eitaa logo
یاریگرانِ اجتماعیِ مرکزی
326 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
290 ویدیو
11 فایل
کمک به کاهش آسیب های اجتماعی و محرومیت های جامعه وب سایت؛ https://markazi.ejtemaey.ir کانال رسمی در پیام رسان ایتا؛ @markaziyarigaran جهت، ارسال مطالب، با آی دی ejt_mrkzi در ایتا تماس بگیرید.
مشاهده در ایتا
دانلود
انتخاب اصلح یک تکلیف الهی است!🤓 بعضی صالح اند، بعضی صالح ترند، بگردید آن صالح تر را شناسایی و پیدا کنید و به او رای بدهید.👆
کمی طولانی است! اما ارزش خواندن دارد🤓👇 داستان این روزها 👇 پیرمردی با چهره‌ای زیبا و نورانی وارد مغازه طلا فروشی شد فروشنده با احترام از شیخ نورانی استقبال کرد. پیرمرد گفت: من عمل صالح تو هستم! مرد زرگر قهقهه‌ای زد و ناباورانه گفت: درست است که چهره‌ای دلربا داری، اما من گمان نمی‌کنم واجد چنین باطن زیبایی باشم.🌹 در همین حین، یک زوج جوان وارد مغازه شدند و سفارشی دادند. مرد زرگر از آنها خواست که تا او حساب کتاب می‌کند، در مغازه بنشینند. باکمال تعجب دید که خانم جوان رفت و در بغل شیخ نشست. با تعجب از زن سوال کرد: که چرا در بغل شیخ نشستی؟ خانم جوان با تعجب گفت: کدام شیخ؟ حال شما خوبست؟ از چه سخن می‌گوئی؟ اینجا کسی نیست. و با اوقات تلخی گفت: بالاخره طلا را به ما می‌دهی یا نه؟ مرد طلا فروش با تعجب و خجالت، طلای زوج جوان را به آنها داد و مبلغ را گرفت و زوج جوان مغازه را ترک کردند. شیخ رو به زرگر کرد و گفت: غیر از تو کسی مرا نمی‌بیند و این فقط برای صالحین و خواص محقق می‌شود. دوباره مرد و زن دیگری نیز وارد شدند و همان قصه تکرار شد!!! شیخ به زرگر گفت: من چیزی از تو نمی‌خواهم! این دستمال را بصورتت بمال تا رزق و روزیت بیشتر شود . زرگر با حالت قدسی و منقلب از روحانی دستمال را گرفت و بو کرد و به قصد تبرک به صورت مالید و نقش بر زمین شد. شیخ دروغین و دوستانش هرچه پول و طلا بود را برداشته و مغازه را جارو زدند! 👌بعد از ۴سال همان شیخ دروغین با غل و زنجیر، همراه پلیس وارد مغازه شد. افسر پلیس شرح ماجرا را از شیخ و زرگر سوال کرد و آنها به نوبت بازگو کردند. افسرپلیس گفت: برای اطمینان بیشتر باید دقیقا صحنه جرم را تکرار کنید و شیخ دستمال را به زرگر داد و زرگر بو کشید و به صورت مالید و دوباره نقش بر زمین شد و این‌بار شیخ و پلیس دروغین و دوستانش، دوباره مغازه را جارو زدند! 👌نتیجه: هرچهارسال یکبار، انتخابات تکرار میشود، و ما ملت، همان زرگران غارت زده ایم. اگر فرق بین راستگو و دروغگو را ندانیم!!! 👌دوستان انتخابات نزدیکست، مراقب مغازه زرگری و رأی طلائی خودتان باشید. به زودی بازار وعدهای دروغین و نطقهای آتشین و سینه چاک کردن افساد طلبان برای دفاع از آزادی! و دفاع از حق زن! و حقوق شهروندی! وحتی دفاع از قاتل! وخائن! و وطن فروش! گرم میشود! 👌مراقب تغییر رنگها ازسبز به بنفش! واز بنفش به مخملی! باشیم چراکه هیچ رنگی جز همرنگی با مردم و انقلابی بودن حقیقت ندارد رنگ، فقط رنگ خاکی لباس سرباز ولایت! رنگ، فقط رنگ وصیت نامه سردار دلها!‌ والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد... جامعه نیازمند آگاهی‌است. مردم باید هوشیار باشند، ما به کمتر از مثل سیدالشهدای خدمت، سیدابراهیم، رضایت نمی‌دهیم. پس می شود، مثل رئیسی، رجایی زیست و بهشتی شهید شد. نگیم آنها مربوط به زمان اوایل انقلاب بودند، شهید والامقام رئیسی، حجت را بر همه تمام کرد و ثابت کرد که می‌شود در عصر جنگ قدرت، رییس‌جمهور بود، فقط و فقط برای خدا کار کرد، شهید زیست و به برکت خدمت صادقانه شهید شد.
🗞 دکه روزنامه‌ | چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳👆
🗓 چهارشنبه ها ؛ تحکیم خانواده و پیشگیری از طلاق بداخلاقی با خانواده و فشار قبر👇 امام صادق علیه السلام می‌فرماید👇 هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله بر بدن سعد بن معاذ نماز میت می‌خواند، نود هزار فرشته به نمازش حاضر شدند که حضرت جبرئیل هم میان آنها بود. بعد از نماز پیغمبر صلی الله علیه‌وآله از جبرئیل سوال کرد، به چه علت شما بر نماز سعد حاضر شدید و بر بدن او نماز خواندید؟ جبرئیل عرض کرد: بخاطر آنکه سعد در همه حالات چه در راه رفتن و نشستن و خوابیدن و ایستادن، و چه در حالت سواره یا پیاده، دائما را تلاوت می‌کرد، بخاطر همین کار او، خدای متعال به ما فرمود در تشییع او شرکت کرده و بر بدنش نماز بخوانیم. سپس مادر سعد بن معاذ بلند صدا زد: ای سعد! بهشت گوارای تو باد. پیامبر اکرم (ص) فرمود: چطور این حرف را میزنی درحالیکه هم اکنون سعد بن معاذ فشار قبر دارد. مادر سعد گفت :چرا؟ پیامبر اکرم (ص) فرمودند: چون سعد در خانه با خانواده_اش بداخلاق بود. [ارشادالقلوب ج١ص١٩٤]
🗞 دکه روزنامه‌ | پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۳👆