eitaa logo
حسینیه (اشعار آیینی و مراثی اهل بیت)
1.1هزار دنبال‌کننده
802 عکس
552 ویدیو
7 فایل
هدف ؛ انتشار اشعار،مدایح و مراثی اهل‌بیت علیه السلام مکتوب،شنیداری و دیداری باشد که مورد قبول حضرت زهرا سلام الله علیها قرار گیرد هزینه استفاده #صلوات دوستان #شاعر اشعار زیبای خودتان را جهت ارائه در کانال ارسال کنید به ادمین کانال @Alirezanikoo_m
مشاهده در ایتا
دانلود
رودهای جاری پلک ترم ، دریا نشد مثل چشمم هیچ چشمی پیش تو رسوا نشد گریه ام وقتی نمی گیرد ، بمیرم ، بهتر است مرگ بر آن عاشقی که با غمت احیا نشد ناتوانیِ مرا در داغ هجرانت ببین! از تنور سینه‌ی تنگم ، بُخاری پا نشد در پِی عطر تو بین بادها سردرگُمم هرچه گشتم رَدّی از پیراهنت پیدا نشد جای سنگ طعنه ی شهر است بر پیشانی ام بین مَردُم هیچکس مانند من تنها نشد جَمع اعمال من و احسان تو ، ناممکن است یک رقم از حاصلِ عُصیان من ، منها نشد سطر‌های دفترِ مشقِ ثوابم ، خالی اند قِصّه‌ی عُمر تباهم لایق اِنشا نشد با گناهانم دلت را بد به درد آورده ام بنده‌ای در حَدِّ من اینگونه ، بی پروا نشد طفل بازیگوش را تنبیه کن ، از خود مَران غیر آغوشت برایم هیچ جا مأوا نشد أَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ *..، این گدا را رد مکن سائلَت کوشید بنشیند دمِ در ، جا نشد! در گرفتاری به فریادم رسیده فاطمه در جهان ، حَبل‌ُالمَتینی ، چادر زهرا نشد مرغ دلتنگیِ من پر می کِشَد سوی نجف هر کجا ، جز بام حیدر ، بال‌هایم وا نشد هر که در دنیا پدرجانش علی شد ، بُرد کرد باخت داده هرکسی فرزند این بابا نشد درد یعنی حسرت شش‌گوشه‌ی صحن حسین جز فراق کربلا این ابتلا معنا نشد شیشه ی عطر خدا را سُمِّ مرکب خُرد کرد... هر دری زد بوریا ، جمعش کند امّا..، نشد *فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سَعَتِكَ تو سزاواری كه رحمت گسترده‏ات را بر من عطا كنی. @marsieh_madh
حاج منصور ارضی - مناجات شعبانیه.mp3
26.01M
بسم رب الحسین مناجات شعبانیه امیرالمومنین علی علیه السلام سحرحرم سیدالکریم دعای عظیمی که تمام اهل بیت میخواندند بانوای حاج منصورارضی دوستان مولارا هرشب مهمان کنید 🤲 خدایا ماه شعبان رفت و رسید 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
بسم‌الله الرحمن الرحیم بهار ، رویشِ او را به صحنِ گلها خواند نسیم ، آمدنش را به گوشِ دریا خواند   شبی که آمد و گُل شد  سپیده می‌بارید فرشته بر قدمِ نو رسيده می‌بارید طلوعِ طلعتِ او را بنفشه آذین بست هزار دستِ شقایق هزار نسرین بست سحر ستاره‌ی گُل را به باغها پاشید زمین غبارِ رَهَش را به آسمان بخشید   هزار خرمنِ خوش رنگِ خوشه‌یِ خورشید هزار دامنِ گُل از هزار یاسِ سفید چه دلنشین و شگفت و چه ناز و زیبا گفت شبی که غنچه‌یِ لب را گشود و بابا گفت طراوتِ نَفَسش جان به باغبان می‌داد تبسمش به خداوندِ عشق ، جان می‌داد   گرفت تنگ در آغوش و بوسه اَفشاندش چو جانِ رفته زِ تَن رویِ سینه خواباندش دوباره آتشِ شوقش زِ دل زبانه گرفت شکُفت خنده‌ی ارباب و این ترانه گرفت بگو دوباره قرارم ... بگو بگو بابا ستاره‌یِ شبِ تارم ... بگو بگو بابا چه عاشقانه به گوشِ سما ثریا گفت دل از حسین ربود و دوباره بابا گفت (حسن لطفی) 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
من نگاه از مردم این شهر می‌دزدم ولی آنکه را سیری ندارم از تماشایش تویی... 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
نماهنگ حوالی حرم.mp3
3.45M
دنیا به آخر برسه این زندگی سر برسه یا مرگ نوکر برسه بازم تو رو دوست دارم 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
بلند مرتبه شاه حرم نیفت به خاک بزرگ قافله برخیز و اسقامت کن نماز با وضوی خون بخوان و بین رکوع به ساربان خود انگشتری کرامت کن به اضطراب نگاه تو شمر میخندد نگاهِ دل‌نگران کم سوی خیامت کن میان آن همه غوغا سنان صدا میزد که روزه ای و بیا نیزه ای به کامت کن تمام حنجر خود را نده به خنجر شمر عنایتی به سنان در مسیر شامت کن به پادشاهی ات عریان شدن نمی آید میان بخشش خود فکر احترامت کن @marsieh_madh
ذبح عظیم مقتل به فصل ذبح عظیم خدا رسید راوی داستان به غروب منا رسید پیچید بانگ هَل مِن مردی میان دشت او یار خواست لشگر تیر از هوا رسید افتاد بر زمین تن مجروح آفتاب باد مخالف آمد و ابر بلا رسید بازی تیر و نیزه و خنجر تمام شد وقت هنرنمایی سنگ و عصا رسید از تل زینبیه سرازیر شد زنی آری رسید خواهرش اما کجا رسید جایی که حنجری شده درگیر خنجری جایی که جان او به لب تیغ ها رسید جشن است! دور هلهله‌ ها هم گذشت و حال هنگام پایکوبی اسبان فرا رسید برگشت ذوالجناح ولی شاه برنگشت ساحل گریست، کشتی بی ناخدا رسید  سید میلاد حسنی # 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
-به کعبه تکیه بزن در هوای خوش، مهدی ﷻ! به گوش مردم دنیا بگو أنا المهدی ﷻ...💚 📝 | عضو شوید👇 ↳ @marsieh_madh
آن دَرد می اَرزد، که دَرمانش تو باشی آن هِجر می چَسبد، که پایانش تو باشی دل آرزو دارد، در این تاریکیِ مَحض یک شَب بیایی، ماهِ تابانش تو باشی روحی که در سَردَرگُمی ها در عَذاب است آرامشِ حالِ پریشانش تو باشی یک عُمر مانده مُنتَظِر، پیرِ مَحَلّه یک دَم ببیند پیشِ چَشمانش تو باشی دل میخورَد حَسرت، به حالِ آن جُذامی که نیمه شَب، هَم لُقمه ی نانش تو باشی حالا برایت، روضه ای می خوانم آقا آن روضه که، عُمریست گریانش تو باشی دُختَر به بابا گُفت؛ "بابای عَزیزم بَد نیست ویران هَم... چو مهمانش تو باشی... ...بد نیست، حَتّی شام هم خوب است، بی شام! امّا به شَرطی که، پِدَرجانش تو باشی تو چوب خوردی، دُختَرَت زَخمِ زَبان خورد مَن غُصّه خوردَم، عَمّه هَم، سَنگ از زَنان خورد @marsieh_madh
شِکوه ها دارم از ایمانی که نیست کُشت من را چشمِ گریانی که نیست آی مردم! یار را گم کرده ام خیمه دارم در بیابانی که نیست از عذاب بچهء نااهل خود نوح شد سرگرم طوفانی که نیست ای بزرگ خاندان! ما بی کسیم خانه ها ویران شده خانی که نیست جای من را بر کس دیگر مده چون که می ترسم از الآنی که نیست مورم و جاروکش این روضه ام کار دارم با سلیمانی که نیست چون که مجنون حسینم شیعه ام! بی خیال هر مسلمانی که نیست در میان سفرهء ارباب مان بی رقیه خیر و احسانی که نیست دستهای زخم و با زحمت کشید... شانه بر موی پریشانی که نیست گفت بابا؛ اینهمه تیزی سنگ ردّ مُهرت روی پیشانی که نیست؟ آخرش با آن دهان خونی اش بوسه زد بر جای دندانی که نیست @marsieh_madh