-💛🌼-
#شهیدانه🕊
ࢪفیـقخوبنگاهڪݩ!
آنجازمانِبعدازمآست.
عدهاےفراموشمیڪنندوازمابودن،
پشیماݩمیشوند.
عدهاےمابرایــشاننردبان میشـویم.
وعدهاےدیـگردرفـࢪاقمـانمیسوزݩد.
چهآیندهیدشوارےدرانتظاࢪجاماندههاسٺ.
#شهیـدباڪࢪی🌷
« #خاطرات_شهدا »
توي وصيت نامه، كنار قرض هاش نوشته بود مهريه ي همسرش را بدهكار است. از مصطفي هم خواسته بود زياد بيايد سر قبرش. به فكرش نرسيده بود كه مصطفي زودتر برود.
📚يادگاران، جلد 5 كتاب #شهيد عبدالله ميثمي ، ص 49
ــ ــ ــ ــ ــ ــ‹‹🔗⃟🖤››ــ ــ ــ ــ ــ
« #خاطرات_شهدا »
آمده بود خواستگاری. قرار شد با هم حرف بزنیم. او که حرف می زد، من با فرش اتاق بازی می کردم. تا موقع عقد، یک بار هم توی صورتش نگاه نکردم.
می گفت «با تو که حرف می زدم، با خودم می گفتم الآنه که یک طرف فرش سوراخ بشه و دست هات از اون طرف بزنه بیرون. »
می گفت «من فقط دست هات رو می دیدم که با فرش اتاق بازی می کنه. »
📚یادگاران، جلد 14 کتاب #شهید ناصر کاظمی، ص 74
ــ ــ ــ ــ ــ ــ‹‹🔗⃟🖤››ــ ــ ــ ــ ــ
-💛🌼-
- خیلی به بحث #حجاب اهمیت میداد...
وقتی چهارشنبه ها از حوزه بیرون میزدیم تا برویم خانه، مصطفی سرش را پایین مینداخت و اخم هایش را در هم میڪرد...
میپرسیدم :چی شده باز ؟!
با دلخوری میگفت: این همه شهید ندادیم ڪه ناموس مملڪت با این سر و وضع بیرون بیاد😔💔
#الگوی_خودسازی
#شهیدمصطفے_صدرزاده🌹
#زن_عفت_افتخار
#شهیدانہ
ـــــــــــــ✨🌿ـــــــــــــ
‹💚🕊›
-یڪ قیافه با نشاط و خنده رو داشت...
-فرمانده گروهان فجر بود، یڪی از شرایط عضویت در گروهانش بانشاطی و خنده رویی بود. به نقل از دوستان، گروهان فجر جای آدم های اخمو وبداخلاق نیست. اڪبر را اگرمی دیدید با یڪ نیروی تازه وارد و گمنام نمی توانستی تشخیص بدهید. خودش را به عنوان فرمانده نمیگرفت، با نیروهایش می گفت و می خندید، غذا می خورد، کنار آنهاچادر استراحت میڪرد.پر تلاش بود و جهادگر.
شهید اڪبر روندی از بچه های قصرشیرین همگام با بسیجیان اسلام آباد گردان حمزه سیدالشهداء تیپ نبی اڪرم کرمانشاه را تشڪیل داد و در عملیات های متعددی شرڪت ڪردند.سرانجام او در عملیات نصر۷ در مرداد۱۳۶۶ در ارتفاعات بلفت به فیض شهادت نائل شد.
#شهید_اڪبر_روندی🌷
#شهیدانہ
ـــــــــــــ✨🌿ـــــــــــــ
ـبـِسمـٰالـرَّبِالْشﮩدا(؏)🖤!'›
بی اشتها🫑˘˘
#چـادرهایسرخ🔥ᯓ
#هیسدخترهاهمشهیدمیشوند🌱ᘓ⁞
اوایل معلّم شدنم بود که فهمیدم خیلی کم اشتها شده. یه روز سرسفره نشسته بودیم. چند لقمه خورد و بلند شد که بره مدرسه. منم یه لقمه براش گرفتم و گفتم با خودت ببر. خیلی خوشحال شد و لقمه رو گرفت و رفت. تا چند روز این کار تکرار شد؛ و من هر روز یه لقمه بهش میدادم تا با خودش ببره. آخر، یه روز ازش پرسیدم: «چرا خودت غذا نمیخوری و همش منتظری من برات لقمه بگیرم؟» با مِنّ و مِن! جواب داد: «آخه هر وقت دست میبرم تا برای خودم لقمه بگیرم، قیافه بچههای گرسنهی کلاس میاد جلوی چشمم و اشتهام کور میشه. منم لقمههای شما رو میبرم و میدم به اونا!».
#شهیده مهری رزاق طلب
📚قاموس عشق، صفحه89
✍🏻امام صادق علیه السلام:
حق مسلمان این است که تا برادرش گرسنه است، او سیر و پر نخورد؛ و تا برادرش تشنه است، او سیراب نگردد.
📚الکافی، جلد2، صفحه170
🖤وقــتـٺون حسینے🖤
🖤⃟ ⃟🥀╏➜ #خاطرات_شهدا
🖤⃟ ⃟🥀╏➜ #السلامعلیکیااباعبدالله
ـ ـ ـ ـــــــــــ‹❉•❉›ــــــــــ ـ ـ ـ
‹💚🕊›
محمدرضا شبها می امد سراغ میخ و طناب را از ما میگرفت. میگفتم:《 اینها را برای چه می خواهی؟؟》
میگفت: ((صبح قراراست با بچه ها برویم ڪوه.))
گفتم:《 ڪوه⁉️ ڪدوم ڪوه❓》
گفت :<<ڪوه صاحب الزمان بالارفتن از کوه اراده ادم را قوی میڪند...>>
#شهید_محمدرضا_مرادی🌷
#شهیدانہ
ـــــــــــــ✨🌿ـــــــــــــ
17.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محفلی با علماء (۵۴)
🎥روایت حجت الاسلام #عالی درباره امتحان های مهمی که در زندگی یکی دو بار بیشتر پیش نمی آید...
🔴خطر رها كردن امر به معروف و نهى از منكر
💕امیرالمومنین علی علیهالسلام:
🌔امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید که بدهاى شما بر شما مسلّط مى گردند، آنگاه هر چه خدا را بخوانید جواب ندهد
💥من وصية عليه السلام للحسنين عليهما السلام بعد أن ضربه ابن ملجم: لا تتركوا الامر بالمعروف و النهى عن المنكر فيولّى عليكم شراركم، ثم تدعون فلا يستجاب لكم.
📚#نامه_نهج_البلا_غه_۴۷