eitaa logo
「شَهیدِگُمنام」🇵🇸
4هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
387 ویدیو
1 فایل
پِلاک را از گَردنت دَرآوردی گُفت: از کُجا تو را بِشناسَند..؟! گُفتی: آنکه باید بِشناسد،میشِناسَد... :)🌿 🎈۱۳۹۸/۲/۵ 🌱| 4k→4.1k کانالمون در تلگرام... :)💖 Telegram.me/martyr_314 پل ارتباطی ما با شما... :)🌱 @
مشاهده در ایتا
دانلود
حاجی همیشه دفتر یادداشتی زیر بغل داشت یک بار این تقویم را باز کردم چند نامه لای آن بود ، از برادران بسیجی ، یکی گفته بود: حاجی من سر پل صراط یقه‌ات را می‌گیرم سه ماهه نشسته‌ام داخل سنگر به امید دیدن شما😢💔 همسر 🌱|@martyr_314
رفت و آرزوهایش را پشت درهای دنیا🍂 خـاڪ ڪرد و برای عشـــق❤️ آسمان را در آغوش ڪشید🕊 🌱|@martyr_314
نمازتون سرد نشه رُفقا...🙂🌿
غروب ها حوالےِ نبودنَت، یڪ انتظار دِق میڪند... خدا میداند آخر کداممان پیشتر از پای در خواهیم آمد من یا انتظار... 🌱|@martyr_314
به دنبالِ دلت سنگر به سنگر دلِ من نیز مفقودالاثر شد :) 🌱|@martyr_314
یکی از همرزمان شهید به نام شهید طهماسبی به همراه چند نفر دیگه در ماشین مهمات مورد اصابت موشک قرار می‌گیرند و شهید می‌شوند، به طوری که بدنشان می سوزد و شعله‌های آتش فوران می کند. عباس سراسیمه خود را به محل حادثه می رساند، در میان دود و آتش هر طور شده آتش را زود خاموش می کند و اجساد نیمه سوخته را منتقل می‌کند. عباس مدیریت صحنه را برعهده داشت و اوضاع را کنترل می‌کرد. نیروها را سر و سامان داد، حواسش بود که به نفرات دیگر آسیب نرسد، ماشین اول مورد اصابت قرار گرفته بود، ماشین دوم سالم بود. هر لحظه ممکن بود موشک بعدی بیاد و ماشین عقبی را بزند کسی جرأت نمی کرد آن ماشین را تکان دهد ، یک دفعه عباس دوید تا خودش ماشین را بردارد، تا نزدیک ماشین رفت یکی از نیروهای عباس وقتی دید که فرمانده‌اش بدون ترس به سمت ماشین میره سریع پرید و ماشین را از تیررس خارج کرد. راوی: همرزم شهید 🌱|@martyr_314
شب خوش🌱
بسم الله الرحمن الرحیم|🌿
سلام :)🌱
می گویند پشت سر مسافر اگر آب بریزید برمی گردد... اشک من... از آب زلال تر است، چرا مسافر من بر نمی گردد... 🌱|@martyr_314