eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
42.1هزار عکس
18.3هزار ویدیو
372 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 همیشه توی ماشین و سجاده اش یه داشت . دوران مجردی هر هفته در کنار قبور می خواند، برای حاجت روایی چله زیارت عاشورا برمی داشت و هدیه می کرد به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و حاجت روا هم می شد. بعد از نماز باید می خوند، حتی اگه خسته بود حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد، شده بود تند می خوند ولی می خوند. تاکید داشت باید با صدای بلند توی خونه خونده بشه و علی اکبرمون رو توی بغلش می گذاشت و می گفت باید اخت پیدا کنه با دعا و زیارت و واقعا زندگی و مرگش مصداق این فراز عاشورا بود: "اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ .." تازه فهمیدم داستان به آقا امام حسین علیه السلام چی بود . 🥀🌹🕊
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀 روز تولد بود که همراه و خانواده‌اش به حرم رفتیم تا ما را آن جا جاری کنند. پس از انجام ، به یک دو نفره رفتیم. اتفاقاً آن روز را تشییع می‌کردند. روی تابوت پیچیده در که بر دست مشایعت‌کنندگان پیش می‌رفت، یک افتاده بود. از لا به لای جمعیت خود را به تابوت رساند، را برداشت و طرف من بازگشت. را کرد و به سویم گرفت و گفت : این اولین ازدواج‌مان است. طعم در دهانم دوید. هنوز که هنوز است، گویی که از آن را نخورده‌ام! 🌹 🌹🕊
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 روز تولد بود که همراه و خانواده‌اش به حرم رفتیم تا ما را آن جا جاری کنند. پس از انجام ، به یک دو نفره رفتیم. اتفاقاً آن روز را تشییع می‌کردند. روی تابوت پیچیده در که بر دست مشایعت‌کنندگان پیش می‌رفت، یک افتاده بود. از لا به لای جمعیت خود را به تابوت رساند، را برداشت و طرف من بازگشت. را کرد و به سویم گرفت و گفت : این اولین ازدواج‌مان است. طعم در دهانم دوید. هنوز که هنوز است، گویی که از آن را نخورده‌ام! 🌹 🥀🌴
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「🔰راهیان_نور」 رسم شده بعد از روایتگری رو به اروند سلام میدیم به ارباب بی کفن... 🔸راهیان نور ۱۴۰۲_۱۴۰۱ | | 🌊| یادمان شهدای عملیات والفجر۸
🌹 🙂 💠 [ بعد از پایان عملیات ] ، شب آخری که در بودیم، با تاکید به همه ما گفته بود شما موظفید در بازگشت به شهر و دیارتان، پیش از هر کار دیگری، اوّل به زیارت خانواده های معظّم بروید. آقای سماوات یک لبخند قشنگی زد و پرسید: "این تعبیرِ را به کار برد؟" گفتم: "بله، عادت ندارد بگویند ملاقات با ." آقای سماوات گفت: "احسنت به این همه معرفت! همین است که این مرد را " " کرده. بسیار خوب، پس ما الآن تلفنی به منازل اطلاع می دهیم که قرار است شما به قول ؛ به زیارتشان بروید. 📘 برگرفته از کتاب جذاب و دوست داشتنی ، سرگذشت نامه سردار ، صفحه ۲۳۱ ✔️ 📸 اطلاعات عکس: خرداد ۱۳۶۱ ، پس از فتح خرمشهر، ، منزل سردار از راست: نفر دوم، سردار - نفر سوم، سردار نفر دوم از چپ: پدرِ 🌹
🍃بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🍃 🔳صلوات خاصه امام محمد باقر(ع) 💠اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَإِمَامِ الْهُدَى وَقَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَالْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِکَ اللَّهُمَّ وَکَمَا جَعَلْتَهُ‏ عَلَماً لِعِبَادِکَ‏  وَمَنَاراً لِبِلَادِکَ وَمُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِکَ وَمُتَرْجِماً لِوَحْیِکَ وَأَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ وَحَذَّرْتَ عَنْ مَعْصِیَتِهِ فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّهِ أَنْبِیَائِکَ وَأَصْفِیَائِکَ وَرُسُلِکَ وَأُمَنَائِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ.🕋 ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️
یک از ما خاک نشینان برای آسمان نشینان برای آنان که ماندگارِ تاریخ اند اینبار به نیابت از شهید مهدی زین الدین راهی کربلا می‌شویم 🚩 ▪️◾️🔳◾️▪️ ┄┅ ❥❥❥ ┅ 🖤🥀🖤
سه کار خیلی مهم قبل از سفر کربلا ۱) اذن گرفتن از امام زمان علیه السلام روایات نشان می‌دهد اصحاب اهل بیت علیهم السلام وقتی می‌خواستند راهی کربلا بشوند از امام زمانشان اجازه می گرفتند. 📚 مصباح المتهجد ج۲ ص۷۱۷. 📚 اقبال الاعمال ج۳ ص۱۷۳. ۲) زیارت کربلا نذر ظهور قبل از آغاز سفر با خداوند عهدی ببندیم و ثواب قدم‌ها و زیارت‌ها و سایر عبادت‌ها را نذر ظهور امام زمان علیه‌السلام کنیم. ۳) نیابت از دیگران قبل از زیارت کربلا و به طور کلی قبل از هر کار خیری این طور نیت کنیم: ✨به نیابت از همه مومنین و مومنات، چه زنده، چه مرده، این عبادت را انجام می‌د‌هم نذر فرج مولا صاحب الزمان علیه السلام، قربة الی الله.✨ این نیت وسیع باعث می‌شود درهای رحمت و برکت خدا به روی ما گشوده شود، بلاها از ما دور گردد و حاجات شخصی ما مورد عنایت خدا قرار گیرد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤 شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤
💐🌴🌺🍀🌺🌴💐 شب عروسی هنگام برگشتن ازاتلیه ، آقا به من گفتند اگر موافق باشید قبل از رفتن پیش مهمانها ، اول برویم خانه خودمان و رابا هم بخوانیم ، یک دونفره و این هم درحالی بود که مرتب خانوادهامون به ایشان می زدند که چرا نمی آیید ، مهمانها منتظرند ، من هم گفتم قبول ، فقط آنها باشما ایشان هم گفتند مشکلی موبایلم را برای یک ساعت می گذارم روی صدا تا متوجه نشویم بعد با هم به پر از مهر و رفتیم و بعد از نماز به پیشنهاد ایشان یک عاشورای دلچسب دو نفره خواندیم و بنای زندگیمان را با بنا کردیم و به عقیده من این زیارت عاشورایی بود که تا حالا خوانده بودم و من شب بیشتر به اخلاص و معنویت پی بردم و خواندن کار همیشگی بود . و شام با تمام وجودشان می خواندند و سفارششان هم به من همین بود که هیچ موقع خواندن را فراموش نکن که من هرچه دارم از همین است ، حتی از هم که تماس می گرفتند مرتب این موضوع را یادآوری می کردند . 🌺 💐🌼
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 روز تولد بود که همراه و خانواده‌اش به حرم رفتیم تا ما را آن جا جاری کنند. پس از انجام ، به یک دو نفره رفتیم. اتفاقاً آن روز را تشییع می‌کردند. روی تابوت پیچیده در که بر دست مشایعت‌کنندگان پیش می‌رفت، یک افتاده بود. از لا به لای جمعیت خود را به تابوت رساند، را برداشت و طرف من بازگشت. را کرد و به سویم گرفت و گفت : این اولین ازدواج‌مان است. طعم در دهانم دوید. هنوز که هنوز است، گویی که از آن را نخورده‌ام! 🌹 🥀🌴
عکس ارسالی از حاج حسن مرادی از حرم آقا امیرالمومنین (علیه‌السلام) یادش بخیر اولین سالی که با امیرمحسن کاروان راه انداختیم و با بچه‌های پایگاه رفتیم زیارت عتبات، مدیر کاروانمون حاج حسن بود... امیرمحسن برای تک تک بچه‌ها دل می‌سوزوند که بتونن بیان و راهکار میداد تا کربلایی بشن... اکثر بچه‌ها زیارت اولی بودن و حال و هوای قشنگی حکم فرما بود...
💐🌴🌺🍀🌺🌴💐 شب عروسی هنگام برگشتن ازاتلیه ، آقا به من گفتند اگر موافق باشید قبل از رفتن پیش مهمانها ، اول برویم خانه خودمان و رابا هم بخوانیم ، یک دونفره و این هم درحالی بود که مرتب خانوادهامون به ایشان می زدند که چرا نمی آیید ، مهمانها منتظرند ، من هم گفتم قبول ، فقط آنها باشما ایشان هم گفتند مشکلی موبایلم را برای یک ساعت می گذارم روی صدا تا متوجه نشویم بعد با هم به پر از مهر و رفتیم و بعد از نماز به پیشنهاد ایشان یک عاشورای دلچسب دو نفره خواندیم و بنای زندگیمان را با بنا کردیم و به عقیده من این زیارت عاشورایی بود که تا حالا خوانده بودم و من شب بیشتر به اخلاص و معنویت پی بردم و خواندن کار همیشگی بود . و شام با تمام وجودشان می خواندند و سفارششان هم به من همین بود که هیچ موقع خواندن را فراموش نکن که من هرچه دارم از همین است ، حتی از هم که تماس می گرفتند مرتب این موضوع را یادآوری می کردند . 🌺 💐🌼