حسین در حفظ قرآن خیلی کار میکرد
روزی یک صفحه ثبت و حفظ میکرد
او علاوه بر این که یک ذاکر با اخلاص بود،
در خانواده نیز خصوصیات ویژهای داشت.
حسین همیشه دست و پای من و مادرش را
میبوسید تا ثواب ببرد.. :)❤️
راوی: پدرشهید
#شهیدحسینمعزغلامی
🌱|@martyr_314
همیشہبہجایگفتنسلاموخداحافظ
تواولوآخرِمکالِماتشون؛میگفتن..
یازھراویاعلے:)
#شهیدحجتاللهرحیمی
🌱|@martyr_314
دخترم آزاده زمانی که پدرش به شهادت رسید ۸ ساله بود و تازه کارنامهش رو گرفته بود
منتظر پدرش بود که پدرش بیاد و کارنامه رو به پدرش نشون بده😍
ولی پدر برنگشت....💔
پسرم حمید هم که اون زمان ۴ ساله بود...بعضی اوقات سراغ پدرش رو میگرفت
یادمه یک روز برف اومده بود و من با بچه ها پشت شیشه داشتیم برف رونگاه میکردیم
پسرم حمید به من گفت:
مامان من برم کفشهای بابا رو بیارم بزنم تو برف ها انگار که بابا اومده؟
یادمه حتی تشییع جنازه ایشون هم خیلی باشکوه برگزارشد
همسر#شهیدمحمدرضابورقی
🌱|@martyr_314
منتلخیبرخوردصادقانهرا
بهشیرینیبرخوردمنافقانه
ترجیحمیدهم..
#شهید_بهشتی
🌱|@martyr_314
درلشـکر۲۷محمدرسولاللہ«ص»
برادرۍبودکہعـادتداشتپیشانۍشهـداراببوسد
وقتۍخودششهیـدشدبچہهاتصمیمگـرفتند،
بہتلافۍآنهمہمحبتپیشانۍاوراغـرق
بوسہڪنند.:)
پارچہراکہکنـارزدند،جنـازهبۍسراودلهمہ
را آتشزد..💔
#شهیـدمحمدابراهیمهمت
🌱|@martyr_314
حواستان باشد!
همهیِ ما دیر یا زود میرویم...
آنچه میماند عملِ ماست..!
#شهیدحاجقاسمسلیمانی
🌱|@martyr_314
انسانیکتذکردرهرچهارساعتبه خودشبدهد،بدنیست.
بهترینموقعبعدازپایاننمازاست،وقتیسر بهسجدهمیگذارید،مروریبراعمالازصبح تاشبخودبیندازید،آیاکارمانبرایرضای خدابودهاستیاخیر!
#شهیدمحمدابراهیمهمت
🌱|@martyr_314
صدهزار مرٺبهـ شڪر ڪه
در ڪشورے زندگی مےڪنیم
ڪه براے هروجب خاڪش
یه عالمهـ جوون رشید دادیم
🌱|@martyr_314
غمَش را غیر دل
سر منزلی نیست
ولی آن هم نصیبِ
هر دلی نیست :)
#حاج_قاسم💔
🌱|@martyr_314
آزاده باش مثل شهیده زینب کمائی که به جرم عقایدش تو سن ۱۴ سالگی منافقین با چادرش خفش کردن...
#شهیده
🌱|@martyr_314
شب عملیات خیبر،من و ابوالفضل
کنار هم حرکت می کردیم،یک دفعه برادرم گفت: دوشیکاهای دشمن،شروع به تیراندازی مستقیم
به طرف ما کردند.
فرمانده دستور درازکش داد و همه به زمین افتادیم؛آتش دشمن که نشست به راه ادامه دادیم..
صبح که به عقب برمی گشتیم با پیکر غرق خون ابوالفضل مواجه شدیم..
دو تا دستش قطع شده بود و بدنش پر تیر و ترکش بود.
یکی از بچه ها کاغذی از جیب ابوالفضل
درآورد و شروع به خواندنش کرد؛
وصیت نامه اش بود توش نوشته بود:
خدایا؛ همانگونه که اسمم را ابوالفضل
گذاشتند دوست دارم مثل حضرت ابوالفضل(ع) بمیرم..
📚کتاب من شهید میشوم
🌱|@martyr_314
هدایت شده از هیئت ثارالله زنجان
69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#ببینید
#سرود
« بی سر و سامون اومدم در خونت ای یار
پرسون پرسون اومدم در خونت ای یار »
• مدّاح: #حاج_مهدی_رسولی
شاعر و نغمه سرا: امیرحسن سالاروند
- ویژه مراسم جشن میلاد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
🗓 سهشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۴۰۱
📍#هیئت_ثارالله_زنجان
[ @mahdirasuli_ir ]
[ @sarallah_zanjan ]
+ ایمانِ یه مذهبی باس جوری باشه که وقتی خدا گفت:
من این کارو دوست ندارم
اونم دوست نداشتھ باشہ دیگه... :)
🌱|@martyr_314
کجای راه رو اشتباه رفتیم رفیق که
چسبیدیم به زمین و فاصلهمون
با خدا اندازه هفت آسمونه!؟
🌱|@martyr_314
اگه اندازه سرِ سوزن
نفرت تو وجودت باشه
ایمانت به درد نمیخوره رفیق...!
🌱|@martyr_314