#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#طلیعه_فاطمیه
نامت همیشه زمزمه ی بی امان ماست
ما اهل خاک و روضه ی تو آسمان ماست
در زیر سقف روضه ات ای صبح بی غروب
تنهاترین مجال تنفس، از آن ماست
محتاج نور نیست هر آنکس تو را شناخت
مهرت چراغ خانه ی هر دو جهان ماست
مادر شدی و لحظه به لحظه حواس تو
در پیش "اعتقاد دل" و "آب و نان" ماست
ذکر شریف فاطمه، ای خیر دستگیر
سنگین ترین عبادت روی زبان ماست
داغ تو را نه اینکه فقط گریه می کنیم
امروز درس فاطمیه، امتحان ماست
واجب ترین فریضه ی ما فاطمیه است
این اعتقاد قاطبه ی دوستان ماست
صورت کبود روضه ی دیوار و کوچه ایم
این زخم های سرخ همیشه نشان ماست
جان داده ای به راه امامت که همچنان
نام علی هنوز بلند از اذان ماست
شاعر: #حسن_کردی
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
آنکه تابید رخش در شب یلدای علی
کیست جز فاطمه نوریّه ی شبهای علی
همه بر پاش میوفتند پیمبرها هم..
ولی افتاد خود فاطمه بر پای علی
بارها گفت پیمبر که علی جان من است
و شده فاطمه هم جان گوارای علی
زن نبینش! بخدا ظرفیتش را دارد...
که به میدان بزند جنگ کند جای علی
هرچه گفته ست علی بود علی بود علی
نیست بر لوح دلش غیر تولای علی
ما گدایانِ علی ریزه خور فاطمه ایم
جان فدای کرمت حضرت زهرای علی!
حکم لولاک خدا بود که فهماند به ما..
اوست تنها سبب خلقت دنیای علی
این دوسه ماه چه آمد به سر بانو که..
بسته شد بر رخ او راه تماشای علی
یک در سوخته و یک زن سیلی خورده
ما بمیریم برای غم عظمای علی
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
🌾🌾
دارد میآید فاطمیه
یک کاروان دل به سویت
تو رهروی سوی فردا
دارد میآید فاطمیه
ماه پر از یاد زهرا
دارد میآید فاطمیه
ماه غربت زهرا
ماه اشک غم مولا علی
بر غربت مهدی زهرا
دارد میآید فاطمیه
ماه همیشه سیه پوش
ماه مادر مهدی
ماه گریههای چاه مولا علی
ماه گریههای کودکان زهرا
ماه فاطمه است
آن یاس پرپر مرتضی
دارد میآید فاطمیه
فاطمیه کل خوبیهاست
نقش من در ایامهاست
باید خود در رکاب مهدی زهرا
بیابیم ما در کدامین سپاهیم
یا در عمل اهل حقیم
یا اهل تباهیم
(ایام به صاحب الزمان ورهبرم سید علی تسلیت
شاعر عطیه بختیاری)
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
آتش افتاده به جان همه، اما چه شده؟
همه جمعند در خانه ی مولا چه شده؟
آسمان ناله زدو گفت درآن جا چه شده؟
فاطمه پشت در افتاده خدایا چه شده؟
دودی از آتش آن «در» به سماوات رسید
گل یاس نبوی را چه جراحات رسید
به فلک ناله ای از مادر سادات رسید
که! خبر داشت که درعالم بالا چه شده؟
آسمان دید که برعرش، طنین افتاده
شعله بربال وپر روح الامین افتاده
غنچه پرپر شده و گل به زمین افتاده
وای فضه توبگو پهلوی زهرا چه شده؟
فضه میگفت که از چشم گهربار بپرس
من نگویم چه شده، از درودیوار بپرس
فاطمه روی زمین است، زمسمار بپرس
آه مسمار درِ خانه، دراین جا چه شده؟
درهیاهو که همه فتنه گران همدستند
ناگهان آتش و بیداد بههم پیوستند
عده ای دست علی را به طنابی بستند
بی حیا مردم بی شرم، شمارا چه شده؟
گرچه مأمور به صبر است، تواناست علی
در برِ کوه مصیبات، شکیباست علی
خیز ای فاطمه ازجای، که تنهاست علی
خیز ازجا و ببین حرمت مولا چه شده؟
نظر گل به سوی خرمنی از خار افتاد
مثل آتش به دل اهل ستمکار افتاد
بازوی فاطمه با ضربتی از کار افتاد
یارتنهای علی در بر اعدا چه شده؟
به خداوند ،گل لم یزلی زهرا بود
درشب غربت وغم، نورجلی زهرا بود
تا دمِ جان، همهجا یار علی زهرا بود
ای «وفایی» چه بگویم گل طاها چه شده
شاعر: #سیدهاشم_وفایی
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_فراق_پدر
دلم گرفته ازین روزگار یا أبتا
نمانده در دل و جانم قرار یا أبتا
تمام خانه به حالم به گریه می افتند
شده است وضعیتم گریه دار یا أبتا
کسی نداد جواب سلام حیدر را
علی شده به غریبی دچار یا أبتا
ببین که بر سر ریحانه ات چه آوردند
نشسته بر سر و رویم غبار یا أبتا
دوباره پا شدم از جا، دوباره افتادم...
سر مزار تو با چشم تار یا أبتا
رسید آخر هجده بهارِ عمر کمم
سراسرم شده چون لاله زار یا أبتا
همان لعین که کنار تنت لَیَهجُر گفت:
چنان کشید سر من هوار یا أبتا
چقدر تشنه ی دیدار محسنم بودی
چه گویم از غم میخ و فشار یا أبتا
همین که دید مرا بین شعله ها، تر شد
دو چشم خادمه، بی اختیار یا أبتا
دلم هوای سفر کرده، عاقبت پس کِی
تمام می شود این انتظار یا أبتا
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#اخلاقی_و_اندرز #جهاد_تبیین
هر کس که با گناه و خطا ناسپاس شد
از نور حق جدا شد و سهمش هراس شد
وای از دلی که با همه مأنوس شد ولی
نزدش فقط امام زمان، ناشناس شد
دل را چه شد که با همه ی لطف های او
نسبت به ذکر و یاد ولی کم حواس شد
بنده چنین خراب و بدون بها نبود
دور از امام شد که چنین آس و پاس شد
گریه، کفایت از غم هجران نمی کند
کارم برای آمدنش التماس شد
تببین راه حق شده تکلیفِ این زمان
رحمت به هر کسی که وظیفه شناس شد
تابید نور عُلقه ی زهرا به سینه ها
صحن علی وسیله ی این انعکاس شد
گفتند با علی که کتاب خدا بس است
برهان مجرمان، سخنی بی اساس شد
**
وای از مصیبت تن زخمی فاطمه
با هر تکان، دومرتبه خونین لباس شد
آن قدر گُل به هر طرف آشیانه کاشت
تا هر کجای خانه پر از بوی یاس شد
گفتم که گریه کم کنم اما مگر که او
از درد استخوان شکسته خلاص شد؟!
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
زمینه؛ الصديقة الشهيدة .mp3
1.08M
#زمینه
#خطبه_فدکیه
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
ذو القربى فاطمة... حقها فدك
قَد نَجى كُلّٓ مَن... نَهجَها سَلَك
اللهم صل علی
الصديقة الشهيدة
ذات الأحزان الطويلة
فی المدة القليلة
المجهولة قدرها
المخفية قبرها
المغصوبة حقها
المكسورة ضلعها
«وا اُمّاه، وا اُمّاه»
🏴🏴🏴🏴🏴
حق زهرای من، این روزا نبود!
سهمش شد از فدک، چشمایی کبود
توی مسجد، زهرا بود و
دشمن بیمرامش
اما موند پای امامش
با خطبه و قیامش
تو مسجد شده همهمه
اصحاب هم شنیدن همه
تنها بود ولی مرتضی
تنها بود ولی فاطمه
«وا اُمّاه، وا اُمّاه»
🏴🏴🏴🏴🏴
ای قوم بیوفا، این رسمش نبود!
باغ جنت کجا، این آتیش و دود؟
توی کوچه، زهرا بود و
یک عده بیمروت
اما موند پای ولایت
تا لحظۀ شهادت
شد انگار قیامت بهپا
شد اجر رسالت ادا
پرپر شد گل مصطفی
یا الله توی کوچهها
«وا اُمّاه، وا اُمّاه»
نغمهپرداز: #سیداحمد_الموسوی
شاعر: #جمعی_از_شاعران
4_5783064105606713229.ogg
2.71M
#زمینه #حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
رد خون تو بسترت می کشه منو
اشک چشم و درد سرت می کشه منو
اینکه تو خونه این روزا فاطمهی من
رو میگیری از حیدرت می کشه منو
میکشه منو غمت
اب شدن نم نمت
دق می کنم اخر از
غصهی قد خمت
بگو چیکار کردن که می سوزی تو تب
میپره هی از خواب چرا حسن هرشب
🏴🏴🏴🏴🏴
این سکوت روز و شبات می کشه منو
اشک چشمای بچه هات می کشه منو
مثل آتیشِ بسترت می سوزه دلم
غربت عجیب نگات می کشه منو
تار شده بازم چشات
جون نداری تو صدات
واسه دل من که نه
واسه دل بچه هات
فقط یه بار دیگه پاشو از این بستر
میگذره این روزا تو میشی باز بهتر
🏴🏴🏴🏴🏴
غصه و غم رفتنت می کشه منو
این کبودیای تنت می کشه منو
خون مونده رو میخ در می کشه منو
جای خالی محسنت می کشه منو
از زمونه دلخوری
خسته ای می خوای بری
کاش بشه نری ولی
انگاری مسافری
قرار بعدی مون غروب عاشورا
وقتی که تو گودال میره حسین ما
نغمهپرداز: #حامد_محمدی
شاعر: #وحید_محمدی و #حامد_محمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴اهتزاز پرچم عزای حضرت زهرا(س) در آستانه #فاطمیه در نجف اشرف
بر مشامم می رسد بوی عزای فاطمه
می شوم آماده ی گریه برای فاطمه
شاعر: #محمد_فردوسی
صبر یه واژه ی پر از معنا است
توی صحبت و به زبون آوردن راحته؛ اما وقت عمل که میرسه، واسه خیلیهامون بیاهمیت میشه...‼️
توی مشکلات زندگی صبر یه راه خوبیه برای حل کردنشون...
مثلا لحظه ای که به شدت عصبانی هستیم، یک دقیقه صبر کردن؛ آبی میشه که روی آتیش درونمون میریزیم✨
شاید خودمون دقت نکرده باشیم اما صبور بودن خیلی میتونه کمک کننده باشه...
#وصال_نویس
#جهاد_با_نفس
📝