eitaa logo
「شَهیدِگُمنام」🇵🇸
4.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
391 ویدیو
1 فایل
پِلاک را از گَردنت دَرآوردی گُفت: از کُجا تو را بِشناسَند..؟! گُفتی: آنکه باید بِشناسد،میشِناسَد... :)🌿 🎈۱۳۹۸/۲/۵ 🌱| 4k→4.1k کانالمون در تلگرام... :)💖 Telegram.me/martyr_314 پل ارتباطی ما با شما... :)🌱 @
مشاهده در ایتا
دانلود
روزے برادر خانم شهید ڪاوه نزد او آمد و گفٺ: از مشهد زنگ زدند كه خودم را سریع برسانم آن‌جا، اگر اجازه بدهید مےخواسٺم دو سہ روزے بروم مرخصے. محمود با ٺعجب خیره شد و گفٺ: ٺو ڪہ مےدانے عملیاٺ داریم و دیگر مرخصے نباید بروے. من اجازه نمےدهم بروے و بهٺر اسٺ سر مأموریتٺ بروے.» مدٺے بعد درباره همین ماجرا با شهید ڪاوه حرف زدم و بہ او گفٺم: آقا محمود! ڪارش واقعاً مهم بود،اجازه مےدادید مےرفٺ، زود برمےگشٺ. محمود گفٺ: در پادگان خیلےها مےدانند ڪہ ایشان برادر خانم من اسٺ، چند روز دیگر هم که عملیاٺ داریم. اگر ڪارش طول ڪشید و بہ عملیاٺ نرسید، ممڪن اسٺ در ذهن بعضےها این شبہہ پیش بیاید ڪہ ڪاوه موقع عملیاٺ برادرخانمش را فرسٺاد مرخصے ٺا سالم بماند. گفٺم: خودم ضمانٺش را مےڪنم ڪہ بہ عملیاٺ برسد. ناگهان محمود ناراحٺ شد و گفٺ: من با ڪسے عقد اخوٺ نبسٺم، دوسٺ هم ندارم ڪہ اعتقاداٺم بہ خاطر همین ڪارها دچار لغزش شود.» منبع: مصاحبہ با علی صالحے از همرزمان شهید 🌱|@martyr_314
🙃🍃 بعد از جارے شدن عقد با مهریه۱۴سکه حضرت امام فرمودند: باهم خوب باشید💕 این سفارش در تمام لحظات زندگے ما بود اگر اختلاف سلیقه‌ای ایجاد میشد جمله امام را تکرار میکردیم 🌱|@martyr_314
داشٺم براے نماز ظهر وضو مے گرفٺم، دسٺے به شانه ام زد. سلام و علیڪ ڪردیم. نگاهے به آسمان ڪرد و گفٺ« علے ! حیفھ ٺا موقعےڪھ جنگھ شهید نشیم. معلوم نیسٺ بعد از جنگ وضع چے بشه. باید یه ڪارے بڪنیم. » گفٺم «مثلا چےڪار ڪنیم؟» گفٺ « دوٺا ڪار ؛ اول خلوص، دوم سعے و ٺلاش. » منبع:یادگاران، جلد چهار، ڪٺاب حسن باقرے، صفحه 93 🌱|@martyr_314
🙃🍃 مے‌گفٺند اگر لباس عروس سفید نباشد شگون ندارد. مجبور شدیم یک بلوز و دامن سفید از همسایه‌مان قرض کنیم😅 ولے سفره را دیگر بر اساس شگون و اینجور چیزها نچیدیم به جاےِ سفره مجلّل با گردو و بادام طلایی یا نقل و شیرینی و میوه‌های رنگارنگ یک سفره پلاستیڪے ساده انداخٺیم ڪہ رویش یڪ جلد ڪلام‌الله مجید بود..🦋 و یڪ آینه و مقدارے نان و پنیر! سفره‌اش ساده بود... ولے صفا و صمیمیٺش آن‌قدرے بود که دلمان مے‌خواسٺ..🥰♥️ 🌱|@martyr_314
شب خوش🌱
بسم الله الرحمن الرحیم|🌿
سلام :)🌱
ملت ما مــلت معجزه‌گر قرن است و من سفارشم به ملت،تداوم بخشــیدن به راه شهیدان و اســتعانت از درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضــرت مهدی وصل نمایند و در این تلاش پیــگیر مسلماً نصرت خداوند شامـل حالِ مومـــنین است.. 🌱|@martyr_314
🙃🍃 دفتری که قرار گذاشته بودیم اشکالاتِ هم را در آن بنویسیم، تقریبا همیشه با ایرادات من پُر می‌شد. حمید می‌گفت: تو به من بی‌توجهی! چرا اشکالات مرا نمی‌نویسی؟ گوشه چشمی نگاهش کردم و گفتم تو فقط یک اشکال داری! دست‌هایت خیلی بلند است. تقریباً غیر استاندارد است. من هر چه برایت می‌دوزم، آستین‌هایش کوتاه می‌آید. حمید مثل همیشه خندید. برایم جالب بود و لذت بخش که او به ریزترین کارهای من مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن، کتاب خواندن و... دقت می‌کرد. کتاب نیمه پنهان ماه📚 🌱|@martyr_314
🙃🍃 عبداللّـہ برای خودش حلقــہ نخرید معمولا انگشترهایش را می‌بخشید بہ این و آن اگر یک نفر از انگشتـرش خوشش می‌آمد، سریع در می‌آورد و بہ انگشت آن طرف می‌انداخت بــرادرم یک انگشتر عقیــق خیلی زیبا بہ من داده بود، دادم به عبداللّـہ؛ گفتم: "حق نداری بہ کسی بدی! این یکی رو باید بہ یادگــاری نگــہ‌داری" یک روز دیــدم دستش نیست... پرسیدم : انگشتــر چی شد؟ گفت: حالا حتما باید بدونی؟ اصــرار کہ کردم، گفت: رفتہ بودم عیــادت یک مجروح جنــگی، انگشتر طلا دستش بود اون رو در آوردم و گذاشتــم توی جیبش و برای اینکہ ناراحت نشہ، انگشتـر عقیــق رو دستش کردم همسر 🌱|@martyr_314
رفاقت اگه عکس بود :)❤️
اگر جَوانانِ يڪ جامِعه به سویِ راهِ ثَواب حَرکت کَردند كُل جامِعه به سَمت صَلاح و ثَواب حَركت میڪُند.. منبع:صحیفه‌امام‌خمینی 🌱|@martyr_314