#شهیدانه
از عشق به حسین(ع) چیزی شنیدی؟!
بگذار از جوانی برایت بگویم که تشنه لب، سرش از پشت جدا شد، در حالیکه سر بریدهاش یا حسین میگفت،
همان جوانی که وقتی رفقایش کوله پشتیش رابازکردند در یادداشتهایش خواندند، که آرزو کرده بود با لب تشنه سرش از پشت جدا شود و سر بریدهاش ذکر یاحسین بگوید.
فدای آرزوهایتان که اینقدر صادقانه و زیبا بود که پروردگارتان با عشق، آرزوی های عاشقانهتان را محقق میکرد.
راستی آرزوی شما چیست؟!!
#شهید_علیاکبر_دهقان
🌱|@martyr_314
#شهیدانه
با پدرش که حرف میزد معلوم بود چند باری خطر از بیخ گوشش رد شده، به شوخی چند باری حرف از شهادت زده بود اما بار آخر میگفت: دعا کنید اینبار شهید شوم.
بعد از شهادتش هم همه میگفتند که سیدمصطفی خودش میخواست و دعا کرده بود که برود میگفتند: چرا حرف شهادت را میزنی؟ تو که خانواده خوبی داری؟! گفته بود: به خاطر دل کندن از خانواده نیست، دلم با عشق دیگری است عشق و علاقه زیاد سیدمصطفی اگر نبود او را به سوریه نمیکشاند با من از شهادت حرف نمیزد میدانست ناراحت میشوم اگر عشق و ارادهاش نبود بار اولی که برگشت دیگر به سوریه نمیرفت اما خودش میخواست که برود خودش میخواست که وارد رزم شود فکرش را نمیکردم که شهید شود.
✍🏻به روایت مادر
#شهیدسیدمصطفی_موسوی
🌱|@martyr_314