانب، نظر عملی ایشان به مخالفت اسلام با آپارتمان‌سازی است؛ 3️⃣ کاستی برجستۀ نظری سخن و نظر جناب فاضل در این است که همۀ «دین الهی» را به حکم ارجاع می‌دهند و فرض قابل‌نقد ولایتمندی آن را مدنظر ندارند! که البته بلی آن بخش اقدامی‌سازی مربوط به فقه و فقیه حکم نیست و بر عهدۀ گام کارشناسی و عرصۀ دانشی تدبیر است. ولایتمندی دین و دین _ فراتر از حکم _ دربردارندۀ جریان یادشدۀ علم دین تا جامع علم دین تا دین‌شناخت پیشرفت دانش‌بنیان تا مفهومی تا گفتمانی _ عملیاتی و به تعبیری، از دین تا دین‌شناخت توسعه‌ای است. در این نظام جامع، به‌ناگزیر از و حکمرانی و حکمروایی اسلامی باید سخن گفت. آن هم فراتر از گویش احکامی صرف!؛ 4️⃣ اگر از دین رشد ـ توسعۀ همواره زنده تا تدین در متن هر تاریخیتی از جملۀ دورۀ معاصر سخن می‌رود، نمی‌توان از تدبیر راهبردی و آینده‌نگار راهبردی در عرصه‌های اقتصاد و سیاست و اجتماع و مدنیت و و فرهنگ سخن نگفت. برای اطلاع از اخبار دانشی به سایت زیر مراجعه کنید: 🌐 https://roshdcsrd.ac.ir/@markaz_strategic_roshd
3⃣ بلی، پیش‌از عرصه‌های جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و فلسفۀ مرسوم، ریشه‌های حکمت‌بنیانی و دانش‌بنیانی معین می‌شود و در فلسفه‌ها و کلام و بلکه علم پارادایمی از فلسفه تا اخلاق تا فقه و تا تدبیر و تا هنر پارادایمی جای‌گیر است. غرب این را تا گام فرهنگ و گفتمان فراوری کرده است، اما ما هنوز حتی در تجربۀ پس‌از انقلاب اسلامی از سوی حوزه‌های فکر دینی و فکر ایرانی چنین همتی نداشته‌ایم تا از خویش رهسپار ارتکاز تدبیری معاصری شویم. افزون‌بر آنْ جهان عصر قدیم خویش را در فکر ارسطویی ـ افلاطونی و نه قرآنی اوصیایی پیشرفت‌شناخت دیده‌ایم؛ 4⃣ و بلی، غرب به‌ظاهر در جهان‌های پیرامونی خویش، چون جهان ایرانی از گذشته است، اما در واقع غرب خود را دارد و شرق و جهان تشیع و شرق و جهان اسلام و جهان ایرانی تشیعی نیز خود را دارند و می‌توانند داشته باشند و البته که منطق گذار از به به به و به و به‌نوبۀ‌خود یک است که غرب درضمن آن خویش را آفریده و فلسفه و کلام آن نیز تبدیل به ‌ارتکاز شده است. ما نیز می‌توانیم در چارچوب پارادایمی خویشْ، و ارتکاز خویش را بیافرینیم؛ بدین معنی که ارتکاز درون‌زا برای طریقت و راه خویشْ در تبدیل شدن به یک تازه‌شده است؛ 5⃣ غرب و شرق و جهان اسلام و جهان تشیع، همواره نیاز شدید به گفت‌وگوی خویش با یکدیگر دارند. غرب چون انفعال و بی‌اهتمامی ما ـ حتی مدعیان دین‌پژوهی معاصر ـ را می‌بیند، خود را ناگزیر از انجام بحث فلسفی و اساساً علمی پارادایمی با ما نمی‌بیند و صادراتِ ماخواستۀ امروز او، و بلکه تکنولوژی غربی با آن پشتیبان روشمند پارادایمی است؛ 6⃣ چرا دور می‌رویم و از دانشگاه می‌گوییم؟ دانشگاه را مقصر نگیریم که ارزش و اخلاق و غربی می‌آفریند، بلکه بر ما، من و شما اندیشمندان حوزوی دین‌شناخت مدعی حضور در جهان جدید است که تجدد درون‌زای معاصری خویش را نیافریده‌ایم تا ما را بر حذر از آن جایگزینی و آن واردات نماید. کوتاهی از آن ما مدعیان است. در دینِ حوزه‌ای امروز ما، چه میزان از جمهوری اسلامی پارادایمی ـ گفتمانیِ زیستمانی و مدیریتی معاصر درون‌زا سخن رفته است؟ مدنیتی که گمان می‌زد میانداری حکم ـ در جایگزینی در نظام دین ـ می‌تواند پاسخ‌گوی انتظار برای پارادایم تا سبک زندگی باشد؛ عمومیت نهاد دین‌پژوهی در معادلات معاصری اقلیم خویشْ منفعل و ابزار صندلی قدرت شده‌ است. حوزۀ فکر دینی معاصری با همۀ تکاپوهایش هنوز نتوانسته است پیشنهاد ـ پیشرفت پیش‌روی نهادهای دانشی، آموزشی، پژوهشی، تربیتی، مدیریتی و مدنیتی جهان معاصری و الگوی درون‌زای تجدد و معاصریت دین‌شناخت ـ ایران‌شناختی بگذارد؛ 7⃣ بلی! دین معیار، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و تمدن‌‌آفرینی بنیادهای پارادایمی خویش را دارد و در راستای آن احکام نظری ـ اقدامی درباب انسان، جامعه و تاریخ و سبک زندگی جای دارد. خود ما باید کاوشگر درون‌زای آن باشیم و به‌ برسازی الگوی راهبردی آن برای آینده‌نگاری جهان خویش بپردازیم تا ـ اوصیایی در جهان امروز ایرانی برای ما نیز رخ دهد. تجربۀ این دانش‌ها در قالبی از مبانی خودساختۀ پارادایمی امکان جریان دارد. قدردان فرصت انقلاب خویش باشیم و کوتاهی خویش را در پشت انفعال و انفعال را در پشت زیست مرسوم تجربۀ غرب پنهان نکنیم؛ 8⃣ شایسته است جناب سبحانی عزیز معادلۀ عینی درون‌زایی (در امر اجتماعی) به (در امر تاریخی) به (تغییر و تحول ضرب در هدف‌داری) به (ضرب در معاصریت) به (ضرب در برنامه‌ریزی) را عنایت کنند. مقصود مباحثۀ واژگانی نیست. بکوشیم الگوی تازه‌شدگی و معاصریت دین‌شناخت پارادایمی ـ تدبیری در دنیای جدید ایرانی بر مدار اخلاق شایسته در سبک زندگی در داعیه‌پردازان را به میان آوریم و با جهان‌های دیگر مانند غرب و شرق در برگزینی الگوی معیار به گفت‌وگو نشینیم. ناگزیر هر بوم‌اقلیمی اینک در معادلۀ «انسان، زندگی، دین در قرائت تشیع قرآنی ـ اوصیایی، معاصریت، خرد نوین و ایران معاصری» و تازه‌بودگیِ این معادله، اندیشمندان و نهادهای پیشاهنگ دانشی را به خویش می‌خواند، به‌ویژه آن‌که جغرافیای زیستمان هرکدام از ما نیز در این معادله رقم می‌خورد. ➺@markaz_strategic_roshd
💠 تأملی بر نظر استاد احمد دربارۀ و 🟦 در راستای عرصۀ و تحلیل‌های میدان رشد ـ توسعه، هستی‌داری انسانی یا زیستمان و وجود انسانی در نسبت با ‌ و به‌طور خاص و دیده می‌شود. کانون و وجودی هر گونه تغییر و تحول انسانیْ جنس، گستره و ژرفای خواهانی‌های مطلوب آدمی در وضعیتی است که در حقیقت از خویش خواسته شود. درست و در این جایگاه، «» به میان می‌آید و همۀ جان و همۀ زندگی را مخاطب می‌گیرد و الگوی انگیزشی زندگی سرشار را هدف تحلیل قرار می‌دهد تا الگوی چرایی‌ها و چگونگی‌های انگیزشی و اصول و رشدیافته را در دسترس گذارد. 🟨 در عرصۀ ـ ، قرآن کریم کتاب ترسیم نظام‌واره و آینده‌نگار انسان پیوسته با امر نامتناهی غایی الهی با آموزه‌هایی چون «یهدی الی‌الرشد»، «یهدی للتی هی اقوم» و ... است که در بالاترین سطح وحی انبیایی به محمد مصطفای رسول (ص) نازل شده و برای برترین زیست ممکن رشد انسانی عرضه شده است. در کانون و ، «» خواهانی خودآگاه این رشد است. 🟦 «از خویش خواستن» است. حتی هنگامی که از خدا خواسته می‌شود، توقعی است که در خویش زمینه‌سازی می‌کنیم تا لیاقت آن خواستن را داشته باشیم. آنچه می‌توانیم و باید از خویش بخواهیم، از خدا می‌خواهیم تا صراط مستقیم بلوغ پیش‌روی رسم سلوک و زیست ما باشد. خداوند در این خواستنْ وجودی بیرون از خویش دیده و خواسته نمی‌شود؛ حضور او به جان تجربه می‌شود و آن میزان که تجربه می‌شود، نیایشی اتفاق افتاده است. زمزمۀ زبان اگر گزارش این تجربه باشد، و خواندن است. باید عزم و غیرت بر تحقق آن خواسته را داشته باشیم، دست به زانوهای خویش گیریم و در میانۀ میدان زندگی باشیم تا آن خواستهْ روشن‌بین و هویت‌بخش اصل زندگی و رسم تدبیر زندگی خویش و خلق باشد. پس نوع نگاه، پیش‌فرض‌ها و چشم‌اندازهای انسانی به کانون زندگی در آن نوع از خواهانی نیایشیْ توصیف‌گر است تا نشان دهد فصل مبنای این زبان و تجربۀ زیسته، برگزیدۀ زندگی است. ازهمین‌روی جان نیایش اوصیایی در مثال ژرف دعای ابوحمزهْ «اهدنااصراط‌المستقیم» بر مدار رسم وجودی «بسم الله الرحمن الرحیم» است. نگاه کنید این تصویر را که سالک ما زمزمه می‌کند: «شناخت من، مرا به تو رسانده و راهنمای من است و عشق من به‌سوی تو کشیده و شفیع من است و من با این راهنما، این راهبرنده، این همراه و این شفیع، روی به تو آورده‌ام.» این نگاهْ به‌درستی مضمون دارد و تعبیر «وَاَنـَا واثِقٌ مِنْ دَلیلی بِدَلالَتِک وَساکنٌ مِنْ شَفیعی اِلی شَفاعَتِک» رکن باوری این شناخت و عشق است تا روح خودویژۀ این جنس خاص از زندگی شکل گیرد و خودآگاه و جهت‌بخش ژرفای باشد تا بدین‌گونه رسم و سبک زندگی در متن تجربۀ اخلاق خودآگاه باشد. ➺@markaz_strategic_roshd
💠تأملی بر نظر استاد احمد در عرصۀ و 🟫 و در مبنای همۀ سامان دانشی اندیشۀ دین‌شناخت پیشرفت، پارادایم‌پژوهی و مطالعات نظری پیش‌رو است. 🟠 گرایش راهبردی این سامان نظریْ پارادایم‌پژوهی در عرصۀ اجتهاد تفسیری است. 🟠 «» سرمشق فکری، الگوی مسلط اندیشگی و چارچوب فکری بنیادی است که فراگیر مبانی نظری (هستی‌‌شناسانه، روش‌‌شناسانه، معرفت‌‌شناسانه و ارزش‌شناسانه تا انسان‌شناسانه) مستدل و عام بدیهی (اصول موضوعه) و اصول و قواعد مبتنی بر آن‌هاست و فعالیت علمی دانشمندان را با روش‌های معینی در حوزه‌‌های علمی (و معرفتی) هدایت می‌‌کند و بهنوبۀخود، بهمثابۀ الگویی فرهنگی است که مجموعه‌ای از الگوها و نظریه‌ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل داده‌اند. بدین‌سان پارادایمْ الگو و شیوه‌هایی است که یک رشته و دانش معین در یک بازۀ زمانی خاص دارد. 🟠 در راستای تعریف یادشده، سه پرسش بنیادی در حوزۀ پارادایم در یک نظریۀ تفسیری بدین‌گونه پیش‌رو می‌آید: ۱. پرسش دین: این پرسش در ساحت نظریۀ تفسیر معطوف به پرسش از چیستی هستی (حقیقت و تحقق) دین است و ماهیت و شکل تحقق دین در اوج نمادین واقعیت اجتماعی را نشانه می‌رود. پرسش این است که دین و امر دینی چیست و چه جایگاهی در عرصۀ چرایی‌های حیات انسانی دارد؟ و دو سطح حقیقت دین و تحقق دین، در معادلۀ وجود اشیا و ایده‌ها در ذهن و وجود جهان بیرونی، چه تصویر بنیان‌پرداز برای جریان فکر اجتهادی مسئله‌محور دارد و چه سهم نسبتی با اندیشۀ پیشرفت برقرار می‌سازد؟ ۲. با پرسش ، دانش‌پذیری دو ساحت یادشدۀ حقیقت دین و تحقق دین به میان می‌آید. معرفت‌شناسی یا معرفت به علمْ کاوش در چیستی، چرایی و چگونگی هر علم یا معرفتی است. معرفت‌شناسیْ علم به علم است و عرصۀ آن معقولات ثانوی فلسفی و نیز منطقی هستند. معقولات ثانوی منطقی از جنس مباحث روش‌شناسی است. اندیشۀ مرجع یا فرااندیشۀ جهت‌بخش فرایند شناختی و شکل‌گیری شکل‌های گوناگون از دانش دین‌شناخت پیشرفت کدام است؟ و نظام معارف مبتنی بر این اندیشۀ مرجع چه مناسبات سازوکاری، پیوستاری و میان‌رشته‌ای دارند؟ ۳. پرسش در ساحت فکر اجتهادی پرسش مربوط به چگونگی دین‌پژوهی قرآن‌بنیان است. بدین‌روی به راهبردهای منطقی، اصول ابزارهای فنی و سیاست روش و شیوۀ عملی فرایند معرفت‌سازی یا معرفت‌یابی توجه می‌کند. در اینجا نیز، پاسخ‌ها دقیقاً به پرسش‌های قبلی (پرسش‌های معرفت‌شناختی و فلسفۀ دینی) بازمی‌گردند. 🟫 در راستای این مبانی سه‌گانه در این سامان پارادایم‌پژوهی، از مبانی فلسفۀ دینی، انسان‌شناسی تا فلسفه‌های مضاف، از موضوعاتی مانند فلسفۀ سیاسی ـ اجتماعی نیز سخن می‌رود. ➺@markaz_strategic_roshd
⚜ در عرصۀ پژوهش احمد آکوچکیان: ▫️ انسان تازه‌ای در آستانۀ کتاب کریم جهان جدید و تازه‌ای برای انسان امروز اتفاق افتاده است، جهانی با انبوه پرسش‌ها و مسئله‌های تازه دربارۀ انسان، پس دربارۀ زندگی، پس و به‌ناگزیر دربارۀ دین یا مکتب برای زندگی و به این قرار دربارۀ انبوه چگونگی‌های ناگزیر پیش‌روی معنی‌داری زندگی در این معاصریت و ازجمله پرسش از چگونگی معادلۀ ملت و دولت و نه‌ دولت ـ ملت. کتاب مرجع دین برای زندگی «قرآن کریم» است. چگونه به قرآن روی کنیم و به خویش فرصت جریان رشدشناخت این کتاب حکیم را در متن معادلۀ عقلانیت و معنویت زندگی معاصری خویش ببخشیم؟ ۱. معاصریت ناگزیر بشر امروز اتفاق افتاده است، با انبوه تازه و دیدگاه‌های تازه، مانند پرسش از معادلۀ عقلانیت و خلاقیت انسان، عقلانیت و معنویت در متن زندگی، پرسش از معادلۀ ایمان و شریعت، پرسش از معادلۀ معنای هستی و معنای زندگی، پرسش از الگوی توسعۀ پایدار در همۀ عرصه‌های حیات انسانی به‌قصد آینده‌نگاری تاریخیت همۀ زندگی؛ ۲. برای انسان امروز ـ خواسته یا ناخواسته و خوانده یا ناخواندۀ دین‌پژوهان ـ «» در میان است و نه «»! بدین‌ روی هجوم عظیم انتظارات انسان معاصری از دین در میان است. برای انسانی که دین پاسخگوی دغدغه‌های وجودی او و جست‌وجوهای او باشد، آن «انتظار از دین» به «نیاز به دین» فراوری می‌شود و بر مدار این نیاز به دین است که برای انسان سالک باورکردۀ دین معیار برای رویش وجود خویش، نوبت بالغی از «انسان برای دین» سر می‌رسد. پس در این معاصریت، باید نشان داد که «کتاب دین: قرآن کریم» معیار پاسخگوی این معادلۀ «از دین برای انسان تا انسان برای دین» است. بدینسان ظهور خودآگاه دانش فلسفۀ دین و به این قرار، گذار معادلۀ انتظار از دین و نیاز به دین در تحلیل مسائل معاصری پیش‌روی دین و دینداری با میانداری رخداد «دین برای انسان» به‌مثابۀ مدخل ورود در جریان زیست دیندارانه و برآمدن گام‌به‌گام «انسان برای دین» رخ نموده است؛ ۳. این رویکرد تازه‌بنیاد فلسفۀ دینی به دین معیار حاجتمند ناگزیر روشمندی است. باید از یک معین سخن گفت که بتوان با آغازگری از فهم آنْ فهرست انتظارات از دین را در خط استنطاقی قرار داد و بلوغ یک خط فکری معین را به سامانی نظریه‌ای تبدیل کرد، یک که توانمند دانش‌بینان‌سازی زندگی و توسعه را داشته باشد و بر این مدار، نشانگر آن باشد که دین معیار توانمند جریان‌داری در یک الگوی درون‌زای توسعۀ آیند‌ه‌نگار است و نشان می‌دهد چگونه فاعلان چنین عرصۀ زیستی‌ای می‌توانند خود برنامه‌ریز تدبیر توسعه‌ای خویش و ملت خویش بر مدار آن دین معیار باشند تا به‌مدد گفتمان و فرهنگ حاصل این زیست برنامه‌ای، یا دانش عامه، آن دانش‌بنیانی را به دانایی‌بنیانی برای متن جامعۀ انسانیْ به‌ویژه در خواهانی و رؤیا و عزم انسانی تا ملی تبدیل کنند. با این رخداد تازۀ فلسفۀ دینی، تاریخ تفسیر دین و قرآن کریم اینک با رهسپاری به «معرفت‌شناسی و روش‌شناسی پسینی یا فلسفۀ تاریخ تفسیر» در آستانۀ یک گذار راهبردی پارادایمی است؛ ۴. در این خواهانی فلسفۀ دینی جاری در متن مسائل عینی انسان و مدنیت معاصری، فراوری به‌تدریج خودآگاه معادلۀ سازِکاریِ اینک روشن‌ترِ «نظرْـ عمل» به « ـ » در متن تحقیق و توسعه و در این راستا، ضرورت تبیین معرفت‌شناخت و روش‌شناخت دانش تفسیر در فرایند اجتهاد تفسیری سازوکار پیشرفت‌شناختْ در متن فرانظریه و نظریۀ اندیشۀ دین‌شناخت پیشرفت و پیشرفت‌شناخت دین قرآنی ـ اوصیایی پیش‌رو است. ➺@markaz_strategic_roshd