eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
42.1هزار عکس
18.3هزار ویدیو
373 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
یا شیعه آل سفیان ان لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم ای پیروان آل سفیان! اگر شما دین ندارید و از روز قیامتنمی ترسید، پس [لااقل] در زندگی خود آزاده باشید 🌹 🏴🌴
🌹🏴🌴🥀🌴🏴🌹 💐 شماها وارث شهیدان هستید ، می‌دانید وظیفه وارث چیست ، نکند بی ایمان باشید که حضرت علی(علیه السلام) در محراب شهید شدند و مبادا در بستر ذلت بمیرید که امام حسین (علیه السلام) در میدان نبرد شهید شدند و بی تفاوت نباشید که حضرت علی اکبر (علیه السلام) در راه امام حسین (علیه السلام) و با هدف شهید شد . 🌹 🕊 🌹 🌹 🌴 🏴🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 من آقای لاجوردی را در دوره‌ى مبارزات، به عنوان مرد پولادین مى‌شناختم. در بین دوستان، آن کسى که از کتک خوردن و اقدام کردن و زندان رفتن و آمدن بیرون و دوباره رفتن، خسته نمى‌شد، آقاى لاجوردى بود؛ در دوره‌ى کار و تلاش براى حکومت اسلامى هم الحمدلله ایشان همین‌طور عمل کردند . ۱۳۷۷/۲/۱۴ یکم شهریورماه سالروز شادی روح و 🕊 🌹🥀
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 #شهیدی_از_جنس_شجاعت #شهید_اسارت #شهید_والامقام #محمد_رضائی #قسمت_چهارم چون مدت زیادی در
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 من و محمد وارد آسایشگاهی شدیم که رئیس آسایشگاه شخصی به نام ناصر بود که آنقدر بی ایمان و نا متعادل بود که جای گفتنش نیست و از بدترین خاطرات می باشد. مترجم عرب زبان بود نمی دانم چقدر طول کشید که یک سرباز عراقی وارد آسایشگاه شد و گفت یک نفر بیاید من نمی دانم چه شد که با سرعت از آسایشگاه خارج شدم و رفتم. من را وارد آسایشگاه روبرو (7) بردند و گفت تو اینجا باید بمانی با خودم گفتم این چه اشتباهی بود که کردم از محمد جدا شدم ولی خیلی زود فهمیدم دوستانی در این آسایشگاه هستند که سرنوشت من را آنها تغییر دادند و خدا را این همه لطف و محبت چون محمد هم مدت زیادی در آن آسایشگاه نماند و اگر من آنجا می ماندم قطعا اذیت می شدم. هر روز محمد را در میدیدم هر روز حالش بهتر می شد زخم دستش بهتر شده بود ولی انگشتهای دستش حرکت نداشت روزها می گذشت و کم کم به و تنهایی های ما افزوده می شد هر روز از روز دیگر سخت تر چون هر روز دوستی را از دست می دادیم یا بر اثر بیماری یا شکنجه و این بدترین شکنجه بود. ... 🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 از ساختمان عملیات که آمدیم بیرون، راننده اش را فرستاد تا بقیه را برساند. وقتی دسته عزاداری را از دور دید که متشکل از کادر و پرسنل نیروی هوائی بودند، نشست زمین. پوتین هایش را در آورده، آنها را به هم گره زد و به گردنش انداخت. آن روز حُرّی شده بود برای خودش. صدای نوحه اش که از میان جمعیت بلند شد، دسته عزاداری حرکت کرد به سمت مسجد پایگاه. راوی : 🏴 🕊🌹
🌹🕊🏴🥀🏴🕊🌹 ... بہ جامانده ها ... هنوز هم مےدهند اما بہ اهــل درد نه بے خیال ها فقط دم زدن از افتخار نیست ... باید زندگےمان ، حرفمان ، نگاهمان ، لقمه هایمان ، رفاقتمان هم بوی بگیرد ... شادی روح و 🥀 🥀🌴
شهید صدرزاده.jpg
3.53M
✋ عهد با شهید صدرزاده؛ 🍃 فایل با کیفیت عهد و پیمان با شهید جهت استفاده در مساجد، مدارس و ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا